لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۵۷

فرد هرینگتون؛ غریبِ آشنای محیط زیست ایران


یادداشتی از سام خسروی‌فرد: هرینگتون را انگار خیلی‌ها می‌خواستند فراموش کنند. برای سال‌ها نامش را فقط می‌شد در صفحات نخست کتاب پستانداران ایران (چاپ ۱۳۵۴) دید یا در چندین مقاله کنار نام اسکندر فیروز، بنیان‌گذار سازمان محیط‌ زیست، در نشریات تخصصی قدیمی.

هرینگتون یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های محیط زیست ایران پیش از انقلاب بود. بذری که او کاشت، به‌سرعت درختی شد پربرگ‌وبار که بیش از چهار دهه تخریب را تاب آورده است.

دکتر فِرِد هرینگتون که چندی پیش درگذشت، که بود و چه خدماتی برای ایران و ایرانیان به‌یادگار باقی گذاشت؟

پیش از ایران

اواسط دههٔ ۳۰ میلادی در ایالت سرد و سبز کلرادوی آمریکا متولد شد، در خانواده‌ای آشنا و عاشق طبیعت. با شادی به یاد می‌آورْد که مادربزرگش از قهرمانان سوارکاری با اسب‌های رام‌نشده (Rodeo) بود و پدرش مهندس ساختمان که پس از استخدام در شهر آلبوکرکی در ایالت گرم و خشک نیومکزیکو به این شهر نقل مکان کردند. در همین ایالت بود که به دانشگاه رفت و رشتهٔ جنگل‌داری را برای تحصیل انتخاب کرد.

مدتی بعد، هم دانشگاه و هم رشته‌اش را تغییر داد؛ در دانشگاه ایالتی کلرادو در رشتهٔ زیست‌شناسیِ حیات‌وحش ثبت‌نام کرد. پس از فارغ‌التحصیلی در ۱۹۵۹ (۱۳۳۸ خورشیدی) دوباره به ایالت نیومکزیکو برگشت و در ادارهٔ شکار و صید به‌عنوان زیست‌شناس استخدام شد.

سه سال بعد برای خدمت وظیفهٔ عمومی به دانشکدهٔ نیروی هوایی رفت. علاقهٔ به طبیعت او را به سمت خلبانی کشاند چون می‌خواست زمین را از ارتفاع هم تماشا کند. بعد از آن‌که دورهٔ آموزشی یک‌‌ساله را به پایان رساند، با درجهٔ ستوان‌دومی افسر خلبان شد.

پنج سال در جنگ ویتنام در رستهٔ ترابری خدمت ‌کرد و به درجهٔ سروانِ خلبان ارتقا یافت. اما کشته شدن دوستش باعث شد ارتش را پیش از پایان جنگ رها کند. با یادآوری آن روزگار غمِ غریبی در چهره‌اش می‌نشست.

دوباره به دانشگاه کلرادو برگشت و درس خواندن را از سر گرفت. در دورهٔ دکتری، زیست و زندگی قوچ‌های بیگ‌هورن در کوه‌های راکی را مطالعه و بررسی کرد و در همین دوره بود که یکی از استادانش او را به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در ایران معرفی کرد.

و اما در ایران

اسکندر فیروز، رئیس وقت سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، در سفری به آمریکا در ۱۹۷۰ (۱۳۴۸ خورشیدی) هرینگتون را دید و پس از مصاحبه او را استخدام کرد.

فیروز در کتاب خاطراتش نوشته است: «سازمان تا پایان دههٔ چهل شمسی چند نفر از بهترین کارشناسان تحصیل‌کرده را یافته و استخدام کرده بود. یکی از آن‌ها آقای فرد هرینگتون بود. رشته‌های تحصیلی او دقیقاً همان‌هایی بود که بیشترین سود و نتیجه را برای سازمان حفاظت محیط زیست داشت. او در بیولوژی حیات ‌وحش و نیز اکولوژی دکترای خود را از دانشگاه کلرادو گرفته بود و امتیاز باارزش دیگری نیز داشت: او خلبانی تراز اول بود و می‌توانست همراه با همکاران دیگرش بسیاری از بررسی‌های علمی هوایی را با یکی از هواپیماهای سازمان حفاظت محیط زیست و بدون نیاز به خلبان انجام دهد.»

فرد هرینگتون، یک محیط‌بان محلی و بیژن فرهنگ دره‌شوری
فرد هرینگتون، یک محیط‌بان محلی و بیژن فرهنگ دره‌شوری

برگزاری کنفرانس رامسر و تصویب «کنوانسیون مربوط به تالاب‌های مهم بین‌المللی به‌ویژه زیستگاه پرندگان آبزی» در این شهر یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سازمان شکاربانی بود. طبق رسم آن زمان، قرار بود پیام شاه در افتتاحیهٔ این کنفرانس قرائت شود. فیروز از هرینگتون خواست متن پیام را طوری بنویسد که مثل سخنرانی‌های جان‌اف کندی،‌ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، جذاب و پرشور باشد.

متنی نوآورانه و مبتنی بر دانش بوم‌شناسی نوشت که بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال، انگار همین امروز نوشته شده است. در ابتدا به خشکی و بی‌آبی کشور و اهمیت تالاب‌ها اشاره کرده بود و در پاراگراف پایانی‌اش برای این‌که پیشرو بودن ایران در حفاظت محیط زیست را نمایان کند، پیشنهاد کرد یکی از تالاب‌های کشور برای مطالعه و حفاظت در اختیار سازمانی بین‌المللی قرار گیرد.

این پیشنهاد یعنی واگذاری بخشی از حاکمیت سرزمینی، که البته عملی نشد، چون هنوز سازمان‌های بین‌المللی برای اجرای این پیشنهاد مبتکرانه آمادگی نداشتند (این پیام در آرشیو روزنامهٔ اطلاعات در تاریخ دهم بهمن ۱۳۴۹ موجود است).

تهیهٔ «گزارش ملی محیط زیست انسانی» از جمله کارهای اثرگذار هرینگتون بود که با همکاری وزارت بهداری و شهرداری تهران انجام شد. این گزارش را شاهپور عبدالرضا، برادر شاه که آن زمان رئیس شورای عالی حفاظت محیط زیست و پیش‌تر رئیس شورای عالی شکار و صید بود، در نخستین کنفرانس جهانی محیط زیست (استکهلم- ۱۹۷۲) قرائت کرد و به‌عنوان بهترین گزارش انتخاب شد.

پس از این کنفرانس، شاهپور عبدالرضا از هرینگتون خواست وظایف و برنامه‌ای منسجم برای سازمان محیط زیست تدوین کند.

سه ماه پیش از این کنفرانس، بر اساس قانون تجدید تشکیلات و تعیین وظایف سازمان‌های وزارت کشاورزی و منابع طبیعی، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد، اما شرح وظایف و اختیارهایش تغییر چندانی نکرد. پس از یک سال، هرینگتون تدوین برنامه و شرح وظایف سازمان نوپای محیط زیست را به پایان برد و مجلس شورای ملی آن را در قالب قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست در خرداد ۱۳۵۳ تصویب کرد.

به‌نوشته فیروز، «هرینگتون عملاً گردانندهٔ بخش بررسی و توسعهٔ سازمان» بود. بیژن فرهنگ دره‌شوری، از نامداران محیط‌زیست ایران، ضمن اشاره به دفتر بررسی و توسعه گفته است: «کارشناسان حتی اگر مأموریت هم بودند، یک‌شنبهٔ اول هر ماه باید خود را برای شرکت در جلسهٔ بررسی و توسعه به سازمان مرکزی می‌رساندند. ضمن ارائهٔ گزارش فعالیت‌های ماه قبل، باید از برنامه‌‌های ماه آينده می‌گفتند.»

به‌گفتهٔ او، انتخاب مناطق حفاظت‌شده و تعیین مرزهای آن‌ها از جمله کارهای دفتر بررسی و توسعه بود.

ایجاد شبکهٔ مناطق حفاظت‌شده به‌شیوهٔ مدرن زیر نظر هرینگتون انجام می‌شد؛ شیوه‌ای که بعدها مشابه آن در ایالت جورجیای آمریکا و سپس در بسیاری مناطق دنیا به کار گرفته شد.

دامنهٔ فعالیت‌هایش گسترده بود و علاوه بر مطالعات میدانی و دعوت از کارشناسان زبده و پرآوازه (مانند دِرِک اسکاتِ پرنده‌شناس)، نظارت بر انتشار فیلم‌ها، مقالات و کتاب‌های علمی و عامه‌فهم در حوزهٔ طبیعت را هم به عهده داشت. بررسی هوایی کرانهٔ ساحلی جنوب ایران، زنده‌گیری و انتقال جانورانی نظیر پلنگ و گورخر با هدف‌های حفاظت و تکثیر، و نیز تأسیس پارک‌ ملی دریایی از دیگر فعالیت‌های او به شمار می‌رود.

فرد هرینگتون نخستین فردی بود که پس از مشاهدهٔ یوزپلنگ در ایران حضور این گونهٔ کمیاب را پس از سال‌ها که درباره انقراض آن در مجامع بین‌المللی تردید‌هایی وجود داشت به اتحادیهٔ جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) گزارش داد. آن زمان تخمین زده بود که بین صد تا دویست یوزپلنگ در سراسر ایران زندگی می‌کنند.

نخستین کتاب پستانداران ایران را نوشت؛ کتابی غیرتخصصی برای آگاهی و آموزش عمومی که تا سال‌ها تنها مرجع این حوزه بود. همچنین اطلاعات و نمونه‌های بسیاری از پستانداران کشور جمع‌آوری کرده بود برای انتشار کتابی علمی که هیچ‌گاه فرصت تدوین و انتشارش را پیدا نکرد.

در ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۵ خورشیدی) برای کمک به ساخت فیلم مستندی دربارهٔ طبیعت ایران در آلمان بود که سازمان محیط زیست همکاری‌اش را با او قطع کرد و با وقوع انقلاب در ایران، رؤیای بازگشت به سرزمینی که به آن عشق می‌ورزید، هیچ‌گاه محقق نشد.

پس از ایران

پس از بازگشت به سرزمین مادری ابتدا در یکی از معروف‌ترین نهادهای غیردولتی به نام حفاظت طبیعت (Nature Conservancy) مشغول کار شد. سپس شرکت مشاورهٔ محیط زیستی راه انداخت و طی قراردادی با یکی از سازمان‌های مهم انرژی آمریکا به نام مؤسسهٔ مهندسی ایبسکو (Ebasco Engineering)، پایش و پاکسازی اکولوژیک بخشی از کوه‌های راکی را به عهده گرفت. این اراضی پیشتر مرکز تولید سلاح‌های شیمیایی آمریکا بود که به‌عنوان «آلوده‌ترین نقطهٔ کره زمین» شناخته می‌شد.

هرینگتون ضمن همکاری با وزارت انرژی آمریکا امکان‌سنجی پاکسازی نیروگاه هسته‌ای دشت راکی در نزدیکی دنور را انجام داد. هر دو منطقه پس از آن‌که او آن‌ها را پاک‌سازی کرد، سرانجام با تغییر کاربری به پناهگاه‌های حیات وحش آمریکا تبدیل شدند.

هرینگتون و همسرش دوباره به کلرادو بازگشتند و در منطقه‌ای به نام علفزار‌های پانی (Pawnee Grasslands) در شمال این ایالت یک مهمانسرای قدیمی را با هدف ارائهٔ خدمات اقامتی کوتاه‌مدت به پرنده‌نگرها بازسازی کردند و برای آن نام مسافرخانهٔ پلاور (Plover Inn) را انتخاب کردند که نوعی پرندهٔ کوچک کنار آبزی است و در فارسی سلیم نامیده می‌شود.

چند سال بعد مسافرخانه را تعطیل کردند و به شهری در ایالت آرکانزاس رفتند تا دوران بازنشستگی را در خانه‌ٔ کوچکی بگذرانند که حدود صد سال از عمرش می‌گذشت. سرانجام شمع وجود این دوستدار محیط زیست و عاشق ایران در ۱۴ آگوست ۲۰۲۱ (۱۳ مرداد ۱۴۰۰) بر اثر سکتهٔ قلبی خاموش شد.

*نویسندهٔ این یادداشت در فیلم مستندی با عنوان «فرد هرینگتون؛ نامی که خط خورد» (۱۳۹۹) فعالیت‌های او در ایران را به تصویر کشیده است.
XS
SM
MD
LG