کنار نهادن نوری مالکی، نخست وزیر اقتدارگرای عراق از ترکیب قدرت در بغداد و واگذاری مسئولیت تشکیل دولت بعدی به احمد عبادی، تنها چند روز پس از آغاز هجوم جمعه شب بمبافکنهای اف ۱۸ آمریکا علیه مواضع داعش در محور موصل اربیل، حاکی از هماهنگی مواضع و تدارکات سیاسی - نظامی تهران و واشنگتن در رابطه با بحران جاری در عراق است.
تاثیرگذاری مستقل و مستقیم ایران و آمریکا در تحولات سیاسی - امنیتی عراق موضوعی نیست که ناظران سیاسی مورد تردید قرار دهند. موضوع مطرح، میزان هماهنگی دو کشور و احتمالا همکاری آنها برای رسیدن به هدفها و نتایج مشترک در صحنه است.
واکنش سریع، مثبت (و غیر متعارف) تهران نسبت به واگذاری مسئولیت تشکیل دولت بعدی در بغداد به احمد عبادی و اعلام پشتیبانی همزمان دولت اوباما از تصمیم یاد شده، نشان داد که هر دو کشور در مورد سرآمدن تاریخ مصرف نوری مالکی و ضرورت دور زدن او به منظور کاهش التهاب سیاسی در عراق به یک نقطه نظر واحد رسیدهاند.
در هیچ نقطهای از جهان تحولات تاثیرگذار، بدون طرح و تدارک قبلی و به صورت تصادفی شکل نمیگیرند و خاورمیانه استثنائی بر این قاعده نیست. عراق در حال حاضر از حادترین نقاط بحرانزده جهان به شمار میرود و حساسیت تهران و واشنگتن نسبت به تحولات سیاسی و نظامی مرتبط با بحران عراق از جهات مختلف کاملا قابل درک است.
داعش و نگرانیهای امنیتی دو کشور
تولد داعش و بخصوص حرکت شش ماه گذشته آن از مرزهای سوریه به شمال عراق، که در نهایت سقوط موصل را به دنبال داشت، با چراغ خاموش و در تاریکی انجام نشد. آمریکا متهم به فراهم ساختن زمینه بسیج و تجهیز نیروهای سنی در عراق برای مقابله با اقدامات تروریستی القاعده در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ است؛ مشابه با اقدامی که در افغانستان به منظور تجهیز نیروهای محلی برای مقابله با حضور ارتش سرخ در آن کشور انجام شد و به تولد القاعده انجامید.
داعش محصول بسیج قبیلههای سنی و بازماندگان نیروهای بعثی در عراق است که پیشتر به منظور مقابله با القاعده تجهیز شدند و با استفاده از فرصت فراهم در سوریه بر قدرت خود افزودند.
در شطرنج مناسبات بینالملل، تمام طرحها، با وجود انجام مطالعات گسترده، به تمام هدفهای تعیین شده نمیرسند. چنان که طالبان پس از حمله آمریکا به افغانستان از میان نرفت و در عراق و در هیات القاعده در برابر آمریکا قد علم کرد.
داعش نیز که اینک خود را «حکومت اسلامی» میخواند، با در اختیار داشتن یک سوم خاک عراق، ضمن تهدید امنیت دهها هزار اتباع غربی (از جمله آمریکایی) مشغول به کار در «اقلیم خودمختار کردستان»، نه تنها امنیت مناطق شمال غربی ایران، که اقتدار تضعیفشده دولت شیعه همپیمان جمهوری اسلامی در بغداد را نیز در خطر قرار داده است.
با ترسیم این خطوط کلی، همسویی سیاستهای ایران و آمریکا در رابطه با بحران کنونی عراق کاملا قابل درک است.
همکاری نظامی و سیاسی تهران - واشنگتن
در صورت داشتن منافع مشترک و همسو در یک کشور خاص، اقدامات مستقل و جداگانه قدرتهای خارجی میتواند به جای فرصتسازی به دوبارهکاری و فرصتسوزی منجر شود. به این دلیل است که در رابطه با هر بحران و یا تحول منطقهای، نهادهای اطلاعاتی کشورهای هم پیمان، در نهایت سرعت، پیش و پس از بروز بحران، به مبادله اطلاعات پیرامون آن پرداخته و بر اساس دادههای مشترک نمایندگان سیاسی انجام اقدامات همسو را تدارک میبینند.
در حال حاضر، فارغ از اینکه آمریکا موافق با تجزیه عراق به سه بخش کرد، شیعه و سنینشین است و یا مخالف آن، و بی توجه به استدلالها در رد و یا اثبات حمایت و یا مخالفت واشنگتن با استقلال کردستان عراق، اولویت واشنگتن ممانعت از پیشروی نیروهای داعش به سوی اربیل است.
مستمسک مقابله با نسلکشی ایزدیهای عراق، وسیله موجهی بود برای آغاز حمله نظامی آمریکا علیه نیروهای داعش در شمال و قرار دادن ظرفیتهای نظامی بریتانیا و فرانسه در خط همکاری با خود؛ تکرار اقدام نظامی مشترک پیشین در لیبی.
توسعه اقدام نظامی آمریکا و همپیمانان آن در شمال عراق علیه نیروهای داعش، بدون شکل گرفتن تحولات سیاسی پایه در بغداد به نوعی کوبیدن آب در هاون بود.
از این لحاظ ضروری مینمود که افزایش تعهدات و اقدامات نظامی آمریکا و همپیمانان آن در شمال یا به شکل گرفتن تحولات مثبت سیاسی در بغداد مشروط شود و یا همسو با آن صورت بگیرد.
ضمن آن که نباید و نمیتوان نه در قدرت تعیینکننده اقدام نظامی آمریکا در شمال عراق برای از میان بردن داعش اغراق کرد و نه در تاثیر تعیینکننده جمهوری اسلامی در بازگرداندن نوعی از ثبات سیاسی به دولت شیعه در بغداد. واقعیت این است که نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی در تحولات سیاسی عراق قابل مقایسه با تاثیر قدرت و ظرفیت نظامی آمریکا در آن کشور است.
از یکسو آمریکا مالکی را مانع از تشکیل «دولت فراگیر» در بغداد و عامل اصلی نارضایتی سنیها و هدف انتقادهای تند دولت سعودی میدید و از سوی دیگر جمهوری اسلامی به همکاری با مالکی خو کرده و موافق بود که در صورت امکان او را در مسند قدرت حفظ کند.
با قبول حق شیعیان نزدیک به جمهوری اسلامی (عوامل و جناحهای حزب الدعوه) برای ترکیب دولت جانشین نوری مالکی، امکان افزایش سطح همکاریهای اطلاعاتی ایران و آمریکا در رابطه با عراق، به همکاریهای نظامی (تجهیز کردها) فراهم مینمود.
در اوج بحران امنیتی اخیر عراق و اندکی بعد از تهدید اربیل از سوی نیروهای داعش، ژنو شاهد یک دیدار سیاسی از پیش اعلام نشده و در عین حال بسیار با اهمیت توسط دو هیات نمایندگی پر تعداد ایران و آمریکا بود که در ظاهر تنها مذاکرات اتمی را پیگیری میکردند.
در ترکیب هیات نمایندگی آمریکا که با مهدی عراقچی و همراهان او در ژنو دیدار کردند، علاوه بر ویلیام برنز، معاون ارشد وزارت خارجه و معمار مذاکرات محرمانه یک سال گذشته آمریکا با جمهوری اسلامی، نام راب مالی، مدیر بخش ایران و عراق در شورای امنیت ملی آن کشور نیز دیده میشد.
بنظر میرسد که دو دولت ایران و آمریکا به جای تلاش برای عادی ساختن مناسبات همهجانبه و رسمی، که رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنان روز چهارشنبه خود دولت را از تن دادن به آن پرهیز داد، به همکاری در طرحهای خاص تا آینده قابل پیشبینی قناعت کردهاند؛ نهایی کردن توافق اتمی، همکاری نزدیک در عراق، و تثبیت نسبی اوضاع امنیتی در سوریه.