شاید تنها شخصیت سیاسی باشد که به رهبر سابق و فعلی جمهوری اسلامی نامه «بدون سلام» نوشته است. نامه اول او به آیتالله خمینی و علیه ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران، بود و نامه دوم به آیتالله خامنهای درباره محمود احمدینژاد. رهبر جمهوری اسلامی اما به نامه او پاسخ نداد و مدتی بعد که گفت که نظرش به نظر احمدینژاد «نزدیکتر» است. آیتالله خامنهای سالها پیش از این نامه راه خود را از یار دیرینش جدا کرده بود.
اینک نیز حکم رهبر جمهوری اسلامی درباره جانشین اکبر هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند نشانهای از نگاه او به دوران پساهاشمی باشد.
انتصاب چهرههایی چون علی اکبر ناطق نوری و حسن روحانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نشانهای از این خواهد بود که آیت الله خامنهای تصمیم دارد حداقل به ظاهر هم که شده توازن قوا را حفظ کند. انتصاب چهرههایی چون محمد یزدی، احمد جنتی و یا حتی محمود هاشمی شاهرودی اما این پیام را خواهد داشت که او خرسند از مرگ یار سابق تنها امیدهای باقی مانده برای توازن قوا در جمهوری اسلامی را از بین خواهد برد. انتصاب چهرههایی مانند علی اکبر ولایتی هم حالت میانهای را تداعی میکند. آیت الله خامنهای اما در انتخابات جانشین عباس واعظ طبسی ظاهر را حفظ نکرد و راه سابق را در حذف چهرههای باسابقه و قدرت دادن به جوانان اطاعتپذیر و یا پیران افراطی ادامه داد.
اینک آیتالله خامنهای تنها بازمانده حلقه پنج نفره یاران درجه اول آیتالله خمینی در قدرت است. اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد خمینی، علی خامنهای، عبدالکریم موسوی اردبیلی و میرحسین موسوی به جز سمتهای خود، در اکثر شوراها و جلساتی که اعضای آن با حکم آیتالله خمینی انتخاب میشدند، حضور داشتند. از آن جمع آیتالله خامنهای اینک بالاترین مقام جمهوری اسلامی را دارد و میرحسین موسوی درحصر است.
اکبر هاشمی رفسنجانی به لحاظ جایگاه سیاسی دومین فرد پس از آیتاالله خمینی محسوب میشد و به گفته شخصیتهای سیاسی تنها کسی بود که هنگام عصبانیت رهبر جمهوری اسلامی در جلسات مسئولان، جرات شوخی کردن با او و شکستن فضای جلسه را داشت.
این نزدیکی قاعدتا سهم هاشمی رفسنجانی را در همه اقدامات جمهوری اسلامی پررنگتر کرده و بسیاری همچنان او را نماد جمهوری اسلامی میخوانند.
«هیچ کس برای من آقای هاشمی نمیشود»
اگرچه هاشمی رفسنجانی نقشی ویژه در انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری داشت اما پس از دوره اول ریاست جمهوری او رهبر جوان راه خود را جدا کرد. آیتالله خامنهای روز دوم خرداد ۷۶ گفت که «هیچ کس برای من آقای هاشمی نمیشود» اما پیش از آن چراغ سبز را به نزدیکان خود برای برخورد با رئیس جمهور نزدیکانش را داده بود و گروه انصار حزب الله هر هفته مانور مقابله با «تجمل» برگزار میکرد.
در حالی که هاشمی رفسنجانی شعار «سازندگی» و توسعه میداد، خامنهای همچنان به فکر حفظ مفاهیم انقلاب بود. سیاستهای هاشمی رفسنجانی مخالفان دیگری هم داشت، از نهضت آزادی گرفته تا نیروهای مشهور به چپ اسلامی. گروههای دگراندیش نیز هر چند در الگوی سازندگی هاشمی رفسنجانی نشانههایی از آزادی اجتماعی مییافتند اما نشانههایی از آزادی سیاسی نمیدیدند.
پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اما مجالی برای قدرتنمایی دوباره نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی در مقابل آیتالله خامنهای بود، گروهی که پیش از آن درانتخابات مجلس پنجم حزب کارگزاران سازندگی را تاسیس و پیروزی قابل توجهی در انتخابات کسب کرده بودند. تقاص این پیروزیها اما محاکمه غلامحسین کرباسچی بود و اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه به حمایت از شهردار تهران پرداخت. اعضای گروه انصار حزب الله که چند سال قبل شعار «مخالف هاشمی مخالف پیغمبر» است سر داده بودند، این بار با شعار «مرگ بر غارتگر بیتالمال» نماز جمعه هاشمی را ترک کردند و پشت سر او نماز نخواندند.
از «آقاسی» تا حمایت اصلاح طلبان
شاید هاشمی رفسنجانی انتظار داشت به دلیل همین اقدامات، محمد خاتمی در انتخابات مجلس ششم خطبههایی را که او در نماز جمعه برای جلوگیری از تقلب در دوم خرداد ۷۶ خوانده بود تلافی کند و در حمایت از او به میدان بیاید. خاتمی اما سکوت کرد و احزاب نزدیک به او چون حزب مشارکت نیز هاشمی رفسنجانی را در فهرست خود قرار ندادند. پیش از آن نیز رسانههای اصلاح طلب هاشمی را به همراهی و یا حداقل اطلاع از قتلهای زنجیرهای دگراندیشان متهم میکردند. اظهار نظرهای هاشمی رفسنجانی در آن روزها هم بنزینی بود بر آتش تبلیغات علیه او، از جمله اینکه عملکرد وزارت اطلاعات در دوره خود را «تمیزترین» دوره این وزارتخانه خواند.
هاشمی رفسنجانی که پیش از مجلس ششم در هر انتخاباتی پیروز شده بود، دراین انتخابات سیام شد و در شوخیهای مردم مشهور به «آقاسی». او پس از توقیف مطبوعات در اردیبهشت ۷۹ نیز در خطبههای نماز جمعه شدیدا به اصلاح طلبان، روزنامهها و شرکت کنندگان در کنفرانس برلین تاخت.
رفته رفته اما کینه میان گروههایی از اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی به دوستی بدل شد و آنان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به حمایت از او پرداختند، حمایتی که البته دیرهنگام بود و گروهی از مردم همچنان هاشمی را نماد جمهوری اسلامی میدانستند و در نهایت به او اعتماد نکردند. هواداران رهبر جمهوری اسلامی هم که تکلیفشان مشخص بود و بعدها هاشمی رفسنجانی گفت که آنان در انتخابات تقلب کردهاند.
هاشمی رفسنجانی پس از سال ۸۴ دیگر ابایی نداشت که از سیاستهای رهبر جمهوری اسلامی هم انتقاد کند. محمود احمدینژاد نیز تنها راه پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را دراین میدید که با اکبر هاشمی رفسنجانی رقابت کند، نه میرحسین موسوی.
هاشمی رفسنجانی هم در واکنش به سخنان احمدینژاد در مناظره با میرحسین موسوی، چند روز مانده به انتخابات نامهای بدون سلام به آیت الله خامنهای نوشت که بسیاری از اصولگرایان آن را «آتش تهیه» اعتراضهای روزهای بعد خواندند.
پس از انتخابات سال ۸۸ نیز رهبر جمهوری اسلامی بارها از «خواص بیبصیرت» سخن گفت که اولین مصداقش میتوانست هاشمی رفسنجانی باشد. با این حال او همچنان به حمایت از معترضان انتخابات پرداخت و آخرین سخنرانی نماز جمعهاش نیز به محل تجمع معترضان و حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی بدل شد.
رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و زندانی شدن فائزه و مهدی هاشمی بهای این حمایتها بود اما ریاست جمهوری حسن روحانی بار دیگر هاشمی رفسنجانی را به فردی قدرتمند تبدیل کرد، به گونهای که دیدارهای نوروزی مقامات و شخصیتهای سیاسی با او پر جمعیتتر از دیدارهای حسن روحانی بود.
هاشمی رفسنجانی در شرایطی درگذشت که برخی به نقش او در تعیین رهبر آینده جمهوری اسلامی امیدوار بودند و اینک هیچ شخصی در مجلس خبرگان رهبری جایگاه او برای رویارویی با چهرههایی چون احمد جنتی را نخواهد داشت.
حسن روحانی هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بزرگترین حامی سیاسی خود را از دست داده است. هر چند که مرگ او ممکن است فضای عاطفی ایجاد کند و رای روحانی را در انتخابات افزایش دهد. مرگ هاشمی باعث افزایش توجهها به روحانی و علی اکبر ناطق نوری خواهد شد. هر چند جای تردید وجود دارد که ناطق نوری تمایل به ایفای نقش جدید داشته باشد.
بحرانی که «مرد عبور از بحرانها» درست کرد
نزدیکان هاشمی رفسنجانی او را «مرد عبور از بحرانها» میخواندند اما او با حمایت از رهبری آیتالله خامنهای بحرانی برای خود و ایدههایش درست کرد و هیچگاه نتوانست از آن عبور کند.
هاشمی رفسنجانی چند روز پیش از مرگش در مراسم بزرگدشت عبدالکریم موسوی اردبیلی سخن از ضرورت تغییر قانونی اساسی گفته بود و بزرگترین امید کسانی بود که به انجام تغییرات از داخل حکومت جمهوری اسلامی امیدوار هستند.
او ویژگیهای شخصی متمایزی نیز با بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی داشت. دختران او بر خلاف دختران دیگر مقامات، فعال سیاسی و اجتماعی بودند. فرزندان هیچ یک از مقامات و شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی نیز به اندازه فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی در سیاست فعال نبودهاند.
هاشمی رفسنجانی همچنین تنها مقام جمهوری اسلامی است که خاطرات خود را به صورت منظم نوشته و منتشر کرده است. هر چند که به سختی میتوان درباره بخشهایی از خاطراتش که خود را از دست داشتن دربرخورد با منتقدان و دگر اندیشان تبرئه کرده، قضاوت کرد.
مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی را میتوان مرگ مقام دوم جمهوری اسلامی دانست اما تاثیرات این مرگ به اندازه نیمی از تاثیرات مرگ آیتالله خمینی نیست، شاید به دلیل اینکه دیگر زمانه، زمانه دیگری است.