جان کری و سرگئی لاوروف وزیران خارجه آمریکا و روسیه جمعهای که گذشت در ژنو از توافق بر سر طرحی خبر دادند برای برقراری آتشبس در سوریه و آغاز روند صلح در این کشور جنگزده. توافقی که استفان دمیستورا نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه بلافاصله از آن استقبال کرد.
از روز دوشنبه مصادف با عید قربان میان حکومت بشار اسد و مخالفان او آتشبسی یک هفتهای برقرار شد. اگر این آتشبس نقض نشود مسکو و واشنتن قرار است حملههای مشترک هوایی علیه گروه خلافت اسلامی معروف به داعش و جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه آغاز کنند. شرایطی که به نظر برخی ناظران سیاسی بسیار چالشبرانگیز است. بخت نقض نشدن آتشبس یک هفتهای تا چه حد است و به چه عواملی بستگی دارد؟ در کنار شما هستم با این پرسشهای اصلی از سه میهمان این هفته برنامه: مهدی نوربخش استاد روابط بینالملل در دانشگاه هریزبرگ پنسیلوانیا در آمریکا، حسین علیزاده کارشناس مناسبات خارجی ایران و دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی فنلاند و علیرضا نامور حقیقی مدرس خاورمیانه شناسی تورونتو کانادا.
آقای نوربخش، میزان اهمیت توافق جمعه شب میان جان کری و سرگئی لاورف در ژنو در چه حد است؟
مهدی نوربخش: فکر میکنم اهمیتش در این است که دولت آمریکا و روسیه توانستند به جمعبندی برسند سر یک چیزی که معلوم نیست به کجا برسد. من خیلی امیدوار نیستم. به خاطر اینکه وقتی شما به نقشه سوریه نگاه میکنید و این به بن بست رسیدن اوضاع که هیچ گروهی نمیتواند دست بالا داشته باشد، مثل آتش بسهای گذشته شاید آنچنان استوار نماند. شاید اصرار روی این باشد که پس از ماهها که کری با وزیر خارجه روسیه صحبت کرده در این سطح حایز اهمیت است. اما اینکه چقدر طول بکشد و چقدر پایدار باشد یک بحث دیگر است. من خیلی امیدوار نیستم.
آقای علیزاده، در گفتههای جمعه شب آقایان کری و لاوروف در ژنو نه نامی از ایران برده شد و نه نامی از عربستان و ترکیه. در چه صورتی روسیه میتواند همزمان دمشق و تهران را قانع کند که از توافق حمایت کنند و در چه صورت آمریکا میتواند حمایت همزمان عربستان و ترکیه را از آتش بس و توافق کسب کند؟
حسین علیزاده: این درست است که مواضع ایران در این مذاکرات مطرح نشده اما همین سکوتی که تاکنون از جانب تهران شاهدش هستیم و مخالفتی را ابراز نکردند با مذاکرات آمریکا و روسیه این خودش دلیلی است بر اینکه ظاهرا تهران در پروسه مذاکرات قرار گرفته البته به صورت پشت پرده و خبرهایش به بیرون درز نکرده. وگرنه میبایست موضع میگرفت. به ویژه که یکی از مفاد توافقی که ظاهرا میخواهد بیرون بیاد مساله دولت انتقالی است. مفهوم دولت انتقالی این است که اسد با این تشکیلاتی که دارد در این وضعیت نمیتواند ادامه بدهد و احتمالا هم باید بساطش را جمع کند و برود. این در حالی است که گفته شده بود از سوی مقامات ایران که آقای بشار اسد خط قرمز ما است و حلقه طلایی ما است و از این تعبیرهای این طوری.
پس اگر تهران مخالف باشد با این مذاکراتی که فعلا بخشی از صحبتهای آن بیرون آمده بایستی ابراز میکرده. این جنگ جنگ خستهکننده فرسایشی شده برای آمریکا، عربستان، ایران، روسیه و ترکیه و ظاهرا میشود شواهدی را پیدا کرد که کشورها دارند به طرف این همسویی میروند که یک جوری جمع کنند به شرط اینکه راضی از این مساله بیرون بیایند. به رغم اینکه موافق هستم با آقای دکتر نوربخش که این توافق احتمالا شکننده میتواند باشد اما ضریبی از خوشبینی را برای خودم نگه میدارم که احتمالا میتوان به یک نتیجه رسید که هیچ جنگی الیالابد نیست.
آقای نامور حقیقی، هنگام توافق نه از حزبالله، تشکل لبنانی همپیمان با جمهوری اسلامی ایران حرفی به میان آمد که برخلاف میل عربستان سعودی در سوریه در حمایت از حکومت بشار اسد فعال است و نه از کردها که به رغم میل ترکیه در مقاومت علیه حکومت بشار اسد سهیماند. سهم سه کشور منطقه و حزبالله و کردها در پیروزی و شکست آتشبس چقدر است؟
علیرضا نامورحقیقی: به هر حال همه اینها میتوانند تعیینکننده باشند. البته حزبالله من بعید میدانم که علیه اینآتش بس اقدامی کند. کردها هم در مجموع اگر آمریکا توافقی کند سعی میکنند رعایت کنند. اما ترکیه به هر حال سیاستهایی که به کار میبرد سیاستهای متضادی است. از یک سو مساله این را دارد که با کردها مقابله کند و نمیخواهد آنها قدرت بگیرند و از سوی دیگر در گذشته به طور ضمنی از داعش به عنوان یک کارت استفاده میکرده برای مساله سوریه به عنوان نیرویی که معتقد بود دولتی باید برود و در عین حال به عنوان باجگیری و امتیاز از دولتهایی مثل عربستان استفاده میکرده. حالا وضعیت ترکیه تغییر کرده.
در مجموع همه اینها میتوانند در یک موقعیتهایی وضعیت را تغییر دهند. من با آقای نوربخش موافقم که نیروهایی که روی زمین فعالیت میکنند مثل داعش، النصره و پشتیبانان آنان مثل عربستان یا قطر خیلی ممکن است پایبند نباشند به توافق روسیه و آمریکا. مضافا بر اینکه روسیه و آمریکا یک چالشهای بینالمللی هم دارند مثل کریمه و اوکراین و اینها میتواند تاثیر بگذارد. من بعید میدانم در وضعیتی که نه آمریکا مهار عربستان را دارد و نه دولتهایی را که از این جریان حمایت میکنند و نه روسیه همه فاکتورها را میتواند کنترل کند. من معتقدم توافق ادامه پیدا خواهد کرد در کوتاهمدت ولی بعید میدانم مساله سوریه به این راحتی حل شود. مضافا بر اینکه در وضعیتهایی که یک دولتی برود و تغییر دولت جدید و پیدا کردن جایگزین به این راحتی نیست.
یک تفاوت نظری بین شما و آقای علیزاده هست و یک توافق نظری بین شما و آقای نوربخش. در ادامه به اینها میپردازیم. آقای نوربخش بنیه گروه خلافت اسلامی معروف به داعش و جبهه النصره که آقای نامور حقیقی به آنها اشاره کردند برای متزلزل کردن آتشبس یک هفتهای در چه حد است؟ با توجه به موجودیت جبهه فتح شام که اعضایش همان اعضای جبهه النصره هستند، مهارکردن این تشکلها چگونه میتواند صورت بگیرد؟
مهدی نوربخش: برای همین من خیلی خوشبین نیستم. شما الان وقتی به نقشه سوریه نگاه میکنید شمال و شمال غربی سوریه دست داعش است. کردها آمدهاند در مرزهای ترکیه منطقه خودمختاری درست کردهاند با کمک پ کا کا به نام روجرا. در عدلیب شما جبهه النصره را دارید. دو گروه خیلی بزرگ احرارالشام و جیش اسلام هست و دهها گروه کوچک. در طول این چندین سال چیزی که اتفاق افتاده... نه تنها دولت که حالا به دولت هم میرسم که در آن زمینه هم اظهار نظری لازم باشد میکنم که چقدر این انتقال اصلا مشکل است و دولتی که خود سوریه دارد. کنترل این گروهها کار راحتی نیست. حتی این گروههای کوچک حاضر نیستند که با هم همپیمان شوند. این است که وضع داخلی به لحاظ نیروهای مخالف نمیشود اوضاع و احوال را به این راحتی و به این سادگی [درست کرد] شما چندین بازیگر بزرگ ندارید که در مقابل جبهه النصره یا داعش قرار گیرند. خود این احرارالشام در مواقعی با جبهه النصره همکاری میکردند. این است که چیز سادهای نیست.
به این نکته برگردم که این باعث تاسف است. شما سئوال کردید که ایران کجا است. من با حرف جناب علیزاده موافقم که به طور ضمنی ممکن است نظر ایران را گرفته باشند. اما عجیب اینجاست کشتهها را ایران میدهد، نیروی زمینی، چیزی که دولت سوریه ندارد یعنی نیروی انسانی را ایران دارد تامین میکند به یک شکلی. میدانید که وضع بشار اسد و نیروی انسانیاش کاملا به هم ریخته است. ایران دارد آن را تامین میکند و الان هم شنیدید که سرلشگر غلامی بعد از همدانی دومین درجهدار بزرگ در همین چند روزه کشته شده. بیش از دو هزار و خوردهای از ایرانیان کشته شدهاند در سوریه. اما وقتی که پای میز مذاکره مینشینند حرف آخر را قدرتهای بزرگ میزنند.
یعنی ما بیش از ۵ سال منابع مالی و انسانیمان را اختصاص دادیم به سوریه و نتیجه این است که دو قدرت بزرگ حرف آخر را میزنند. من گفتم که موافق هستم که حتما با ایران صحبت شده. اما رضایت ایران در مقابل این دو قدرت زیاد مهم نیست. این چیزی است که وضع را خیلی شکننده میکند.
آقای علیزاده، با توجه به اینکه بر اساس توافق جمعه شب مسکو و واشنگتن میان داعش و جبهه النصره و آنچه آقایان کری و لاوروف مخالفان میانهروی مسلح حکومت بشار اسد نامیدند، که الان آقای نوربخش به آنها و تعددشان اشاره کردند، تمایز خواهند گذاشت، منافع حکومت سوریه و جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از آتشبس تا چه اندازه است؟ چون بالاخره آن گروهها و نیروهایی که میانهرو نامیده شدند هم دل خوشی از حکومت بشار اسد ندارند و هم از سقوط و براندازی حکومت در گذشته بدشان نمیآمده و یا الان هم بدشان نمیآید.
حسین علیزاده: من مساله سوریه را از این زاویه نگاه میکنم. مساله سوریه یک معادله چند ده مجهولی است. واقعا نقاط ابهام از زاویه هر کشور بازیگر نگاه کنیم و سازمانها و گروههای تروریستی مسلح هرکدام دنبال یک منافعی هستند که جمع کردنش بسیار سخت است. اما از آنجا که هیچ جنگی الیالابد نیست الان اگر یک جمع جبری بزنیم، تقریبا همه دارند ضرر میکنند. همه. از بشار اسد گرفته تا ایران تا روسیه، آمریکا، و حتی عربستان و ترکیه دارند ضرر میکنند.
پس ناگزیر ما به نقطهای خواهیم رسید که کشورهای بازیگر در این مساله از مواضع خودشان کوتاه بیایند. طبیعی است صددرصد فرمایش جناب دکتر نوربخش درست است. بازیگران اصلی همین کشورهای بزرگ هستند آمریکا و روسیه. ولی قرار نیست حرف ایران و امتیاز نهایی ایران در آنجا محسوب بشود. ایران در نهایت به یک پل ارتباطی به جنوب لبنان بسنده میکند. آن بند ناف، منظورم بین حزبالله و حاکمیت تهران، از طریق سوریه، قطع نشود. حالا این وسط فرض کنید یکسوم سوریه باقی بماند و بشار اسد تشریف ببرند. ببرد. مهم نیست. حزبالله و حسن نصرالله مهم است. ما به طرفی از توافق خواهیم رفت اما با احتساب تعدیلهای بسیار جدی در بازیگران این معادله ده مجهولی.
آقای نامور حقیقی، موضعگیری نهادهای مختلف جمهوری اسلامی ایران درباره این توافق جمعهشب یکسان است یا نه؟ آقای علیزاده اشاره کردند که حتما پشت پرده یک توافقهایی با ایران شده. دولت، وزارت خارجه، سپاه پاسداران، شورایعالی امنیت ملی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در این باره در کدام موارد با هم همصدا هستند و در کدام موارد هریک ساز خودشان را میزنند؟
علیرضا نامور حقیقی: احتمالا اختلافنظرهایی هست. از اول هم در مورد نقش ایران در سوریه و میزان هزینهای که ایران باید در این زمینه بپردازد، اختلاف نظرهایی وجود داشت. ایران اگر بتواند به یک اجماعی با مخالفان برسد و بتواند هم رژیم را حفظ کند و هم بخشی از مخالفان را وارد بازی کند از جمله اخوان المسلمین... شش ماه دیر عمل کرد و اخوان المسلمین حاضر نشد به توافق با بشار اسد دست پیدا کند... ولی نکته کلیدی این است که الان همه معتقدند که ایران با روسیه هماهنگ عمل میکند و در میان نهادها این اجماع وجود دارد که باید با روسیه هماهنگ عمل کرد. مساله کلیدی دوم این است که خط قرمز ما در سوریه کجاست. همانطور که آقای علیزاده فرمودند، مثل این است که هر نوع انتقال قدرت باید به گونهای باشد که دسترسی ایران به لبنان قطع نشود و دوم اینکه زمینهای هم فراهم نشود که نیروهای جدیدی شکل بگیرند که به عراق وصل شوند و دولت عراق را مورد چالش قرار دهند. این موضوع کلیدی بود که بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ اتفاق میافتاد. یعنی جنگندهای که در عراق میجنگید از سوریه به عراق میرفت.
نکته دیگر این است که در این توافق ایران الان خط اصلی مبارزه با داعش است روی زمین. هیچ کشور دیگری الان این کار را انجام نمیدهد. آمریکاییها شعار میدهند. به لیبی حمله کردند برای اینکه ۱۷۰ میلیارد دلار پول لیبی را فریز کردند. سوریه پولی نداشت که بخواهند حمله کنند. یعنی اگر سوریه پولی داشت در بانکهای آمریکایی مطمئن باشید که رژیم بشار اسد...
ولی آمریکا حمله هوایی میکند به مواضع داعش و قرار است بعد از این آتشبس هم با روسیه همراهی کند که این حملات علیه داعش و جبهه النصره ادامه پیدا کند.
علیرضا نامور حقیقی: حمله هوایی آمریکا علیه داعش... اصلا آمریکا وقتی داعش شکل گرفت خیلی موضع نرم و چیزی داشت موقعی که رفتند عراق را گرفتند و بیشتر به خاطر اینکه یک ژست مبارزه با تروریسم بگیرد. علتش این است که آمریکاییها نه بسیج کردند و نه روی متحدشان عربستان فشار اساسی گذاشتند که منابع اصلی را آنها تامین میکند و از جنبه ایدئولوژیک عربستان منبع اصلی داعش است از جنبه چه طرز فکر، چه لایف استایل و چه اتوپیایی که مطرح میشود که این بحث دیگری است.
در مورد نهادهای ایران هم نظرتان را بگویید که بشنویم.
علیرضا نامور حقیقی: نهادهای ایران در مجموع به نظر من دولت روحانی سعی میکرد... تئوری دولت روحانی این نیست که در مورد سوریه با هر هزینهای بروند جلو. ولی به هرحال آقای روحانی قبول کرده که تا این نیروی تروریستی که روی زمین هست که داعش را میگرداند و دست اصلی را دارد در جبهه معارضین. یعنی معارضین عملا روی زمین قدرت زیادی ندارند. ارتش سوریه آزاد نقش خیلی کمی دارد. در مجموع معتقد است این باید برخورد شود و حل شود و در مورد نقل و انتقال قدرت میشود تصمیم گرفت. خب اصلا آقای رفسنجانی اینها معتقد بودند که نه ما نباید همه کارتهایمان را بگذاریم روی بشار اسد. خود آقای احمدینژاد هم معتقد نبود که از بشار باید حمایت کرد. معتقد بود که باید رفت به سمت رفراندوم. یعنی احمدینژاد عملا مخالف بود با دیدگاههای آقای خامنهای در مورد سوریه.
وقت نداریم. بیاییم الان را صحبت کنیم.
علیرضا نامور حقیقی: الان اگر بخواهم بگویم یک این که با روسیه باید هماهنگ عمل کنند و دو اینکه بایستی ارتباط نیروی زمینی داعش با عراق به طور کلی قطع شود و نفس استراتژیک داعش گرفته شود و دست ایران به لبنان قطع نشود و پنجم اینکه در هر نوع توافقی که صورت میگیرد ملاحظات و منافع استراتژیک ایران مد نظر قرار گیرد. من هم با آقای علیزاده موافقم. ممکن است بشار نباشد. ولی آن ترتیب جدید سیاسی باز منافع ایران را در نظر بگیرد. البته برای رسیدن به چنین توافقی کار خیلی دشوار است. به این راحتی هم انجام نخواهد شد. برای اینکه بازیگری مثل عربستان خیلی به این توافقات کاری ندارد و کار خودش را میکند.
میرسیم به جمعبندی. آقای نوربخش در چه شرایطی توافق جمعه شب میان آمریکا و روسیه مقدمهای خواهد شد برای رسیدگی به بیآبی و بیآذوقگی شهروندان سوریه که به ویژه در شهرها و مناطقی مثل حلب میان دعوا گیر کردند و نه راه پیش دارند و نه راه پس، با توجه به اینکه شما آنقدر امیدوار نیستید که اهداف بزرگتر حاصل شود؟
مهدی نوربخش: من فکر میکنم در این زمینهها کاری میشود. اما اجازه بدهید یک لحظه برگردم به بحث ماندن و رفتن اسد. دولت به شکلی هست در سوریه که بسیار وضع شکنندهای دارد. هیچ قدرتی نمیخواهد الان اسد برود هیچ قدرتی. حالا روسیه را نگاه کنید. آمریکا را نگاه کنید به خطر آنکه آینده قابل پیشبینی نیست. کاری که پنج سال پیش در سوریه میتوانست انجام بگیرد یک آلترناتیو به شکل طبیعی بیاید بالا و بتوانند سر میز مذاکره بنشینند. آن آلترناتیو از دست رفت... بسیاری از مردان حافظ اسد کشته شدند. الان از نظر قانون اساسی اگر نگاه کنیم دو آدم هستند که اگر به مرحله انتقال برسد یکی خانمی است معاون رییس جمهور نجاح العطار زن ۸۳ ساله که هرگز کسی زیر بار او نخواهد رفت. دوم فاروق الشرع بود که وزیر امور خارجه پیشین بود و بشار وقتی اتحادیه عرب صحبت از انتقال میکرد او را بازنشست کرد.
تنها آدمی که این وسط بحث او هست برادر اسد است یعنی ماهر اسد. مشکلی که اینجا هست این است که بشار اسد اگر بماند و یا برادرش بماند مشکلات حل نمیشود و رفتن اینها آینده کاملا مبهمی را در پیش رو خواهد داشت. این است که روسها هیچ فشاری نمیآورند که بشار اسد برود چون هیچکس نمیداند این لیوان یا مجموعه اگر شکست چطور جمع و جور کنند. آمریکاییها هم نمیخواهند. دارند الان به نیروهای مخالف بشار اسد کمک میکنند بلکه در آینده یک آلترناتیوی بتواند شکل بگیرد. وضع بسیار شکننده است و آینده کاملا نامعلوم. هیچ نمیشود نسبت به سوریه خوشبین بود.
آقای علیزاده، در چه صورت ایران و عربستان و ترکیه منافع خودشان را ممکن است در دوام آتش بس و پیشبرد روند صلح در سوریه ببینند؟
حسین علیزاده: در آن معادله چند مجهولی از زاویه آمریکا نگاه کنیم. اوباما چند ماه دیگر دارد میرود، جنگ سوریه در پرونده سیاست خارجیاش بسیار بد تاثیر گذاشته، اگرچه در کوبا و برجام و در سیاست خارجی موفق بوده، اگر بخواهد با این پرونده سیاه کاخ سفید را ترک کند به ویژه که او برنده جایزه صلح نوبل بوده. پوتین هم میداند که نباید حضورش در سوریه مثل افغانستان شود وگرنه اوضاع خیلی خراب میشود.
از طرف ایران هم روشن است که ایران چه خسارتهای سنگینی را دارد متحمل میشود. از نظر جانی و مالی و از نظر حیثیتی درون کشور. مردم میگویند آقا آنجا را رها کن و فکری به حال ما کن. میماند مساله ترکیه که این کشور هم بعد از این کودتایی که اتفاق افتاد اردوغان میخواهد جایگاه خودش را به گونهای محکم کند که این اسلامگراها در آنجا نتوانند علیه او نقشی بازی کنند. پس ترکیه هم به این صرافت افتاده که باید پرونده سوریه بسته شود. حتی از مذاکرات خبرهایی آمده که یک گفتوگوهایی به صورت غیررسمی میان نماینده اردوغان و اسد انجام شده و اردوغان گفته که اسد باید برود و الان دارد با او مذاکراتی انجام میدهد.
اما مساله عربستان که این وسط خیلی دارد بد بازی میکند و خیلی دارد کمک مالی و اینها میکند البته عربستان و قطر... به هرحال آنها هم ناگزیر هستند وقتی توافق جمعی حاصل شود به یک چیزی بسنده کنند. با این حساب من فکر میکنم این چند ماه آینده منتهی به دوره ریاست جمهوری اوباما زمان مهمی است که او تمام نیرویش را خواهد گذاشت که این مساله به گونهای [حل شود] لااقل از خشونتها کم شود و لااقل یک آتشبسی برقرار باشد و ایشان در این وضعیت کاخ سفید را ترک کند. اگر چه شرایط سخت و دشوار است همچنان نوعی خوشبینی را برای خودم حفظ میکنم از مذاکرات پیوسته و دشوار جان کری و لاوروف که انجام میدهند و از سکوتی که شاهد هستم از تهران که لب باز نکرده و فکر میکنم تحولاتی دارد پخته میشود. سخن آخر من این است که من وضعیت امروز سوریه را مثل وضعیت جنگ داخلی بوسنی هرزگوین میدانم که در نهایت به یک جمعبندی رسیده.
آقای نامور حقیقی، تا آنجا که به حکومت اسد و مخالفانش مربوط میشود (یک لحظه تمرکز کنیم بر اوضاع داخلی سوریه) پشت سر گذاشتن یک هفته آتش بس و رفتن به سوی برقراری صلح پایدار در چه شرایطی امکان پذیر است؟
علیرضا نامور حقیقی: به نظر من مهمترین مساله این است که ایران و عربستان بتوانند توافق کنند در مسایل کلیشان. در فضای خصومتباری که میان ایران و عربستان وجود دارد من بعید میدانم مساله سوریه به جایی برسد برای اینکه عربستان از هر کاری که بتواند علیه ایران در منطقه بکند استفاده خواهد کرد و برای این هم با دست باز عمل میکند. و طبیعی است که در چنین وضعیتی که منابع مالی و لجستیکی و منابع دیپلماتیکش را به کار خواهد گرفت بعید میدانم که حداقل جریان النصره و داعش و نیروهای محاربی که دارند میجنگند کوتاه بیایند و مساله حل شود.
پس نکته کلیدی اینجاست. و تا این حل نشود بعید میدانم که مساله سوریه یا عراق حتی به ثباتی برسد. نکته دیگر این که فضای مناسبات و رابطه آمریکا و روسیه رفته به دوران جنگ سرد و به هر حال حد خصومتشان بیش از گذشته است و این رابطه هم شکننده است. و سوم این که نیروهای معارض هم نه توافق دارند و نه رهبری دارند که همه قبول داشته باشند. در چنین شرایطی همه عوامل میرود به سمت واگرایی و بعید میدانم که بتواند به سمت همگرایی پیش برود.
خب طبیعی است وقتی این سه فاکتور که گفتم به راحتی حل نمیشود زمان احتیاج دارد، بعید می دانم که مساله سوریه در کوتاه مدت راه حلی داشته باشد. حتی به قول آقای نوربخش اروپاییها هم میخواهند که بشار بماند. چه بشار بماند و چه برود بازهم این وضعیت دوباره ادامه پیدا خواهد کرد. در خاورمیانه برخلاف جاهای دیگر اگر جایی وارد درگیری شد به راحتی بیرون نمیآید و سالیان سال این درگیری ادامه خواهد یافت و این مشکلی است که مسایل خاورمیانه را پیچیده کرده بنا به دلایل اقتصادی سیاسی و تاریخی.