جایزه یک عمر فعالیت سینمایی جشنواره برلین امسال در ماه فوریه به آنیس واردا رسید، جایزه ای به موقع و بهجا. اما شاید کسی گمان نمیکرد به این زودی -تنها یک ماه بعد- سینمای فرانسه مهمترین فیلمساز زن خود را از دست بدهد. آنیس واردا جمعه بیست و نهم مارس، در ۹۰ سالگی در پاریس درگذشت.
واردا از نسل پر شر و شوری بود که میخواست سینما را- و جهان را- تغییر دهد. در میان دسته ای از مردان مجله کایه دو سینما- از گدار و تروفو تا شابرول - که به فیلمسازی روی آوردند و موج نوی فرانسه - معروف ترین موج سینمای دنیا- را خلق کردند، آنیس واردا تنها زنی بود که نامش را با این موج تکان دهنده آمیخت، تا آنجا که ژرژ سادول، منتقد و تاریخ نگار فرانسوی، نخستین فیلم او (محصول ۱۹۵۵) را «نخستن فیلم موج نو» میخواند.
اما شاخصترین فیلم واردا، «کلئو از پنج تا هفت» که از مهمترین فیلمهای موج نو قلمداد میشود، عصاره دنیا و نگاه این دسته از جوانان پر شر و شور است که میخواستند «متفاوت» باشند و به هیچ وجه شبیه کارگردانان دهه سی و چهل سینمای غالب فرانسه فیلم نسازند؛ دنیای آنها دنیای «جامپ کات» (قطع پرشی) بود.
کلئو از پنج تا هفت جدای از شکل و ساختارش -از جمله استفادههای متعدد از جامپ کات- در یک سکانس ادای دین به هنر هفتم که در آپاراتخانه یک سینما میگذرد، نوع نگاه واردا و هم نسلانش را در اوایل دهه شصت به تصویر میکشد: در یک فیلم صامت با بازی ژان لوک گدار و آنا کارینا، شاهدیم که همه چیز با عینک تیره گدار، به شکل سیاهی دیده میشود و بعد بدون این عینک دنیا شکل دیگری به خود میگیرد.
فیلمسازان جوان موج نو میخواستند این عینکها را بردارند و جهان را دوباره کشف کنند، همان طور که شخصیت اصلی کلئو از پنج تا هفت -خواننده ای که منتظر آزمایش پزشکیاش است و کارتهای فالگیر خبر مرگش را میدهد- در طول فیلم (که طول آن با زمان حقیقی یکی است) جهان را به شکل دیگری میبیند. این مشاهده اطراف -و پاریس به عنوان یکی از شخصیتهای مهم فیلم- به مسئله اصلی فیلمی بدل میشود که مهمترین وجه آن نوع نگاه به جهانی است که در پایان به رغم اخبار نه چندان خوش برای شخصیت اصلی- میتواند دگرگون شود.
واردا بی محابا شخصیت اصلیاش را در زمانی که به نظر طولانی میرسد و صحنههایی که گاه بسیار بیش از حد معمول طول میکشند، تعقیب میکند و به نظاره مردم مینشیند. نماهای نقطه نظر، به بخش مهمی از فیلم بدل میشود که ما را در دنیای پرآشوب شخصیت اصلی شریک میکند تا به همراه او به ناظری بدل شویم که در حال کشف جهان اطرافش است.
این نوع تجربهگرایی و تلاش برای کشف جهان -و سینما- از زاویه ای نو، همیشه با واردا ماند و در دهههای بعد به فیلمهای تجربی شاید افراطی هم رسید، اما بیش از شصت سال فیلمسازی او، نشان از هنرمندی دارد که از تجربه کردن نمیهراسد و به هر بهایی- حتی از دست دادن مخاطب- حاضر است به تجربهگراییاش ادامه دهد. فیلمهای بعدی او غالباً ترکیبی هستند از سینمای مستند و داستانی از نگاهی شخصی که در آخرین ساختههایش، حضور خود او به عنوان فیلمساز پررنگتر میشود.
آخرین اثر او که در جشنواره برلین امسال به نمایش درآمد، «واردا به روایت آنیس» نام دارد؛ فیلم/مقالهای درباره دنیا و آثارش با مروری بر فیلمهایی که طی سالهای مختلف ساخته با تمرکز بر یک سخنرانی خودش که محور اصلی فیلم را شکل میدهد.
پرداختن به مسائل اجتماعی و به ویژه مسائل زنان، مایه مشترکی است که در آثار دوران مختلف او تکرار شد، از پرداختن مستقیم به فمینیسم در «یکی آواز میخواند، دیگری نمیخواند» (۱۹۷۷) تا «خانه بهدوش» (۱۹۸۵) که از مشهورترین ساختههایش با محوریت زنان است و غالباً در بحثهای فمینیسم در سینما مورد ارجاع قرار میگیرد.
او در دهه هفتاد به ایران هم سفر کرد و در آنجا فیلمی شش دقیقهای به نام «لذت عشق در ایران» (Plaisir d'amour en Iran) ساخت که نسخهای از آن در اینترنت در دسترس است.
واردا در سال ۱۹۲۸ در بلژیک به دنیا آمد، در دانشگاه سوربون پاریس، ادبیات و روانشناسی خواند، در عین حال به تحصیل تاریخ هنر و عکاسی هم پرداخت. پس از آن به عنوان عکاس کارش را آغاز کرد و در جشنواره آوینیون، به عنوان عکاس صحنه با ژان ویلار همکاری داشت. تجربه عکاسی -که تا این اواخر ادامه داشت- تاثیر بسزایی بر فیلمهایش داشت و بخشی از ساختار آنها را شکل داد.
همسر او ژاک دمی که در سال ۱۹۹۰ درگذشت، خود از همان جوانان موج نو بود. واردا سه فیلم درباره او در سالهای مختلف ساخت.
صحنه آوازخوانی در کلئو از پنج تا هفت به شکلی یادآور ساختههای مشهور دمی (دخترخانمهای روشفور و چترهای شربورگ) است، اما علاقه بیش از حد دمی به موزیکالهای آمریکایی پایش را بههالیوود باز کرد و فیلمهایی در آنجا ساخت که امروز کسی نامشان را هم به خاطر نمیآورد. ولی واردا، بیشتر تجربهگرا شد، تا آنجا که به قول خودش، «یک عمر برای سینمای مستقل جنگید» و شاید همین جنگ او را درهالیوود هم پیروز کرد: واردا در سال ۲۰۱۷ جایزه اسکار افتخاری را از آن خود کرد؛ نخستین زنی که در طول تاریخ این جایزه را گرفت.