انتشار گزارش شش ماهه عملکرد ایران در اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و تعهدات مندرج در توافق اتمی پانزده ژوئیه سال ۲۰۱۵ که در ایران «برجام» نامیده میشود، عکسالعملهای متفاوتی را مابین اعضاء ثابت شورای امنیت موجب شد: در حالی که آمریکا نیمه خالی لیوان توافق را نشان میداد، اروپا از نیمه پر آن شادمان به نظر میرسید.
دولت آمریکا ظاهراً هنوز ارزیابیهای جامع خود را برای تصمیم به حفظ و یا کنار گذاشتن توافق اتمی با ایران به پایان نبرده، و از این جهت نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، میگوید تنها به منظور متوقف کردن حرکت ایران به سمت بمب است که واشینگتن این توافق را موقتاً محترم میشمارد.
واشینگتن ایران را ناقض مکرر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت معرفی و آزمایش موشکهای بالستیک در ایران را شاهد این مدعا معرفی میکند.
جمهوری اسلامی در ساعات اولیه روز یکشنبه ۲۸ خرداد مدعی شد شش فروند موشک بالستیک «ذوالفقار» و «قیام» را به منظور تنبیه اعضاء داعش به دیرالزور نزدیک مرز عراق و سوریه پرواز داده است.
گذشته از تردیدهای ابراز شده نسبت به کارآمدی فنی این موشکها، رسیدن یا نرسیدن همه آنها به مقصد تعیین شده، و میزان واقعی تخریبهای به عمل آمد، استفاده از موشکها در سوریه، همانطور که پیشبینی میشد (مقاله هفته گذشته نویسنده)، در سازمان ملل مصداق نقض قطعنامه شورای امنیت معرفی شد.
نیکی هیلی که کشور متبوع او طرف اصل توافق اتمی با ایران است، شورای امنیت را نیز به دلیل بیاعتنایی نسبت به موارد نقض برجام از سوی ایران، از جمله " تلاش برای خرید تجهیزات فنی برای ساخت موشک و موارد اثبات شده قاچاق اسلحه"، مورد انتقاد قرار داد.
موارد دیگر انتقاد آمریکا از جمهوری اسلامی "نقش بیثبات کننده ایران در منطقه و تجهیز و حمایت تهران از گروههای تروریستی در منطقه" است.
نیمه پر لیوان
برخلاف خانم هیلی که نگاه او در خط نگاه دولت کنونی آمریکا و بیشتر متوجه نقش تخریبی جمهوری اسلامی است، جفری فلتمن، معاون سیاسی ارشد دبیرکل سازمان ملل، که او هم آمریکایی است، همزبان با جائو والدی، سفیر اتحادیه اروپا در سازمان ملل و سفرای چین و روسیه، تمرکز خود را به نیمه مثبت لیوان معطوف داشت و به عنوان مدرک رضایت، هفت گزارش مثبت آژانس بینالمللی انرژی اتمی از همکاریهای ایران را مورد استناد قرار داد.
آقای فلتمن که اظهارات او بیشتر در خط سیاست خارجی دولت اوباما قرار داشت تا سیاست خارجی دولت ترامپ، مدعی شد که دبیر کل سازمان ملل در زمانی که صلح دنیا با خطرهای اتمی دیگری مواجه است "عمیقا از همکاری همه طرفهای توافق اتمی با ایران و اجرای تعهدات آن راضی است."
نماینده اتحادیه اروپا که از جانب خانم موگرینی حرف میزد اطمینان داد که برنامه اتمی (با ابعاد نظامی) ایران چند سال به عقب رانده شده و برجام بهترین وسیله برای اعمال کنترل و نظارت بر آن است.
نیمه پر تر لیوان
در میان این دو نگاه انتقادی و تشویقی، واقعیت روشن این است که از زمان امضاء توافق اتمی و اجرای مفاد آن، حضور ایران در منطقه در مقایسه با زمان پیش از توافق اتمی پررنگتر شده.
لغو تحریمها و از سر گرفتن صادرات نفت و کاهش بسیاری موانع مبادلات بانکی و معاملات تجاری میلیاردها دلار دارایی نقد در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده که پیشتر از آن محروم بود.
بدون درآمدهای ارزی، دولت و مجموعه حکومت قادر به پرداخت هزینه تجهیز هزاران مرد مسلح برای انجام عملیات نظامی برون مرزی و حفظ حکومت اسد در مقابل خطر سقوط نبودند.
در صورتی که توافق اتمی در نتیجه فشار سپاه و اصولگرایان به نتیجه نمیرسید، چنانکه احمدینژاد پیشتر تلاش کرد و از هدف بازماند و حتی با خفت دست او را از مداخله در امور اتمی کوتاه کردند، ظرفیت محتمل اتمی، حتی در صورت تأمین، قادر به تسعیر به ارزش دیگری نبود و سکهای میشد در درست مردی گرسنه بدون داشتن حق خرج کردن و یا امکان تبدیل ارزش فرضی آن.
این نکته را دولت و نظامیان حکومت اسلامی تهران خوب میدانند. میدانند که بازگشت به خانه اول علاوه بر این که بسیار پرهزینه و دشوار است، حرکت عبث و اقدام بیحاصلی است.
احیاء ظرفیت اتمی خنثی شده ایران در حوزه نظامی، با عبور از برجام، «حضور ایران در منطقه» را که حکومت تهران از آن به عنوان «نفوذ در منطقه» یاد میکند بهبود نخواهد داد.
به این دلیل و شمار دیگری از دلایل محکمتر که تشدید رکود اقتصادی و بحران اشتغال و واکنش غیرقابل پیشبینی نارضایتیهای داخلی از جمله آنها است، در کنار انزوای منطقهای بیشتر حکومت اسلامی، اقدام به موشک پرانیهای هدف دار تنها میتواند آب به آسیاب سیاستهایی بریزد که جمهوری اسلامی را غیرقابل اصلاح میدانند و آن را در کلیت و ماهیت کنونی هدف گرفتهاند.