لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۴۴

ریشه‌یابی اختلاف اصولگرایان


محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی
محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی
کیهان طی یادداشتی تحت عنوان «سخن گزاف» به قلم مدیر مسئول به انتقاد شدید از اظهارات اخیر آقای اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر آقای احمدی نژاد پرداخت. اینکه آقای رحیم مشایی باز چه گفته است که فریاد اعتراض فرمانده بخش رسانه‌ای سرکوب را بلند کرده موضوع این نوشتار نیست بلکه مقصود تجزیه و تحلیل و ریشه‌یابی پدیده اختلاف در درون جبهه اصولگرایان است.

برخی از تحلیلگران که با نگاهی سطحی و بعضا توطئه‌اندیشانه به تمامی رویدادها نگاه می‌کنند بر این باورند که اساسا در جبهه اصولگرایان بویژه حتی در بخش اصولگرایان افراطی اختلافی نیست و از این دست بگو مگو ها جنگ زرگری برای انحراف افکار عمومی است و این جماعت اصولگرایان حاکم گوشت یکدیگر را بخورند استخوان هم را دور نمی‌ریزند و با تکیه بر اصطلاح قدیمی کبوترها و بازها که معمولا در احزاب و جریانات سیاسی جهان نقش جناح کندرو و تندرو را بازی می‌کردند این قضیه را نیز در همان راستا می‌بینند ، اما نگارنده با این برداشت موافق نیست به دلایلی که ذیلا عرض خواهم کرد.

قبل از ورود به ریشه‌یابی و تحلیل این پدیده باید یادآور شوم که البته انحراف افکار عمومی از مسائل عمده و مهم جامعه نیز در دستور حاکمیت کنونی قرار دارد و برای خلاصی از بحران‌های رنگارنگ جامعه ایران، حاکمیت از این روش رنگ و رو رفته نیز بهره می‌گیرد اما در این ماجرای اختلاف درونی جبهه اصولگرایان افراطی کار فراتر از این حیله قدیمی است.

منطق جریان حاکم منطق توتالیتاریزم (تمامت خواهی) و دگماتیزم (جزم‌اندیشی) است. با این دو رکن عمده هر یک از طرف‌های درگیر در درون جبهه اصولگرایان توان تحمل و پذیرش حتی اندکی تفاوت را نیز ندارند. خاصیت این دو رکن این است که دور باطلی را موجب می‌شوند و هیچ حدو مرزی نیز برای سردمداران معتقد به این دو رکن مفروض نیست.

از سوی دیگر تمامت‌خواهان جزم‌اندیش بر این باورند که اگر قرار باشد لای در حتی کمی باز شود تا نسیم تازه‌ای به درون بوزد کسی چه می‌داند شاید این نسیم در یک چشم بر هم زدن تبدیل به باد شدیدی شد و با فشار زیاد و با قدرت خود را به درون انداخت و هوای داخل را تغییر داد و قدرت را از ید حاکمان در آورد در نتیجه باید درب را کاملا بسته نگه داشت.

از سوی دیگر هر فرد و گروهی که خود را در مسابقه تمامت‌خواهی و جزم‌اندیشی زودتر به انتهای خط برساند خود را دست بالای مباحث می‌داند و دیگران را متهم به انواع و اقسام برچسب‌های رایج در ادبیات ایدئولوژیک رسانه‌ای نظام حاکم می‌نماید. رهبری نظام خط پایان این مسابقه است و هر فرد و گروهی که خود را اشبه و اقرب به راه و روش ایشان بداند و از منطق و گفتار و ادبیات رهبری بیشتر دم بزند و تبعیت نماید دیگران را - ولو در درون جبهه اصولگرایان افراطی - به بیان نظرات سخیف و اقدامات تعجب‌آور و تضعیف این و آن متهم می‌نمایند.
نیازی به توضیح نیست که هرگز سعی در تبرئه یک طرف به نفع طرف دیگر ندارم اما لازم است که اهل خرد و تحلیل ریشه‌های این ماجرا را خوب بشناسند و بعد به تحلیل آن بپردازند.

در این تنازع اهمیت ندارد که در یک سو تخم نفرت و کینه‌توزی و توطئه‌پنداری افکنده می‌شود در سوی دیگر خرافه‌گرایی و بت‌سازی از رئیس دولت و دروغ بافی و بزک نمودن چهره خشن و ارتجاعی دولت دنبال می‌شود مهم این است که در هر دو طرف اندیشه تمامت‌خواهی و جزم‌اندیشی به اندازه‌ای ریشه دوانده است که دوست و هم پیمان ۹۹ درصدی را هم حتی بر نمی‌تابند بویژه آنکه در یک سو یکی گاهی اندکی از رئیس دولت انتقاد نماید یا در سوی دیگر آن یکی دم از هنجار شکنی بزند و در مجلس رقص حضور بیابد و با هنرپیشگان زن نه چندان همسو با استانداردهای اسلامی مراوده داشته باشد و از دوستی با مردم اسرائیل دم بزند و خود را در حوزه معرفت‌شناسی اسلامی صاحب نظر بداند و هر از چند گاهی اظهار فضلی هنجارشکنانه نیز بنماید.

خلاصه کلام آنکه، به دلیل نفوذ و استقرار منطق تمامت‌خواهی و جزم اندیشی کور در فکر و عمل حاکمان امروز ایران، خط کشی‌های درون نظام و بیرون نظام ، خودی و غیر خودی، انقلابی و ضد انقلاب و حتی ولایتمدار و ضد ولایت و اصولگرا و ضد اصولگرا و حامی دولت و مخالف دولت هر روز تنگ و تنگتر می‌شود و تعداد افرادی که بیرون از دایره می مانند بیشتر و بیشتر می‌شود و قطار تمامت‌خواهی و جزم‌اندیشی نظام حاکم هر روز افراد بیشتری را پیاده می‌کند و بی‌شک در ایستگاه آخر معدودی افرادی باقی می‌مانند که باید نهایتا خودشان، خودشان را پیاده کنند.
XS
SM
MD
LG