ضمن اظهارات اعجاب انگیزی در مورد «جاسوسی نا آگاهانه بسیاری از ایرانیان» و همچنین اعلام خبر ضبط مارمولک از گردشگران خارجی با شائبه جاسوسی، حسن فیروزآبادی که تا چندی پیش منصب رییس ستاد نیروهای مسلح را داشت، طی گفتگو با خبرگزاری ایلنا مدعی شد «آمریکا و غرب به دلیل ناتوانی در رویارویی نظامی و فرهنگی و سیاسی، با هر چیز دیگری که دارند علیه ما میجنگند و اسم آنرا جنگ هیبریدی گذاشتند»!
ادعای فیروزآبادی در مورد «جنگ ترکیبی» ( Hybrid Warfare)) و «جنگ نا متقارن» (َAsymmetrical Warfare)، یک سویه و دارای نشانی غلط است.
مبادرت به جنگ نامتقارن از نوع گرم و تجهیز گروههای کوچک غیر متمرکز با قابلیت هدایت مستقل و تحرک در منطقه عمدتا ابتکار حکومت مذهبی ایران است و زمان آغاز آن به تغییر وضعیت امنیتی عراق متعاقب هجوم نظامی سال ۲۰۰۳ آمریکا علیه آن کشور و برکناری رژیم اقلیت سنی صدام حسین از قدرت بر میگردد.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل نداشتن توان و تجهیزات رقابت پا یا پای با قدرت نظامی آمریکا و متحدان محلی آن کشور، طرحی برای مبادرت به جنگ نا متقارن و فرسایشی را در کشور همسایه عراق تدارک دید.
با تجهیز نیرویی که استعداد آن از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا تا یکصد هزار نفر برآورد شد، دامنه «جنگ ترکیبی» ایران، امروز به سوریه کشیده شده ؛ تحولی که طی تازه ترین واکنش رهبران کشورهای بزرگ اروپایی، خانم ترزا می نخست وزیر بریتانیا، همسو با انگلا مرکر صدر اعظم آلمان، روز جمعه آنرا نگران کننده خواند.
جمهوری اسلامی نیز بعد از سقوط صدام در صدد بهره برداری از وضعیت تازه ایجاد شده در عراق و یافتن جای پا نزد اکثریت شیعه آن کشور با انگیزه توسعه نفوذ در منطقه بر آمد.
در اجرای طرح دیگری از این قماش، روسیه نیز که از داشتن تجهیزات و ابزار های پیشرفته نظامی محروم است، بمنظور پیشگیری از توسعه نفوذ پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) در مرزهای خود با اوکراین، از سال ۲۰۱۴ تاکنون عملیات مشابهی را درون مرزهای شرقی اوکراین بموقع اجرا گذاشته.
هدف اصلی طرحهای راهبردی هر یک از دو کشور ایران و روسیه از افزایش حضور نظامی در منطقه و مبادرت به جنگ نا متقارن علیه غرب در مرز های مجاور یا نزدیک بخود، ایجاد مناطق نفوذ تازه و رفع نگرانی های ناشی از تهدید های امنیتی برون مرزی است.
جنگ ماه ژوئیه سال ۲۰۰۶ حزب الله لبنان با اسرائیل نمونه ای مشخص از درگیری غیر مستقیم جمهوری اسلامی با اسرائیل طی دهه گذشته میلادی بود که روز شنبه ۱۰ فوریه جاری با اعلام گزارش فرود آوردن یک فروند هواپیمای بدون سرنشین ایران توسط اسرائیل به دور تازه ای وارد شد.
تشدید بحران امنیتی در سوریه
با انتشار گزارشهای مربوط به افزایش عملیات بمباران مواضع نیروهای طرفدار اسد در سوریه از سوی نیرو های مخالف اسد به رهبری آمریکا طی دو هفته گذشته و تشدید درگیری های نظامی ترکیه در مناطق شمال آن کشور، بخصوص عفرین که صحنه حضور کردهای مسلح است، حرکات نظامی دیگری نیز در اطراف دمشق انجام گرفت که عملیات اخیر واکنش فوری اسرائیل را بدنبال داشت.
نگرانی اصلی اسرائیل استفاده حکومت ایران از خاک سوریه برای ایجاد یک «کریدور» ارتباط زمینی از طریق عراق با شبه نظامیان حزب الله در جنوب لبنان است.
دولت تل اویو تلاش می کند به هر قیمت و با استفاده از هر وسیله از تثبیت حضور نظامی جمهوری اسلامی در اطراف دمشق و مناطق مجاور با ارتفاعات جولان ممانعت بعمل آورد.
اسرائیل مدعی است که تثبیت حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و بخصوص اطراف دمشق، میتواند امنیت آن کشور را مورد تهدید قرار داده و وسیله حملات نظامی قرار گیرد.
در اثبات این نگرانی، روز شنبه ۱۰ فوریه اسرائیل خبر داد که یک فروند هواپیمای بدون سرنشین متعلق به جمهوری اسلامی به آسمان آن کشور داخل شده و روز بعد طی عملیات نظامی تلافی جویانه هشت هدف متعلق به نیروهایی که گفته شد متعلق به ایران بودند، و چهار هدف متعلق به ارتش سوریه را هدف حملات هوایی قرارداد.
هنگام بازگشت جتهای اسرائیلی از عملیات انجام شده برفراز خاک سوریه، یک فروند هواپیمای اف ۱۶ مهاجم هدف توپخانه ضد هوایی سوریه قرار گرفت و ساقط شد. با وجود فرود خلبان های جنگنده اسرائیلی در خاک آن کشور، دولت تل اویو اعلام کرد که حملات تلافی جویانه بیشتری در راه است.
در همان روز (یکشنبه) جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا پشتیبانی واشنگتن از حق اسرائیل برای دفاع از خود را مورد تاکید قرار داد و یاد آور شد « پشت هر بحران امنیتی در منطقه دست ایران دیده میشود.»
روز سه شنبه ۱۳ ماه آوریل، ابتدا بوریس جانسون وزیر خارجه بریتانیا و بعد از او وزرای خارجه آلمان و فرانسه نیز نسبت به خطر حضور نظامی ایران در سوریه ابراز نگرانی کردند.
به دلیل در اختیار نداشتن ظرفیت های مالی، اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کارآمد، جنگ ترکیبی جمهوری اسلامی در منطقه متاثر از تجارب نظامی دهه های شصت و هفتاد میلادی در شرق آسیا و متکی بر بسیج نیروی انسانی پر شمار و تجهیزات نظامی ساده است. از این جهت، برخلاف جنگهای ترکیبی کم هزینه و مخرب آمریکا، هزینه های انسانی و مالی کشور نوع ایرانی جنگ نا متقارن میتواند از خسارات وارده بر دشمن پیشی بگیرد
جنگ نا متقارن آمریکا
به دلیل تنوع ابزار های و امکانات متفاوت مورد استفاده در رویارویی های خصمانه بین کشورهای، استناد به یک تعریف واحد از «جنگ ترکیبی» ممکن نیست چنانکه سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) نیز در سند مطالعاتی شماره ۱۲۳ مورخ دسامبر سال ۲۰۱۵ توسط هال گاردنر ( Hall Gardner ) به این ناتوانی اعتراف شده است.
در تدارک رویارویی های خصمانه از نوع تازه، تلاش هر کشور استفاده حداکثری از همه امکانات برای هر چه ضعیف تر ساختن طرف متقابل با تحمل حداقل هزینه و تلفات خودی است.
آمریکا علاوه بر استفاده از قابلیت های نظامی پیشرفته خود در صحنه های بحرانی، ظرفیت های غیر نظامی را نیز در اختیار میگیرد.
اعلام تحریم های تجاری و بانکی علیه کشور های متخاصم ( روسیه، ایران و کره شمالی) و اجرایی ساختن آن در ابعاد جهانی با استفاده از ظرفیت عظیم واردات کالا و تعیین جرایم سنگین مالی برای کشور ها و موسسات متخلّف، تنها یکی از ابزار های مورد استفاده آمریکا در جنگ ترکیبی است.
جنگ سایبری، با هدف اخلال در کارد کرد تجهیزات دفاعی و زیرساختهای غیر نظامی کشورهای غیر دوست، وسیله دیگری است که طی دو دهه گذشته استفاده از آنها با شیوه های پیشرفته، گسترش یافته است.
همسو با تنوع و پیشرفت ابزار های و تجهیزات مورد استفاده آمریکا در جنگها ترکیبی مدرن، تاکتیکهای رویارویی نیز تغییر کرده اند.
به عنوان مثال با استفاده از ظرفیت رسانه ها، میتواند تحریک سیاسی صورت گیرد و در واکنش از پیش حساب شده نسبت به تحریکات، زمینه استفاده از سلاح گرم و حمله نظامی فراهم شود.
در ابتدای ماه فوریه جاری مشاور امنیت ملی آمریکا سند راهبرد دفاعی یکصد صفحه ای دولت ترامپ را انتشار داد که در آن گرایش به تولید، و در واکنش دفاعی به تهدید های منطقه ای، استفاده از سلاحهای اتمی تاکتیکی مورد تاکید قرار گرفته بود.
طراحی و تدارک جنگ ترکیبی از سوی آمریکا با استفاده از همه ابزارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، رسانه ای و بکار گرفتن ظرفیتهای جنگ سایبری بمنظور ایجاد اختلال در قابلیتهای نظامی و کاهش ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و مالی علیه کشورها و گروه هایی صورت میگیرد که تا دو دهه پیش مقابله با آنها پر هزینه بود و در حیطه برخورد گرم قرار داشت.
به دلیل در اختیار نداشتن ظرفیت های مالی، اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کارآمد، جنگ ترکیبی جمهوری اسلامی در منطقه متاثر از تجارب نظامی دهه های شصت و هفتاد میلادی در شرق آسیا و متکی بر بسیج نیروی انسانی پر شمار و تجهیزات نظامی ساده است. از این جهت، برخلاف جنگهای ترکیبی کم هزینه و مخرب آمریکا، هزینه های انسانی و مالی کشور نوع ایرانی جنگ نا متقارن میتواند از خسارات وارده بر دشمن پیشی بگیرد!
————————————
یادداشتها و مقالات آرا و دیدگاههای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاه رادیو فردا نیستند.