لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۱۷

نطفه‌ «ژن خوب» چگونه شکل می گیرد؟


پس از سخنان پسر محمد رضاعارف در باب ژن خوب داشتن خود و اعضای خانواده‌اش این تعبیر جای «آقازاده» را در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی گرفت و جناح‌های درون قدرت از آن برای اشاره به سوء استفاده از قدرت از سوی طرف مقابل استفاده می کنند. رواج عمومی این تعبیر که نوعی شرمنده سازی را الق می کند هیچ مانعی برای خویشاوند سالاری ایجاد نکرده است. حاکمان مشغول به خویشاوند سالاری‌اند و منتقدن هم با این تعبیر خوش می گذرانند و تفریح می کنند و به سخره می گیرند.

پرسش اصلی در اینجا این است که تاثیر ژن خوب از کجا پیدا شده و چگونه شکل می گیرد. مقامات چه توجیهی برای به کار گماری خویشاوندان خود دارند؟ چرا "ژن خوب" مثل "آتش به اختیاری"، "خودی-غیر خودی"، که تضمین کننده‌ قدرت مطلقه و امتیازات قشر حاکم هستند از پدیده‌های انفکاک ناپذیر از جمهوری اسلامی است؟

اصالت خانوادگی

روحانیت شیعه و پیروان و نزدیکان روحانیون اصولا به برابری همه‌ آدمیان در برابر قانون و در پیشگاه خداوند باور ندارند. آنها مسلمان و مومن و شیعه را برتر از غیر آنها می دانند و این موضوع را تا حدی که توانسته‌اند در نظام حقوقی نهادینه کرده‌اند. فراتر از آن این گروه‌ها به نوعی اصالت خانوادگی و اهمیت لقمه باور دارند. مرتبط بودن به خانواده‌ی روحانیون برای آنها مایه‌ی نوعی برتری اخلاقی، ارزشی و حیثیتی است. طبقه‌ی ممتازه‌ی جمهوری اسلامی برای‌ خود ویژگی‌های الهی و اسطوره‌ای و اصالت تبار قائل است و از این که منابع و قدرت انحصاری دارد به هیچ روی شرمنده نیست.

اگر افراد در درون یک حزب سیاسی و بعد در درون یک سازمان عمومی و دولتی می توانند با اعتماد به مسئولیت پذیری کارکنان با یکدیگر کار کنند دیگر چه نیازی است به این که همه‌ روسای دولت در ایران برادران، دامادها، برادر و خواهر زاده‌ها و انواع دیگری از خویشاوندان خود را صرفا با این توجیه که "قابل اعتماد هستند" به کار بگیرند؟ این نوع اعتماد به دوران ماقبل شکل گیری دولت مدرن و نظام قبیلگی تعلق دارد.

صادق خرازی در پاسخ منوچهر متکی به انتقادات وی از وزیر سابق خارجه او را غیر مستقیم بی ریشه و تبار خواند و گفت: "به ‌زعم من آقای احمدی‌ نژاد دو لطف و دو خدمت در نصب و عزل شما به جنابعالی كردند، نخست آنكه شما را در كرسی وزارت خارجه كه شان انسان‌های وزین و متین و دارای تبار است نشاندند..." (آفتاب، ۱۳ فروردین ۱۳۹۰) بدین ترتیب کرسی وزارت خارجه در شان برادر ایشان (کمال خرازی وزیر خارجه دولت خاتمی) است و دیگر آقازاده‌های خانواده‌های روحانیون.

علی لاریجانی نیز در مقام انتقاد از برخی از اعضای خانواده‌ی خمینی (پس از انتشار نوشته‌های نعیمه‌ی اشراقی) از "بیوت صالحه" در جمهوری اسلامی و در میان روحانیت یاد می کند با این دلالت که عضویت در یک خانواده می تواند برای یک فرد ویژگی‌های اخلاقی و مذهبی به بار آورد و اعضای این خانواده‌ها باید حواسشان به این موضوع باشد.

باور به اصالت تبار و خون صرفا به دوران جمهوری اسلامی باز نمی گردد بلکه ریشه در نظام سلطنتی دیرینه‌ی کشور، نظام قبیلکی و عشیرگی و نیز باورهای سنتی روحانیت دارد. این باور تا آن حد در میان روحانیون ریشه دارد که نظام سلسله مراتبی فرهمندی خود را به درخت روابط خویشاوندی تقلیل داده‌اند. به همین دلیل عنصر تبارو سیادت حتی در میزان شهریه‌ی افراد دخالت داشته است: "گاهی هم سادات مقداری بیش از غیر سادات شهریه می‌گیرند." (طلاب حوزه علمیه چقدر شهریه می‌گیرند؟ الف، ۲۲ فروردین ۱۳۹۰)

تقدم خویشاوندی بر صنف

روابط خویشاوندی نسبی و سببی در میان کاست روحانیت شیعه بسیار قدرتمند‌تر از روابط صنفی است. روابط صنفی که با روابط عقلانی و سازمانی کمی فاصله دارد نیز نتوانسته حرف اول را در روابط میان روحانیون بزند. به همین دلیل تلاش شده روابط صنفی با روابط خویشاوندی تحکیم شود. نمونه‌ی بسیار خوب روابط خویشاوندی در حضور آقازاده‌های روحانی و غیر روحانی روحانیون در سطوح بالای قدرت، برادران لاریجانی و روابط خویشاوندی آنها با دیگر خانواده‌های روحانی است.

لاریجانی‌ها پنج برادر و فرزند میرزا هاشم آملی هستند. سه تن از لاریجانی‌ها با دختران آخوندهای سرشناس و پرنفوذ ازدواج کرده اند: علی با دختر مرتضی مطهری، صادق با دختر وحید خراسانی، و باقر با دختر حسن زاده‌ی آملی. مصطفی محقق داماد نیز با خواهر لاریجانیها ازدواج کرده است. صادق و علی روسای قوای مقننه و قضاییه‌اند؛ فاضل قبلا رایزن فرهنگی ایران در کانادا و اکنون عضو شورای راهبردی مراکز علمی است؛ محمد جواد معاون قوه‌ قضاییه و باقر معاون سابق وزارت بهداشت و مدیر طرح‌های تحقیقات بنیادی در حوزه‌ی سلاح‌های بیولوژیک بوده است.

چرخه‌های تقویت کننده

روابط قدرت در درون و میان خانواده‌‌های خمینی، خامنه‌ای، طبسی، دستغیب، خاتمی، کنی، لاریجانی، خرازی، اردبیلی، شاهرودی، مشکینی و هاشمی و صدها خانواده‌ی حول و حوش آنها (حائری شیرازی، وحید خراسانی، خوشوقت، مطهری، نجابت، ری شهری، اشراقی، بجنوردی، مرعشی، روحانی-فریدون، علم الهدی، رئیسی) نه تنها به کسب قدرت کمک می کند بلکه قدرت را در میان اعضای این خانواده‌ها استمرار می بخشد. برای آن که این چرخه به راحتی و بدون مانع عمل کند دیگر اعضای جامعه نباید تشکل و سازمانی داشته باشند و صرفا نقش تابع و فرمانبردار برای آنها تعریف شده است. با همین توجیه است که یکی از روحانیون آریستوکرات در جمهوری اسلامی می گفت: "در مقابل روحانيت حزب درست نكنيد." (مهدوی کنی، ایسنا، ۱ اسفند ۱۳۹۰)

بیمه‌ خانوادگی

علت توزیع ثروت و منزلت و قدرت در میان اعضای این خانواده‌ها آن است که اعضای آن باور دارند تافته‌ی جدا بافته‌ای هستند صرفا به دلیل آن که در یک خانواده‌ی خاص پرورش یافته‌اند. آنها بر این باورند که تنها عاملی که این افراد را از فساد دور می کند همین پیوندهای خانوادگی است: "افرادی در خانواده‌های اصیل دینی رشد کرده و قانون صله رحم و حفظ پیوند اعضا را ادراک کرده و عمل نموده‌ند، وقتی وارد اجتماع رسمی شدند، دست به افساد در زمین نمی‌زنند، زیرا با روح پیوند و ایثار، گام به جامعه نهاده‌اند، ولی کسانی که از خانواده‌های غیر دینی برخاسته‌اند، چون اصل پیوند فطری بین اعضا، در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم و لزوم ایثار و تعاون و… فراموش شده است؛ لذا با ورودشان به جامعه رسمی، پدیده‌های توحش و تنمّر نیز ظهور خواهد کرد." (عبدالله جوادی آملی، تابناک، ۹ فروردین ۱۳۹۱) البته جمهوری اسلامی با فساد شایع میان مقامات و دروغ و تقلب رایج خلاف این باور را به اثبات رسانده است.

اعتماد سازمانی، اعتماد خویشاوندی

عزت الله ضرغامی در باب گفتگوی خود با حسین کروبی فرزند مهدی کروبی می گوید: "آقای کروبی در دوره ریاست مجلس ششم به نیروهای تندروی مشارکتی اعتماد نداشت. از من خواسته بود تا مطالب مهم را مستقیما و یا از طریق حسین آقا به ایشان اطلاع دهم، نه دفتر ریاست. به همین دلیل رابطه من با ایشان صمیمی و صریح است." (الف ۲۹ شهریور ۱۳۹۶) این نوع اعتماد به خویشاوندان که بدون توجه به مسئولیت های حکومت و امکان بالای سوء استفاده از قدرت امری قابل قبول به نظر می رسد هنگامی که در چرخه‌ی روابط قدرت به جریان افتاد جای روابط عقلانی در نهادهاسازمان‌ها را می گیرد. اگر افراد در درون یک حزب سیاسی و بعد در درون یک سازمان عمومی و دولتی می توانند با اعتماد به مسئولیت پذیری کارکنان با یکدیگر کار کنند دیگر چه نیازی است به این که همه‌ روسای دولت در ایران برادران، دامادها، برادر و خواهر زاده‌ها و انواع دیگری از خویشاوندان خود را صرفا با این توجیه که "قابل اعتماد هستند" به کار بگیرند؟ این نوع اعتماد به دوران ماقبل شکل گیری دولت مدرن و نظام قبیلگی تعلق دارد.

---------------------

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG