جان بولتون از محققان ارشد انستیتو «آمریکن اینتر پرایز» و نماینده دولت جورج بوش در سازمان ملل متحد در مطلبی در بخش دیدگاههای روزنامه وال استریت جورنال به ناکافی بودن اقدامات آمریکا و جامعه بینالمللی در قبال خطر هستهای ایران میپردازد.
به عقیده جان بولتون، مذاکرات برای توافق در مورد چهارمین قطعنامه شورای امنیت علیه فعالیتهای هستهای ایران حتی در شرایطی که محمود احمدی نژاد برای شرکت در کنفرانس بازبینی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به نیویورک آمده ادامه خواهد یافت.
وی مینویسد، اما پیشنهاد دهندگان تحریمها به خوبی میدانند که محصول نهایی شورای امنیت قطعنامهای خواهد بود که در حد ناچیزی پیشرفت ایران بسوی تولید سلاح هستهای را محدود خواهد کرد.
نویسنده معتقد است که روند بررسی و تصویب تحریم علیه ایران در کنگره آمریکا بسیار کند است و سپس میافزاید روسیه و چین با پیشنهاد مسدود کردن دسترسی ایران به بازار مالی جهانی و قطع صادرات بنزین به این کشور مخالفند. بنابراین حتی اگر دولت آمریکا بصورت یکجانبه چنین تحریمی را اعمال کند مورد بیتوجهی دیگران قرار خواهد گرفت. با این وجود باراک اوباما با اعمال چنین تحریمی موافق نیست و معتقد است که این کار یکپارچگی شورای امنیت را تضعیف خواهد کرد.
جان بولتون مدعی است که ادامه تلاش برای اعمال این نوع تحریمها به جایی نخواهد رسید و فقط بهانه لازم را به ایران خواهد داد تا برنامههای هستهای خود را ادامه دهد. همانطور که قبلا نیز ادامه سیاسی دیپلماسی این توهم را ایجاد میکرد که گویی اقدامی صورت میگیرد و اکنون نیز امیدواری به تحریم فقط مشروعیت و زمان لازم را به ایران خواهد داد.
نویسنده معتقد است که حدس و گمان در مورد احتمال توقف فعالیتهای هستهای ایران به خاطر تغییر رژیم در داخل این کشور به بیراهه رفتن است؛
به عقیده جان بولتون، تکیه حکومت ایران به سرکوب علیه مخالفان خود که اکنون ضعیف و پراکنده هستند نشان میدهد که نباید به احتمال سقوط این حکومت امید داشت.
جان بولتون سپس نتیجه میگیرد که در مورد بحران هستهای ایران با دو احتمال واقعی و نامطلوب روبرو هستیم. حالت اول دستیابی ایران به سلاح هستهای است و حالت دوم حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران است که حداقل میتواند بطور موقت این برنامه را به تاخیر بیاندازد.
به نوشته جان بولتون با وجود تاکید همیشگی بر اینکه تمام گزینهها در مقابل ایران مد نظر گرفته خواهد شد سیاست دولت اوباما در این زمینه ناروشن است و بعید است که از اقدام نظامی استفاده کند. احتمال دیگر حمله یکجانبه اسراییل به ایران است. اما با توجه به اینکه دولت آمریکا با صراحت اعلام کرده که هواپیماها و تسلیحات اسراییلی را که دریک چنین حمله یی نابود شوند جایگزین نخواهند کرد دولت اسراییل خود را برای حملات تلافیجویانه حزب الله و حماس آسیبپذیر میبیند.
جان بولتون میافزاید با وجودیکه دستیابی ایران به سلاح هستهای مطلوب آمریکا نیست ولی به نظر میرسد که دولت فعلی خود را برای وقوع چنین احتمالی آماده کرده و در آن صورت امیدوار است که بشکلی بتواند ایران را مهار کند. سیاست پیشنهادی باراک اوباما برای مهار و مقابله با خطر هستهای ایران احتمالا دادن تضمینهای امنیتی برای حفاظت از کشورهای دوست و همپیمان در منطقه خواهد بود.
جان بولتون مینویسد، اما نکته در این است که صرف دستیابی ایران به سلاح هستهای بدون آنکه این کشور بخواهد از آن استفاده کند به شکلی بنیانی و غیرقابل جبران تعادل قوا را در خاورمیانه برهم خواهد زد و برتری و قدرت چانهزنی ایران را در مسایل منطقهای و جهانی افزایش خواهد داد.
جان بولتون در ادامه تحلیل خود در وال استریت جورنال میافزاید که حتی اگر سیاست مهار ایران هستهای با موفقیت همراه باشد این وضعیت باعث گسترش سلاحهای هستهای در منطقه خواهد شد. دولتهای عربستان، ترکیه و مصر و احتمالا کشورهای دیگری بدنبال سلاح هستهای خواهند رفت و در آن حالت هم خطر جنگ هستهای و هم خطر انتقال این نوع تسلیحات بدست گروههای تروریستی افزایش خواهد یافت.
به اعتقاد نویسنده در یک چنین شرایطی بکارگیری اقدام نظامی از سوی اسراییل نه روشی تعرضی و نه اقدامی غیرمتناسب خواهد بود بلکه این تنها امکان این کشور برای دفاع از خود است.
به عقیده جان بولتون،دولتهای عربی نیز این منطق را میفهمند و اکثرا با آن همدلی دارند. یک چنین اقدامی منافع امنیتی اسراییل و آمریکا و همینطور امنیت کشورهای عربی را تقویت خواهد کرد.
جان بولتون در پایان مینویسد برای تضمین یک واکنش مثبت از سوی واشنگتن ضروری است که منطق و استدلالهای مربوط به حمله نظامی اسراییل به خوبی از سوی کنگره و افکار عمومی آمریکا درک شود. در صورت عدم وقوع حمله نظامی اسراییل به ایران هیچ آینده دیگری غیر از عادت کردن به یک ایران هستهای در انتظار ما نیست.
به عقیده جان بولتون، مذاکرات برای توافق در مورد چهارمین قطعنامه شورای امنیت علیه فعالیتهای هستهای ایران حتی در شرایطی که محمود احمدی نژاد برای شرکت در کنفرانس بازبینی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به نیویورک آمده ادامه خواهد یافت.
وی مینویسد، اما پیشنهاد دهندگان تحریمها به خوبی میدانند که محصول نهایی شورای امنیت قطعنامهای خواهد بود که در حد ناچیزی پیشرفت ایران بسوی تولید سلاح هستهای را محدود خواهد کرد.
نویسنده معتقد است که روند بررسی و تصویب تحریم علیه ایران در کنگره آمریکا بسیار کند است و سپس میافزاید روسیه و چین با پیشنهاد مسدود کردن دسترسی ایران به بازار مالی جهانی و قطع صادرات بنزین به این کشور مخالفند. بنابراین حتی اگر دولت آمریکا بصورت یکجانبه چنین تحریمی را اعمال کند مورد بیتوجهی دیگران قرار خواهد گرفت. با این وجود باراک اوباما با اعمال چنین تحریمی موافق نیست و معتقد است که این کار یکپارچگی شورای امنیت را تضعیف خواهد کرد.
جان بولتون مدعی است که ادامه تلاش برای اعمال این نوع تحریمها به جایی نخواهد رسید و فقط بهانه لازم را به ایران خواهد داد تا برنامههای هستهای خود را ادامه دهد. همانطور که قبلا نیز ادامه سیاسی دیپلماسی این توهم را ایجاد میکرد که گویی اقدامی صورت میگیرد و اکنون نیز امیدواری به تحریم فقط مشروعیت و زمان لازم را به ایران خواهد داد.
نویسنده معتقد است که حدس و گمان در مورد احتمال توقف فعالیتهای هستهای ایران به خاطر تغییر رژیم در داخل این کشور به بیراهه رفتن است؛
به عقیده جان بولتون، تکیه حکومت ایران به سرکوب علیه مخالفان خود که اکنون ضعیف و پراکنده هستند نشان میدهد که نباید به احتمال سقوط این حکومت امید داشت.
جان بولتون سپس نتیجه میگیرد که در مورد بحران هستهای ایران با دو احتمال واقعی و نامطلوب روبرو هستیم. حالت اول دستیابی ایران به سلاح هستهای است و حالت دوم حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران است که حداقل میتواند بطور موقت این برنامه را به تاخیر بیاندازد.
به نوشته جان بولتون با وجود تاکید همیشگی بر اینکه تمام گزینهها در مقابل ایران مد نظر گرفته خواهد شد سیاست دولت اوباما در این زمینه ناروشن است و بعید است که از اقدام نظامی استفاده کند. احتمال دیگر حمله یکجانبه اسراییل به ایران است. اما با توجه به اینکه دولت آمریکا با صراحت اعلام کرده که هواپیماها و تسلیحات اسراییلی را که دریک چنین حمله یی نابود شوند جایگزین نخواهند کرد دولت اسراییل خود را برای حملات تلافیجویانه حزب الله و حماس آسیبپذیر میبیند.
جان بولتون میافزاید با وجودیکه دستیابی ایران به سلاح هستهای مطلوب آمریکا نیست ولی به نظر میرسد که دولت فعلی خود را برای وقوع چنین احتمالی آماده کرده و در آن صورت امیدوار است که بشکلی بتواند ایران را مهار کند. سیاست پیشنهادی باراک اوباما برای مهار و مقابله با خطر هستهای ایران احتمالا دادن تضمینهای امنیتی برای حفاظت از کشورهای دوست و همپیمان در منطقه خواهد بود.
جان بولتون مینویسد، اما نکته در این است که صرف دستیابی ایران به سلاح هستهای بدون آنکه این کشور بخواهد از آن استفاده کند به شکلی بنیانی و غیرقابل جبران تعادل قوا را در خاورمیانه برهم خواهد زد و برتری و قدرت چانهزنی ایران را در مسایل منطقهای و جهانی افزایش خواهد داد.
جان بولتون در ادامه تحلیل خود در وال استریت جورنال میافزاید که حتی اگر سیاست مهار ایران هستهای با موفقیت همراه باشد این وضعیت باعث گسترش سلاحهای هستهای در منطقه خواهد شد. دولتهای عربستان، ترکیه و مصر و احتمالا کشورهای دیگری بدنبال سلاح هستهای خواهند رفت و در آن حالت هم خطر جنگ هستهای و هم خطر انتقال این نوع تسلیحات بدست گروههای تروریستی افزایش خواهد یافت.
به اعتقاد نویسنده در یک چنین شرایطی بکارگیری اقدام نظامی از سوی اسراییل نه روشی تعرضی و نه اقدامی غیرمتناسب خواهد بود بلکه این تنها امکان این کشور برای دفاع از خود است.
به عقیده جان بولتون،دولتهای عربی نیز این منطق را میفهمند و اکثرا با آن همدلی دارند. یک چنین اقدامی منافع امنیتی اسراییل و آمریکا و همینطور امنیت کشورهای عربی را تقویت خواهد کرد.
جان بولتون در پایان مینویسد برای تضمین یک واکنش مثبت از سوی واشنگتن ضروری است که منطق و استدلالهای مربوط به حمله نظامی اسراییل به خوبی از سوی کنگره و افکار عمومی آمریکا درک شود. در صورت عدم وقوع حمله نظامی اسراییل به ایران هیچ آینده دیگری غیر از عادت کردن به یک ایران هستهای در انتظار ما نیست.