باز هم جشنواره فيلم فجر آغاز شد و بازهمچون دوره های گذشته حرف و حديث ها و انتقادهايی را به همراه داشت. اما اين بار ظاهرا جنس اين «حرف و حديث ها» متفاوت است.
برخی ناظران می گويند گويی بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر امسال به سرنوشتی مشابه انتخابات مجلس هشتم دچار شده و «ردصلاحيت ها»ی گسترده در اين دوره نگرانی فيلمسازان ايرانی را برانگيخته است.
درست چند روز مانده به آغاز بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر نگرانی ها و اعتراضات سينماگران ايران نسبت به آن چه که در شرايط کنونی بر سينمای کشور می رود بازتاب عمومی يافت.
عليرضا داودنژاد، کارگردان مطرح سينمای ايران در روز هشتم بهمن ماه طی يادداشتی نسبت به «آينده سينمای ملی» ابراز نگرانی کرد.
او که نگرانی خود را بيشتر«نابودی سينمای بومی در برابر سلطه جويان جهانی» می داند؛ نوشت: «ايجاد سرگشتگی و فقدان قانون و بي انضباطی در سينمای کشور، سرخورده شدن نيروهای متخصص، خوشق ريحه و خلاق، و نهايتا زمين خوردن سينمای مقابل موج رسمی و قاچاق کالاهای وارداتی چه توجيهی در برابر برآوردن حاجات کمپانيهای جهانخوار دارد؟»
وی در يادداشت خود افزود:« برای سينمای ملی چه ضررهای بالاتر از اين است که راه مقابله آن با تهاجمات ماهوارهای، ويديويی و تلويزيونی بسته شود و بازار داخلی او برای تسليم به واردات در طبق اخلاص گذاشته شود؟»
در پی اين يادداشت آقای داودنژاد که نگاهی کلی به وضعيت سينمای ايران داشت؛ و درست در همين روز، دو نامه ديگر منتشر شد.
منيژه حکمت، کارگردان فيلم زندان زنان، با ارسال نامه ای به همکاران و دست اندرکاران فيلم جديد خود، سه زن، از آنها به خاطر شرکت ندادن فيلم خود در جشنواره فيلم فجر عذرخواهی کرد.
او در اين نامه دليل اصلی اين کار خود را با همکاران خود در ميان گذاشت و نوشت:« يک و نيم سال کار و حساسيت برای ساخت يک فيلم فرهنگی، هويتی و ارزشمند که حاصل يک تفکر جمعی است را به دست سليقه و تيغ سانسور با نگاهی غير از دغدغه فرهنگی نمی سپارم.»
نامه اعتراضی ۴۵ سينماگر
نامه ديگر در پی افزايش سخت گيری های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گزينش فيلم های بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر منتشر شد.
اين نامه که به امضا ۴۵ نفر از دست اندرکاران سينمای ايران همچون عزت الله انتظامی، پرويز پرستويی، نيکی کريمی، فاطمه معتمدآريا، کيومرث پوراحمد، عليرضا ريسيان، اميرشهاب رضويان، فرشته طائرپور، کيانوش عياری، اصغر فرهادی، سامان مقدم، مازيار ميری و... رسيد؛ خطاب به سياستگزاران و مديران عرصه فرهنگ و هنر نوشته شد و بازتاب گسترده ای در رسانه ها يافت.
نکته اصلی در اين نامه «کم توجهی و ناديده گرفته شدن سينمای فرهنگی» توسط مسئولين امر است که عواقب «نگران کننده ای» يافته است.
چند تن از امضا کنندگان اين نامه در مصاحبه های مختلف ضمن ارائه نمونه های مشخص در تنگ نظری حاکم بر نمايش فيلم ها و گزينش آن ها در جشنواره فجر به بيان نقطه نظرات خود پرداختند.
فاطمه معتمدآريا در توضيحات خود به راديو فردا اشاره می کند که «حداقل در فيلمی که خود من حضور داشتم ۴۰ مورد تغيير وجود داشته است... در نتيجه سامان مقدم کارگردان و آقای شايسته تهيه کننده اين فيلم تصميم گرفتند فيلمشان را به جشنواره نفرستند، چون با حضور در جشنواره هم اتفاقی برای اين فيلم نمی افتاد جز آنکه لطمه می خورد.»
آتشکار ساخته محسن امير يوسفی و صد سال به اين سال ها به کارگردانی سامان مقدم، سه فيلمی هستند که گفته شده به دنبال افزايش سختگيری ها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان حضور در جشنواره فيلم فجر را نيافته اند.
همچنين نمايش فيلم های هميشه پای يک زن در ميان است ساخته کمال تبريزی، تلخ عين عسل به کارگردانی محمد باشه آهنگر، به همين سادگی ساخته رضا ميرکريمی و انعکاس به کارگردانی رضا کريمی با حذف و تغيير برخی سکانس ها و اعمال برخی تغييرات عمده در بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر ممکن شده است.
در پی انتشار نامه اعتراض آميز سينماگران، تعدادی از چهره های مطرح سينمايی از جمله بهرام بيضايی، داريوش مهرجويی و رخشان بنی اعتماد از اين نامه حمايت کردند.
بهرام بيضايی در گفت و گو با راديو فردا علت حمايت خود از اين نامه را چنين بيان کرد: «مفهوم نامه راجع به اين است که به سينمای فرهنگی کم توجهی می شود و من از اين حرف پشتيبانی می کنم و فکر می کنم اين طور هست.»
اين در حالی است که محمد حسين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی در اظهارنظری در باره نامه سينماگران گفت:« آنچه که در جشنواره فيلم فجر امسال انجام شده، مثل هر سال بوده و يک هيئت انتخاب از خود اهالی سينما امسال هم مثل هر سال انتخاب خودش را انجام داده است و اتفاقا اين انتخاب از تنوع چشمگيری هم برخوردار است.»
سينماگران اگر چه سعی کرده اند دغدغه های خود را به دور از مسائل سياسی و تنها در چهارچوب مشکلات سينمای ايران در نامه فوق بازتاب دهند با مخالفت هايی روبه رو شدند که سعی داشتند اين اعتراض را به عرصه سياسی بکشانند.
پاسخ تند به اعتراض کنندگان
جمال شورجه يکی از اعضای هيئت انتخاب فيلم های ايرانی بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر در نامه ای سرگشاده که خبرگزاری فارس آن را منتشر کرد، به اين اعتراض ها پاسخ شديد اللحنی داد.
او می نویسد:«نمی دانم اين بزرگواران در عرض اين نزديک به سه سال و سه دوره از جشنواره فيلم فجر چرا صدايشان درنيامد و حالا نگران فرهنگ شده اند؟»
آقای شورجه که از سياست های فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد حمايت می کند، با ارتیاط دادن این نامه با «تساهل و تسامح» و فضای انتخابات در ایران ادامه داد: «آيا دعوت به قيام و حضور در ميدان مبارزه عليه نظام، فيلم فرهنگی است که اين بزرگواران نديده زير آن را امضا می کنند و برای آن سينه می زنند؟»
وی می افزايد:«اگر چنين است که بايد واقعا تکليف نظام و سيستم فرهنگی کشور با اين ها روشن شود... يکی از همين بزرگواران امضاکننده نامه، نمونه ای از کشوری بياورد که هيچ مميزی آشکار و پنهانی روی محصولات فرهنگی آن کشور صورت نمی گيرد. در کجای دنيا چنين مدينه بی در و پيکری پيدا می کنيد؟»
بدين ترتيب، وی که جزو هیئت انتخاب و از مشاوران سینمایی است، به سايه سانسور بر سر سينمای ايران اذعان می کند.
وی از سینمایی ایدئولوژیک برای صدور اسلام و انقلاب حرف می زند و جشنواره های سینمایی را توطئه می خواند:«سالها است که سينمای مردمی، ملی و اسلامی ما که میتوانست رسانهای قدرتمند برای صدور انقلاب و ارزشهای اسلام عزيز باشد، توسط سياستبازاران فرهنگی و يا فرهنگيان و هنرمندان مزدور آمريکا و اسراييل که در کاخهای جشنوارههای مختلف اروپايی و آمريکايی نشستهاند، عقيم، ناتوان و نابارور شده است و با اختصاص هدايا و جوايز مختلف به همين فيلمهای به ظاهر فرهنگی، نه تنها بخش تأثيرگذاری از سينماگران نسل اول انقلاب را از دامن ما گرفتهاند و آنها را غيرمستقيم و مستقيم در استخدام مقاصد و انديشههای خود درآوردند بلکه به زيبايی و به بهترين شيوه برای نسلهای دوم و سوم سينماگران انقلاب هم تور پهن کردند و میکنند.»
«چند سالن سینما برای اکران فیلم های ما بدهند کافی است»
اميرشهاب رضويان، کارگردان سينما و از امضاکنندگان نامه سرگشاده به مسئولان، در پی انتشار نامه جمال شورجه پاسخ کوتاهی به او داد و نوشت: «ما به سادگی از مديران و سياستگزاران فرهنگی خواسته ايم که به اين بخش از سينما که فيلم هايش مهجور مانده و بر خلاف نظر دوستان، مخاطب خودش را هم دارد توجه کنند، اما نمی دانم شما چرا بر آشفته شده ای؟... ما خواسته هايمان را به سادگی مطرح کرده ايم و شما با پيچيدگی پاسخ داده ای و کم مانده که کله ما را هم بکنی! متنی که ما امضا کرده ايم چه ارتباط دارد به تسامح و تساهل و انتخابات مجلس و رياست جمهوری؟ و سياست و... چند سالن سينما برای اکران فيلم های ما بدهند کافی است.»
اکنون پس از گذشت شش روز از بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر، بهمن فرمان آرا، فيلمساز و تهيه کننده با سابقه سينمای ايران به دليل کنار گذاشته شدن يک سکانس مهم از آخرين فيلمش با نام خاک آشنا، از حذف اين فيلم در جشنواره فجر خبر می دهد.
آقای فرمان آرا که پيش از اين به خاطر اعتراض وزارت ارشاد به نام يکی از شخصيت های فيلم او که «نظام» نام داشت، اين نام را تغيير داده بود، در باره حذف اين سکانس گفت: «سکانس مورد نظر، سکانسی کليدی در فيلم است که ساختار فيلم را تشکيل مي دهد؛ بنابراين ترجيح مي دهم آن را حذف نکنم.»
بايد منتظر ماند و ديد که نمايش فيلم دايره زنگی ساخته پريسا بخت آور، که گفته می شود بخش های زيادی از آن حذف شده است، چگونه خواهد بود. برخی حتی از توقيف اين فيلم سخن گفته اند.
در بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر همه شواهد موجود نشان می دهد که اين بار مسئولان امور سينمايی به پيروی از مسئولين امور سياسی کشور روزنه های صافی سانسور خود را تنگ تر و «ردصلاحيت های سينمايی» خود را گسترده تر کرده اند.
مسئولان سينما می گويند که شرايط حاکم بر سينمای ايران تغييری نکرده است و چرخ سينمای ايران بر همان منوال چند سال اخير می چرخد، اما اعتراضات پی در پی سينماگران ايران تعارضات و تضادهای موجود در سينمای ايران را آشکار می کند.