همه مقامات و مسئولان ارشد سیاسی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی بدون استثنا همصدا کشتن محسن فخریزاده را بهشدت محکوم کرده، مسئولیت آن را متوجه اسرائیل دانسته و از «انتقام سخت» و مجازات آمران و عاملان این ترور سخن گفتهاند، اما همه آنها در باره اینکه این انتقام چه خواهد بود و چه زمانی باید انجام بگیرد، با یکدیگر توافقی ندارند.
گذشته از حملات و تهدیدهای لفظی، به نظر میرسد ارزیابی مسئولان اصلی و تصمیمگیر در جمهوری اسلامی از توان خود برای انتقامگیری فوری با برآورد طیفی از نیروهای خواهان واکنش بلافاصله تفاوتهای بنیادینی دارد.
در پی عملیاتی که هم به دلیل نتیجه و هم نحوه انجامش، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، دو دیدگاه کاملاً متفاوت شکل گرفته است:
دیدگاه اول که به نظر میرسد دست بالا را در میان مقامات بلندپایه سیاسی، نظامی و امنیتی دارد، صبر و خویشتنداری در رفتار، و تهدید و تندی در گفتار را توصیه میکند. مهمترین استدلال برای چنین کاری از نگاه آنان این است که باید در چند هفته آینده از دادن بهانه به اسرائیل و عربستان و دولت ترامپ خودداری کنند، چرا که آنها احتمالاً دنبال فرصتی برای حمله نظامی به ایران و آغاز یک جنگ قبل از مستقر شدن جو بایدن در کاخ سفید هستند.
سخنان روز شنبه حسن روحانی، جای تردیدی باقی نمیگذارد که او از اصلیترین حامیان این دیدگاه است. او گفت: «ملت ایران حکیمتر از این هستند در دام توطئه صهیونیستها بیفتند؛ آنها در فکر ایجاد آشوب هستند؛ بدانند که دست آنها را از قبل خواندهایم.»
آقای روحانی در عین حال وعده داده که مسئولان جمهوری اسلامی «شجاعتر از آن هستند که این جنایت را بیپاسخ بگذارند و در موقع مناسب، مسئولین مربوطه پاسخ این جنایت را خواهند داد».
در پیام کتبی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز هیچ اشاره روشنی به اسرائیل نشده و تنها بر «پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن» تأکید شده است.
لحن پیام علی خامنهای بهمراتب ملایمتر از واکنش او به کشته شدن قاسم سلیمانی در ده ماه پیش است. او در آن زمان، واکنشی بسیار شدید نشان داد و از «انتقام سخت» سخن گفت.
با این همه، آن انتقام سخت، هنوز تنها به شلیک چند موشک به پایگاه عینالاسد پس از دادن هشدار قبلی به آمریکا در باره این حمله محدود مانده است.
از آن هنگام تا امروز، وضعیت در جمهوری اسلامی هم به دلیل سیاست فشار حداکثری ترامپ و تحریمهای شدید آمریکا و هم به دلیل ناتوانی در مهار کرونا بهمراتب بدتر شده است.
در چنین شرایطی، جنگ و درگیری مستقیم نظامی، آخرین گزینهای خواهد بود که حلقه اصلی تصمیمگیری در جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنهای و سپاه پاسداران به سراغش خواهند رفت.
در این میان، تلاش میشود علت این صبر، نه نبود اراده و توان لازم برای دادن پاسخی متناسب، بلکه انتظار برای به پایان رسیدن کمهزینهتر دولت ترامپ و روی کار آمدن دولتی شود که رهبران جمهوری اسلامی امید و انتظار دارند سیاستی یکسره متفاوت و بسیار مسالمتجویانهتر در قبال تهران در پیش بگیرد.
این نگاه اتفاقاً در میان نزدیکان جو بایدن هم طرفدار دارد و آنها نیز در اولین اظهارنظرهای خود، ضمن محکوم کردن تلویحی اقدام اسرائیل، به صراحت رهبران جمهوری اسلامی را تشویق کردهاند که خردمندانه رفتار کنند و منتظر بمانند که دولت جدید، که به گفته آنها مسئولیتهای آمریکا در عرصه بینالمللی را دوباره برعهده خواهد گرفت، بر سر کار بیاید.
در کنار این دیدگاه، دیدگاه دومی هم در جمهوری اسلامی وجود دارد که عمدتاً در رسانهها بازتاب مییابد و به نظر نمیرسد که نقشی تعیینکننده در سیاست فعلی و نحوه واکنش به ترور دو چهره شاخص نظامی جمهوری اسلامی در کمتر از یک سال داشته باشد.
حامیان این دیدگاه، خواهان نشان دادن واکنشی جدی چه بهطور مستقیم از سوی جمهوری اسلامی و چه از سوی گروههای هوادار جمهوری اسلامی در منطقه هستند و میگویند صبر و انتظار برای ورود جو بایدن به کاخ سفید به معنای آن است که دست اسرائیل، عربستان سعودی و دولت دونالد ترامپ برای افزایش فشارها و حتی انجام عملیات بیشتر در خاک ایران باز گذاشته شود.
با این همه، به احتمال بسیار فشار واقعیت آن قدر خواهد بود که شعارهای تند تنها در حد کلامی باقی بمانند و جمهوری اسلامی، هیچ واکنش معنادار و گستردهای به کشته شدن محسن فخریزاده و البته قاسم سلیمانی ندهد و گرفتن انتقام را همچنان به «زمان مناسب» که کسی هنوز از ویژگیهای آن مطلع نیست، موکول کند.
این نظر بهویژه با توجه به سکوت و نشان ندادن واکنش به حملات گسترده هوایی اسرائیل به سایتها و نیروهای جمهوری ا سلامی در سوریه تأیید میشود.
اسرائیل برای نخستین بار در چند سال گذشته، هفته پیش به صراحت و آشکارا مسئولیت بمبارانی در سوریه را برعهده گرفت که گفته میشود محل تجمع نیروهای جمهوری اسلامی بوده است.
در مقابل بیش نزدیک به ۳۰۰ حملهای که به سایتها و نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه شده، تهران هنوز پاسخی متقابل و متناسب به اسرائیل نشان نداده است.
اما سیاست صبر و سکوت در عرصه منطقهای و جهانی، ضرورتاً به معنای آن نیست که در داخل کشور هم سیاست مشابهی دنبال شود.
دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در روزهای آینده روزهای بسیار پرکاری خواهد داشت و فضای رسانهای در داخل کشور بهطور کامل تحتالشعاع ترور محسن فخریزاده و ضرورت انتقامگیری از دشمنان نظام خواهد بود.
با توجه به بالا گرفتن انتقادها از ناکارآمدی ساختارها و دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی حتی در داخل کشور، نباید گزینه دیگری را نیز از نظر دور داشت.
براساس سابقه و سنت ریشهدار در جمهوری اسلامی دور از انتظار نخواهد بود اگر در روزهای آینده، عدهای بهعنوان عاملان ترور محسن فرجیزاده بازداشت و پس از اعترافات تلویزیونی اعدام شوند. همچنین بیم آن میرود که شماری از کسانی که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در گذشته بازداشت شده و در حال حاضر زندانی هستند، اعدام شوند.