اننتشار گزارش تازهای از مارکوس میشلسِن، پژوهشگر رسانه از بنیاد «اوپن تکنولوژی فاند»، با تمرکز بر مصر و سوریه و ایران، بهانهای شد برای گفتوگوی رادیو فردا با او در مورد یافتههایش. این شرکت غیر انتفاعی تحت حمایت مالی کنگره آمریکا در زمینه آزادی فنآوری اینترنت فعالیت میکند.
عنوان گزارش او «به سکوت کشاندن در آنسوی مرزها، سرکوب فراکشوری و تهدیدات دیجیتال علیه کنشگران تبعیدی مصری، سوری و ایرانی» است.
مارکوس میشلسِن که در چارچوب این تحقیق با ۵۲ نفر را از سه کشور، و ازجمله با ۱۶ روزنامهنگار و کنشگر ایرانی مصاحبه کرده میگوید آنچه وضعیت روزنامهنگاران و فعالان ایرانی خارج کشور را از همتایان خود از دیگر کشورها جدا میکند فشار جمهوری اسلامی علیه امنیت و سلامت خانوادههای آنان در ایران است.
مارکوس میشلسِن دارای دکترای مطالعات رسانه و ارتباطات است و پیش از این به عنوان محقق پروژه «تمامیتخواهی در عصر جهانی» در گروه علوم سیاسی دانشگاه آمستردام فعالیت داشته است. او در حال حاضر به تحقیق در زمینه فناوریهای دیجیتال، حقوق بشر، و سیاستهای استبدادی در گروه تحقیقاتی قانون، علوم، فناوری و جامعه در دانشگاه آزاد بروکسل ادامه میدهد.
بنیاد «هیفوس»، مستقر در لاهه هلند، بنیادی است که برای حمایت از فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا تأسیس شدهاست.
بگذارید مصاحبه را با این نکته شروع کنیم، شما ۵۲ نفر را از سه کشور انتخاب کردید. در درجه اول میخواهم بپرسم دقیقاً براساس چه معیاری شما سوریه، مصر و ایران را انتخاب کردید؟ چرا این سه کشور؟
من تصمیم گرفتم روی منطقه خاورمیانه تمرکز کنم و نه آفریقا؛ چون همه این کشورها طی پنج تا ده سال گذشته قیام، جنبش و اعتراضات سیاسی تجربه کردهاند و حکومتهای این کشورها با سرکوب مردم و به خصوص روزنامهنگاران، کنشگران سیاسی و جامعه مدنی واکنش نشان دادهاند.
این شرایط بسیاری از فعالان را مجبور کرده که کشورهای خود را ترک کنند ولی در عین حال آنها در خارج از کشور به فعالیت ادامه دادهاند. در نتیجه جمعیت قابل توجهی از مهاجران این کشورها، چه روزنامهنگاران و چه فعالان سیاسی، هنوز به فعالیت خود در زمینه مبارزه با کنترل اطلاعات و سانسور، و همچنین افشای نقض حقوق بشر در این کشورها ادامه میدهند و این باعث شده که حکومتها به سرکوب در خارج از مرزها روی بیاورند.
تمرکز ما روی مورد ایران است. میخواهم از شما بپرسم آیا در مورد نحوه اعمال فشار حکومت ایران بر روزنامهنگاران در خارج از کشور با حکومتهای دیگر تفاوتی میبینید؟
شاید در ابزارها و تاکتیکهای اعمال فشار بر افرادی که در خارج هستند، تفاوت چندانی نباشد. تفاوت بیشتر در مورد مسائلی است که حکومت در مورد آن حساس است. به عنوان مثال در مورد مصر براساس مصاحبههایی که انجام دادهام میتوان گفت که حکومت آن کشور در مورد دفاع از حقوق بشر حساس است، چون هنوز به کمکهای مالی و نظامی کشورهای غربی وابسته است و میخواهد وجهه خود را در غرب حفظ کند.
در مورد ایران، حکومت آن کشور از قبل منزوی بوده، ولی روی کار رسانهها و روزنامهنگاران به شدت حساس است چون به کنترل اطلاعات و سانسور در داخل کشور توسط حکومت لطمه میزند و به این خاطر به خصوص روزنامهنگاران ساکن خارج از کشور را با روشهای مختلفی که من در گزارش تشریح کردهام، هدف میگیرد.
مصاحبههای شما بین سپتامبر ۲۰۱۸ و ژوئن ۲۰۱۹ انجام شدهاند. بعد از این تاریخ سه حادثه مهم در ایران روی دادهاست. یک مورد سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی با شلیک موشک سپاه پاسداران و دیگری تظاهرات پاییز امسال، آبان ماه ۹۸ بود؛ و اکنون نیز ویروس کرونا شیوع پیدا کردهاست. در تمامی این موارد حکومت ایران نشان داد که دشمن انتشار و گردش آزاد اطلاعات است و در مورد حادثه سرنگونی هواپیما حکومت ایران مستقیماً روزنامهنگاران ساکن خارج از کشور را تهدید کرد. با توجه به اینکه این حوادث بعد از ژوئن سال ۲۰۱۹ روی داده فکر میکنید که ممکن است مسیر و مضمون پژوهش شما را تغییر دهد؟
نه، فکر میکنم روشهای پژوهش کماکان مثل قبل خواهد بود. شدت تهدیدها علیه روزنامهنگاران در خارج نیز میتوان گفت که جزر و مد دارد. در هر دوره ای که رویدادهای انتقادی در داخل ایران بیشتر باشد فشار و تهدید علیه روزنامهنگاران ساکن خارج از کشور افزایش مییابد و در دورهای آرامتر احتمالاً این فشارها کاهش مییابد.
هر چند در گزارش قید شده که من مصاحبههای خود را در این دوره زمانی مشخص انجام دادهام ولی قبل از آن نیز در مورد ایران کار کرده بودم. در نتیجه میتوانم بگویم که معمولاً همزمان با رویدادهایی مثل انتخابات یا حوادث دیگری که میتواند زمینه شکلگیری حرکات سیاسی شود، این فشارها افزایش مییابند. هرگاه حکومت در مورد انتشار آزاد اطلاعات یا به زبان دیگر اطلاعات سانسور نشدهای که از خارج میآید حساسیت بیشتری داشته باشد فشارها و تهدیدها علیه روزنامهنگاران بیشتر میشود.
شما در گزارش از مفهوم سرکوب «فراکشوری» استفاده کردهاید. میتوانید در این مورد توضیح بیشتری بدهید.
بله ما از مفهوم «فراکشوری» استفاده کردهایم چون توسط حکومت در مورد شهروندان خود که در کشورهای دیگر ساکن هستند اعمال میشود. این فشارها بینالمللی نیست چون دولتهای یا کشورهای دیگر را هدف نمیگیرد. افراد مهاجری را هدف میگیرد که هنوز با کشور زادگاه خود ارتباط دارند ولی ساکن کشورهای دیگری هستند که اصطلاحاً به آنها میگوییم کشورهای میزبان، ولی هنوز فعالیتهای خود را برای ایجاد تحولات سیاسی و گردش آزاد اطلاعات ادامه میدهند.
بگذارید روی ابزارها و شیوههایی که دولتهای مختلف به کار میگیرند تمرکز کنیم. براساس پژوهشهای شما ابزارها و شیوههایی که دولتها برای کنترل انتقاد و مخالفت از آن استفاده میکنند چه هستند؟
این رژیمها از ابزارها و روشهای گوناگونی برای کنترل، خاموش کردن و مجازات مخالفان در خارج از کشور استفاده میکنند.
توجه افکار عمومی معمولاً به مواردی جلب میشود که در آنها خشونت آشکار مثل ترور یا ربودن افراد اتفاق افتاده است... ولی گزارش من روی روشهای پوشیدهتر و مستمر سرکوب در خارج تمرکز دارد.
توجه افکار عمومی معمولاً به مواردی جلب میشود که در آنها خشونت آشکار مثل ترور یا ربودن افراد اتفاق افتاده است. نمونههای برجسته آن قتل جمال خاشقجی یا ربودن روحالله زم است؛ ولی گزارش من روی روشهای پوشیدهتر و مستمر سرکوب در خارج تمرکز دارد. من دریافتهام که این حکومتها از روشهایی مثل کنترل فعالیت و تماسهای افراد، هک کردن ایمیل افراد و ایجاد هراس و حتی بدنام کردن افراد استفاده میکنند.
به غیر از این موارد در عرصه دیجیتال روشهای دیگری که به کار میگیرند تهدید یا مجازات خانواده روزنامهنگاران ساکن خارج از کشور، ضبط یا مصادره اموال آنها و راهاندازی کارزار تبلیغات منفی در رسانههای دولتی است.
شما در مورد روشهای پنهان و مستمر سرکوب توضیح دادید. آیا این روشها تاکنون روی فعالیت کنشگران و فعالان که در خارج زندگی میکنند تأثیر داشتهاست؟
بله این روشها تأثیر داشته چون روزنامهنگارانی که به این شیوهها هدف قرار میگیرند در مورد تواناییهای رژیم برای کنترل و رصد کردن ارتباطهای خود مطمئن نیستند. به عنوان نمونه دقیقاً نمیدانند که رژیم تا چه میتواند در ای میلهای آنها رخنه کند و این نگرانی و هراس قابل توجهی بهوجود میآورد.
در عین حال ارتباط و تماس آنها با کشور زادگاه خود را به خطر میاندازد. به عنوان نمونه روزنامهنگاران ممکن است از تماس با منابع خبری خود در داخل کشور پرهیز کنند چون امنیت آن افراد را به خطر میاندازد.
در نتیجه، همه این فشارها روی قابلیت و توانایی جامعه مهاجر برای انتشار آزاد اطلاعات و آگاهیبخشی در زمینه حقوق بشر در داخل کشور تأثیر منفی میگذارد. روشهای حکومتهای از یک سو ایجاد هراس و اعمال فشار بر فعالیت حرفهای روزنامهنگاران و از سوی دیگر نقض حریم اطلاعات خصوصی این افراد است.
به نظر شما حکومتها تا چه میتوانند این کارزار پنهان را در خارج از مرزهای خود پیش ببرند؟ تا چه مدتی میتوانند این فشارها را ادامه دهند و فعالان ساکن خارج تا چه حد توانایی مقابله با این فشارها و دفاع از خود را دارند؟
این نوع از فشارها برای حکومتها هزینه بالایی ندارد. به عبارتی دیگر مجبور نیستند که مأموران خود را برای ترور یا ربودن افراد بفرستند. هک کردن ایمیل مخالفان یا رصد کردن ارتباطهای آنها هزینه چندانی ندارد؛ بنابراین آنها میتوانند بدون هیچ مشکلی این اقدامات را ادامه دهند؛ ولی پرسش این است که افراد یا گروههایی که هدف این اقدامات هستند چگونه میتوانند با آن مقابله کنند و امنیت دیجیتال خود را افزایش دهند.
در نهایت میدانیم که حکومتها از نظر اعمال فشار و سرکوب دیجیتال امکانات بسیار بیشتری دارند؛ بنابراین نکته مهم این است که فعالان ساکن خارج نه به صورت انفرادی بلکه در قابل یک گروه یا جامعه امنیت شبکههای ارتباطی دیجیتال خود و در عین حال آگاهی از خطراتی را که با آن مواجه هستند، افزایش دهند. فقط از این طریق میتوانند تهدیدهایی را که با آن روبهرو هستند کاهش دهند.
از میان ۵۲ نفری که با آنها مصاحبه کردهاید فقط ۱۱ نفر زن هستند. چرا تعداد زمان اینقدر کم است؟
آنها با ترک کشور خود هزینه زیادی پرداختهاند ولی هنوز هم در برابر شیوههای سرکوب «فراکشوری» آسیبپذیرند و از آن رنج میبرند. کشورهای میزبان باید از این وضعیت آگاهی بیشتری داشته باشند.
من تلاش زیادی کردم که با تعداد بیشتری از روزنامهنگاران و کنشگران زن گفتگو کنم. فکر میکنم که در مورد ایران تعداد زنان و مردانی که با آنها مصاحبه کردهام متعادلتر است ولی در مورد سوریه و مصر تماس گرفتن با کنشگران زن دشوارتر بود.
در نتیجه تعداد مصاحبهشوندهها از آن دو کشور در مجموع تعادل را به نفع حضور بیشتر مردان تغییر داد. به خوبی میدانم که در میان کنشگران و روزنامهنگاران ایرانی تعداد زنان قابل ملاحظه است.
فکر میکنید که پژوهش شما چه تغییراتی ایجاد خواهد کرد؟
فکر میکنم که در جوامع میزبان آگاهی در مورد این شیوههای سرکوب «فراکشوری» باید افزایش یابد. چون اکثر فعالان مهاجر برای گریز از سرکوب و اختناق به کشورهای غربی یا به زبانی، دیگر کشورهای دمکراتیک آمدهاند و میخواهند از این کشورها به عنوان محل فعالیتهای سیاسی و روزنامهنگاری استفاده کنند.
آنها با ترک کشور خود هزینه زیادی پرداختهاند ولی هنوز هم در برابر شیوههای سرکوب «فراکشوری» آسیبپذیرند و از آن رنج میبرند. کشورهای میزبان باید از این وضعیت آگاهی بیشتری داشته باشند. به فعالان حقوق بشر و کنشگران رسانهای که به اینجا آمدهاند کمک کنند و از آنها در برابر روشهای سرکوب «فراکشوری» محافظت کنند.
در عین حال جامعه فعالان مهاجر با توجه به تجارب شخصی و گروهی در سالهای اخیر باید هوشیاری و آگاهی خود در مورد نحوه مقابله با این تهدیدها را بیشتر کنند. نکته بسیار مهم این است که محافظت در برابر فشارهای دیجیتال در قالب یک گروه یا جامعه مؤثرتر است و این افراد باید امنیت شبکههای ارتباطی گروه را تقویت کنند.