ترد و ظریف و نازکاند، دخترکانی که سفید پوشیدهاند، لپهایشان را سرخاب مالیدهاند و بر سر سفره عقد نشستهاند. این بار اما آنها نیستند که عروس بازی میکنند. بلکه این زندگی است که روی واقعی بازیهای کودکی را نشانشان میدهد.
بیش از ۳۱ هزار دختربچه در مقطع راهنمایی و دبستان در سال ۹۱ بر سر سفره سپید بخت نشستند و این یعنی ۳۱۳ مدرسه راهنمایی و دبستان از دانشآموز خالی شدهاست. دختربچههایی که جمع و تفریق را یاد نگرفتهاند باید به حساب و کتاب زندگی برسند و کودکی نکرده فرزندانشان را به جای عروسک در آغوش بکشند.
از سال ۱۳۹۱ برای اولین بار آمار ازدواج دختربچهها به رسانهها کشیده شد، حرف و سخن در مجامع فارسیزبان در این مورد زیاد بود. اما حالا سازمان عدالت برای ایران خبر را به گوش ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل رساندهاست.
این سازمان در نامهای به ناوی پیلای از او خواستهاست از دولت ایران در این زمینه پاسخ بخواهد. مریم حسینخواه، محقق سازمان عدالت برای ایران، ساکن لندن، مهمان صدای دیگر است.
خانم حسینخواه، چه شد که سازمان عدالت برای ایران تصمیم گرفت و برای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل نامه بنویسد؟
خانم ناوی پیلای چند روز قبل از این که ما این نامه را بنویسیم اشاره کردند توی مذاکرات ۱+۵ با ایران خوب هست که مسئله حقوق بشر ایران هم گنجانده شود و مستقیم اشاره کردند به وضعیت راضیه ابراهیمی زن جوانی که در آستانه اعدام قرار دارد و یکی از قربانیان ازدواج زودهنگام است. در ۱۳ سالگی شوهر داده شده. ما فکر کردیم وقتی ایشان این توجه را دارند خوب هست که ما آماری را که به تازگی درآورده بودیم در آخرین پژوهشمان هم در یک نامهای برای ایشان بفرستیم و یک بار دیگر یادآوری شویم که ماجرا فقط ماجرای راضیه ابراهیمی نیست و هزاران دختر جوان دیگر هم در یک چنین شرایطی قرار میگیرند و ممکن است که سرنوشتی مثل راضیه ابراهیمی داشته باشند.
اما خانم حسینخواه، بحثهای ازدواج دختربچهها همیشه در ایران مطرح بوده. آیا آمار ارائه شده در سال ۹۱ و ۹۲ نتایج متفاوتی را نشان میدهد که توجه سازمان عدالت برای ایران را جلب کرده؟
آخرین آماری که منتشر شده از طرف سازمان ثبت احوال ایران، آمار ۹ ماهه دوم سال ۹۲ است. میشود گفت که نه، متفاوت نیست و خیلی شبیه به آمارهای سال پیش است ولی چیزی که نگرانکننده است اتفاقاً همین شبیه بودنش است. اینکه ما شاهد این نیستیم که این توقف داشته باشد، کمتر شود و حتی دارد بیشتر هم میشود و مطابق آماری که ما درآوردیم هر سال دارد چند درصد به این ماجرا اضافه میشود. به خاطر همین فکر کردیم که خب خیلی لازم است که با یک نگاه هوشمندانه دیگری به این ماجرا توجه کنیم.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی در ماههای اخیر سیاستهای جدید خودش را درباره افزایش جمعیت اعلام کرده و یکی از راهکارها را پایین آوردن سن ازدواج دانسته. با این شرایط چرا شما انتظار دارید در آمار ازدواج دختربچهها کاهشی رخ بدهد و جمهوری اسلامی در این زمینه فعالیتی انجام بدهد؟
اگر در قالب سیاستهای کلی جمهوری اسلامی بخواهیم نگاه کنیم شاید جای تعجب نداشته باشد. ولی خب این که جای تعجب ندارد جای اعتراض کردن را هم نمیبندد و به هر حال جا دارد که این گفته بشود. به خصوص اینکه وقتی که ما میگوییم ازدواج دختربچهها به خصوص دختربچههای زیر پانزده سال... چیزی که در قدم اول به ذهن آدم میآید این است که نه، توی ایران ما این را نداریم و یا خیلی به ندرت است و یا در مناطق مرزی و روستایی و خیلی حاشیهنشین و فقیر است. ولی این آمار نشان میدهد در استان تهران هم که پایتخت است ما این ماجرا را داریم. توی استانهای مثلاً اصفهان، تبریز و جاهایی که فکر میکنیم که از لحاظ فرهنگی بالا هستند این آمار وجود دارد و حتی توی این استانها هم منحصر به شهرهای کوچک نیست و توی پایتخت و شهرهای بزرگ هم وجود دارد. و همه اینها نشان میدهد که حتی اگر حکومت میخواهد که در این راستای افزایش جمعیت قدم بردارد و اتفاقاً ازدواج نوجوانان و دخترهای نوجوان را اگر رسمی تبلیغ میکند، شاید آن پژوهشگرانی که این ماجرا را این طور نگاه نمیکنند که حتی مردم عادی بدانند که خب نه این فقط در قسمتهای کوچک نیست و واقعاً دارد به سرعت بالا میرود این آمار.
عدالت برای ایران در نامهای که برای خانم ناوی پیلای نوشته اشاره کرده که با توجه به تبعات غیرقابل چشمپوشی ازدواج دختربچهها خواستار دخالت سازمان ملل در این موضوع است. ازدواجهای دختربچهها چه تبعات غیرقابل پیشبینی دارد که نیازمند دخالت سازمانهای بینالمللی است؟
در یک نگاه کلی، ازدواج زودهنگام دختربچهها آنها را از تفریح باز میدارد و به تبع آن این دخترها نمیتوانند آدمهای مستقلی باشند که فردا شغلی پیدا کنند. از آن طرف دیگر اینها فرصت کودکی کردن را از دست میدهند و خیلی زود مجبور هستند زیر بار مسئولیت اداره خانواده بروند با آن تعریفهای کلیشهای که ما میدانیم از نقش زنها به عنوان همسر وجود دارد. به خطر افتادن سلامتشان یک ماجرای دیگر است. به خاطر زایمان زودهنگام زیر۱۸ سال. حتی رابطه جنسی زود هنگام. و الان با این ماجرایی که وسایل پیشگیری از بارداری را دارند محدود میکنند این یک خطر دیگر است که شاید قبلاً هم خانههای بهداشت به این دخترها قرصهای جلوگیری از بارداری یا روشهای دیگر را معرفی میکردند. ولی الان اینها هم دارد محدود میشود و خطر زایمان زودرس دارد اینها را بیشتر تهدید میکند. از طرف دیگر ما سال گذشته وقتی اولین گزارشمان را در رابطه با ازدواج دختربچهها منتشر کردیم یک رویداد فیسبوکی هم راهاندازی کردیم و از مردم خواستیم که بیایند تجاربی را که از ازدواج دختربچهها داشتند را آنجا منتشر کنند. بیشتر از ۱۵۰ نفر آنجا نوشتند، از تجربه ازدواج مادرانشان، مادربزرگهایشان، همکلاسیهایشان و حتی بعضی از آنها خودشان. خب واقعاً از زوایای مختلف این ماجرا را بررسی کردند. تبعاتی که دارد و این که چقدر خاطرات تلخ این ماجرا هنوز پس از سالها در ذهن این زنها باقی مانده. من اگر بخواهم کمی شخصی تر ماجرا را بگویم میتوانم به تجربه خودم اشاره کنم. من وقتی که سال ۸۶ بود ۴۵ روز در بند عمومی زندان اوین بودم با زنهایی مواجه شدم که بیشتر اینها توی کودکی شوهر کرده بودند. دختربچههای ۱۳ ساله ۱۵ ساله بودند، پای سفره عقد نشسته بودند. و حالا خیلی از آنها کارشان به این جا رسیده بود که شوهرشان را بکشند یا درگیر مواد مخدر و یا جرایم دیگر شده بودند. وقتی که با اینها بیشتر صحبت میکردم کاملاً مشخص بود که ازدواج وقتی سن خیلی کمی داشتند چقدر در این ماجرا تاثیر داشته و چقدر موثر بوده که اینها علاوه بر این که تحصیل نکنند مهارتهای زندگی را هم یاد نگیرند. وقتی که با مشکلات زندگی... حالا یک شوهر خشونتگر است و یا محیطی که مواد مخدر بیشتر در دسترس است، جاهایی مثل سرقت و جرایم دیگر... چقدر اینها آسیبپذیرتر هستند. به خاطر همان توانا نبودنشان. و خب همه اینها تبعات ازدواج دختربچهها است به علاوه که گفتم در مرگومیر مادران و وضعیت سلامت اینها هم با توجه به برنامههای جدید دولت در رابطه با تنظیم خانواده واقعاً باید نگران باشیم.
خانم حسینخواه، فکر میکنید خانم ناوی پیلای و سایر مقامات بینالمللی چه تاثیری میتوانند در کاهش یا توقف ازدواج دختربچهها در ایران داشته باشند؟
ما امیدوار هستیم که با مطرح کردن این ماجرا در سطح بینالمللی و در سطح مقامات سازمان ملل، دولت ایران حداقل مجبور شود که پاسخگو باشد یا بداند که دیگران هم دارند این موضوع را میبینند و این مسئله یک مسئله عادی نیست. بر اساس معیارهای جهانی که ایران هم آنها را قبول دارد یا امضا کرده حداقل مثل پیماننامه جهانی حقوق کودک، دختران و پسران زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشوند و هیچکس نمیتواند آنها را به ازدواج مجبور کند. با توجه به این که خانم ناوی پیلای خواستند که مذاکرات حقوق بشر هم در مذاکرات با ایران مطرح شود خب ما امیدوار هستیم که این هم یکی از موارد باشد. یعنی این طور نباشد که فکر کنند خب این موضوع کماهمیتی است و فعلاً آن موارد حقوق بشری که بیشتر خبری هست را پیگیری کنند و این آمارها حداقل نشان میدهد که وضعیت سلامت، وضعیت سلامت روح و روان و جسم این دختربچهها چقدر در خطر هست و این خطر چقدر گستره عظیمی دارد و هزاران زن را دارد هر سال درگیر میکند.