اگرچه ایران و عربستان سعودی روابط آنچنان گرمی ندارند و وزیر امور خارجه ایران در ماههای گذشته از سفر به ریاض امتناع کرده، اما در پی درگذشت ملک عبدالله، پادشاه عربستان، حسن روحانی، رییس جمهوری ایران پیام تسلیتی در اینباره نوشت و خبرگزاریها از سفر محمد جواد ظریف از داوس به ریاض خبر دادند.
درگذشت پادشاه عربستان سعودی و روی کار آمدن رهبری تازه برای این کشور، سوالات پیرامون آینده را پررنگ کرده است. اینکه آیا باید منتظر تغییری در رویکرد عربستان باشیم، و آیا خاندان سلطنتی عربستان سعودی در پی ترمیم روابط با ایران بر خواهد آمد یا خیر؟
برای بررسی بیشتر این موضوع رادیو فردا با گیدو اشتاینبرگ، تحليلگر ارشد در موسسه علم و سياست در برلين گفتگو کرده است.
آقای اشتاینبرگ ارزیابی شما از کادر رهبری تازه عربستان سعودی چیست؟
اعلام پادشاهی سلمان شگفتی بزرگی نبود. به هر حال او این چند سال ولیعهد بوده است. او همچنین بیش از ۵۰ سال است که فرد پرنفوذی در سیاست داخلی عربستان سعودی محسوب میشود و من فکر نمیکنم آمدنش تغییر چندانی ایجاد کند. بیش از او، به نظرم انتخاب ولیعهد دوم بسیار مهم است چرا که اولین بار است که فردی از نسل بعدی خاندان حاکم عربستان به عنوان پادشاه آینده برگزیده شده است. محمد بن نایف تنها ۵۵ سال دارد. از او با عنوان فردی توانا در امور اداری و همچنین اقدامات علیه تروریسم یاد میشود. در نتیجه به نظر میآید که هدف این خاندان ثبات است، چه ثبات داخلی و چه ادامه روند جاری سیاست خارجی. و من فکر نمیکنم تغییر چندانی را در سالهای آینده شاهد باشیم.
گیدو اشتاینبرگ: آنها که هماکنون در ریاض قدرت را در دست دارند، پادشاه سلمان، ولیعهدش مقرن، و محمد بن نایف ولیعهد دوم، هر سه کسانی هستند که با موضع ضد ایران شناخته میشوند. همان نگاه سنتی خاندان سلطنتی عربستان سعودی دنبال میشود که ایرانیها را دوست ندارند و آنها را یک قدرت هژمونیک میدانند که ثبات عربستان سعودی و همسایگانش را به خطر میاندازد
میخواهم به طور مشخص درباره ایران صحبت کنیم. انتظار میرفت که ریاض و تهران در دوران حسن روحانی به سوی پیشرفت در روابط قدم بردارند، اما مثلا در همین هفته گذشته رسانههای ایران گزارش دادند که بیش از ۸ ماه است که عربستان در تهران سفیر نداشته است. به نظرتان با توجه به وضعیت رقابت گونه ایران و عربستان در منطقه، چه آیندهای را باید برای این روابط متصور بود؟
من فکر نمیکنم که در ماههای آینده ما هیچ پیشرفتی در روابط دو کشور ببینیم. اولا آنها که هماکنون در ریاض قدرت را در دست دارند، پادشاه سلمان، ولیعهدش مقرن، و محمد بن نایف ولیعهد دوم، هر سه کسانی هستند که با موضع ضد ایران شناخته میشوند. تقریبا همانند آن نگاه سنتی خاندان سلطنتی عربستان سعودی است که ایرانیها را دوست ندارند و ایرانیها را یک قدرت هژمونیک میدانند که ثبات عربستان سعودی و همسایگانش را به خطر میاندازد. در عین حال ما شاهد یک همکاری سربسته بین دو کشور با همکاری آمریکاییها در مبارزه با گروه خلافت اسلامی در عراق و سوریه بودیم، نبردی که هر دو با دشمن مشترک میجنگند. اما نباید عمق دشمنی بین ایران و عربستان را در این میان فراموش کنیم. مثلا از نقطه نظر عربستان، گروه حوثی به نیابت از ایران کنترل بخشهایی از یمن را دست گرفته است. و این موضوع، بهبود روابط بین ایران و عربستان را سختتر میکند. پیشبینی من این است که با شکست گروه خلافت اسلامی در یکی دو سال آینده یا کم شدن تهدید این گروه، روابط ایران و عربستان خصمانهتر هم بشود.
آقای اشتاینبرگ، ایران در این روزها در حال مذاکره بر سر برنامه اتمیاش با ۶ قدرت جهانی است، و آنها امیدوارند که در هفتهها و ماههای آینده به توافقی دست یابند. به نظر شما یک توافق اتمی با ایران، چه تاثیری بر موقعیت عربستان در منطقه خواهد داشت؟
این موضوعیست که سعودیها از آن هراس دارند. مذاکرات اتمی، معمای بدی را برای ریاض ایجاد کرده است. آنها از طرفی میترسند که تهران به سلاح اتمی دست پیدا کند. در نتیجه از رابطه خصمانه بین ایران و آمریکا هراس دارند. اما آنها به همان میزان هم از توافق بین ایران و آمریکا میترسند چرا که به نظرشان، چنین توافقی دست ایران را در منطقه خلیج فارس باز میگذارد و به موقعیت سعودیها در آن منطقه آسیب میزند. در نتیجه از دیدگاه ریاض، خیلی سخت است که تصمیم بگیرند کدام نتیجه از مذاکرات اتمی میتواند به نفعشان باشد. در نهایت هم سعودیها بسیار نسبت به دستیابی به توافق بدبین هستند چرا که معتقدند ایران تنها در پی تولید سلاح است و نمیخواهد توافق کند.
پس با این اوضاع پیچیده چه راهی پیش روی سیاستمداران و دیپلماتهای سعودی میبینید؟
در سالهای اخیر سعودیها خط بسیار مشخصی را در سیاستهای منطقهای دنبال نکردهاند. فکر نمیکنم این به دلیل کم بصیرتی باشد. آنها رویکردشان مهار کردن ایران بوده اما آنها غرق موضوعات متعدد سیاسی بودند. از سویی با حمایت از کودتای عبدالفتاح السیسی درگیر مهار اخوان المسلمین در مصر بودند و به جز این، در تلاش برای بازگرداندن بخشی از نفوذ خود در یمن هستند. همچنین تصمیم به اقدام برای سقوط بشار اسد در سوریه گرفتند و اینها سوالات و چالشهای متعددی در زمینه سیاست خارجی است که سعودیها باید به یک شکل نظام یافته به آن بپردازند خصوصا با توجه به اینکه دستگاه دیپلماسی عربستان در مقایسه با کشورهای غربی بسیار ضعیفتر است.