اعلام تعطیلی رشته علوم انسانی در دبیرستانهای دولتی در ایران واکنش گستردهای در رسانهها و شبکه احتماعی داشته است.
هنگامی که مدیرکل آموزش و پرورش تهران اعلام کرد که از سال آینده دانشآموزان نمیتوانند در رشته علوم انسانی ثبت نام کنند و باید در مدارس فرهنگ ثبت نام کنند، دو استنباط فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی را در بر گرفت: در ارزیابی اول، این اقدام در چارچوب سیاست کلی حکومت ایران و به ویژه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی برای محدود کردن کمی رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها و تغییر محتوای آن تلقی شد. در ارزیابی دوم، استفاده این مقام آموزش و پرورش از تعبیر مدارس فرهنگ سبب شد تا این تلقی شکل بگیرد که از این پس رشته علوم انسانی در دبیرستانها زیر نظر علامعلی حداد عادل خواهد رفت که راه اندازنده چند دبیرستان به نام فرهنگ در تهران است.
حتی توضیحات بعدی مدیرکل آموزش و پرورش تهران که در وبسایت وزارت آموزش و پرورش و وبسایت آموزش و پرورش تهران بازتاب یافت، شنیده نشد و نه فقط به فضای شبکههای اجتماعی و رسانههای خارج از کشور، که حتی به رسانههای داخل کشور نیز راه پیدا نکرد تا این دو برداشت مورد تردید قرار بگیرد.
بر اساس توضیحاتی که اسفندیار چهاربند مدیرکل آموزش و پرورش تهران در روز دوشنبه ۱۶ آذر داده است، گسترش مدارس فرهنگ بر اساس اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش صورت گرفته است است. براساس تحول بنیادین که در سال ۱۳۹۰ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، وزارت آموزش و پرورش مکلف است برنامهای برای گسترش و تقویت مدارس و مجموعههای آموزشی و تربیتی خاص علوم انسانی تدوین و اجرا کند. این مدارس فرهنگ کاملا دولتی است و هیچ ارتباطی با مدارس غیردولتی همنام ندارد.
بنابر سخنان این مقام آموزش و پرورش برنامهای که هماکنون آموزش و پرورش شهر تهران ارائه کرده این است که از ظرفیت مدارس دولتی فرهنگ که قدمتی ۱۵ ساله دارند و آموزش خاص علوم انسانی را انجام میدهند، استفاده شود. برهمین اساس گفته شده است مدارس فرهنگ در سطح شهر تهران از ۱۲ مدرسه موجود به تعداد ۴۰مدرسه افزایش مییابد. اما این توضیحات چندان شنیده نشد و کار به جایی رسید که محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در نشست خبری روز سهشنبه ۱۷ آذر در پاسخ به خبرنگاران گفت از وزیر آموزش و پرورش خواهد خواست تا در این مورد توضیح دهد.
فراز و فرودهای علوم انسانی در دبیرستانها
وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۸۵ مدارس فرهنگ را در مقطع دوم متوسطه سازمان داد. در همان سال دبیرستانهای فرهنگ در شهر تهران در رشته ادبیات و علوم انسانی در مناطق ۴، ۵، ۷، ۱۰ و ۱۳ ویژه دختران و در مناطق ۲، ۷، ۸، ۱۰، ۱۶ ویژه پسران، آزمونهایی بین فارغ التحصیلان سال سوم راهنمایی برای ثبت نام در سال اول و برای تکمیل ظرفیت پایههای میانی ۷ از بین دانش آموزان سال اول و دوم و سوم متوسطه برگزار کردند. همچنین اعلام شد دانشآموزانی که در مسابقات علمی و ادبی، المپیادهای مربوط به ادبیات و علوم انسانی، مسابقات شعر، مقاله، قصهنویسی و مانند آن رتبههای استانی و کشور کسب کرده باشند، در شرایط مساوی در اولویت قرار میگیرند.
در آن زمان شرط شرکت در آزمون ورودی برای ورود به سال اول متوسطه اشتغال به تحصیل در پایه سوم راهنمایی در سال تحصیلی ۸۵-۸۶ و کسب معدل کل ۱۷ اعلام شد. دلیل این امر آن بود که بنا بر ارزیابیها بیشتر دانشآموزانی که به رشته علوم انسانی در سطح متوسطه وارد میشوند، دارای نمراتی ضعیف به نسبت دانشآموزانی هستند که در رشتههای ریاضی، تجربی و کار ودانش ادامه تحصیل میدهند.
تمایل به حضور در رشتههای علوم انسانی در دانشگاههای ایران از دهه ۷۰ خورشیدی و اوایل دهه ۸۰ افزایش چشمگیری یافت. این روند همچنان تا اویل دهه ۹۰ ادامه داشته است. بنا بر گزارشی که دانشگاه بهشتی در تهران منتشر کرده است تعداد دانشجویانی که پس از پایان مقطع کارشناسی از رشتههای فنی و علوم پایه به رشتههای علوم انسانی تغییر مسیر میدهند در فاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ تقریبا ۷ برابر شده است. اما این روند در دبیرستانها به همین شکل نبوده است.
در دروه مورد مطالعه، دانشآموزان دارای نمره بهتر در دوره راهنمایی یا متوسطه اول (بنا بر نامگذاری جدید) همچنان مایل به ادامه تحصیل در رشتههای ریاضی و تجربی و کار و دانش بودهاند. اگرچه به تدریج در سالهای اخیر از تمایل دانشآموزان به رفتن به رشتههای ریاضی نیز کاسته شده است. صرف نظر از بحث در باره علل اجتماعی و آموزشی و اقتصادی کاهش تمایل به ادامه تحصیل دانشگاهی در رشته علوم انسانی میتوان دریافت که یکی از دلایل خالی ماندن صندلیهای رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها تمایل کمتر دانشآموزان دبیرستانی در رشته علوم انسانی به رفتن به دانشگاه است.
با وجود آنکه در سال ۱۳۹۳ نزدیک به ۱۵۰ دوره آموزشی در دانشگاههای کشور از فهرست گزینش دانشجویان حذف شد اما خالی ماندن صندلیهای دانشگاههای در رشتههای علوم انسانی همچنان ادامه دارد. محمود بسطامی معاون مرکز آزمونهای سازمان سنجش آموزش کشور، در مرداد امسال گفت نزدیک به ۱۳ هزار صندلی خالی در رشتههای علوم ریاضی و نزدیک به ۱۰۰ هزار صندلی خالی در رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها وجود دارد.
بر اساس آمارهای سازمان سنجش کشور، امسال گروه آزمایشی علوم انسانی ۲۱۹ هزار نفر ظرفیت پذیرش دانشجو وجود دارد در حالی که ۱۶۰ هزار داوطلب در این گروه شرکت کردهاند. به این ترتیب شانس قبولی در رشتههای علوم انسانی تا ۲۶۰ درصد افزایش یافته است. این واقعیت نشان میدهد که دانش آموزانی که به رشتههای علوم انسانی در دبیرستانها وارد میشوند دارای کمترین تمایل به ادامه تحصیل در دانشگاه هستند.
دورنمای مبهمتر برای دانش آموزان علوم انسانی
بنا بر آمارها، به نظر نمیرسد کاستن از ظرفیت دبیرستانها در رشتههای علوم انسانی مغایرتی با دورنمای ادامه تحصیلات عالی در رشتههای علوم انسانی در کشور داشته باشد. اما این همه مساله نیست:
در حال حاضر در حدود ۳ میلیون و دویست و ده هزار دانشآموز در مقطع دوم متوسطه درس میخوانند که اگر معیار ۳۰ درصد را در باره سهم علوم انسانی از دانش آموزان دبیرستانی بپذیریم که در سالهای اخیر ابراز شده است، میتوانیم بگوییم بیش از ۹۶۰ هزار دانشآموز در رشته علوم انسانی درس میخوانند. از این تعداد تقریبا ۱۰۰ هزار نفر در تهران زندگی میکنند که در نزدیک به ۱۱۳۶ دبیرستان در تهران درس میخوانند.
اکنون وزارت آموزش و پرورش ظرفیت در نظر گرفته شده برای این دانشآموزان را حداکثر ۴۰ دبیرستان اعلام کرده است. از توضیحات مدیرکل آموزش و پرورش تهران بر میآید که یکی اهداف آموزش و پرورش سوق دادن این دانش آموزان به رشته کار و دانش است. و از ادامه تحصیل در هنرستانهای تهران به عنوان یک امکان تازه برای دانشآموزانی یاد میشود که پیش از این در رشتههای علوم انسانی درس میخواندند. بنا بر این فرض، یک دورنمای دیگر برای این دانشآموزان تهرانی، ۳۷۴ هنرستانی است که در تهران وجود دارد. این در حالی است که محسن حسینی مقدم مدیرکل دفتر آموزشهای فنی و حرفهای آموزش و پرورش به تازگی گفته است «در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ با ورود نظام جدید آموزشی به دوره دوم متوسطه، در بهترین شرایط، هنرستانهای کشور باز هم با حدود ۳۰ درصد کمبود فضا مواجه خواهند شد که این امر میتواند در کیفیت آموزشی هنرجویان تاثیرگذار باشد.»
اکنون این پرسش مطرح میشود که با توجه به اینکه نزدیک به ۱۰۰ هزار دانش آموز تهرانی در مرحله اول و بیش از ۸۶۰ هزار دانش آموز در دیگر مناطق کشور در مراحل بعدی، در سنی نیستند که وارد بازار کار شوند (حتی اگر بحران رکود و بیکاری در کشور را نادیده بگیریم) در پی تحول تازه، در چه شرایطی قرار خواهند گرفت؟ در شرایط تازه ممکن است با کاستن از تعداد دانشآموزان رشته علوم انسانی و کاهش بار دبیرستانها، از بار هزینههای وزارت آموزش و پرورش که در بحران مالی قرار دارد، تا حدی کاسته شود اما معلوم نیست چه تاثیری بر زندگی صدها هزار دانشآموزی خواهد نهاد که ظرفیتی برای جذب آنها در هنرستانهای کشور و اندک دبیرستانهای فرهنگ وجود ندارد.
......................................................................................................
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.