روستا ها و کوهپایه ها خود رادر ترانه های فولکلوریک ما، داستان های تنهایی چوپانی کرده اند، که به یار و نان و گرگ و بی سرپناهی ی انسان ده نشین دور و دیرین نگاه میکند.
شهرها و پایتختهای امروزین سرگذشت پر فراز و نشیب روزگاران خود را چگونه در ترانه های آفرینشگران شهر نشین زمزمه کرده اند و می کنند که "گوش به زنگ ها" و مهر "توقیف"زن ها را شاغلینی میکند کوشنده؟
و ترانه و مفهوم آیا از زیر ضربدر های سرخ به گوش آیندگان نخواهند رسید؟
فرید زلاند، آهنگساز برجسته که با برجسته ترین ترانه سرایان سرزمین ما هم ترانه بوده است، از تجربه کردن سانسور و گرفتن "مجوز" برای ترانه هایی سخن می گوید که در طول سالیان و در گذر نسل ها زمزمه شده اند.