لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۳۸

دکترین «حزم و احتیاط» اوباما و قدرت‌نمایی پوتین


باراک اوباما، روز یکشنبه ۱۹ مهر، طی مصاحبه‌ای با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا، به پرسش‌هایی درباره بحران سوریه، داعش و روابط مسکو- واشینگتن پاسخ داد.

رییس جمهوری آمریکا درجریان این مصاحبه منتقدانِ موضعِ کاخ سفید در قبال سوریه و روسیه را نکوهش کرد و در دفاع از سیاست خارجی دولتش بر نکاتی تاکید ورزید که بر دیپلماسی نرم و پرهیز از دخالت قهری و جنگ تکیه داشت، نکاتی که در واقع خمیرمایه دکترین سیاست خارجی او محسوب می‌شوند.

احتیاط، دور اندیشی، واقع‌گرایی

دکترین اوباما که راجر کوهن، روزنامه‌نگار سرشناس انگلیسی- آمریکایی آن را دکترین حزم و احتیاط نامیده از یک سو بر تعامل و همزیستی با کشورهای ناهمسو و مخالف تاکید دارد و از سوی دیگر با حفظ ظرفیت‌های نظامی آمریکا، با حداکثر خویشتن داری در مقابل تهدیدهای غیرمستقیم خارجی از اعزام نیروی نظامی برای مقابله با این تهدیدها خوداری می‌کند.

اوباما در پاسخ به این سئوال مجری برنامه ۶۰ دقیقه که روسیه پس از اوکراین اکنون به اجرای عملیات نظامی در سوریه پرداخته و رهبری و پیشتازی آمریکا را به چالش کشیده است، گفت: «... زمانی که ریاست جمهوری من آغاز شد، زمامدار فاسد اوکراین آلت دست پوتین بود و سوریه تنها متحد روسیه در منطقه [خاور میانه] محسوب می‌شد. اما امروز پوتین، به جای حساب کردن روی حمایت آنها و حفظ پایگاه قدیمی‌اش در سوریه، با اعزام سربازان و یکان‌های ارتش روسیه به این کشور تلاش می‌کند که تنها متحد بی‌رمقش راسر پا نگه دارد.»

در ادامه همین مصاحبه، اوباما خطاب به منتقدانش، به ویژه به جمهوریخواهان، که سیاست او را در قبال خاورمیانه نشانه ضعف دولت او می‌دانند، تاکید کرد، اصرار آنان به دخالت نظامی در سوریه نشان می‌دهد که از جنگ در عراق درس‌های لازم را نیاموخته‌اند. «[برخی از جمهوری‌خواهان]باور دارند ... که اعزام صدها هزار تن از سربازان آمریکایی به خاورمیانه تنها نشانه قدرت است و اینکه ما باید صلح را تحمیل کنیم و پلیس منطقه باشیم. این منتقدان به این واقعیت که ممکن است... هزاران نفر از سربازان ما کشته شوند، هزاران نفر زخمی گردند و یک تریلیون دلار دیگر هزینه کنیم، هیچ مشکلی ندارند. شماری خواهان آنند که آمریکا این کار را انجام دهد و تا زمانی که این کار صورت نگیرد، از نظر آنان آمریکا در حال عقب‌نشینی است».

اوباما، شانزده ماه پیش، چهار شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳، طی یک سخنرانی در دانشکده افسری وست پویینت آمریکا در سخنانی مشابه ضمن تاکید به رهبری آمریکا در جهان گفت، یکجانبه‌گرایی گزینه آمریکا نخواهد بود و توسل به نیروی نظامی تنها راه برای رهبری آمریکا در جهان نیست. او درهمین سخنرانی خطاب به منتقدان سیاست خارجی‌اش اظهار داشت: «برخی بر این باورند که راه حل هر مشکل حمله نظامی است بی‌آنکه به پیامدها و مشروعیت آن، و نیز به تاوانی که مردم آمریکا باید برای آن بپردازند توجه کنند ... ما بهترین چکش را در دست داریم ولی این دلیل نمی‌شود که هر چیزی را میخ بدانیم.»

دکترین سیاست خارجی اوباما، با توجه به آنچه را که او تا به حال در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش بیان کرده، دکترینی خودمحور است که نشانی از آرمانگرانی و یا اهداف بی‌انتها در آن دیده نمی‌شود. اوباما از تصمیم‌های عجولانه درباره بحران‌هایی که مستقیماً منافع آمریکا را تهدید نمی‌کنند پرهیز دارد و دیپلماسی، تحریم، دادخواهی با روی آوردن به قوانین بین‌المللی و بالاخره عملیات نظامی گروهی و چند سویه را با همکاری هم‌پیمانان آمریکا توصیه می‌کند.

اوباما سعی دارد که فرق میان واقعیات روابط بین‌الملل و درک رویداهای جهانی را برجسته کند و به عبارت دیگر دکترین سیاست خارجی‌اش را که ریشه در نظریه واقع‌گرایی در سیاست بین‌الملل دارد، متبلور کند. آمریکا، به باور او، با هر معیار و مقیاسی که سنجیده شود از نظر نظامی، اقتصادی، نفوذ فرهنگی، سیاسی و دیپلماسی مهم‌ترین بازیگر بین‌المللی است.

اما برای کرملین روشن شده است که اوباما به اثر بخشی عملیات نظامی بدبین است و از اعزام نیروهای آمریکایی به جنگ‌های برون‌مرزی که ممکن است به درازا بکشد، احتراز دارد. از آنجاییکه مخالفت مردم آمریکا با دخالت‌های گسترده نظامی این کشور در عراق و افغانستان، اوباما را در سال ۲۰۰۸ بر کرسی قدرت نشاند، تعجبی ندارد که او به کار ساز بودن اینگونه دخالت‌ها به دیده تردید می‌نگرد.

در این ارتباط او در مصاحبه‌اش با برنامه ۶۰ دقیقه گفت: «اینکه تنها راه موجود برای آمریکا اعزام ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار نفر به سوریه یا عراق و شاید به لیبی یا یمن است، و دیگر اینکه آمریکا نه تنها پلیس که باید حاکم این منطقه باشد، استراتژی نادرستی است. ... باعث شرمساری خواهد بود اگر ما این اشتباهات را تکرار کنیم.»

موقع‌شناسی و قدرت‌نمایی پوتین

به باور ولادیمیر پوتین دوران راه حل‌های تحمیلی آمریکا با توسل به نیروی نظامی به پایان رسیده و این کشور با توجه به افول قدرتش، در حال عقب‌نشینی است. او با آگاهی از دگرگونی در سیاست خارجی آمریکا نخست در اوکراین و سپس در سوریه قدرت‌نمایی کرد.

با این‌همه اوباما این اقدامات پوتین را چه در ارتباط با جداسازی شبه جزیره کریمه و کمک به شورشیان شرق اکراین و چه در راستای عملیات نظامی در سوریه و بمباران مواضع گروههای پیکارجوی تحت حمایت آمریکا، تلاشی می‌داند که از سر استیصال برای تغییر روند موجود در منطقه و انحراف افکار عمومی روسیه از دشواری‌های اقتصادی این کشور صورت گرفته است و در نهایت به ضرر روسیه تمام خواهد شد.

اما واقعیت این است که پوتین با موقع‌شناسی و بهره‌گیری از خلا ایجاد شده به وسیله آمریکا و زمانی که دولت این کشور از بابت سیاستش در سوریه چه در میان مخالفان داخلی و خارجی و چه در میان هم‌پیمانانش در وضعیت بدی قرار دارد، وارد میدان شده است. رویکرد اوباما در ارتباط با افغانستان، لیبی و سوریه دودلی او را آشکار کرد. او باتعیین تاریخ برای خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان (گو اینکه با ارزیابی مجدد اوضاع در این کشور ۵۵۰۰سرباز را ابقا کرد) و هدایت عملیات نظامی از پشت صحنه در لیبی علیه قذافی و نداشتن هیچگونه برنامه‌ای برای لیبی پسا قذافی، تعیین خط قرمز برای اسد در صورت استفاده از سلاح‌های شیمیایی و سپس نادیده گرفتن آن، پیام ناخواسته‌ای را به روسیه داد که کاخ سفید استراتژی منسجمی ندارد و آمریکا دیگر مهمترین و برجسته‌ترین بازیگر در صحنه بین‌المللی نیست.

در ارتباط با سوریه برنامه آمریکا برای سازماندهی، آموزش وتسلیح گروه‌های به اصطلاح میانه‌روی اسلامی مخالف اسد نه تنها راه به جایی نبرد که بسیاری از سلاح‌های آمریکایی اختصاص داده شده به این گروهها به‌دست عناصر القاعده و دیگر گروه‌های افراطی افتاده است.

اوباما سیاست فعال و کار آمدی برای حل بحران سوریه ندارد و این کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، نکته‌ای که اوباما خود در مصاحبه‌اش با برنامه ۶۰ دقیقه به آن اشاره دارد: «بی شک کشور هایی مانند سوریه در مقایسه با سالهای پیش از ریاست جمهوری‌ام ناامن‌تر شده‌اند ... ولی در رابطه با حفظ آمریکا در مقابل اقدامات تروریستی و از جهات تقویت روابط با هم‌پیمانان ما و اعتبار و وجهه جهانی، وضع ما بی شک بهتر است.»

پوتین با توجه به گرایش اوباما به اتخاذ و اجرای یک سیاست خارجی عاری از ریسک و دکترین حزم و احتیاط او و همچنین با نگرش به تهدیداتی که متوجه حوزه نفوذ کشورش شده بود، به زور و نیروی نظامی متوسل شد. در اوکراین تظاهرات دامنه‌دار مردم بر آن بود که کی یف را برای همیشه از دایره نفوذ روسیه خارج کند و در سوریه حمایت و تجهیز گروه‌های اسد از سوی آمریکا و دیگر کشورهای ایتلاف، روسیه را وارد میدان کرد. در واکنش به این اقدامات، پوتین شبه جزیره کریمه را به روسیه منضم کرد و اکنون مصمم است که رژیم اسد را پا بر جا نگه دارد.

آنتونی کوردِ زمن، تحلیلگر سرشناس "مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل" در آمریکا، دخالت نظامی روسیه در سوریه را بخشی از استراتژی پوتین می‌داند که در واکنش به انقلاب‌های رنگین سازماندهی شده از سوی آمریکا در اروپای شرقی و آسیای مرکزی اتخاذ شده است، از جمله انقلاب نارنجی در اوکراین در سال ۲۰۰۴، انقلاب گل لاله در قیرقیزستان در سال ۲۰۰۵ و انقلاب گل رز گرجستان در سال ۲۰۰۳

به ر صورت آنچه مسلم است کرملین ابتکار عمل را در سوریه به‌دست گرفته و با این اقدام قاطعانه که پس از پایان جنگ سر کمتر دیده شده آمریکا و دیگر کشورهای ائتلاف را در موضع انفعالی قرار داده است.

روسیه و «باتلاق سوریه»؟

اوباما، روز ۲۴ مهر،درباره مداخله نظامی روسیه در سوریه گفت: «روسیه در باتلاق سوریه گرفتار می‌شود.» شمار زیادی از مقامهای آمریکایی هم از ریسک بزرگی که پوتین به آن دست زده است سخن به میان آورده‌اند. برخی دیگر در مورد مشکلات کمر شکنی که نیروهای روسی در سوریه با آن مواجه خواهند شد، اظهار نظر کرده‌اند و این اقدام پوتین را به مداخله نظامی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تشبیه کرده‌اند که سرانجام با مقاومت فزاینده سنی‌های بر آشفته و خشمگین روبرو خواهد شد.

اما امکان عملی شدن این سناریوها به دو عامل بستگی دارد. یکی شدت مبارزه گروههای مخالف رژیم اسداست که خود به میزان کمک کشورهای ائتلاف از جمله آمریکا بستگی دارد و اینکه این گروهها تا چه حد بتوانند این کشورها را با خود همراه کنند. در حال حاضر میزان این کمک‌ها به علت استراتژی نا منسجم کشورهای ائتلاف مشخص نیست.

اما در مورد فاکتور دوم، پوتین با توجه به عملکردش در گرجستان و اوکراین، به احتمال بسیار قوی به رغم چالش‌هایی که با آنها روبرو خواهد شد، به عملیات نظامی در سوریه دستکم تا رفع خطر سقوط از سر حکومت اسد ادامه خو اهد داد.

پوتین نیروی کارآمدی را در سوریه مستقر کرده است و با پشتیبانی نزدیک هوایی و زمینی از نیروهای دولتی سوریه و همراهی و کمک نیروهای ایران و حزب‌الله به پیشرفت‌هایی در مقابله با گروه‌های مخالف اسد دست یافته است.

شواهد موجود نشان می‌دهد که کرملین خود را برای عملیات نظامی ادامه دار سوریه و تثبیت حضور خود در این کشور آماده کرده است. در حال حاضر عملیات نظامی در سوریه راه‌های سیاسی برای حل بحران این کشور را تحت‌الشعاع قرار داده است ولی کرملین می‌داند که راه‌های اساسی و درازمدت برای فایق شدن به بحران مذکور با گفت‌وگو امکان پذیر است و پوتین نیز در چند مورد به آن تاکید کرده است. دولت اوباما نیز بارها این راه‌حل را توصیه کرده و حتی موضعش را در قبال اسد تعدیل کرده و کناره‌گیری فوری اسد از مسند قدرت را به گفت‌وگو های سیاسی و تصمیم‌های مربوط موکول کرده است.

تا آن زمان و بدون محقق شدن گفت‌وگوهای سیاسی نتیجه‌بخش از هم پاشیدگی بافت جامعه، آوارگی و کشتار در سوریه ادامه خواهد یافت و بازندگان اصلی جنگ داخلی سوریه مردم این کشورند که مملکتشان بر باد رفته است.

..........................................................................................................................

نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG