لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۱۵

«آچمز شدن» جمهوری اسلامی در اجلاس عدم تعهد در تهران


میزبانی تهران از شانزدهمین اجلاس سران عدم تعهد، از نگاه دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی یکی از نشانه‌های عزت و اعتبار بین‌الملی جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود. محمد حسن ترابی فرد نائب ریس مجلس، این اجلاس را نشانه «اقتدار بی‌بدیل» جمهوری اسلامی توصیف کرده است. اما آیا جمهوری اسلامی می‌تواند میزبانی اجلاس عدم تعهد را نشانی بر عزت و اعتبار بین المللی خود بداند؟

اعتبار بین‌المللی چیست؟

«اعتباربین‌المللی» یک کشور یکی از «مولفه‌های قدرت» آن کشور است. تولید علم، اقتصاد توانمند، توان نظامی، داشتن متحدان قوی و.. دیگر مولفه‌های قدرت یک کشور به شمار می‌روند.

از آنجایی که قدرت عبارت است از «توان تحمیل اراده خود بر دیگران»، کارکرد اعتبار و وجاهت بین‌المللی یک کشور، آن است که بتواند اراده خود را بر دیگر کشور‌ها در عرصه بین‌الملل تحمیل کند.

در خصوص جایگاه و اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای رهبر نظام حتی پس از رسوایی انتخابات ۸۸ همچنان مدعی است که «نظام جمهوری اسلامی ایران امروز کشوری محترم، اثرگذار، و متنفذ و دارای عزت بین‌المللی است... عزت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری است.» - ۱۶ مرداد ۹۰

از قضا میزبانی اجلاس عدم تعهد (سازمانی که بدون داشتن دبیرخانه صرفاً در حد باشگاهی برای رایزنی است) فرصت خوبی در اختیار همگان قرار داده تا ارزیابی درستی از اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی داشته باشند.

چهار شاخصه برای اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی در حالی میزبانی و ریاست اجلاس عدم تعهد را برعهده گرفته که چهار پرونده مهم بر دوش او سنگینی می‌کند. این چهار پرونده عبارتند از: پرونده تحریم‌ها، پرونده هسته‌ای، پرونده حقوق بشر و پرونده سوریه.

در کنار شاخصه‌هایی همچون اقتصاد ناتوان، فقدان مشروعیت، نظام پلیسی و.. که اعتبار درون مرزی جمهوری اسلامی را مخدوش کرده، این چهار شاخصه اعتبار برون مرزی (بین‌المللی) جمهوری اسلامی را خدشه‌دار ساخته است.

برای درک چنین اعتبار مخدوشی، اجلاس تهران محک خوبی است؛ چنین اجلاسی با ۶۰۰ میلیون تومان هزینه، تعطیلی ۵ روزه پایتخت و گماردن ۱۱۰ هزار نیروی پلیس برای تامین امنیت آن حتی اگر منجر به کاستن از بار سنگین یکی از این چهار پرونده به مدد عدم تعهد بشود، می‌توان ادعا کرد که اجلاس موفقی برای جمهوری اسلامی بوده است. اما آیا چنین بود؟
ارزیابی کوتاه از این چهار پرونده و برخی موضوعات جانبی، پاسخ پرسش مزبور است.

پرونده سوریه

در اهمیت سوریه برای جمهوری اسلامی همین بس که علاء‌الدین بروجردی رئیس کمیسیون سیاست حارجی مجلس «امنیت سوریه را امنیت جمهوری اسلامی» دانسته و اعلام داشت که «جمهوری اسلامی ایران از دولت و ملت سوریه، در هر وضعیتی حمایت می‌کند و از هیچ تلاشی برای بازگرداندن ثبات و آرامش به سوریه، دریغ نخواهد کرد». -۵ مرداد ۹۱

به رغم چنین تنیدگی امنیت دو رژیم، جای بسی شگفتی است که درطول سخنان علی خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در روز آغازین اجلاس تهران، این دو تن به ضرورت فراخوان اعضا به حمایت از سوریه نپرداختند.

رهبریت جمهوری اسلامی می‌دانست که سوریه اینک عضو معلق اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی است که از سوی مجمع عمومی نیز محکوم به ارتکاب جنایت شده است.

در مقابل محمد مرسی میهمان ویژه این اجلاس که پس از سه دهه قطع رابطه تهران- قاهره به ایران سفر کرده بود، طی سخنانی صریح حکومت سوریه را «ستمکار»، «سرکوبگر» و «فاقد مشروعیت» توصیف کرد؛ اقدامی که منجر به خروج هیات نمایندگی سوریه از سالن سخنرانی شد.

در حالی که علی خامنه‌ای به عنوان سخنرانی افتتاحیه، سخنان پر طمطراق در مظلومیت فلسطین بر زبان رانده بود، چه پاسخ دندان شکنی بهتر از آن بود که محمد مرسی گفت که «مردم فلسطین و سوریه هر دو با شجاعت برای کرامت خود مبارزه می‌کنند»؟ وی ضمن مقایسه آنچه در سوریه می‌گذرد با آنچه در تونس و مصر و لیبی و یمن گذشت تصریح کرد که «امروز نوبت انقلاب به سوریه بر ضد نظام ظالم آن رسیده است».

توهم بیداری اسلامی

در حالی که مکرراً رئیس جمهور مصر و دبیرکل بر «بهار عربی» و ثمرات آن تاکید داشتند، شگفت است که جز یک بار در سخنان خامنه‌ای، توهم خودساخته «بیداری اسلامی» مورد اشاره قرار نگرفت. می‌دانیم که جمهوری اسلامی به جای عنوان «بهار عربی» از عنوان بیداری اسلامی ملهم از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ استفاده می‌کند. چگونه است که مقامات ارشد جمهوری اسلامی بیداری اسلامی منطقه را و از آن مهم‌تر دو سال پرتلاطم تحولات خاورمیانه را در چنین اجلاسی که نشانه اقتدار بی‌بدیل جمهوری اسلامی است! هیچ مورد ارزیابی قرار نمی‌دهند؟

پرونده حقوق بشر

در حالی که احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل تعیین شده و تاکنون دو گزارش مفصل از نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی منتشر کرده، وظیفه معوق او را که از سوی جمهوری اسلامی اجازه ورود به کشور و انجام بررسی نیافت،‌بان گی مون دبیر کل سازمان ملل به خوبی ایفا کرد.

دیدار دبیر کل با علی لاریجانی فرصت مناسبی بود که دبیرکل از «نگران جدی» در نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی پرده بردارد. وی گفت «سازمان ملل می‌تواند در کنار ایران برای بهبود وضعیت حقوق بشر در این کشور اقدام کند... ما نگرانی‌های جدی‌ای درباره نقض حقوق بشر در ایران داریم». سخنگوی‌بان گی مون نیز به رسانه‌ها اعلام داشته که نگرانی از وضعیت حقوق بشر در یک یک دیدار‌های دبیرکل با علی خامنه‌ای و احمدی‌نژاد مورد تاکید قرار گرفته است.

بدین ترتیب، جمهوری اسلامی در حالی به میزبانی عدم تعهد می‌بالد که دبیرکل چشم در چشم و رو در رو با مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی نگرانی‌های موجود از نقض حقوق بشر در ایران را به آنان یادآور شده است.

پرونده هسته‌ای

در پرونده هسته‌ای، اینک جمهوری اسلامی تنها‌تر از هر زمانی است. تا چند سال پیش از این ترکیه، برزیل و حتی بعضا عدم تعهد به پشتیبانی از جمهوری اسلامی بر می‌آمدند. اما اینک این‌ بان گی مون بود تا صدای جامعه جهانی را در اجلاس عدم تعهد و به میزبانی تهران به مقامات ایرانی یادآور شود. در سخنان خود،‌بان گی مون، برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را یکی از نگرانی‌ها برای صلح و امنیت بین المللی دانست و گفت «برای صلح و امنیت منطقه، من از دولت ایران می‌خواهم اقدامات لازم را برای جلب اعتماد بین‌المللی درباره صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای‌اش انجام دهد. این با تبعیت کامل ایران از قطعنامه‌های شورای امنیت و همکاری با آژانس بین المللی اتمی میسر است».

آیا شگفت نیست که در طول سخنرانی مفصل خود احمدی‌نژاد هیچ اشاره‌ای به این حق مسلم! نکرد و در مقابل جور توجیهات هزار باره پرونده هسته‌ای را علی خامنه‌ای بر دوش کشید تا سخنانی چند در صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای گفته باشد؟

تحریم‌ها

تحر یم‌های رنگارنگ که اینک نظام مالی- پولی کشور را دچار اختلال و درآمد نفتی کشور را هدف قرار داده است، برآیند محاسباتی بس نادرست است. به هیچ روی در توان و ظرفیت عدم تعهد نیست که اندکی از این بار گران بکاهد. با این وجود، جمهوری اسلامی تلاش دارد که با گنجاندن بندی به بندهای بیانیه پایانی حمایتی لفظی از برنامه هسته‌ای خود جلب کند. این در حالی است که اگر جمهوری اسلامی بتواند در پشت بیانیه‌ای غیر الزام آور از جنبش عدم تعهد نیز قرار گیرد، حل و فصل این پرونده در جای دیگر است.

ناتوانی این اجلاس آنگاه روشن می‌شود که کلیه اعضای جنبش بدون استثنا بنا به تعهداتی که به قطعنامه‌های الزام آور شورای امنیت دارند، ناگزیند بند بند قطعنامه‌های تحریمی را علیه ایران به مورد اجرا درآورند.

هولوکاست

احمدی‌نژاد دستمزد هفت سال تلاش بی‌وقفه خود را برای نفی هولوکاست در روز افتتاحیه اجلاس عدم تعهد در تهران دریافت کرد. دبیرکل علاوه بر ابلاغ نگرانی‌های خود در مساله هسته‌ای و نقض حقوق بشر، تهدید یک عضو از اعضای سازمان ملل علیه عضو دیگر را قویاً محکوم کرد و در سخنان خود به روشنی به تعهدات کشور‌ها بر خودداری از تهدید کشوری دیگر تاکید کرد. وی گفت «من قویاً با تهدید هر کشور عضو برای از بین بردن کشوری دیگر و یا تلاش‌های زشت و زننده برای انکار واقعیت‌های تاریخی همچون هولوکاست به شدت مخالفم. گفتن اینکه اسرائیل که عضو سازمان ملل است حق موجودیت ندارد یا توصیف آن با الفاظ نژادپرستانه نه تنها کاملا غلط است بلکه با اصولی که تعهد کرده‌ایم پایبندشان باشیم در تضاد است».

این سخنان درس آموز در حالی بر زبان دبیرکل جاری می‌شد که احمدی‌نژاد در کنار او نشسته بود تا بیاموزد اگر هفت سال پی در پی او در صحن علنی مجمع عمومی فرصت لفاظی یافت، اینک در تهران متهم به تلاش‌های زشت و زننده از زبان دبیرکل سازمان ملل می‌شود.
بدیهی است پرسش فلسطینیان این باشد که حمایت چنین رژیمی از آنان جز خسارت و زیان چه بهره‌ای را می‌تواند برای آنان همراه داشته باشد؟

نتیجه:

بهترین توصیف از میزبانی تهران برای اجلاس عدم تعهد، چیزی نیست جز «آچمز شدن جمهوری اسلامی». گو اینکه هنوز باید منتظر ماند تا دید آیا جمهوری اسلامی با بهره بردن از ریاست خود بر عدم تعهد خواهد توانست استفاده موثری در کاستن از فشارهای رو به تزاید بر خود بکاهد یا نه ولی از باب مثل معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست» باید اجلاس تهران را شکست سیاست خارجه و از آن بالا‌تر آچمز شدن جمهوری اسلامی در خانه خود دانست.

برخی از دلایل به شرح زیر است:
- ناتوانی جمهوری اسلامی در دعوت از سه چهارم سران عدم تعهد برای حضور در اجلاس تهران. حدودا ۳۰ تن از رهبران جهان و آن هم عمدتاً کشورهای نه چندان مهم در اجلاس تهران شرکت نمودند. سفر کوتاه ۴ ساعته محمد مرسی میهمان ویژه این اجلاس، در همین بستر قابل ارزیابی است.

- محکومیت سوریه (متحد جمهوری اسلامی) به عنوان رژیمی سرکوبگر و فاقد مشروعیت از زبان محمد مرسی، رییس جمهور اسلامگرای مصر و برآمده از انقلاب این کشور.

- ناتوانی جمهوری اسلامی در دفاع از تئوری خود ساخته بیداری اسلامی برای تبیین تحولات خاورمیانه.

- دریافت تذکر جدی درمورد نقض حقوق بشر بر زبان دبیرکل.

- دریافت تذکر جدی در مورد پرونده هسته‌ای بر زبان دبیرکل.

- ترجمه‌های ناقص و بعضاً نادرست صدا و سیما از اظهارات محمد مرسی و دبیرکل در محکومیت سوریه.

- جو به شدت امنیتی پایتخت با گماردن ۱۱۰ هزار نیروی پلیس.

بر این فهرست می‌توان موارد دیگر را نیز افزود. اما آنچه مهم است اینکه علی خامنه‌ای با آچمز شدن رژیمش در تهران فرصت دارد بیاندیشد که آیا آنچنان که او می‌پندارد «نظام جمهوری اسلامی امروز کشوری محترم، اثرگذار، و متنفذ و دارای عزت بین‌المللی است؟ و آیا عزت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری است؟
............................................................................................................................

دیدگاه نویسنده بیانگر نظر رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG