صدرالدین شریعتی، رئیس برکنارشده دانشگاه علامه طباطبایی، میگوید برخی از استادانی را که او حکم به بازنشستگیشان داده به خاطر «سوءرفتار با دختران»، «توهین به حضرت عیسی» و «ترویج همجنسبازی» باید از دانشگاه اخراج میکرده، اما در نهایت به آنها «ارفاق» شده است.
در گفتوگویی با روزنامه کیهان که روز چهارشنبه، ۱۳ شهریور، منتشر شد، آقای شریعتی از عملکرد خود در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع کرد، بهویژه در رابطه با مسئله بازنشستگی اجباری اساتیدی که منتقد دولت وقت محمود احمدینژاد بودند.
او در این باره اظهار داشت: «یک عده از استادها اخراجی بودند به خاطر همین مسائل، سوءرفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأنشان بازنشستهشان کردیم. خدا میداند چه صحنههایی دارم که اگر بگویم استخوانها میترکد. بعضی موقعها ما نمیخواهیم اینها را بگوییم. در دلم صحنههایی هست شرعاً حق گفتن ندارم!»
به گفته او، یکی از استادان دانشگاه در اتاق کار خود به دانشجویی «تعرض کرده... اما خارج از دانشگاه میگوید چون ما در انتخابات به فلان شخص رای دادیم، شریعتی ما را اخراج کرد... استاد دیگری رفته سر کلاس و گفته همجنسبازی کار خوبی است... و استادی هم در وبسایتش العیاذبالله نسبت ناروایی به حضرت عیسی داده بود و بیحرمتی کرده بود».
وی سپس میپرسد: «حالا من باید کلاس دانشگاه را دست چنین اساتیدی بدهم؟ بچههای پاک و معصوم مردم را بسپارم دست این افرادی که اسمشان استاد است، اما هر کار میخواهند با جسم و جان دانشجو میکنند؟»
این نخستین بار نیست که آقای شریعتی در مورد بعضی از استادان و دانشجویان دانشگاه علامه چنین اتهاماتی را مطرح میکند، اما تاکنون هیچ استاد و دانشجویی به او واکنش نشان نداده است.
برکناری صدرالدین شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی که روز دوشنبه، ۱۱ شهریور، با حکم جعفر توفیقی، سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت گرفت، واکنش منفی برخی محافظهکاران و رسانههای آنان را در پی داشت.
از جمله حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، که دلیل عزل آقای شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی را تقابل او با معترضان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ عنوان کرد و مدعی شد که آقای توفیقی با عزل و نصبهای خود «ماموریت جاده صافکنی» به نفع معترضان را برعهده دارد.
دوره ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه طباطبایی با موج بازنشستگی اساتیدی همراه بود که بیشتر متمایل به اصلاحطلبان و منتقد دولت وقت بودند، مانند محمد ستاریفر، رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت محمد خاتمی، مرتضی مردیها و محمد محمدی گرگانی.
تنها از میان استادان حوزه اقتصاد بیش از ۱۰ استاد بازنشسته شدند که این مسئله به انحلال گروه اقتصاد و توسعه دانشگاه علامه انجامید.
اما اکنون آقای شریعتی میگوید که بیشتر اساتید حوزه اقتصاد به خاطر «رکود علمی» یا «به خواست خودشان» بازنشسته شدهاند، در حالی که او پیش از این اعضای گروه اقتصاد و توسعه را متهم کرده بود که دانشگاه علامه طباطبایی را به «حیاط خلوت» معترضان سال ۱۳۸۸ تبدیل کردهاند و اکنون با انحلال این گروه «میدان برای آنها بسته شده است».
به گفته او، «یک استاد حقوق بینالملل است که برو بیایی دارد برای خودش، سر کلاس به تمام مقدسات و قانون اساسی توهین میکند و میگوید بینداز دور این لجن را، این چه قانونی است... استادی دیگر در حمله مرصاد علیه این کشور اقدام مسلحانه کرده است... و یک استاد هم با دختر مردم خارج از دانشگاه قرار میگذاشت...»، اما «این طرف و آن طرف مینویسند که فلان استاد مجرب اخراج شد».
آقای شریعتی در نهایت میگوید: «بعضی مواقع مورد اتهامهای ناروا و بیحساب قرار گرفتم، اما برای رعایت مسائل اخلاقی هیچ چیز هم نمیتوانستم بگویم؛ یعنی این گلویم پر از آتش بود اما نمیتوانستم فریاد بزنم! نمیتوانستم بگویم این استادی که فلان روزنامه برایش سینه چاک میکند مرتکب چنین تخلفی شده و باید اخراج میشده است، اما بازنشستهاش کردیم. این سینهام پر از درد است...»
در گفتوگویی با روزنامه کیهان که روز چهارشنبه، ۱۳ شهریور، منتشر شد، آقای شریعتی از عملکرد خود در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع کرد، بهویژه در رابطه با مسئله بازنشستگی اجباری اساتیدی که منتقد دولت وقت محمود احمدینژاد بودند.
او در این باره اظهار داشت: «یک عده از استادها اخراجی بودند به خاطر همین مسائل، سوءرفتار با دختران مردم؛ ما برای حفظ احترام و شأنشان بازنشستهشان کردیم. خدا میداند چه صحنههایی دارم که اگر بگویم استخوانها میترکد. بعضی موقعها ما نمیخواهیم اینها را بگوییم. در دلم صحنههایی هست شرعاً حق گفتن ندارم!»
به گفته او، یکی از استادان دانشگاه در اتاق کار خود به دانشجویی «تعرض کرده... اما خارج از دانشگاه میگوید چون ما در انتخابات به فلان شخص رای دادیم، شریعتی ما را اخراج کرد... استاد دیگری رفته سر کلاس و گفته همجنسبازی کار خوبی است... و استادی هم در وبسایتش العیاذبالله نسبت ناروایی به حضرت عیسی داده بود و بیحرمتی کرده بود».
وی سپس میپرسد: «حالا من باید کلاس دانشگاه را دست چنین اساتیدی بدهم؟ بچههای پاک و معصوم مردم را بسپارم دست این افرادی که اسمشان استاد است، اما هر کار میخواهند با جسم و جان دانشجو میکنند؟»
این نخستین بار نیست که آقای شریعتی در مورد بعضی از استادان و دانشجویان دانشگاه علامه چنین اتهاماتی را مطرح میکند، اما تاکنون هیچ استاد و دانشجویی به او واکنش نشان نداده است.
برکناری صدرالدین شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی که روز دوشنبه، ۱۱ شهریور، با حکم جعفر توفیقی، سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت گرفت، واکنش منفی برخی محافظهکاران و رسانههای آنان را در پی داشت.
از جمله حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، که دلیل عزل آقای شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی را تقابل او با معترضان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ عنوان کرد و مدعی شد که آقای توفیقی با عزل و نصبهای خود «ماموریت جاده صافکنی» به نفع معترضان را برعهده دارد.
دوره ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه طباطبایی با موج بازنشستگی اساتیدی همراه بود که بیشتر متمایل به اصلاحطلبان و منتقد دولت وقت بودند، مانند محمد ستاریفر، رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت محمد خاتمی، مرتضی مردیها و محمد محمدی گرگانی.
تنها از میان استادان حوزه اقتصاد بیش از ۱۰ استاد بازنشسته شدند که این مسئله به انحلال گروه اقتصاد و توسعه دانشگاه علامه انجامید.
اما اکنون آقای شریعتی میگوید که بیشتر اساتید حوزه اقتصاد به خاطر «رکود علمی» یا «به خواست خودشان» بازنشسته شدهاند، در حالی که او پیش از این اعضای گروه اقتصاد و توسعه را متهم کرده بود که دانشگاه علامه طباطبایی را به «حیاط خلوت» معترضان سال ۱۳۸۸ تبدیل کردهاند و اکنون با انحلال این گروه «میدان برای آنها بسته شده است».
به گفته او، «یک استاد حقوق بینالملل است که برو بیایی دارد برای خودش، سر کلاس به تمام مقدسات و قانون اساسی توهین میکند و میگوید بینداز دور این لجن را، این چه قانونی است... استادی دیگر در حمله مرصاد علیه این کشور اقدام مسلحانه کرده است... و یک استاد هم با دختر مردم خارج از دانشگاه قرار میگذاشت...»، اما «این طرف و آن طرف مینویسند که فلان استاد مجرب اخراج شد».
آقای شریعتی در نهایت میگوید: «بعضی مواقع مورد اتهامهای ناروا و بیحساب قرار گرفتم، اما برای رعایت مسائل اخلاقی هیچ چیز هم نمیتوانستم بگویم؛ یعنی این گلویم پر از آتش بود اما نمیتوانستم فریاد بزنم! نمیتوانستم بگویم این استادی که فلان روزنامه برایش سینه چاک میکند مرتکب چنین تخلفی شده و باید اخراج میشده است، اما بازنشستهاش کردیم. این سینهام پر از درد است...»