در کشوری مانند اسرائیل که چند دهه پیش نخستوزیر زن چون گلدا مئیر داشته است و در سالهای گذشته نیز سیاستمداری مانند تسیپی لیونی وزیر خارجه یکی از وجه مشخصههای دولت این کشور در چشم جهانیان بود، در انتخاباتی که به تازگی برگزار شد، زنان نه تنها نقشی بارز و فعال داشتند بلکه سه زن رهبر سه حزب مهم این کشور بودند.
شلی یخیموویچ رهبر حزب کارگر، تسیپی لیونی رهبر حزب هاتنوعا و زهاوا گال اون رهبر حزب مرتس که هر سه سختترین انتقادها را از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بیان کردند و بر لزوم تغییر او به خاطر اسرائیل تاکید داشتند.
هر سه زن سیاستمدار و رهبر احزاب در میانه دهه پنجاه عمر خود هستند.
شلی یخیموویچ از کار روزنامهنگاری به رهبری حزب کارگر رسید و با شکست اهود باراک ژنرالی که چند دهه در ارتش و بعدها در دولت این کشور بود و به نخستوزیری نیز رسیده بود، توانست رهبری کارگر را بدست آورد.
شلی یخیموویچ در اوایل دهه نود در رادیوی سراسری اسرائیل به عنوان گزارشگر اجتماعی به کار پرداخت اما کار سخت و نظراتی که در گزارشهای خود بیان میکرد، به زودی او را به مجری برنامه دو ساعتهای در همین رادیو در پرشنوندهترین ساعات روزانه رادیویی مبدل کرد که هر سیاستمداری از گفتوگو با وی به لرزه در میآمد.
خانم یخیموویچ پس از رشته مصاحبههایی با رهبر وقت حزب کارگر عامیر پرتس به این حزب پیوست و بسیار زود نیز توانست که به رهبری حزب برسد. انتخابات سه شنبه اولین انتخاباتی بود که خانم یخیموویچ به عنوان رهبر حزب مبارزه کرد.
در آغاز بدست گرفتن رهبری حزب، نظرسنجیها نشان میداد که ممکن است این حزب دیرپا که روزگاری تنها تشکیل دهنده دولتهای اسرائیل بود، پس از زلزلههایی که تحمل کرده و به شدت سقوط کرده بود، از خاکستر خود برخیزد و حتی به ۲۵ کرسی کنست نیز دست یابد.
با این حال زمانی که اندکی پیش از انتخابات معلوم شد که احزاب جدیدی نیز برپا شده و میخواهند که طیف میانه و جامعه متوسط اسرائیل را نمایندگی کنند، بسیاری از رایدهندگانی که میخواستند این بار به حزب کارگر رای بدهند و شلی یخیموویچ را نخستوزیر کنند، به احزاب جدید روی آورده و کارگر، تنها ۱۵ کرسی بدست آورد.
از پایان انتخابات، بسیاری از سیاستمداران در حزب کارگر از خانم یخیموویچ انتقاد کرده و میگویند که او کارزار انتخاباتی را حول خود متمرکز کرد و این امر در گریز رایدهندگان به سوی احزاب جدید نقش داشته است. به نظر میرسد که خانم یخیموویچ و حزب کارگر این بار نیز به ایفای نقش اوپوزیسیون و رهبری این جناح در کنست بسنده کنند.
خانم تسیپی لیونی که در سالهای دانشجویی خود چند سالی در موساد بوده است و گزارشهای بسیاری نیز در مورد آن دوره وی در رسانههای اسرائیلی و جهانی منتشر شده است، حقوقدانی برجسته بود که آریل شارون در اواخر دهه نود میلادی او را در کنار خود در حزب لیکود قرار داد زیرا به پتانسیلی که لیونی میتوانست برای لیکود داشته باشد، باور کرده بود.
شارون لیونی را به پست وزارت گماشت اما ستاره بخت لیونی در سیاست اسرائیل زمانی اوج گرفت که شارون در سال ۲۰۰۴ از حزب خود سرخورده شد و میخواست از باریکه غزه به طور کامل عقبنشینی کند ولی با مخالفتهای سرسخت سران لیکود روبرو میگردید.
شارون که در آخر پیری میخواست در تاریخ ماندگار شود و پس از دههها بودن در جناح راست، به این باور رسیده بود که باید میانهروی را در پیش بگیرد، در کنار مهرههایی مانند تسیپی لیونی و اهود اولمرت، لیکود را ترک و حزب جدید کادیما را برپا کرد.
شارون در تابستان ۲۰۰۵ با وجود انتقادهای شدید نتانیاهو که رهبر لیکود شده بود، از غزه عقبنشینی کرد اما هنوز چند ماهی سپری نشد که براثر سکته مغزی به اغمای مطلق فرو رفت و هنوز نیز پس از هفت سال و نیم هنوز در این وضعیت باقی است.
رفتن شارون به اغما به تخته پرشی برای تسیپی لیونی مبدل شد که در کنار اهود اولمرت که نخستوزیر شده بود، به وزارت خارجه رسید. دولت اولمرت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ هرچند دو جنگ با حزبالله لبنان و حماس در غزه را اداره کرد اما مذاکرات پیگیرانه سیاسی با فلسطینیها و سوریه را پیش برد که تسیپی لیونی اداره کننده اصلی مذاکرات با محمود عباس و یارانش بود.
در این انتخابات اسرائیل نیز تسیپی لیونی همچنان تاکید میکرد که نتانیاهو اسرائیل را در جهان منزوی و ضعیف کرده است و حزب «هاتنوعا» («جنبش») که او برپا کرده برای ازسرگیری روند صلح تلاش خواهد کرد.
حال که نتیجه انتخابات نشان داده که حزب خانم لیونی تنها شش کرسی کسب کرده ولی احتمال مشارکت او در دولتی با نخستوزیری نتانیاهو مطرح است، وی این امر را به لزوم بیرون آوردن روند صلح از انجمادی که گرفتار آن شده، مشروط کرده است.
خانم لیونی در دوره گذشته ابتدا از سوی شیمون پرز مامور تشکیل دولت شد اما چون از حمایت احزاب مذهبی برخوردار نشد نتوانست این ماموریت را موفقیتآمیز به پایان ببرد و پیشنهاد نتانیاهو را نیز برای تقسیم نخستوزیری در دورههای مساوی رد کرد.
خانم لیونی که به کمتر از نخستوزیری قانع نبود اکنون نشانههای نرمش نشان میدهد و ممکن است که در دولت نتانیاهو با یکی دو پست وزارت برای حزب خود، به بخشی از ائتلاف مبدل شود اما تاکید دارد که از اصول خود به خاطر هیچ پست و مقامی، عدول نمیکند.
خانم زهاوا گال اون رهبر حزب مرتس با افتخار و صدای بلند و بدور از هر تردیدی همواره فاش گفته است که او یک چپ است و به قولی «دی. ان.ای» خونش را هم که بگیرند، چپ است. حزب مرتس در گذشته قدرت بیشتری داشت و حتی در زمانی که یوسی سارید رهبر آن بود، وی به دولت اسحاق رابین پیوست و برای صلح با فلسطینیها، اردن و دیگر کشورها تلاش بسیاری کرد.
خانم گال اون تنها زنی نیست که به رهبری مرتس میرسد. خانم شولامیت آلونی نیز رهبر اسبق این حزب یکی از مهمترین چهرههای چپ اسرائیل این حزب را به قدرت زیادی رسانده بود. اما در سالهای گذشته نتیجهٔ چند دوره از انتخابات اسرائیل، به ویژه بخاطر دوری کردن حدود ۴۰ درصد از صاحبان حق رای از رای دادن، عرصه را برای تاخت و تاز دست راستگرایان رها کرد.
در حالی که در انتخابات ۲۰۰۹ حزب مرتس تنها سه کرسی بدست آورد و در آستانه انقراض کامل بود، خانم گال اون توانست که در این انتخابات، هم آن سه کرسی را حفظ کند و هم سه کرسی دیگر بر آن بیفزاید.
خانم گال اون از لزوم عقب نشینی کامل از اراضی اشغالی حمایت میکند و با گذراندن قوانین متعدد در کنست، مصدر خدمات زیادی برای جامعه این کشور و یک نماینده فعال بوده است.
اما تنها این سه زن نیستند که در این انتخابات نقش اساسی داشتند. حزب جدید «یش آتید» نیز به رهبری آقای یائیر لاپید ستاره شگفتی ساز انتخابات، دقیقاً ۵۰ درصد عضو زن دارد.
در همین حال، احزاب مذهبی و راست نیز این بار توانستهاند که شمار زنان را افزایش دهند و بویژه چند دختر جوان و حقوقدان و روزنامه نگار و نویسنده از سوی احزاب طیف راست و مذهبی به کنست راه یافتند.
این فعالیت بارز زنان در میان احزاب عرب شهروند اسرائیل نیز خیرهکننده است که آنان از جامعه اسرائیل بسیاری آموختهاند و فعال تراز بسیاری از کشورهای عرب و اسلامی منطقه و جهان هستند.
با وجود همه فعالیت گسترده زنان و دختران در تمامی احزاب طیفهای راست و میانه و چپ و عرب اسرائیل، اما شمار ۲۶ زنی که در این دوره به کنست راه یافتهاند، هنوز بسیار کمتر از کشورهایی مانند اسکاندیناوی است و این وضع همچنان موجب انتقادهای بسیاری از سوی سازمانها وگروههای زنان است.
در اسرائیل دختران که موظف به خدمت دو ساله در ارتش هستند (خدمت وظیفه نظامی برای پسران سه سال است) زنان و دختران به ایفای نقش فعال در جامعه و سیاست خو میگیرند ولی سختیهای زندگی در اجتماع پرتلاطم و پرچالش اسرائیل، تاکنون امکان نداده است که زنان اسرائیل مانند کشورهای اسکاندیناوی نیمی از کرسیهای پارلمان یا وزارت را در دست داشته باشند.
شلی یخیموویچ رهبر حزب کارگر، تسیپی لیونی رهبر حزب هاتنوعا و زهاوا گال اون رهبر حزب مرتس که هر سه سختترین انتقادها را از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر بیان کردند و بر لزوم تغییر او به خاطر اسرائیل تاکید داشتند.
هر سه زن سیاستمدار و رهبر احزاب در میانه دهه پنجاه عمر خود هستند.
شلی یخیموویچ از کار روزنامهنگاری به رهبری حزب کارگر رسید و با شکست اهود باراک ژنرالی که چند دهه در ارتش و بعدها در دولت این کشور بود و به نخستوزیری نیز رسیده بود، توانست رهبری کارگر را بدست آورد.
شلی یخیموویچ در اوایل دهه نود در رادیوی سراسری اسرائیل به عنوان گزارشگر اجتماعی به کار پرداخت اما کار سخت و نظراتی که در گزارشهای خود بیان میکرد، به زودی او را به مجری برنامه دو ساعتهای در همین رادیو در پرشنوندهترین ساعات روزانه رادیویی مبدل کرد که هر سیاستمداری از گفتوگو با وی به لرزه در میآمد.
خانم یخیموویچ پس از رشته مصاحبههایی با رهبر وقت حزب کارگر عامیر پرتس به این حزب پیوست و بسیار زود نیز توانست که به رهبری حزب برسد. انتخابات سه شنبه اولین انتخاباتی بود که خانم یخیموویچ به عنوان رهبر حزب مبارزه کرد.
در آغاز بدست گرفتن رهبری حزب، نظرسنجیها نشان میداد که ممکن است این حزب دیرپا که روزگاری تنها تشکیل دهنده دولتهای اسرائیل بود، پس از زلزلههایی که تحمل کرده و به شدت سقوط کرده بود، از خاکستر خود برخیزد و حتی به ۲۵ کرسی کنست نیز دست یابد.
با این حال زمانی که اندکی پیش از انتخابات معلوم شد که احزاب جدیدی نیز برپا شده و میخواهند که طیف میانه و جامعه متوسط اسرائیل را نمایندگی کنند، بسیاری از رایدهندگانی که میخواستند این بار به حزب کارگر رای بدهند و شلی یخیموویچ را نخستوزیر کنند، به احزاب جدید روی آورده و کارگر، تنها ۱۵ کرسی بدست آورد.
از پایان انتخابات، بسیاری از سیاستمداران در حزب کارگر از خانم یخیموویچ انتقاد کرده و میگویند که او کارزار انتخاباتی را حول خود متمرکز کرد و این امر در گریز رایدهندگان به سوی احزاب جدید نقش داشته است. به نظر میرسد که خانم یخیموویچ و حزب کارگر این بار نیز به ایفای نقش اوپوزیسیون و رهبری این جناح در کنست بسنده کنند.
خانم تسیپی لیونی که در سالهای دانشجویی خود چند سالی در موساد بوده است و گزارشهای بسیاری نیز در مورد آن دوره وی در رسانههای اسرائیلی و جهانی منتشر شده است، حقوقدانی برجسته بود که آریل شارون در اواخر دهه نود میلادی او را در کنار خود در حزب لیکود قرار داد زیرا به پتانسیلی که لیونی میتوانست برای لیکود داشته باشد، باور کرده بود.
شارون لیونی را به پست وزارت گماشت اما ستاره بخت لیونی در سیاست اسرائیل زمانی اوج گرفت که شارون در سال ۲۰۰۴ از حزب خود سرخورده شد و میخواست از باریکه غزه به طور کامل عقبنشینی کند ولی با مخالفتهای سرسخت سران لیکود روبرو میگردید.
شارون که در آخر پیری میخواست در تاریخ ماندگار شود و پس از دههها بودن در جناح راست، به این باور رسیده بود که باید میانهروی را در پیش بگیرد، در کنار مهرههایی مانند تسیپی لیونی و اهود اولمرت، لیکود را ترک و حزب جدید کادیما را برپا کرد.
شارون در تابستان ۲۰۰۵ با وجود انتقادهای شدید نتانیاهو که رهبر لیکود شده بود، از غزه عقبنشینی کرد اما هنوز چند ماهی سپری نشد که براثر سکته مغزی به اغمای مطلق فرو رفت و هنوز نیز پس از هفت سال و نیم هنوز در این وضعیت باقی است.
رفتن شارون به اغما به تخته پرشی برای تسیپی لیونی مبدل شد که در کنار اهود اولمرت که نخستوزیر شده بود، به وزارت خارجه رسید. دولت اولمرت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ هرچند دو جنگ با حزبالله لبنان و حماس در غزه را اداره کرد اما مذاکرات پیگیرانه سیاسی با فلسطینیها و سوریه را پیش برد که تسیپی لیونی اداره کننده اصلی مذاکرات با محمود عباس و یارانش بود.
در این انتخابات اسرائیل نیز تسیپی لیونی همچنان تاکید میکرد که نتانیاهو اسرائیل را در جهان منزوی و ضعیف کرده است و حزب «هاتنوعا» («جنبش») که او برپا کرده برای ازسرگیری روند صلح تلاش خواهد کرد.
حال که نتیجه انتخابات نشان داده که حزب خانم لیونی تنها شش کرسی کسب کرده ولی احتمال مشارکت او در دولتی با نخستوزیری نتانیاهو مطرح است، وی این امر را به لزوم بیرون آوردن روند صلح از انجمادی که گرفتار آن شده، مشروط کرده است.
خانم لیونی در دوره گذشته ابتدا از سوی شیمون پرز مامور تشکیل دولت شد اما چون از حمایت احزاب مذهبی برخوردار نشد نتوانست این ماموریت را موفقیتآمیز به پایان ببرد و پیشنهاد نتانیاهو را نیز برای تقسیم نخستوزیری در دورههای مساوی رد کرد.
خانم لیونی که به کمتر از نخستوزیری قانع نبود اکنون نشانههای نرمش نشان میدهد و ممکن است که در دولت نتانیاهو با یکی دو پست وزارت برای حزب خود، به بخشی از ائتلاف مبدل شود اما تاکید دارد که از اصول خود به خاطر هیچ پست و مقامی، عدول نمیکند.
خانم زهاوا گال اون رهبر حزب مرتس با افتخار و صدای بلند و بدور از هر تردیدی همواره فاش گفته است که او یک چپ است و به قولی «دی. ان.ای» خونش را هم که بگیرند، چپ است. حزب مرتس در گذشته قدرت بیشتری داشت و حتی در زمانی که یوسی سارید رهبر آن بود، وی به دولت اسحاق رابین پیوست و برای صلح با فلسطینیها، اردن و دیگر کشورها تلاش بسیاری کرد.
خانم گال اون تنها زنی نیست که به رهبری مرتس میرسد. خانم شولامیت آلونی نیز رهبر اسبق این حزب یکی از مهمترین چهرههای چپ اسرائیل این حزب را به قدرت زیادی رسانده بود. اما در سالهای گذشته نتیجهٔ چند دوره از انتخابات اسرائیل، به ویژه بخاطر دوری کردن حدود ۴۰ درصد از صاحبان حق رای از رای دادن، عرصه را برای تاخت و تاز دست راستگرایان رها کرد.
در حالی که در انتخابات ۲۰۰۹ حزب مرتس تنها سه کرسی بدست آورد و در آستانه انقراض کامل بود، خانم گال اون توانست که در این انتخابات، هم آن سه کرسی را حفظ کند و هم سه کرسی دیگر بر آن بیفزاید.
خانم گال اون از لزوم عقب نشینی کامل از اراضی اشغالی حمایت میکند و با گذراندن قوانین متعدد در کنست، مصدر خدمات زیادی برای جامعه این کشور و یک نماینده فعال بوده است.
اما تنها این سه زن نیستند که در این انتخابات نقش اساسی داشتند. حزب جدید «یش آتید» نیز به رهبری آقای یائیر لاپید ستاره شگفتی ساز انتخابات، دقیقاً ۵۰ درصد عضو زن دارد.
در همین حال، احزاب مذهبی و راست نیز این بار توانستهاند که شمار زنان را افزایش دهند و بویژه چند دختر جوان و حقوقدان و روزنامه نگار و نویسنده از سوی احزاب طیف راست و مذهبی به کنست راه یافتند.
این فعالیت بارز زنان در میان احزاب عرب شهروند اسرائیل نیز خیرهکننده است که آنان از جامعه اسرائیل بسیاری آموختهاند و فعال تراز بسیاری از کشورهای عرب و اسلامی منطقه و جهان هستند.
با وجود همه فعالیت گسترده زنان و دختران در تمامی احزاب طیفهای راست و میانه و چپ و عرب اسرائیل، اما شمار ۲۶ زنی که در این دوره به کنست راه یافتهاند، هنوز بسیار کمتر از کشورهایی مانند اسکاندیناوی است و این وضع همچنان موجب انتقادهای بسیاری از سوی سازمانها وگروههای زنان است.
در اسرائیل دختران که موظف به خدمت دو ساله در ارتش هستند (خدمت وظیفه نظامی برای پسران سه سال است) زنان و دختران به ایفای نقش فعال در جامعه و سیاست خو میگیرند ولی سختیهای زندگی در اجتماع پرتلاطم و پرچالش اسرائیل، تاکنون امکان نداده است که زنان اسرائیل مانند کشورهای اسکاندیناوی نیمی از کرسیهای پارلمان یا وزارت را در دست داشته باشند.