محمود واعظی، رئيس دفتر رئيسجمهوری ایران، گفته است در جلسه هیات دولت ایران به رئيسصداوسیما درباره پخش سریال گاندو تذکر داده شده است. او گلایه کرده که در این سریال با وزارت اطلاعات و نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی و وزارتخارجه بد برخورد شده است.
این تذکر به نوعی یادآور ماجرای برنامه تلویزیونی چراغ است که ۲۱ دیماه سال ۱۳۷۷ از شبکه یک صداوسیما پخش شد. در این برنامه، روحالله حسینان، چهره تندرو در یک برنامه تلویزیونی اتهاماتی را متوجه مسئولان دولت و جناح نزدیک به آنان در وزارت اطلاعات در پرونده قتلهای زنجیرهای کرد و محمد خاتمی مانع از حضور رئيس صداوسیما در جلسه هیات دولت شد.
بیست سال پس از آن دوران به نظر نمیرسد رئيسجمهور ایران در موقعیتی باشد که بخواهد چنین برخوردی با رئيس صداوسیما بکند و واکنشهایش محدود به همین تذکر خشک و خالی و چند توییت حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی و کنایه محمدجواد ظریف باشد.
اما چرا دولت روحانی که پر از چهرههای امنیتی است، در مقابل یک سریال امنیتی این چنین ناتوان و نالان است؟
پیش از پاسخ به این سوال، باید یک موضوع دیگر را واکاوی کرد. فرض کنیم همانطور که سازندگان سریال گاندو ادعا میکنند تمام قسمتهای این سریال بر اساس دادههای رویدادهای واقعی که از سوی منابع امنیتی نزدیک به آنها مانند سازمان اطلاعات سپاه در اختیارشان قرار گرفته، تنظیم و تولید شده است.
سازمان اطلاعات سپاه در طول سالهای گذشته در جریان چند پرونده بسیار مهم مانند بازداشت دوتابعیتیها، بازداشت فعالان محیط زیست، بازداشت مدیران کانالهای تلگرامی، بازداشت یک عضو تیم مذاکرهکننده هستهای ایران و پرونده بابک زنجانی زورش به وزارت اطلاعات ایران رسیده، پرونده را تا حد ممکن در اختیار داشته، حتی وزیر اطلاعات را متهم کرده و در نهایت با کمک قوه قضاییه ایران، پروندهها را به نتیجه رسانده و نظر کارشناسی وزارت اطلاعات به جایی نرسیده است.
در این شرایط که سازمان اطلاعات سپاه، دست بالا را نسبت به وزارت اطلاعات داشته و قدرت و تسلط حداکثریاش را بر مناسبات اطلاعاتی و امنیتی ایران اثبات کرده، چه نیازی دیده که این پیروزی را جار بزند و پشت پرده تولید یک سریال تلویزیونی بایستد؟
برای رسیدن به پاسخ احتمالی باید مناسباتی کلانتر را واکاوی کرد. یک نقطه مناسب برای شروع میتواند نامه سال ۱۳۷۸، بیست و چهار فرمانده سپاه به محمد خاتمی، رئيسجمهور وقت باشد. این نامه هشدارآمیز پنج روز پس از اعتراضهای کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ نوشته شد ولی یک الگوی کلی از برخورد و مواجهه سپاه با دولت را ارائه میدهد.
در این دوران، ستون فقرات برخورد سپاه با دولت، بر «سازمان بسیج» استوار بود، گروههای فشار و حضور خیابانی. سپاه همین الگو را تا سال ۱۳۸۸ نیز حفظ کرد، منتها نه در مواجهه با دولت احمدینژاد، بلکه در مواجهه با تهمانده دولت خاتمی.
دومین سازمانی که میتوان از آن به عنوان نقطه اتکای سپاه در مواجهه با دولتهای مختلف نام برد، «قرارگاه خاتمالانبیا» است. این قرارگاه نقطه اوج فعالیتش در دولت احمدینژاد بود، بهگونهای که رستم قاسمی، رئيس قرارگاه خاتمالانبیاء شد وزیر نفت دولت احمدینژاد. این تحولات در واقع متاثر از یک رویکرد بودند.
قدرتمندشدن قرارگاه تنها فربه شدن کانال مالی سپاه و تسلطش بر پروژههای عمرانی و اقتصادی نبود، بلکه بسترساز سرکوب بخش خصوصی اقتصاد ایران نیز بود. قرارگاه خاتمالانبیای سپاه در این دوران همان نقشی را بازی کرد که بسیج در عرصه سیاسی بازی میکرد.
در کنار حفظ رویکرد سیاسی و اقتصادی سپاه، رویکرد امنیتی سپاه نیز در دهه اخیر تقویت شده است. بخشی از این رویکرد را در دو سال آخر دوره احمدینژاد که سازمان اطلاعات سپاه به عنوان ضابط قضایی وارد فاز برخورد با نزدیکان احمدینژاد شد، بیشتر آشکار شد ولی حضور «سازمان اطلاعات سپاه» به عنوان نوک حمله در دولت حسن روحانی بیشتر خودش را نشان داده است.
در همه این سه دوره، بخش رسانهای سپاه که ابتدا شامل معاونت سیاسی سازمان صداوسیما بوده، در مرحله دوم به چند خبرگزاری و وبسایت تجهیز شد و در مرحله سوم آن شاهد ظهور شبکه افق، مانور سازمان فرهنگی هنری اوج و خودنماییهای ارتش سایبریاش بودهایم، یاریگر مهمی برای نوک حملههای سپاه بودهاند، چه زمانی که بسیج در خیابان بوده، چه زمانی که قرارگاه خاتمالانبیا در حال تصرف سنگر به سنگر پروژههای اقتصادی بود و چه حال که سازمان اطلاعات سپاه در حال مدیریت پروندههای امینتی است.
به عبارت دقیقتر آنچه که اکنون در متن و حاشیه سریال گاندو میبینیم، نه یک جنگ قدرت تازه یا رویداد عجیب بلکه ادامه منطقی فعالیتهای نهادی است که به تعبیر کنایهآمیز حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، «سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت» را در خود جمع کرده است.
برجستهشدن این سریال در رسانههای داخل ایران و شبکههای اجتماعی نیز الزاما محصول حساسیت و واکنش جامعه یا یک واکنش معنادار سیاسی نیست.
آنچه که اکنون در متن و حاشیه سریال گاندو میبینیم، نه یک جنگ قدرت تازه یا رویداد عجیب بلکه ادامه منطقی فعالیتهای نهادی است که به تعبیر کنایهآمیز حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، «سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت» را در خود جمع کرده است.
این سریال، هم دولت حسن روحانی را زخمی کرده و هم زخمهای امنیتی که این چند سال به این دولت زده را یادآوری کرده و مهمتر اینکه به گفته مسئولان دولت روحانی، قصد دارد برخی دستاوردهای این دولت مثل پول گرفتن در ازای آزاد کردن گروگانهای دوتابعیتی را به نام خودش ثبت کند. مجموع این رویدادها که زخم بر نمک دولت پاشیده، سبب شده که صدای دولت بلند شود و جنجال گاندو بیشتر.
این جنجال به اندازه کافی دلخواه سازندگان سریال و صداوسیما نیز است، محصولشان بیشتر دیده میشود و حرفشان بیشتر شنیده میشود.
شبیه همین فریاد زدنهای دولت را در ماجرای کانالهای تلگرامی یا فضاسازی برای فیلترشدن تلگرام شاهد بودیم که چون وزیر اطلاعات متهم شده بود یا دستاورد دولت زیر سوال رفته بود، دولت به شدت سر و صدا کرد که چندان هم زورش نرسید.
در واقع، سپاه در این دوران نه تنها وزارت اطلاعات را کاملا به حاشیه رانده که تلاش کرده برخی از فعالیتهای امنیتی این وزارتخانه را به نام خود ثبت کند. تداوم این تلاشها حتی منجر به واکنشهای علنی وزارت اطلاعات شده است.
اسفند ۱۳۹۵، وقتی حسین نجات، قائم مقام وقت سازمان اطلاعات سپاه مدعی شد که این سازمان نقش اصلی را در «خنثیسازی عملیات تروریستی در ۲۲ بهمن» آن سال، «دستگیری عبدالمالک ریگی» و «استرداد مبلغ یک میلیارد و ۷۱۰ میلیون دلار از آمریکا» بر عهده داشته، یک مقام وزارت اطلاعات این گفتهها را تکذیب کرد و گفت هر سه پرونده از سوی «وزارت اطلاعات به سرانجام رسیده است».
با این وجود، دو سال و اندی پس از آن جدال لفظی، سازندگان سریال گاندو با مشورت نهادهای امنیتی همان ادعاهای سازمان اطلاعات سپاه درباره پرونده استرداد یک میلیارد و ۷۱۰ میلیون دلار را تکرار کرده و نقشی برای دستگاه دیپلماسی دولت روحانی و وزارت اطلاعات قائل نشدهاند.
این حاشیه امن سازندگان سریال که به واکنشهای رسمی وزارت اطلاعات هم بیتوجه بودهاند، در واقع حاشیه امن سازمان اطلاعات سپاه در این نبرد امنیتی – رسانهای و نشاندهنده ناتوانی مهمترین دستگاه امنیتی دولت در این ماجرا است، ناتوانیای که جلوه آن را میتوان در واکنشهای دولت روحانی نیز به خوبی دید.
با این وجود، هدف این برنامه، تنها اثبات قدرت این سازمان به عنوان دستگاه امنیتی اول ایران نیست، بلکه هدف نشاندادن این سازمان به عنوان ناجی نظام در برهههای حساس و جلب حداکثری اعتماد رهبر جمهوری اسلامی بوده است.
گاندو میخواهد تبلیغ کند سرمایهگذاری که آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران در طول یک دهه گذشته، روی سازمان اطلاعات سپاه کردهاند، بر باد نرفته و میوه داده است.