بیست سال پیش بر روی پرده نقرهای سینما فیلمی به نمایش درآمد که بسیاری از مردم جهان را با خشونتهای یک گروه بنیادگرای دینی به نام «طالبان» علیه زنان آشنا کرد؛ «سفر قندهار».
در دو دههٔ گذشته علاوهبر آثار سینمایی دیگر، مطبوعات و خبرگزاریها و انتشاراتیها نیز کتابها و مقالات فراوانی درباره خشونتهای این گروه اسلامگرای افراطی منتشر کردهاند. با اینهمه، در طول این سالها جهان قادر به توقف خشونت این گروه بنیادگرا علیه مردم افغانستان نشده است.
سیاستمداران نیز در این راه دست به اقداماتی زدهاند، اما نتیجهٔ این اقدامات هم بهگفته بسیاری در هالهای از ابهام است. یکی از رهیافتهای سیاسی که از سوی مجامع بینالمللی برای مبارزه با خشونت در افغانستان در نظر گرفته شد، معاهدهٔ صلح با طالبان است.
در تاریخ ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، طالبان پای امضای قراردادی با ایالات متحده آمریکا رفت که طبق آن در ازای توقف خشونتها از سوی طالبان و آزادی زندانیان به اسارت گرفتهشده، نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کنند. با این حال دولت افغانستان این قرارداد را به تعویق انداخت.
در این حین اما نباید بهراحتی واژهٔ «صلح» را پذیرفت، چرا که بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که مشروعیت بخشیدن به طالبان به عنوان یک گروه اجتماعیِ خواهان صلح، تنها یک رویکرد سادهانگارانه به این مسئله است. به عبارت دیگر، بسیاری از مردم نگراناند که این گروه آزادانه به خشونتهایش ادامه دهد.
یکی از کنشگران اجتماعی افغانستان که مدیریت یک مؤسسه صلح را نیز در این کشور بر عهده دارد، در این باره به رادیو فردا میگوید: «همه مردم افغانستان خواهان این صلح هستند، اما نگرانیهای زنان بسیار زیاد است؛ بهویژه نگرانی از الحاق طالبان به بدنه دولت، پس از امضای قرارداد صلح.»
بهگفتهٔ این کنشگر اجتماعی، احتمال دارد پس از امضای توافقنامهٔ صلح، وضع آزادیها در افغانستان بدتر شود.
او همچنین میگوید که این نگرانی را هم زنان افغان درک کردهاند و هم گروههای حقوق بشری جهان. اگرچه زنان هم تا جایی که توانستهاند تلاش کردند خواستههای خود را مطرح کنند، اما به نظر میرسد این تلاشها با ملحق شدن طالبان به دولت رسمی افغانستان بیثمر بماند.
این فعال حقوق بشری در همین باره ادامه میدهد که چند تن از اعضای مذاکرهکننده با طالبان زن هستند، اما همه میدانند که برای سیاستمداران توافقها بیشتر از نگرانیهای آیندهٔ مدنی جامعهٔ افغانستان اهمیت دارد. اگرچه آنها بهراحتی میتوانند خواستههای جامعهٔ زنان افغانستان را بازگو کنند، اما به نظر میرسد بنیاد فکری گروه طالبان آنچنان با این خواستها بیگانه است که هیچیک را نپذیرد.
وقتی از او پرسیدیم که فعالان زن در افغانستان در این باره چه اقداماتی کردهاند، پاسخ داد: «زنان میخواهند در گفتوگوهای صلح حضور داشته باشند. آنها تقاضا کردند که در توافقنامهٔ صلح مسئلهٔ حقوق زنان بهطور واضح درج شود. زنان تقاضا کردند که اسناد بینالمللی حقوق بشر که افغانستان به آن پیوسته است، حفظ شود و برای حفظ این اسناد در خود توافقنامهٔ صلح مادهٔ جداگانهای گنجانده شود. مسئلهٔ دیگر قانون اساسی است که همهٔ شهروندان بهویژه زنان تأکید داشتند که حفظ شود.»
مدیر این مؤسسه صلح در افغانستان نیز با این رهیافت موافق است و میگوید که طالبان در روند این قرارداد مدعی شدهاند که حقوق زنان را مطابق شریعت اسلامی بپذیرند، اما واقعیت این است که همه میدانند رویکرد طالبان به شریعت اسلام و به زنان کاملاً مغایر با حقوق زنان است، چراکه در نگاه آنان مرد مالک زن است و زن مانند کالایی است که به مرد تعلق دارد. این نگاه آزادی زنان را محدود میکند و این موضوع باعث افزایش نگرانیهاست.
امروزه بسیاری از زنان در افغانستان از آیندهای نامعلوم هراس دارند که در آن طالبان قدرت بیشتری در این کشور داشته باشد و با مشروعیت یافتن سیاسی، دست به اِعمال قوانین سختگیرانه و ضد حقوقبشری علیه زنان و کودکان بزند.
البته آمریکا، بهعنوان طرف مذاکرهکننده با طالبان، نسبت به امضای چنین معاهدهای خوشبین نیست، چرا که به نظر میرسد میزان پایبندی طالبان به تعهدات مطرحشده در این قرارداد برای جامعهٔ افغانستان رضایتبخش نخواهد بود.
چندی پیش وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که برای گمانهزنی دربارهٔ سرانجام مذاکرات صلح افغانستان زود است. این در حالی است که آمریکا پیشنهاد داده تا زمانی که قانون اساسی جدیدی برای افغانستان تنظیم میشود، در این کشور دولت موقت تشکیل شود. اما امرالله صالح، معاون اول رئیسجمهوری افغانستان، با رد این پیشنهاد هشدار داده که معامله بر سر قانون اساسی و حق رأی مردم افغانستان هرگز پذیرفتنی نخواهد بود.
در این میان این طالبان است که برگ برندهٔ بازی را در دست دارد. از یک سو با به تعویق افتادن امضای این معاهده توسط دولت فرصت بیشتری برای افزایش قدرت خود در منطقه مییابد، چنانکه مذاکرات اخیر سران این گروه با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران نیز چندی پیش در تهران برگزار شد. از سوی دیگر نیز اگر این قرارداد امضا شود، طالبان مشروعیت سیاسی خود را در بدنهٔ دولت تثبیت خواهد کرد.
اینها همه در حالی است که در بیست سال گذشته پیشرفتهای چشمگیری در زمینهٔ حقوق زنان به دست آمد. زنان به کرسیهای سیاسی راه یافتند و از فرصتهای شغلی بهتر و بیشتری برخوردار شدند. در دوره طالبان حتی یک دختر به مکتب هم نمیرفت. امروزه در اکثر ولایات درهای مکتبها به روی دختران باز است.
اکنون که آمریکا نیروهایش را از افغانستان خارج میکند، طالبان وُلُسوالیهای زیادی را تصرف کردهاند (ولسوالی یکی از واحدهای تقسیمات کشوری افغانستان است تقریباً برابر با واحد شهرستان در ایران) و قوانین سختگیرانهای را هم اعمال میکنند. بیم آن میرود که زنان همهٔ آنچه را در بیست سال گذشته به دست آوردهاند، از کف بدهند و دوباره به سرنوشت بیست سال پیش دچار شوند.
اوضاع در این کشور خیلی وخیم است. این وخامت اوضاع بیشمار افغانستانی را مجبور به ترک خانههایشان کرده است؛ بعضی به کشورهای همسایه مهاجرت کردهاند و بسیاری به کشورهای دورتر گریختهاند.
آنچه در این روزها نگرانی را بیشتر کرده به این نیز برمیگردد که جامعه بهنحوی پذیرای چنین خشونتی است؛ جامعهای که اینروزها در برابر ستمهای طالبان خاموش نشسته و در برابر بیکارگی دولت نیز هیچ تحرکی شکل نمیگیرد.
طالبان به خاطر امتیازها و منافعشان در روند صلح جنگ را شدت بخشیده و پلان های زیادی برای تحت فشار قرار دادن دولت دارند. شنیدهها حاکی از آن است که در مناطق تحت تصرف طالبان، این گروه دهشتافکن خواهان باجگیری دختران و زنان شده است. هویداست که هیچ دولتی خواهان ارتباط با حکومت ایدئلوژیک طالبان نیست و پیشرویهای طالبان و اعمال ضد بشریشان معمای لاینحل برای افکار عمومی شده است.
در چنین شرایطی عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه کشور، میگوید «بهزودی مذاکرات صلح در یک سطح دیگر آغاز میگردد». قرار است آقای عبدالله در رأس یک هیئت بلندپایه برای گفتوگو با طالبان به دوحه سفر کند. هرچند آقای عبدالله از جزئیات این مذاکرات چیزی نگفت، اما آشکار است که دولت مرکزی غرور و قدرت سیاسیاش را از دست داده است.
طالبان با حملات تهاجمیشان بر جنگ اصرار دارند و دولت در اوج جنگ به دنبال فرصتی اندک برای صلح است و سعی دارد آن را ضایع نکند. این نشانگر قدرت نیست بلکه ضعف دولت است.
هر روز ولسوالیهای بیشتری به طالبان واگذار میشود، مجربترین نیروهای امنیتی کشته و یا تسلیم میشوند، دولت مرکزی در چرخهای ابهام و سرگیجه به سر میبرد و حتی نمی تواند برای جابهجایی مهرهها تصمیمی درست اتخاذ کند. نمونهاش مراد علی مراد یک روز پس از انتصاب به عنوان والی، هواپیمایش از آسمان ولایت دایکندی برمیگردد.
چنانکه در این گزارش خواندید، حقوق زنان یکی از اصلیترین نگرانیهای مردم افغانستان و فعالان حقوق بشر است. بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که رویدادهایی نظیر امضای معاهدهٔ صلح هیچ دردی را از پیکر زخمآلود کشور افغانستان دوا نمیکند و تنها یک ترفند سیاسی برای قدرتهای منطقه است.
بنا بر نظرسنجیهایی که از مردم افغانستان به عمل آمده، بیشتر آنها اصلیترین مشکلات کشور را «فقر»، «مشکلات فرهنگی»، «دین و مذهب» و «بیسوادی» میدانند؛ چیزهایی که طالبان در طول حیات اجتماعی خود آنها را تقویت کرده است.