پارلمان فرانسه با انتشار گزارشی ۳۰۰ صفحهای در مورد فحشا موج خبری جدیدی را در مطبوعات این کشور ایجاد کرده است. دو نماینده پارلمان فرانسه با ارائه ۳۰ راه حل برای آنچه معضل فحشا در فرانسه خواندهاند، این پیشنهاد را ارائه کردهاند که برا ی کم کردن فحشا در کشور قوانین فعلی باید تغییر کند.
بر اساس قانونی که از سال ۲۰۰۳ در فرانسه اجرا شده در صورتی که زن ارائه دهنده خدمات جنسی توسط پلیس بازداشت شود، به حداقل سه ماه حبس و پراخت ۳۷۵۰ یورو جریمه نقدی محکوم خواهد شد. اما دو نماینده پارلمان فرانسه در یکی از ۳۰ بند پیشنهادی خود تبعیت از مدل سوئدی مبارزه با فحشا را پیشنهاد دادهاند. به گفته این نمایندگان پارلمان مجازات مردانی که برای دریافت خدمات جنسی پول پراخت میکنند تاثیر بیشتری در کاهش فحشا در جامعه خواهد داشت.
شهلا شفیق، جامعهشناس ساکن پاریس اما معتقد است که هرچند تنها ۱۵ درصد از مردان فرانسوی مشتری خدمات جنسی هستند، مردان فرانسوی به شدت مخالف تغییر قانوناند.
شهلا شفیق: این پیشنهاد جدید که این همه جنجال شده سرش، مدل سوئدی را مطرح میکند. در این گزارش یک مقایسه شده بین اشکال مختلف برخورد به فحشا در کشورهای اروپایی و نشان میدهد که مدل سوئدی نسبتا موفقترین بوده. چون مسئله فحشا فقط مسئله زنان یا مردان نیست که به این شغل میپردازند که البته اکثریت زناناند. مسئله پااندازها هم هست یعنی یک فعالیت اقتصادی خیلی سودآوری است و به قیمت درهم شکستگی زنان و پسران جوان
طبق آماری که اخیرا منتشر شده از سال ۲۰۰۳ قانونی که شما گفتید در مورد مجازات روسپیان اجرا شده، تا سال ۲۰۰۹ سال به سال تعداد کسانی که بازداشت شدهاند، کمتر شده. یعنی در سال ۲۰۰۶، ۵۲۹ نفر مجازات شدهاند. در سال ۲۰۰۷، ۴۵۹ نفر، در سال ۲۰۰۸، ۳۳۶ نفر و در سال ۲۰۰۹، ۲۲۶ نفر. این در حالی است که طبق همین آمار حدود ۶۰۰ روسپی خیابانی در پاریس وجود دارد و برآورد شده که در کل فرانسه نزدیک ۲۰ هزار به روسپیگری اشغال دارند. که البته حدود ۸۰ درصد آنها مهاجراند.
البته یک اشاره بکنم که این رقمها رقمهای رسمی است. شما یک سری فحشا دارید که به وسیله شیوههای مختلف مانند سایتها و حتی سایتهایی به نام ازدواج و غیره است که در این ارقام جایی ندارد. برای همین هم مسئله زنان مهاجر توجه را جلب میکند که البته باید گفت که پدیدهای است که الان خیلی قابل تحمل است که چیست. مکانیسمهایی که این زنان مهاجر را از آفریقا و اروپای شرقی به فحشا میکشاند. این مسئله در درونش داستانهایی هست پر از آب چشم.
خانم شفیق، این روزها در فرانسه بحثهای زیادی هست بر سر این پیشنهاد و مبارزه با فساد و فحشا. از این پس مردهایی را که مشتری جنسی هستند مجازات کند. مردهای زیادی هم به این ماجرا اعتراض کردهاند. آیا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ که نزدیک ۲۰۰۰ زن روسپی مجازات شدهاند، هیچ زنی از آنها حمایت کرد؟
بحث این است که میشود آیا فحشا را کار تلقی کرد. برای اینکه به این سئوال جواب بدهیم، این آقایان یا خیلی از خانمها هم می گویند شما وقتی کار میکنید در کارخانه هم یک جورهایی بدنتان را میفروشید. یعنی بدن شما در حالت کار است و استهلاک بدنی پیدا میکنید. خوب بله. ولی مسئله فحشا بر اساس تحقیقاتی که شده مطلقا نمیتواند با یک کار بدنی مورد مقایسه قرار گیرد. برای اینکه تمام روح و جسم که با هم در رابطهاند، هر دو در هم میشکند. شما در مورد اکثریت فاحشهها که نگاه کنید در روند کلی با مسئله اعتیاد و مسئله الکل گره خورده. چرا؟ به خاطر اینکه یک نوع فرار است از آن قطع رابطه بدن و ذهن. آدمهایی که تحقیق کردهاند، فکر کردهاند که چرا این طور است، دیدند که با توجه به شهادت خود کسانی که به فحشا پرداختهاند، گفتهاند که ما با بدنمان دیگر هیچ رابطهای نداریم. یعنی درد و علائمی که شما را میتواند راهنمایی کند که شما میتوانید بروید پیش پزشک، نزد کسانی که به فحشا اشتغال دارند، کمتر است. این یک نکاتی است که نتیجه گرفته میشود. مسئله این است که گویا هرکسی انتخابی دارد. در واقع فحشا تبدیل میشود به یک انتخاب و این یک فاجعه است.
به نظر شما نقش قوانین در کنترل این بازار آشفته چیست؟
اولا که من فکر میکنم که باید فحشا لغو شود. به هیچ عنوان نمیتواند به عنوان کار تلقی شود. ولی مجازات کردن فاحشهها بسیار کار بیهودهای است. ما به جای اینکه مسئله اصلی را درمان کنیم، میآییم قربانیان را مورد مجازات قرار میدهیم. در سیستمی که در سوئد بوده مجازات مشتریها هست. این از پااندازی تا حد زیادی کاسته. چون یکی از مسائل اصلی که حول فاحشگی وجود دارد، پااندازان هستند. یعنی سیستم پااندازی. پول و همه چیزها در آن سیستم است. وقتی پااندازان بببیند که صرف نمیکند، مشتریان ببینند که صرف نمیکند، مسئله کمتر میشود. البته من بگویم که در فرانسه ۱۵ تا ۲۰ درصد مردان هستند که مشتری بازار فحشا هستند. این طوری نیست که اکثریت مردان یک تمایلاتی دارند که فاحشه باز باشند و غیره. اینها در حقیقت باید شکسته شود. شما باید بتوانید کار کنید برای متلاشی کردن شبکههای فحشا و برای اینکه زنان یا پسران جوانی که به این کار کشیده میشوند بتواند راههای بدیل پیدا کنند. این کار آسانی نیست که باید بشود کار اجتماعی کرد، باید بشود مددکاری کرد. فقط مجازات نیست، اگر هم قوانینی باید باشد باید چند جانبه باشد. یکی از اینها آموزش است. آموزش از کودکی باید صورت بگیرد. یکی هم مبارزه برعلیه خشونت نسبت به زنان است. علیه خشونت جنسی در کل. چه به زن و چه به بچهها. برای اینکه بسیاری از قربانیان فحشا و بسیاری از کسانی که به فحشا کشیده میشوند قبلا قربانیان خشونتهای جنسی و سوء استفادههای جنسی بودند در محیطی آشنا.
***
شاید بسیاری از فعالان مسائل زنان طرح الگو برداری از قوانین سوئد در مبارزه با فحشا را گامی بزرگ در پیشرفت به سوی ممنوعیت آن بدانند. اما فعالان مدنی در سوئد خود انتقادهای بسیاری به قوانین پیشروانه این کشور دارند. آزاده رجحان، عضو حزب جوانان سوسیال دموکرات سوئد در گفتوگوی تلفنی دیدگاههای خود را طرح میکند.
خانم رجحان، قوانین سوئد با مسئله روسپیگری چگونه برخورد میکند؟
آزاده رجحان: قوانین سوئد از این نظر به مسئله نگاه میکند که خانمهایی که در این کار هستند مجبور به این کار میشوند، در اصل قربانی هستند. به این دلیل از نظر قانون ما اینها را خلاف کار نمیبینیم. قانون سوئد میگوید کسی که برای روابط جنسی حاضر است پول بدهد، خلاف کار است. قانون سوئد از این نظر سعی میکند که از حقوق زنان دفاع کند.
شما گفتید که زنانی که مجبور به روسپیگری هستند، را قانون متخلف نمیشناسد. این اجبار به روسپیگری چه معنایی دارد؟
اگر نگاه کنیم که چه کسانی دست به این کار میزنند معمولا میبینیم که کسانی هستند که از نظر روحی و روانی و یا موقعیت زندگی در فشار زیادی هستند. به این دلیل مجبور به این کار میشوند. در کشورهایی که از نظر طبقات اجتماعی و اقتصادی شکافهای زیادی وجود دارد بین پولدار و فقیر میبینیم که تعداد کسانی که دست به این کار میزنند بیشتر است. در سوئد با اینکه این مشکل وجود دارد، مسلما با در مقایسه با کشورهای دیگر اروپایی به آن حد نیست.
آیا آمارگیری مشخصی در سوئد تعیین میکند که دقیقا چند زن در این کشور به روسپیگری اشتغال دارند و چند درصدشان سوئدی یا مهاجرند؟
در مورد قاچاق زنان برای آوردن زنان کشورهای اروپایی دیگر به سوئد، بیشتر شده. از موقعی که وارد اتحادیه اروپا شدیم. ولی باز هنوز نسبت به کشورهای دیگر اروپایی به خاطر این قانون نسبت به کشورهای دیگر اروپا کمتر است.
کسانی که بیایند و از این خدمات استفاده کنند، چه مجازاتی میشوند؟
معمولا مجبورند یک رقمی بپردازند برای این کار. معمولا مقایسه میکنند با کسانی که با ماشین تند رفتهاند. رقمش یکی است. زیاد سنگین نیست متاسفانه. خلافکار واقعی شناخته نمیشوند متاسفانه.
برخورد زنان سوئد و فمینیستهای این کشور با این شیوه برخورد پلیس با زنان روسپی چیست؟
به همین دلیل که ما امروز نشستهایم و داریم این بحث را میکنیم، این خودش نشانه این است که ما دیدمان نسبت به زن و مرد و نظرمان نسبت به داوری زن و مرد یکی نیست. ما ارزش بدن یک زن را برابر با ارزش بدن یک مرد نمیبینیم. چون وقتی که میگوییم زنها حق دارند که این کار را انجام دهند، منظورمان این است که ارزش بدن یک زن کمتر از ارزش بدن مرد است. چون زنها هستند که معمولا مجبور به این کار میشوند. از این طریق مجبور میشوند که برای خودشان یک زندگی بسازند و پول دربیاورند. معمولا هم از این زنان سوء استفاده میشود. این طور نیست که زنانی که دست به این کار میزنند به خاطر دلخواهی یا نیاز بدنی این کار را انجام میدهند. معمولا به دلیل وضعیت زندگیشان است که مجبور به این کار میشوند. دلیل اینکه امکان این کار را دارند و میتوانند این کار را بکنند این است که میدانند که کسانی هستند که حاضرند از بدن آنها سوء استفاده کنند. من مشکل را اینجا میبینم که وقتی ما اجازه به این کار میدهیم و این کار را قانونی میکنیم، تعداد کسانی که دست به این کار میزنند بیشتر میشود. به جای اینکه ما بیاییم و ببینیم به چه دلیل این اتفاق میافتد و زنانی هستند که دست به این کار میزنند یا این راه را انتخاب میکنند، دلیل اصلیاش چیست...
با توجه به اینکه قانونی شدن روسپیگری نمیتواند معضل را حل کند و نمیتواند جلوی سوء استفاده از زنانی را که مجبور به روسپیگری شدهاند، بگیرد، فکر میکنید این دسته از قوانین شبیه قوانین سوئد چقدر میتواند موثر باشد با توجه به اینکه به نظر میرسد تجربه قوانین در سوئد آنچنان موفق بوده که کشورهایی مثل فرانسه هم میخواهند از آن تبعیت کنند؟
من فکر میکنم که این قانون خیلی مهم است. به دلیل اینکه میبینیم که زنانی که دست به این کار میزنند با این قانون میشود ازشان دفاع کرد. اگر یک موقع اتفاقی برای این زنان بیافتد موقع کار میتواند پلیس کاری برای اینها انجام دهد. ولی اگر کار غیرقانونی باشد مسلما برای این زنان هم کمک گرفتن یا به پلیس رفتن مشکلتر میشود. به این دلیل من فکر میکنم این قانون خیلی مهمی است.
قوانین حمایت اجتماعی در مورد این زنان چگونه عمل میکند؟ آیا آنها از حق بیمه و بازنشستگی برخوردارند و حمایتهای اجتماعی از آنها صورت میگیرد؟
نه. نه به این صورت. نه در مورد بازنشستگی. تنها حق اجتماعی که دارند حق درمان و دکتر را دارند. همان حقوقی که بقیه اجتماع دارند. به به صورت اینکه شغلشان حق اجتماعی به صورت بازنشستگی بدهد. نه.
پس دولت سوئد روسپیگری را به عنوان یک شغل به رسمیت نمیشناسد؟
نه. این طور نیست. ولی خیلیها بر این عقیدهاند که باید این طور شود. برای اینکه خیلیها بر این عقیدهاند که آنها هم بتوانند امکاناتی را که دیگران دارند آنها هم داشته باشند. ولی خوب. قانون سوئد و خود من هم ریشه این کار را و کسانی را که دست به این کار میزنند از جای دیگر میبینیم. به جای اینکه از خواست این زنها باشد. ما ریشه این مشکل را در شکاف جامعه یا بافت جامعه و در موقعیت زندگی این زنان میبینیم.
اما به نظر میرسد که با توجه به اینکه این زنان از حق بیمه و بازنشستگی برخوردار نیستند، عملا این قوانین دارد به این شکاف اجتماعی دامن میزند و این زنان در ادامه زندگیشان در طبقه فروتری از جامعه قرار میگیرند و بر آن بخش فقیر جامعه افزوده میشوند.
بله. ولی باید از طریق دیگری به اینها کمک کرد. از نظر اجتماعی باید دید که به چه نوع دیگر میشود به اینها کمک کرد. ببینیم چرا دختران جوان به این کار دست میزنند و از کجا این مشکل ایجاد شده و چگونه میشود جلوگیری کرد. از نظر من جلوگیری از این کار مهمتر از این است که این کار را کاملا قانونی کنیم. چون وقتی این کار قانونی شود من فکر میکنم تعداد کسانی که وارد چنین شغلی میشوند بیشتر میشود و به ریشه مشکل نمیرسیم و نمیتوانیم آن را حل کنیم.
دولت سوئد و ان جی او های سوئد چگونه از این زنان حمایت میکنند؟ آیا اگر زنی به مراکز کاریابی و مراکز حمایتی مراجعه کند و اعلام کند که تا به ا مروز شغلش روسپیگری بوده و از امروز میخواهد شغل دیگری را انتخاب کند، آیا سیستمهای حمایتی او را بازپروری میکنند؟ امکانات اشتغالی را در اختیارش قرار میدهند یا کمک میکنند تا بتواند در محلی استخدام شود و درآمدش را از طریق دیگری کسب کند؟
بله. همانطور که به بقیه کمک میکنند. من متاسفانه فکر میکنم کمکی که میشود کافی نیست و خیلی بیشتر میشود از این نظر کمک کرد. ولی مسلما هم ان جی او ها هستند که این کار را میکنند و هم سازمانهای مختلف بر سر این مسئله کار میکنند. ولی مسلما به حد کافی نیست.
بر اساس قانونی که از سال ۲۰۰۳ در فرانسه اجرا شده در صورتی که زن ارائه دهنده خدمات جنسی توسط پلیس بازداشت شود، به حداقل سه ماه حبس و پراخت ۳۷۵۰ یورو جریمه نقدی محکوم خواهد شد. اما دو نماینده پارلمان فرانسه در یکی از ۳۰ بند پیشنهادی خود تبعیت از مدل سوئدی مبارزه با فحشا را پیشنهاد دادهاند. به گفته این نمایندگان پارلمان مجازات مردانی که برای دریافت خدمات جنسی پول پراخت میکنند تاثیر بیشتری در کاهش فحشا در جامعه خواهد داشت.
شهلا شفیق، جامعهشناس ساکن پاریس اما معتقد است که هرچند تنها ۱۵ درصد از مردان فرانسوی مشتری خدمات جنسی هستند، مردان فرانسوی به شدت مخالف تغییر قانوناند.
شهلا شفیق: این پیشنهاد جدید که این همه جنجال شده سرش، مدل سوئدی را مطرح میکند. در این گزارش یک مقایسه شده بین اشکال مختلف برخورد به فحشا در کشورهای اروپایی و نشان میدهد که مدل سوئدی نسبتا موفقترین بوده. چون مسئله فحشا فقط مسئله زنان یا مردان نیست که به این شغل میپردازند که البته اکثریت زناناند. مسئله پااندازها هم هست یعنی یک فعالیت اقتصادی خیلی سودآوری است و به قیمت درهم شکستگی زنان و پسران جوان
طبق آماری که اخیرا منتشر شده از سال ۲۰۰۳ قانونی که شما گفتید در مورد مجازات روسپیان اجرا شده، تا سال ۲۰۰۹ سال به سال تعداد کسانی که بازداشت شدهاند، کمتر شده. یعنی در سال ۲۰۰۶، ۵۲۹ نفر مجازات شدهاند. در سال ۲۰۰۷، ۴۵۹ نفر، در سال ۲۰۰۸، ۳۳۶ نفر و در سال ۲۰۰۹، ۲۲۶ نفر. این در حالی است که طبق همین آمار حدود ۶۰۰ روسپی خیابانی در پاریس وجود دارد و برآورد شده که در کل فرانسه نزدیک ۲۰ هزار به روسپیگری اشغال دارند. که البته حدود ۸۰ درصد آنها مهاجراند.
البته یک اشاره بکنم که این رقمها رقمهای رسمی است. شما یک سری فحشا دارید که به وسیله شیوههای مختلف مانند سایتها و حتی سایتهایی به نام ازدواج و غیره است که در این ارقام جایی ندارد. برای همین هم مسئله زنان مهاجر توجه را جلب میکند که البته باید گفت که پدیدهای است که الان خیلی قابل تحمل است که چیست. مکانیسمهایی که این زنان مهاجر را از آفریقا و اروپای شرقی به فحشا میکشاند. این مسئله در درونش داستانهایی هست پر از آب چشم.
خانم شفیق، این روزها در فرانسه بحثهای زیادی هست بر سر این پیشنهاد و مبارزه با فساد و فحشا. از این پس مردهایی را که مشتری جنسی هستند مجازات کند. مردهای زیادی هم به این ماجرا اعتراض کردهاند. آیا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ که نزدیک ۲۰۰۰ زن روسپی مجازات شدهاند، هیچ زنی از آنها حمایت کرد؟
بحث این است که میشود آیا فحشا را کار تلقی کرد. برای اینکه به این سئوال جواب بدهیم، این آقایان یا خیلی از خانمها هم می گویند شما وقتی کار میکنید در کارخانه هم یک جورهایی بدنتان را میفروشید. یعنی بدن شما در حالت کار است و استهلاک بدنی پیدا میکنید. خوب بله. ولی مسئله فحشا بر اساس تحقیقاتی که شده مطلقا نمیتواند با یک کار بدنی مورد مقایسه قرار گیرد. برای اینکه تمام روح و جسم که با هم در رابطهاند، هر دو در هم میشکند. شما در مورد اکثریت فاحشهها که نگاه کنید در روند کلی با مسئله اعتیاد و مسئله الکل گره خورده. چرا؟ به خاطر اینکه یک نوع فرار است از آن قطع رابطه بدن و ذهن. آدمهایی که تحقیق کردهاند، فکر کردهاند که چرا این طور است، دیدند که با توجه به شهادت خود کسانی که به فحشا پرداختهاند، گفتهاند که ما با بدنمان دیگر هیچ رابطهای نداریم. یعنی درد و علائمی که شما را میتواند راهنمایی کند که شما میتوانید بروید پیش پزشک، نزد کسانی که به فحشا اشتغال دارند، کمتر است. این یک نکاتی است که نتیجه گرفته میشود. مسئله این است که گویا هرکسی انتخابی دارد. در واقع فحشا تبدیل میشود به یک انتخاب و این یک فاجعه است.
به نظر شما نقش قوانین در کنترل این بازار آشفته چیست؟
اولا که من فکر میکنم که باید فحشا لغو شود. به هیچ عنوان نمیتواند به عنوان کار تلقی شود. ولی مجازات کردن فاحشهها بسیار کار بیهودهای است. ما به جای اینکه مسئله اصلی را درمان کنیم، میآییم قربانیان را مورد مجازات قرار میدهیم. در سیستمی که در سوئد بوده مجازات مشتریها هست. این از پااندازی تا حد زیادی کاسته. چون یکی از مسائل اصلی که حول فاحشگی وجود دارد، پااندازان هستند. یعنی سیستم پااندازی. پول و همه چیزها در آن سیستم است. وقتی پااندازان بببیند که صرف نمیکند، مشتریان ببینند که صرف نمیکند، مسئله کمتر میشود. البته من بگویم که در فرانسه ۱۵ تا ۲۰ درصد مردان هستند که مشتری بازار فحشا هستند. این طوری نیست که اکثریت مردان یک تمایلاتی دارند که فاحشه باز باشند و غیره. اینها در حقیقت باید شکسته شود. شما باید بتوانید کار کنید برای متلاشی کردن شبکههای فحشا و برای اینکه زنان یا پسران جوانی که به این کار کشیده میشوند بتواند راههای بدیل پیدا کنند. این کار آسانی نیست که باید بشود کار اجتماعی کرد، باید بشود مددکاری کرد. فقط مجازات نیست، اگر هم قوانینی باید باشد باید چند جانبه باشد. یکی از اینها آموزش است. آموزش از کودکی باید صورت بگیرد. یکی هم مبارزه برعلیه خشونت نسبت به زنان است. علیه خشونت جنسی در کل. چه به زن و چه به بچهها. برای اینکه بسیاری از قربانیان فحشا و بسیاری از کسانی که به فحشا کشیده میشوند قبلا قربانیان خشونتهای جنسی و سوء استفادههای جنسی بودند در محیطی آشنا.
***
شاید بسیاری از فعالان مسائل زنان طرح الگو برداری از قوانین سوئد در مبارزه با فحشا را گامی بزرگ در پیشرفت به سوی ممنوعیت آن بدانند. اما فعالان مدنی در سوئد خود انتقادهای بسیاری به قوانین پیشروانه این کشور دارند. آزاده رجحان، عضو حزب جوانان سوسیال دموکرات سوئد در گفتوگوی تلفنی دیدگاههای خود را طرح میکند.
خانم رجحان، قوانین سوئد با مسئله روسپیگری چگونه برخورد میکند؟
آزاده رجحان: قوانین سوئد از این نظر به مسئله نگاه میکند که خانمهایی که در این کار هستند مجبور به این کار میشوند، در اصل قربانی هستند. به این دلیل از نظر قانون ما اینها را خلاف کار نمیبینیم. قانون سوئد میگوید کسی که برای روابط جنسی حاضر است پول بدهد، خلاف کار است. قانون سوئد از این نظر سعی میکند که از حقوق زنان دفاع کند.
شما گفتید که زنانی که مجبور به روسپیگری هستند، را قانون متخلف نمیشناسد. این اجبار به روسپیگری چه معنایی دارد؟
اگر نگاه کنیم که چه کسانی دست به این کار میزنند معمولا میبینیم که کسانی هستند که از نظر روحی و روانی و یا موقعیت زندگی در فشار زیادی هستند. به این دلیل مجبور به این کار میشوند. در کشورهایی که از نظر طبقات اجتماعی و اقتصادی شکافهای زیادی وجود دارد بین پولدار و فقیر میبینیم که تعداد کسانی که دست به این کار میزنند بیشتر است. در سوئد با اینکه این مشکل وجود دارد، مسلما با در مقایسه با کشورهای دیگر اروپایی به آن حد نیست.
آیا آمارگیری مشخصی در سوئد تعیین میکند که دقیقا چند زن در این کشور به روسپیگری اشتغال دارند و چند درصدشان سوئدی یا مهاجرند؟
در مورد قاچاق زنان برای آوردن زنان کشورهای اروپایی دیگر به سوئد، بیشتر شده. از موقعی که وارد اتحادیه اروپا شدیم. ولی باز هنوز نسبت به کشورهای دیگر اروپایی به خاطر این قانون نسبت به کشورهای دیگر اروپا کمتر است.
کسانی که بیایند و از این خدمات استفاده کنند، چه مجازاتی میشوند؟
معمولا مجبورند یک رقمی بپردازند برای این کار. معمولا مقایسه میکنند با کسانی که با ماشین تند رفتهاند. رقمش یکی است. زیاد سنگین نیست متاسفانه. خلافکار واقعی شناخته نمیشوند متاسفانه.
برخورد زنان سوئد و فمینیستهای این کشور با این شیوه برخورد پلیس با زنان روسپی چیست؟
به همین دلیل که ما امروز نشستهایم و داریم این بحث را میکنیم، این خودش نشانه این است که ما دیدمان نسبت به زن و مرد و نظرمان نسبت به داوری زن و مرد یکی نیست. ما ارزش بدن یک زن را برابر با ارزش بدن یک مرد نمیبینیم. چون وقتی که میگوییم زنها حق دارند که این کار را انجام دهند، منظورمان این است که ارزش بدن یک زن کمتر از ارزش بدن مرد است. چون زنها هستند که معمولا مجبور به این کار میشوند. از این طریق مجبور میشوند که برای خودشان یک زندگی بسازند و پول دربیاورند. معمولا هم از این زنان سوء استفاده میشود. این طور نیست که زنانی که دست به این کار میزنند به خاطر دلخواهی یا نیاز بدنی این کار را انجام میدهند. معمولا به دلیل وضعیت زندگیشان است که مجبور به این کار میشوند. دلیل اینکه امکان این کار را دارند و میتوانند این کار را بکنند این است که میدانند که کسانی هستند که حاضرند از بدن آنها سوء استفاده کنند. من مشکل را اینجا میبینم که وقتی ما اجازه به این کار میدهیم و این کار را قانونی میکنیم، تعداد کسانی که دست به این کار میزنند بیشتر میشود. به جای اینکه ما بیاییم و ببینیم به چه دلیل این اتفاق میافتد و زنانی هستند که دست به این کار میزنند یا این راه را انتخاب میکنند، دلیل اصلیاش چیست...
با توجه به اینکه قانونی شدن روسپیگری نمیتواند معضل را حل کند و نمیتواند جلوی سوء استفاده از زنانی را که مجبور به روسپیگری شدهاند، بگیرد، فکر میکنید این دسته از قوانین شبیه قوانین سوئد چقدر میتواند موثر باشد با توجه به اینکه به نظر میرسد تجربه قوانین در سوئد آنچنان موفق بوده که کشورهایی مثل فرانسه هم میخواهند از آن تبعیت کنند؟
من فکر میکنم که این قانون خیلی مهم است. به دلیل اینکه میبینیم که زنانی که دست به این کار میزنند با این قانون میشود ازشان دفاع کرد. اگر یک موقع اتفاقی برای این زنان بیافتد موقع کار میتواند پلیس کاری برای اینها انجام دهد. ولی اگر کار غیرقانونی باشد مسلما برای این زنان هم کمک گرفتن یا به پلیس رفتن مشکلتر میشود. به این دلیل من فکر میکنم این قانون خیلی مهمی است.
قوانین حمایت اجتماعی در مورد این زنان چگونه عمل میکند؟ آیا آنها از حق بیمه و بازنشستگی برخوردارند و حمایتهای اجتماعی از آنها صورت میگیرد؟
نه. نه به این صورت. نه در مورد بازنشستگی. تنها حق اجتماعی که دارند حق درمان و دکتر را دارند. همان حقوقی که بقیه اجتماع دارند. به به صورت اینکه شغلشان حق اجتماعی به صورت بازنشستگی بدهد. نه.
پس دولت سوئد روسپیگری را به عنوان یک شغل به رسمیت نمیشناسد؟
نه. این طور نیست. ولی خیلیها بر این عقیدهاند که باید این طور شود. برای اینکه خیلیها بر این عقیدهاند که آنها هم بتوانند امکاناتی را که دیگران دارند آنها هم داشته باشند. ولی خوب. قانون سوئد و خود من هم ریشه این کار را و کسانی را که دست به این کار میزنند از جای دیگر میبینیم. به جای اینکه از خواست این زنها باشد. ما ریشه این مشکل را در شکاف جامعه یا بافت جامعه و در موقعیت زندگی این زنان میبینیم.
اما به نظر میرسد که با توجه به اینکه این زنان از حق بیمه و بازنشستگی برخوردار نیستند، عملا این قوانین دارد به این شکاف اجتماعی دامن میزند و این زنان در ادامه زندگیشان در طبقه فروتری از جامعه قرار میگیرند و بر آن بخش فقیر جامعه افزوده میشوند.
بله. ولی باید از طریق دیگری به اینها کمک کرد. از نظر اجتماعی باید دید که به چه نوع دیگر میشود به اینها کمک کرد. ببینیم چرا دختران جوان به این کار دست میزنند و از کجا این مشکل ایجاد شده و چگونه میشود جلوگیری کرد. از نظر من جلوگیری از این کار مهمتر از این است که این کار را کاملا قانونی کنیم. چون وقتی این کار قانونی شود من فکر میکنم تعداد کسانی که وارد چنین شغلی میشوند بیشتر میشود و به ریشه مشکل نمیرسیم و نمیتوانیم آن را حل کنیم.
دولت سوئد و ان جی او های سوئد چگونه از این زنان حمایت میکنند؟ آیا اگر زنی به مراکز کاریابی و مراکز حمایتی مراجعه کند و اعلام کند که تا به ا مروز شغلش روسپیگری بوده و از امروز میخواهد شغل دیگری را انتخاب کند، آیا سیستمهای حمایتی او را بازپروری میکنند؟ امکانات اشتغالی را در اختیارش قرار میدهند یا کمک میکنند تا بتواند در محلی استخدام شود و درآمدش را از طریق دیگری کسب کند؟
بله. همانطور که به بقیه کمک میکنند. من متاسفانه فکر میکنم کمکی که میشود کافی نیست و خیلی بیشتر میشود از این نظر کمک کرد. ولی مسلما هم ان جی او ها هستند که این کار را میکنند و هم سازمانهای مختلف بر سر این مسئله کار میکنند. ولی مسلما به حد کافی نیست.