روزنامه اعتماد روز سهشنبه، پنجم اردیبهشت، در گزارشی به نقل از اقوام و نزدیکان هستی حسینپناهی، دانشآموز آسیبدیده، تأیید کرد که او در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» شرکت داشته و هدف ضرب و جرح قرار گرفته است.
در آبانماه ۱۴۰۱، در بحبوحه اعتراضاتی که با مرگ مهسا امینی آغاز شد، خبری منتشر شد مبنی بر این که هستی حسینپناهی، دانشآموزی از روستای قروچای از توابع دهگلان در استان کردستان، «با ضربه باتون مأموران حکومتی به سرش» در جریان سرکوب اعتراضات به کما رفته است.
در دیماه، یعنی دو ماه بعد، کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان بر اساس گزارشهای «غیرمستقیم» از پروندە پزشکی این دانشآموز علت مرگ مغزی او را «ضربە مستقیم بە سر» اعلام کرد.
اما هستی حسینپناهی که پزشکان از بهبودی او ابراز نومیدی کرده بودند تنها چند روز پیش از نوروز ۱۴۰۲ به هوش آمد، گرچه او در حال حاضر به گزارش روزنامه اعتماد «روی ویلچر مینشیند»، هنوز قادر به «تکلم» نیست و تنها چند جمله را «لبخوانی» میکند.
روزنامه اعتماد در گزارش خود به نقل از اقوام و نزدیکان هستی حسینپناهی که به نظر میرسد به دلیل مسائل امنیتی نامشان نیامده تأیید کرده است که «هستی در اعتراضات شرکت داشت، تهدید شده بود و جای ضربه جسم سخت روی سرش بود».
یکی از اقوام او از روستایی که تقریبا همه با هم قرابت فامیلی و نام خانوادگی حسینپناهی را دارند، در این باره توضیح داد: «این که میگویند هستی مورد ضرب و شتم قرار گرفته به تأیید بعضی از پزشکان او صحت دارد. چون پزشکان در معایناتی که از هستی داشتند، عنوان کردند بر روی سر او ضربه بر اثر جسمی سخت مشاهده شده است.»
این در حالی است که چهار روز پس از حادثه، رئیس دادگستری استان کردستان اعلام کرده بود: «خبر مجروح شدن هستی حسینپناهی، دختر ۱۶ ساله اهل دهگُلان، توسط ماموران صحت ندارد و او خودش را از مینیبوس به پایین پرت کرده است.»
این مقام قضایی توضیح نداد که چرا دختری «شاد و سرزنده» باید خود را از خودرویی در حال حرکت به بیرون پرت کند، نکتهای که یکی از نزدیکان این دختر نوجوان این طور توضیح داده است: «قبل از این که هستی خود را از سرویس به بیرون پرت کند، تهدید شده بود. شب قبل از حادثه هم به خاطر همین تهدیدها گریه میکرد و روز حادثه هم قبل از این که سوار ماشین شود، جای ضرب و شتم روی سر و صورتش مشخص بود.»
در حال حاضر به گفته یکی از همین نزدیکان خانوادگی «پدر و مادر هستی به همراه خواهر کوچکتر او در سنندج زندگی میکنند. چون باید نزدیک بیمارستان باشند تا هستی بتواند جلسات فیزیوتراپی را انجام دهد».
پیشتر گزارش شده بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی این خانواده را از روستای محل زندگیشان خارج کرده و به خانهای تحت نظر خود در سنندج منتقل کردهاند.
در آبانماه، شورای هماهنگی فرهنگیان به نقل از منابع محلی اعلام کرده بود: «پدر هستی تهدید شده بگوید دخترش از ماشین خود را به بیرون پرت کرده، اما مادرش میگوید که در مدرسه او را با باتون زدهاند و اثر باتون روی سرش کاملاً مشخص بود.»
در جریان سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» که از ۲۶ شهریور در پی مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد و همچنان ادامه دارد، گزارشها و ویدئوهای بسیاری از یورش مأموران حکومتی به مدارس دخترانه و پسرانه منتشر شد.
در جریان این حملهها شمار بسیاری از کودکان دانشآموز زخمی و مضروب و شماری بازداشت و به کانونهای اصلاح و تربیت (زندان مخصوص زیر ۱۸ سالهها) منتقل شدند.
یک ماه بعد از حادثهای که برای هستی پیش آمد، در هفتم آذرماه ۱۴۰۱، یونیسف با صدور بیانیهای رسمی از «تداوم یورش بردن به برخی مدارس و تفتیش» دانشآموزان «بهشدت» اظهار نگرانی و تأکید کرد که «مدارس باید همیشه مکان امنی برای کودکان باشد».