۹ صبح ۲۴ مرداد یک سال پیش، وقتی خبر تصرف کابل به دست طالبان به تیتر یک اخبار جهان تبدیل شد، سؤال این بود که چه بر سر آینده زنان و دختران افغانستان خواهد آمد، زیرا یادگار تسلط طالبان بر افغانستان، تنها جنگ و خونریزی نبود، به پستو راندن و محروم کردن نیمی از جامعه افغانستان یعنی زنان بود.
طالبان به صراحت و بدون هر گونه مماشاتی مخالف حضور زنان در مشاغل و دانشگاهها و مدارس بود. آنچه از دوران حکمرانی این گروه تندروی اسلامی در ذهن هر کس مانده، نگاه جنسیتزده به زن بود. زن از دید طالب فقط در چهاردیواری خانهاش معنی داشت و هیچ حضوری برایش در جامعه متصور نبود.
با تسلط مجدد طالبان در صبح روز ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ بر خاک افغانستان، بار دیگر زنان افغانستان داستان تلخ محرومیتها، از دست دادنها و طرد شدنها را تجربه کردند.
به زنان گفته شده است به کار خود باز نگردند. مدارس دخترانه از مقطع ششم به بالا همچنان تعطیل است و قوانین مربوط به حجاب اجباری در سراسر افغانستان به سختی اجرا میشود.
در تمام آن روزهای سقوط کابل من با منیژه همکارم از افغانستان درباره آنچه بر سر زنان این کشور آمد، گپ میزدم. منیژه که خانوادهاش در کابل بودند لحظهای آرام نبود. او میگفت با سقوط کابل، زن افغان هم سقوط کرد. او و بسیاری از دختران و زنان افغانستانی هیچ امیدی به آینده این کشور و رسیدن به حداقل آزادیها ندارند و معتقدند که با سلطه مجدد طالبان بر افغانستان همان اندک بارقه امید هم نابود شد.
ویژه برنامهای که برای زنان افغانستان پس از طالبان ساختم حاصل گپها و گفتوگوهایم با منیژه است؛ زنی که میگوید هنوز پس از یک سال بغض آن روز سقوط کابل در گلویش منتظر جاری شدن است.