آيدين بزرگی، پويا کيوان و مجتبی جراحی سه کوهنورد ايرانی پس از فتح از قله ۸۰۴۷ متری برودپيک در رشتهکوه قراقروم و تکميل موفقيتآميز مسيری جديد به نام «ايران»، هنگام بازگشت دچار اشتباه شده و راه اصلی را گم میکنند.
عمليات نجات، نشانههای اميدبخشی نداشت و حتی مسئولين پاکستانی در مصاحبههايشان با صراحت از مرگ کوهنوردان ايرانی خبر دادهاند. در اين گزارش ضمن مروری بر رخدادهای مهم صعود تيم آرش، ابهامات و پرسشهايی نيز طرح شده که مراجع پاسخگويیاش فدراسيون کوهنوردی و باشگاه آرش است.
جنگ لفظی ريشهدار بين باشگاه و فدراسيون، مدتهاست رييس فدراسيون را از همکاری با اين باشگاه بازداشته و کيومرث بابازاده هم در پاسخ به «اهانت کلامی» رييس فدراسيون، او را به فردی که پست بزرگ اما مغزی کوچک دارد، تشبيه کرده.
در پيشينه جدال طرفين، شکايت و تشکيل پرونده قضايی، مختومه شدن پرونده از سوی قاضی و سپس به جريان انداختن مجدد شکوائيه در مراجع قضايی نيز ديده میشود.
آيدين بزرگی در يادداشتهايش قبل از اعزام به برودپيک که متن کامل آن با کنايهها و انتقاداتی خطاب به فدراسيون، در وبلاگ خاک خوب موجود است، نوشته: میخواهيم روی آن بزرگ مردی را سفيد کنيم که مويش در اين راه سفيد شد، که قلبش در اين راه شکست و فريادش به دادگاه برده شد.
دوشنبه ۲۰ خرداد
آيدين بزرگی، پويا کيوان، مجتبی جراحی، افشين سعدی از تهران به دبی میروند تا راهی اسلام آباد شوند. غير از پويا کيوان بقيه اعضای تيم قبلاً در اين مسير کوهپيمايی کرده بودند. پويا از اعضای باشگاه کوهنوردی دماوند بود. تيم در حالی اعزام شد که همچنان به شرکت طرف قراردادش بدهکار بوده.
بابازاده مديربرنامه اين صعود گفته بود مدت زمان ۳۰ روزه را در نظر دارند که فقط کفاف يک بار تلاش بر روی اين قله را به تيم میدهد. زيرا در ازای هر روز تلاش اضافه بايد مبلغ ۹۰ دلار بپردازند.
در کمپ اصلی برودپيک، شش تيم ديگر نيز حضور داشتند تا از مسير عادی، قله را فتح کنند. خبر میرسد تيم ژاپن نيز در 2K تا کمپ سوم صعود کرده.
يکشنبه دوم تير
اعضای تيم آرش در کمپی واقع در مسير اردوی اصلی قله برودپيک مستقر شدند. اعضای تيم با کسب اطلاع از کشته شدن ۱۰ کوهنورد در حادثه تروريستی اردوگاه اصلی قله نانگاپاربات، به شدت نگران مهدی قلیپور کوهنورد ايرانی شدند. او هنگام وقوع حادثه در کمپ دوم بود و جان سالم به در برد.
دوشنبه سوم تير
حرکت به سمت اردوگاه اصلی برودپيک آغاز شد و سه روز بعد به پايان رسيد. گفته میشود عبدالعظيم برهمنی ديگر کوهنورد ايرانی که قصد صعود به برودپيک از مسير عمومی دارد، با تيمهای خارجی برای صعود به قله تلاش خواهد کرد.
پنحشنبه ۲۰ تير
تيم راهی کمپ دوم قله شد. رامين شجاعی گفت حاکم بودن يک جبهه هوای خوب تا روز دوشنبه ۲۴ تير باعث شده تمام تيمهای حاضر در منطقه که مراحل هم هوايی خود را به اتمام رساندهاند، تا روز بيست و چهارم تير تلاش نهايی خود را برای صعود انجام دهند.
جمعه ۲۱ تير
به کمپ سوم قله رسيدند. از اين اردو، با توجه به بررسی تصاوير مسير جديد «ايران» که در سالهای قبل گشوده شده اما ناتمام مانده، اعضای تيم به دو بخش سه و دو نفره تقسيم میشوند تا به فاصله يک روز برای اتمام اين مسير و پا گذاشتن روی قله، تلاش خود را آغاز کنند. رامين شجاعی پيشبينی کرد يکشنبه ۲۳ تير، روز نهايی برای صعود به قله در نخستين تلاش باشد.
سهشنبه ۲۵ تير
تيم آرش موفق به کامل کردن مسير جديد بر روی قله شده و همان روز در حين بازگشت به دليل آنچه ديد کم، مه غليظ و نداشتن مشخصات GPS بازگشت عنوان شد، از مسير حقيقی بيرون افتاد.
تاخير در تماس با اعضای تيم به مدت دو روز، دو روزی که سرنوشت ساز بوده، ممکن است به خاطر ناتوانی طرفين در برقراری ارتباط بوده باشد که در اين خصوص توضيحی داده نشده. تماسی که با توجه به اوضاع جسمانی مساعد کوهنوردان تا روز چهارشنبه بيست و ششم، میتوانست آنها را پيش از فرود يک کيلومتری، از اشتباه خود آگاه کند تا مجدداً بازگردند و از مسير اصلی که روی نمودارها با خط سبز مشخص شده، راه بازگشت را با موفقيت طی کنند.
نحوه سرپرستی فاتحان قله از طريق اردوی 2K در اين دو روز، پرسشهايی ايجاد کرده که فعلاً پاسخی ندارد. اصرار در تاکيد بر روی «مه غليظ» نيز مبهم به نظر میآيد، زيرا اين شرايط جوی در گستره قله، تقريباً پايدار است. شواهد نشان میدهد آنها از ابتدا، احاطه فنی کاملی بر مسير بازگشت نداشتهاند.
رضا زارعی هيماليانورد و نويسنده کتاب «ماکالو، هيولای سياه» در وبلاگ خود نوشته: «حدود دوماه پيش از سفر، تيم در پی يافتن GPS مسير بازگشت از قله بود. از طريق نت و تماس با فاتحان ايرانی برودپيک مانند محمد نصيری، حسن نجاريان، هادی صابری و محمود هاشمی، فقط به GPS مسير کمپ اصلی تا کمپ ۳ دست يافتيم. در آن هنگام هرگز گمان نمیکردم GPS مسير تا چه حد میتواند سرنوشت اين صعود را تغيير دهد. اما افسوس که يافت نشد.
پنحشنبه، ۲۷ تير
اولين تماس را آيدين بزرگی در ساعت ۱۹:۵۵ دقيقه با کيومرث بابازاده برقرار میکند و از وخامت حال يکی از اعضای تيم خبر میدهد که گويا باشگاه آرش صلاح ندانسته اعلام کند از بين پويا يا مجتبی، کداميک بودهاند. آيدين همچنين از پارگی چادر و اتمام آب و آذوقه خبر داده.
عمليات امداد از همين روز آغاز میشود اما طی کردن روال اداری برای دريافت موقعيت دقيق کوهنوردان از شرکت خارجی خطوط تلفنی، از سرعت امداد رسانی که بايد دو روز زودتر نيز آغاز میشد، باز هم میکاهد.
در اين بين، تلفن بابازاده که بايد آزاد باشد تا هر زمان آيدين بتواند تماس بگيرد، مدام از داخل ايران زنگ میخورد و اشغال میشود. سايت باشگاه آرش با صدور اطلاعيه، درخواست میکند کسی با او تماس نگيرد.
جمعه ۲۸ تير
برقراری تماس مجدد با خطوط ماهوارهای توسط آيدين بزرگی، ساعت شش صبح و سپس ۱۰ صبح صورت میگيرد اما بعداً حدود ۳۴ ساعت ارتباطشان با کمپ اصلی قطع میشود. طی اين مدت، اخبار اميدوار کنندهای درباره پيوستن برخی چهرهها و تيمهای بينالمللی به عمليات نجات منتشر شد.
دو باربر پاکستانی که نيمهشب از کمپ برای امداد حرکت کرده بودند در منطقهای بالاتر از کمپ سوم در حال تراورس به طرف گردنه برودپيک مشاهده شدند اما پس از تلاشی ناموفق برای رسيدن به گردنه، به کمپ سوم بازگشتند. تلاش نافرجامی که به تدريج برای ساير امدادگران نيز تکرار شد.
شنبه ۲۹ تير
آيدين ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه مجدداً موفق به برقراری تماس شده. چنين مقاومتی در پنجمين روز استقرار در ارتفاع بالای هفت هزار متر، با توجه به اتمام آب و غذا از دست کم ۴۸ ساعت قبل، حکايت از قدرت بدنی، اراده و استقامت شگفتانگيز اين کوهنورد ۲۴ ساله است.
در GPS تلفن ماهوارهای مشخص شد هيماليانوردان جوان ايران، گردنهای که بين قله اصلی و فرعی بوده را با گردنۀ بين کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته و سرازير شدهاند، اما با رسيدن به پرتگاهی غير قابل عبور، زمينگير ماندهاند.
آيدين در آخرين تماس، تمرکزی روی جملات خود نداشته، از توان لازم برای فعال کردن جیپیاس خود برخوردار نبوده که رييس هيات کوهنوردی تهران اين وضعيت را به خاطر کمبود اکسيژن و پنج روز توقف در ارتفاع بالای هفتهزار متر، طبيعی دانسته.
آيدين بزرگی از روی ساعت ارتفاعسنج، ارتفاع ۳۵۰۰ متری را در آخرين تماس خود اعلام کرده اما برآورد کارشناسان حاکی از اشتباه او در اعلام ارتفاع است. اگر او ارتفاع خود را به درستی اعلام کرده بوده باشد، ديگر نمیتوان مانند رييس فدراسيون پاکستان با اطمينان بر مرگش صحه گذاشت.
بازگشت کوهنوردی که تمام شواهد حاکی از مرگ اوست، چيزی شبيه به يکی از معجزههای کوهستانی خواهد بود که در عالم واقعيت، برای بسياری از کوهنوردان سرسخت جهان رخ داده.
يکشنبه ۳۰ تير
افشين سعدی در کمپ ۳ برودپيک با ايمنی کامل مستقر است. رامين شجاعی هم در اردوی اصلی 2K مشغول مذاکره با کوهنوردان خارجی و «باربران ارتفاع» محلی.
کوهنوردان مستقر در منطقه اما به علت دشواری مسير، امداد را خارج از توان خود برآورد کرده و از مشارکت در عمليات نجات، انصراف دادهاند. مخمصهای که تيم آرش در آن گرفتار شده، چنان صعبالعبور است که امدادگران برای رسيدن به آنها، گويی بايد قله را فتح کنند.
مناقشه بين تيم آرش و فدراسيون کوهنوردی
فدراسيون کوهنوردی با صدور بيانيهای به دفاع از اقداماتش در حادثه «برودپيک» پرداخته و علت صدور بيانيه را پيگيریهای مکرر مردم و خبرنگاران، «اخبار ضدونقيض و کذب درباره رويکرد فدراسيون و انفعال در عمليات جستجو» عنوان کرده.
اين فدراسيون با اشاره به موج فراگير هيماليانوردی در ايران، تاکيد کرده که درخواستهای مربوط به صعودهای برون مرزی بر اساس آئيننامهها و بررسی مهارتهای فنی، سوابق تجربی و توانايیهای نفرات صورت میپذيرد تا اعزامها در شرايط ايمنتر صورت گرفته و پشتيبانی کاملتری را نيز در پی داشته باشد.
در بند دوم بيانيه تاکيد شده که تيم کوهنوردی باشگاه «آرش» از منظر اين فدراسيون حائز شرايط لازم برای اخذ مجوز نبوده و تيم در برنامهای شخصی و مستقل عازم پاکستان شده.
اما در آن طرف ماجرا، کيومرث بابازاده که از پيشکسوتان سرشناس کوهنوردی ايران است،
همان روز اعزام که بيستم خرداد بود، گفته مطلب مفصلی به نام «کژمداری ۴» را با مضمون نحوه کارشکنی فدراسيون کوهنوردی در اختيار رسانه ها قرار خواهد داد. او تاکيد کرده اعضای تيم، تا لحظه آخر نسبت به عزيمت تيم به پاکستان مطمئن نبودند و مشکلات مالی و معضلات فراوانی داشتهاند.
سريال نقدهای مکتوب بابازاده با عنوان «کژمداری» بر ديرينه بودن اختلافات فدراسيون و باشگاه آرش دلالت دارد. او دو سال قبل در نشست همگانی انجمن کوهنوردان گفته بود: «محمود شعاعی رييس فدراسيون به ما گفت مگر اينجا شهر هرت است. اين فدراسيون، فلان شرکت طرف قراردادی که قله ۴۵۰۰ دلاری برودپيک را ۶۰۰۰ دلار قيمت میدهد، تائيد میکند. زيرا کميسيون میگيرد. ممکن است پستهای بزرگی داشته باشيد اما مطمئن باشيد که مغزهای کوچکی داريد!»
عمليات نجات، نشانههای اميدبخشی نداشت و حتی مسئولين پاکستانی در مصاحبههايشان با صراحت از مرگ کوهنوردان ايرانی خبر دادهاند. در اين گزارش ضمن مروری بر رخدادهای مهم صعود تيم آرش، ابهامات و پرسشهايی نيز طرح شده که مراجع پاسخگويیاش فدراسيون کوهنوردی و باشگاه آرش است.
جنگ لفظی ريشهدار بين باشگاه و فدراسيون، مدتهاست رييس فدراسيون را از همکاری با اين باشگاه بازداشته و کيومرث بابازاده هم در پاسخ به «اهانت کلامی» رييس فدراسيون، او را به فردی که پست بزرگ اما مغزی کوچک دارد، تشبيه کرده.
در پيشينه جدال طرفين، شکايت و تشکيل پرونده قضايی، مختومه شدن پرونده از سوی قاضی و سپس به جريان انداختن مجدد شکوائيه در مراجع قضايی نيز ديده میشود.
آيدين بزرگی در يادداشتهايش قبل از اعزام به برودپيک که متن کامل آن با کنايهها و انتقاداتی خطاب به فدراسيون، در وبلاگ خاک خوب موجود است، نوشته: میخواهيم روی آن بزرگ مردی را سفيد کنيم که مويش در اين راه سفيد شد، که قلبش در اين راه شکست و فريادش به دادگاه برده شد.
دوشنبه ۲۰ خرداد
آيدين بزرگی، پويا کيوان، مجتبی جراحی، افشين سعدی از تهران به دبی میروند تا راهی اسلام آباد شوند. غير از پويا کيوان بقيه اعضای تيم قبلاً در اين مسير کوهپيمايی کرده بودند. پويا از اعضای باشگاه کوهنوردی دماوند بود. تيم در حالی اعزام شد که همچنان به شرکت طرف قراردادش بدهکار بوده.
بابازاده مديربرنامه اين صعود گفته بود مدت زمان ۳۰ روزه را در نظر دارند که فقط کفاف يک بار تلاش بر روی اين قله را به تيم میدهد. زيرا در ازای هر روز تلاش اضافه بايد مبلغ ۹۰ دلار بپردازند.
در کمپ اصلی برودپيک، شش تيم ديگر نيز حضور داشتند تا از مسير عادی، قله را فتح کنند. خبر میرسد تيم ژاپن نيز در 2K تا کمپ سوم صعود کرده.
يکشنبه دوم تير
اعضای تيم آرش در کمپی واقع در مسير اردوی اصلی قله برودپيک مستقر شدند. اعضای تيم با کسب اطلاع از کشته شدن ۱۰ کوهنورد در حادثه تروريستی اردوگاه اصلی قله نانگاپاربات، به شدت نگران مهدی قلیپور کوهنورد ايرانی شدند. او هنگام وقوع حادثه در کمپ دوم بود و جان سالم به در برد.
دوشنبه سوم تير
حرکت به سمت اردوگاه اصلی برودپيک آغاز شد و سه روز بعد به پايان رسيد. گفته میشود عبدالعظيم برهمنی ديگر کوهنورد ايرانی که قصد صعود به برودپيک از مسير عمومی دارد، با تيمهای خارجی برای صعود به قله تلاش خواهد کرد.
پنحشنبه ۲۰ تير
تيم راهی کمپ دوم قله شد. رامين شجاعی گفت حاکم بودن يک جبهه هوای خوب تا روز دوشنبه ۲۴ تير باعث شده تمام تيمهای حاضر در منطقه که مراحل هم هوايی خود را به اتمام رساندهاند، تا روز بيست و چهارم تير تلاش نهايی خود را برای صعود انجام دهند.
جمعه ۲۱ تير
به کمپ سوم قله رسيدند. از اين اردو، با توجه به بررسی تصاوير مسير جديد «ايران» که در سالهای قبل گشوده شده اما ناتمام مانده، اعضای تيم به دو بخش سه و دو نفره تقسيم میشوند تا به فاصله يک روز برای اتمام اين مسير و پا گذاشتن روی قله، تلاش خود را آغاز کنند. رامين شجاعی پيشبينی کرد يکشنبه ۲۳ تير، روز نهايی برای صعود به قله در نخستين تلاش باشد.
سهشنبه ۲۵ تير
تيم آرش موفق به کامل کردن مسير جديد بر روی قله شده و همان روز در حين بازگشت به دليل آنچه ديد کم، مه غليظ و نداشتن مشخصات GPS بازگشت عنوان شد، از مسير حقيقی بيرون افتاد.
تاخير در تماس با اعضای تيم به مدت دو روز، دو روزی که سرنوشت ساز بوده، ممکن است به خاطر ناتوانی طرفين در برقراری ارتباط بوده باشد که در اين خصوص توضيحی داده نشده. تماسی که با توجه به اوضاع جسمانی مساعد کوهنوردان تا روز چهارشنبه بيست و ششم، میتوانست آنها را پيش از فرود يک کيلومتری، از اشتباه خود آگاه کند تا مجدداً بازگردند و از مسير اصلی که روی نمودارها با خط سبز مشخص شده، راه بازگشت را با موفقيت طی کنند.
نحوه سرپرستی فاتحان قله از طريق اردوی 2K در اين دو روز، پرسشهايی ايجاد کرده که فعلاً پاسخی ندارد. اصرار در تاکيد بر روی «مه غليظ» نيز مبهم به نظر میآيد، زيرا اين شرايط جوی در گستره قله، تقريباً پايدار است. شواهد نشان میدهد آنها از ابتدا، احاطه فنی کاملی بر مسير بازگشت نداشتهاند.
رضا زارعی هيماليانورد و نويسنده کتاب «ماکالو، هيولای سياه» در وبلاگ خود نوشته: «حدود دوماه پيش از سفر، تيم در پی يافتن GPS مسير بازگشت از قله بود. از طريق نت و تماس با فاتحان ايرانی برودپيک مانند محمد نصيری، حسن نجاريان، هادی صابری و محمود هاشمی، فقط به GPS مسير کمپ اصلی تا کمپ ۳ دست يافتيم. در آن هنگام هرگز گمان نمیکردم GPS مسير تا چه حد میتواند سرنوشت اين صعود را تغيير دهد. اما افسوس که يافت نشد.
پنحشنبه، ۲۷ تير
اولين تماس را آيدين بزرگی در ساعت ۱۹:۵۵ دقيقه با کيومرث بابازاده برقرار میکند و از وخامت حال يکی از اعضای تيم خبر میدهد که گويا باشگاه آرش صلاح ندانسته اعلام کند از بين پويا يا مجتبی، کداميک بودهاند. آيدين همچنين از پارگی چادر و اتمام آب و آذوقه خبر داده.
عمليات امداد از همين روز آغاز میشود اما طی کردن روال اداری برای دريافت موقعيت دقيق کوهنوردان از شرکت خارجی خطوط تلفنی، از سرعت امداد رسانی که بايد دو روز زودتر نيز آغاز میشد، باز هم میکاهد.
در اين بين، تلفن بابازاده که بايد آزاد باشد تا هر زمان آيدين بتواند تماس بگيرد، مدام از داخل ايران زنگ میخورد و اشغال میشود. سايت باشگاه آرش با صدور اطلاعيه، درخواست میکند کسی با او تماس نگيرد.
جمعه ۲۸ تير
برقراری تماس مجدد با خطوط ماهوارهای توسط آيدين بزرگی، ساعت شش صبح و سپس ۱۰ صبح صورت میگيرد اما بعداً حدود ۳۴ ساعت ارتباطشان با کمپ اصلی قطع میشود. طی اين مدت، اخبار اميدوار کنندهای درباره پيوستن برخی چهرهها و تيمهای بينالمللی به عمليات نجات منتشر شد.
دو باربر پاکستانی که نيمهشب از کمپ برای امداد حرکت کرده بودند در منطقهای بالاتر از کمپ سوم در حال تراورس به طرف گردنه برودپيک مشاهده شدند اما پس از تلاشی ناموفق برای رسيدن به گردنه، به کمپ سوم بازگشتند. تلاش نافرجامی که به تدريج برای ساير امدادگران نيز تکرار شد.
شنبه ۲۹ تير
آيدين ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه مجدداً موفق به برقراری تماس شده. چنين مقاومتی در پنجمين روز استقرار در ارتفاع بالای هفت هزار متر، با توجه به اتمام آب و غذا از دست کم ۴۸ ساعت قبل، حکايت از قدرت بدنی، اراده و استقامت شگفتانگيز اين کوهنورد ۲۴ ساله است.
در GPS تلفن ماهوارهای مشخص شد هيماليانوردان جوان ايران، گردنهای که بين قله اصلی و فرعی بوده را با گردنۀ بين کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته و سرازير شدهاند، اما با رسيدن به پرتگاهی غير قابل عبور، زمينگير ماندهاند.
آيدين در آخرين تماس، تمرکزی روی جملات خود نداشته، از توان لازم برای فعال کردن جیپیاس خود برخوردار نبوده که رييس هيات کوهنوردی تهران اين وضعيت را به خاطر کمبود اکسيژن و پنج روز توقف در ارتفاع بالای هفتهزار متر، طبيعی دانسته.
آيدين بزرگی از روی ساعت ارتفاعسنج، ارتفاع ۳۵۰۰ متری را در آخرين تماس خود اعلام کرده اما برآورد کارشناسان حاکی از اشتباه او در اعلام ارتفاع است. اگر او ارتفاع خود را به درستی اعلام کرده بوده باشد، ديگر نمیتوان مانند رييس فدراسيون پاکستان با اطمينان بر مرگش صحه گذاشت.
بازگشت کوهنوردی که تمام شواهد حاکی از مرگ اوست، چيزی شبيه به يکی از معجزههای کوهستانی خواهد بود که در عالم واقعيت، برای بسياری از کوهنوردان سرسخت جهان رخ داده.
يکشنبه ۳۰ تير
افشين سعدی در کمپ ۳ برودپيک با ايمنی کامل مستقر است. رامين شجاعی هم در اردوی اصلی 2K مشغول مذاکره با کوهنوردان خارجی و «باربران ارتفاع» محلی.
کوهنوردان مستقر در منطقه اما به علت دشواری مسير، امداد را خارج از توان خود برآورد کرده و از مشارکت در عمليات نجات، انصراف دادهاند. مخمصهای که تيم آرش در آن گرفتار شده، چنان صعبالعبور است که امدادگران برای رسيدن به آنها، گويی بايد قله را فتح کنند.
مناقشه بين تيم آرش و فدراسيون کوهنوردی
فدراسيون کوهنوردی با صدور بيانيهای به دفاع از اقداماتش در حادثه «برودپيک» پرداخته و علت صدور بيانيه را پيگيریهای مکرر مردم و خبرنگاران، «اخبار ضدونقيض و کذب درباره رويکرد فدراسيون و انفعال در عمليات جستجو» عنوان کرده.
اين فدراسيون با اشاره به موج فراگير هيماليانوردی در ايران، تاکيد کرده که درخواستهای مربوط به صعودهای برون مرزی بر اساس آئيننامهها و بررسی مهارتهای فنی، سوابق تجربی و توانايیهای نفرات صورت میپذيرد تا اعزامها در شرايط ايمنتر صورت گرفته و پشتيبانی کاملتری را نيز در پی داشته باشد.
در بند دوم بيانيه تاکيد شده که تيم کوهنوردی باشگاه «آرش» از منظر اين فدراسيون حائز شرايط لازم برای اخذ مجوز نبوده و تيم در برنامهای شخصی و مستقل عازم پاکستان شده.
اما در آن طرف ماجرا، کيومرث بابازاده که از پيشکسوتان سرشناس کوهنوردی ايران است،
همان روز اعزام که بيستم خرداد بود، گفته مطلب مفصلی به نام «کژمداری ۴» را با مضمون نحوه کارشکنی فدراسيون کوهنوردی در اختيار رسانه ها قرار خواهد داد. او تاکيد کرده اعضای تيم، تا لحظه آخر نسبت به عزيمت تيم به پاکستان مطمئن نبودند و مشکلات مالی و معضلات فراوانی داشتهاند.
سريال نقدهای مکتوب بابازاده با عنوان «کژمداری» بر ديرينه بودن اختلافات فدراسيون و باشگاه آرش دلالت دارد. او دو سال قبل در نشست همگانی انجمن کوهنوردان گفته بود: «محمود شعاعی رييس فدراسيون به ما گفت مگر اينجا شهر هرت است. اين فدراسيون، فلان شرکت طرف قراردادی که قله ۴۵۰۰ دلاری برودپيک را ۶۰۰۰ دلار قيمت میدهد، تائيد میکند. زيرا کميسيون میگيرد. ممکن است پستهای بزرگی داشته باشيد اما مطمئن باشيد که مغزهای کوچکی داريد!»