در روزهایی که سریال بسیار پرهزینه بازی تاج و تخت، غرق در محبوبیتی شگفت، مخاطبانش را در سراسر جهان خیره کرده، شاید بسیاری از همین مخاطبانِ مسحور شده، توجه نکنند که جادوی این روایت، حاصل ادبیات است و مجموعه رمانهای درخشانی که جورج آر. آر. مارتین، نویسنده هماکنون ۷۰ ساله اهل نیومکزیکو آمریکا، از سال ۱۹۹۶ یعنی ۲۳ سال پیش، اولین جلد از مجموعه هفتجلدی آن را منتشر کرد.
مجموعهای که در سال ۲۰۰۵، جلد چهارمش در صدر پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز و وال استریت جورنال نشست و تحسین و تکریم منتقدان ادبیات، نویسندگان، و البته خوانندگان میلیونیاش را جلب کرد و پس از آن بود که شبکه تلویزیونی «اچبیاو» به فراست دریافت که با چه معدن طلایی روبهروست. کشف و دریافتی که نتیجهاش شد تولید همین سریال بسیار پربیننده و محبوب «بازی تاج و تخت».
با این حال، جهانی که خود کتابها با سطرها و صفحات و توصیفات و خُرده روایتها و شخصیتهای بیشمارشان میآفرینند، جذابیتی بس فراتر از سریال دارند؛ با پیچیدگیها، هیجانها و جزئیاتی کمسابقه که هرگز مجال طرح در سریال نداشتهاند.
اما جورج آر. آر. مارتین، علاوه بر آن مجموعه هفت جلدی، اثری مجزا اما کاملاً مرتبط هم منتشر کرده است: «دنیای آتش و یخ». کتابی که ترجمه فارسیاش با ترجمه علی مصلح حیدرزاده، مترجم، روزنامهنگار و نویسنده سینمایی در بازار کتاب ایران موجود است. اثری که مضمون و محتوایش، کلید فهم و ورود به کتابهای هفتگانه جورج آر.آر.مارتین است.
به دلیل اهمیت این کتاب در این مجموعه، برای علاقهمندان به اثر هفتگانه مارتین در حوزه ادبیات فانتزی (که البته تاکنون پنج جلد آن منتشر شده)، از علی مصلححیدرزاده در تهران دعوت کردهام مهمان برنامه مرور کتاب من باشد.
خیلی خوش آمدی، علی مصلح حیدرزاده به این برنامه نمای دور، نمای نزدیک! میخواهیم نگاهی کنیم به کتاب «دنیای آتش و یخ»، اثر جورج آر.آر.مارتین. کتابی که در نمایشگاه کتاب تهران امسال نیز از سوی «نشر ویدا» عرضه شد. «دنیای آتش و یخ» شاید جدای از ارزش خودِ کتاب، به دلیل اینکه مرتبط است با یکی از پربینندهترین سریالهای تاریخ سریالسازی -بازی تاج و تخت- اثری است که بسیار مورد توجه کتابخوانان و علاقهمندان به ادبیات فانتزی قرار خواهد گرفت. لطفاً در مورد این کتاب توضیح بده که قرار است فراتر از رمانهای مارتین، چه چیزی به ما بگوید!
من هم خیلی خوشحالم که در برنامه شرکت کردم، مهردادجان. این کتاب در واقع نوعی دائرهالمعارف یا تاریخ خیالی داستانهایی است که ما در سریال گیم آو ترونز (بازی تاج و تخت) میبینیم و در رمانهای منبع الهام سریال بوده و با عنوان «نغمه آتش و یخ» شناخته میشود، در واقع تاریخ و جغرافیای این دنیا را توضیح میدهد. این کتاب از هزاران سال قبل از این که داستانهای هفت گانه شروع بشوند، آغاز میکند؛ بعد میرسد به این نقطهای که داستان شروع میشود.
در واقع هر آنچه که ما در داستان و سریال دیدهایم و میبینیم، این کتاب دارد گذشتهاش را توضیح میدهد؛ پسزمینه ماجراها اعم از ارتباط بین خاندانهای وستروس، ریشه کینهها و دشمنیها و اتحادهایشان را شرح میدهد و جزئیات بسیار جالب و حیرتانگیزی را درباره تفاوتهای این خاندانها و اقلیمها، و حتی شباهتهایشان و نیز وقایعی که منجر به شکلگیری این جنگ قدرت شده، توضیح میدهد.
پس به عبارتی جورج آر.آر. مارتین تاکنون پنج کتاب (از یک مجموعه هفت جلدی) تألیف و منتشر کرده که نام جلد اولش «بازی تاج و تخت» است. (سریال بازی تاج و تخت هم بر اساس این پنج کتابِ منتشر شده ساخته شده). حالا این کتاب «دنیای آتش و یخ» که موضوع همین گفتوگوی ماست قرار است به مخاطبان بگوید که پیش از داستانهای آمده در آن پنج کتاب، چه میگذشته و چه سلسله وقایعی رخ داده که به داستان بازی تاج و تخت رسیدهایم.
دقیقاً همین طور است. این کتاب، آن تاریخ را، یا بهتر است بگوییم روایتاش را حتی قبل از آنکه انسانها وارد سرزمین وستروس بشوند شروع میکند. سپس شرح میدهد که به تدریج در این قاره و این هفت پادشاهی، چه گذشت. بعد وقتی تاریخ را میگوید، به سراغ اِسوس میرود؛ اِسوس قارهای است که در آن کاراکتر «دنریس تارگرین» از آنجا قدرت میگیرد و سپاهیانش را جمع می کند و به سمت وستروس میآید.
در واقع این داستان، تاریخ این دو قاره (اسوس-وستروس) را توضیح میدهد بعد جغرافیا را توضیح میدهد و حتی درباره سرزمینها و اقلیمهای ناشناخته که در سریال و رمانها به آنها اشارات کوتاهی شده و حتی اصلاً اشارهای نشده، همه را توضیح میدهد. در واقع ترسیم دنیای خیلی بزرگی است که داستانهای سریال گیم آو ترونز در گوشهای از آن رخ دادهاند.
هیچ یک از آن پنج کتابی که جورج آر.آر. مارتین تاکنون منتشر کرده (که عبارتند از: جلد اول «بازی تاج و تخت»، جلد دوم «نبرد پادشاهان»، جلد سوم «توفان شمشیرها»، جلد چهارم «ضیافتی برای کلاغها»، و جلد پنجم «رقصی با اژدهایان») هیچ کدام مصور نیستند. اما این کتاب «دنیای آتش و یخ» به منظور کمک به تصویرسازی ذهنی مخاطبان، با تصویرسازی مفصلی ارائه شده. این تصویرسازیها تا چه حد کمک کردهاند که کتاب از سوی خوانندگانش جدی گرفته شود؟
من میتوانم بگویم که این کتاب اگر قرار بود بدون تصویرهایش منتشر بشود، شاید بیش از پنجاه درصد از ارزش و اطلاعاتی که ارائه میکرد، ناقص میشد. درک و همراهی با آثار مارتین تا حد زیادی متکی به اطلاعات است. در واقع کتاب پر از اسم اشخاص، خاندان، اماکن، قلعهها، دژها، و سرزمینهاست. در کنار این متن مفصل، ما شاهد تصویرسازیهای بسیار درخشان از چندین تصویرساز هستیم که معادل بصری متن را در مقابل چشم خواننده قرار میدهد تا متوجه بشود که در دل این مناسبات پیچیده بین افراد و خاندانها و اماکن، چه اتفاقاتی افتاده.
یعنی من خودم اگر قرار بود فقط متن کتاب را بدون تصاویرش ترجمه کنم، احتمالاً توصیهام به ناشر این بود که این اتفاق نیفتد، به خاطر اینکه خیلی خیلی بیشتر از پنج داستانی که اسم بردی، در آن اسم خاص وجود دارد و یکی از مشکلات من به عنوان مترجم واقعاً همین بود. حالا این تصاویر کمک میکنند که خواننده در مسیر پرپیچ داستان، سردرگم نشود. البته فارغ از این که به لحاظ هنری و زیباییشناسی هم تصاویر بسیار چشم نوازیاند.
حالا اجازه بده کمی دورتر بایستیم و نگاهی کلیتر کنیم به این ژانر/گونه از ادبیات؛ ادبیات حماسی-فانتزی. مجموعهای که جورج آر.آر. مارتین به عنوان «نغمه یخ و آتش» منتشر کرد، همین پنج کتاب اصلی را در بر دارد به علاوه همین اثر ضمیمه و مکملی که با ترجمه تو منتشر شده و نامش هست «دنیای آتش و یخ». اثری که میشود گفت شاهکاری در ادبیات فانتزی بوده و کمی پیش از آن ما در دهه پنجاه میلادی (قرن بیستم) و در آثار «جِی.آر.آر. تالکین» یعنی «هابیت» و «ارباب حلقهها» نمونهاش را دیدهایم. نوعی از ادبیات فانتزی-حماسی که جهانی ظاهراً غیرواقعی میسازد اما با تاریخ خیلی مشخص و تقسیمبندیهای و جغرافیایی معلوم و مجزا و آدمها و موقعیتهایی که گویی با دنیای ما، جهان واقعیت پیرامون ما، رابطهای قوی دارند. به عبارتی اگرچه عیناً جهان پیرامون ما نیست اما در متعینات و منطق درونی خودش بسیار باورپذیر و قابل درک است؛ تا حدی که این حجم از کاراکترها، آدمها، اسامی، خاندانها، تاریخ، گذشته و آینده اینها در این چند کتاب، میشود گفت تاریخ ادبیات فانتزی را به نوعی تحتالشعاع قرار میدهد.
در واقع در تکمیل یا توضیح آنچه گفتی، می توانم این را اضافه کنم که شاید این رمانهای هفت جلدی جورج آر.آر. مارتین، تکامل همان مسیری است که جی. آر. آر. تالکین، در میانه قرن بیستم شروع کرد. تالکین کسی بود که به جای قصهگویی صرف، دنیایی تازه را خلق کرد. ولی همانطور که گفتی دنیای خیلی اگزوتیکی بود و شاید مابهازاهای واقعی نداشت.
یک شخصیت اسطورهای در این رمانها هست به اسم «آزور آهای». او همان منجی است که قرار است بیاید و به شب و زمستان طولانی پایان دهد. شبی که الان در سریال گیم آو ترونز هم میبینیم. این منجی، در کتاب اسامی مختلفی دارد مثلاً شاهزادهای که وعده داده شده، یا شاهزاده موعود و ... اما در مقالهای دیدم که جورج آر.آر. مارتین اسم این اسطوره یعنی «آزور آهای» را از اسم «اهورامزدا» گرفته است.
هنر جورج مارتین این بوده که شما وقتی داستانها را میخوانی یا سریالها را میبینی، احساس نمیکنی این در یک دنیای خیالی-حماسی و پر از اتفاقات غیرواقعی و جادویی رخ میدهد. اولاً، سطح استفاده از عنصر جادو در پیشبرد روایتها (در مجموع و نسبت به نمونههای مشابه) بسیار پایین است. یعنی در همین مجموعه کتابهای «بازی تاج و تخت» که منبع الهام «سریال بازی تاج و تخت» است، دوز جادو خیلی پایینتر از کارهای تالکین یا آثار مشابه است.
بنابراین مخاطب اثر به شکلی استعاری و نمادین، مناسبات، ارتباطات انسانی، قدرت، و از این قبیل را میبیند و من فکر میکنم یکی از دلایل پرطرفدار شدنش همین بوده. یعنی در مواجهه با جهان کتاب، حس بیگانگی و تخیلی بودن صرف [به مخاطب] دست نمیدهد.
بنابراین، این کتب مسیر ادبیات فانتزی را واقعاً عوض کرده است. بهخصوص که ساخته شدن سریالی با این ابعاد، بودجه و کیفیت، براساس آن کتابها، بیسابقه است. ما به هر حال آثار فانتزیای داشتهایم که شاید طعنه میزدهاند به این کار مارتین. ولی هنر مارتین این بوده که توانسته کار را طوری عرضه کند که قابلیت تبدیل به روایت بصری را هم داشته باشد. و این از آنروست که مارتین پسزمینه فیلمنامهنویسی دارد و نویسنده سریالهای تلویزیونی بوده و به همین دلیل است که ساخته شدن این سریال، به دیده شدن [کتاب] آن کمک کرد.
من میتوانم بگویم هر قدر از سریال لذت بردیم، خواندن کتابش لذتی چند برابر دارد، برای اینکه جزئیاتی به غایت بیشتر دارد؛ نثر مارتین بسیار سهل و ممتنع است و همانقدر که ساده بهنظر میرسد دشوار است و میشود از دیالوگنویسی و خیلی نکات جزئی دیگر کارش لذت برد. بنابراین، این مجموعه آتش و یخ، یا بازی تاج و تخت (چون بیشتر به این نام شناخته میشود) اساساً سرنوشت ادبیات فانتزی را عوض کرد.
نکته مهم دیگر اینکه شاید تا پیش از آثار تالکین، یعنی «هابیت» و «ارباب حلقهها» و آثار مارتین یعنی «بازی تاج و تخت» یا مجموعه «نغمه یخ و آتش»، ادبیات فانتزی ادبیاتی جدا از زندگی روزمره بود و فقط در جهانی خیالین معنا داشت. در عین حال که این ژانر صرفاً برای یک رده سنی مشخص جذابیت داشت و گویی برای خوانندگان بعد از سن نوجوانی، دیگر جزو ادبیات جدی شناخته نمیشد؛ اما تالکین و به تبع او مارتین این مسئله را تغییر دادند و توانستند ادبیات و جهانی را تولید کنند که دیگر سن و سال نمیشناسد؛ در هر سنی میتوان با آن ایجاد ارتباط و احساس همذاتپنداری کرد؛ به ویژه با همین نغمه یخ و آتش که جورج آر.آر. مارتین خلق کرده است.
دقیقاً همین طور است. حتی میشود گفت اگر هم قائل به تقسیمبندی باشیم، میشود اسمش را فانتزی بزرگسال گذاشت. خب الان خیلی از مخاطبین و طرفداران سریال گیم آو ترونز و خود کتابها و هر محصول مرتبط با این برند، نوجوان هستند. ولی من فکر میکنم برداشت انسانهای بزرگسال یا باتجربهتر از این سریال، خیلی فراتر از سرگرم شدن است، و اینکه بدانند فرجام قصه و شخصیتها چیست، در ذهنشان شکل میگیرد.
بهخاطر اینکه دارد درباره دنیایی حرف میزند که ما الان در آن دنیا زندگی میکنیم. اینجا فقط اسم شخصیتها عوض شده، شاید در طول داستان مثلاً سه اژدها هم وجود دارند که پرواز میکنند، ولی آنچه بدنه قصه و جوهر و گوهر داستان را شکل میدهد، روابط میان شخصیتهاست، بهخصوص روابط معطوف به قدرت، و بیخود نیست که در همین مدت اخیر کلی از سیاستمداران شناخته شده دنیا هم دارند از این برای دادن پیام سیاسیشان استفاده میکنند.
برای اینکه این دارد مشخصاً درباره رسیدن به قدرت و سیاست، یا بهتر بگوییم سیاست حرف میزند؛ درک ما از سیاست را خیلی عمیقتر می کند، چون عموما در ذهن ما سیاست متعلق به سیاستمدارهاست. در حالی که اینجا در این مجموعه رمان نشان میدهد که سیاست، مقولهای بسیار بسیار عمومیتر و پیچیدهتر است که میتواند روی سرنوشت تکتک آدمهای دنیا تأثیر بگذارد. آنچه که من میتوانم بهعنوان مهمترین خصلت این [کتاب/سریال] بگویم، این است.
و نکته دیگراین که، خیلی از مفاهیمی که پیش از این دستمایه جدیترین اَشکال ادبی در جهان بوده و پیرامونش کارهای بزرگ تاریخ ادبیات جهان تولید شده، با نامهای بزرگی چون تولستوی، شکسپیر، داستایفسکی، فالکنر، و...، حالا از سوی جورج آر.آر. مارتین گویی که چکیده و جوهره آن ادبیات وارد آثارش شده و از مثلاً مجموعه فانتزی نغمه یخ و آتش کرده جهانی عینی و کاربردی ساخته. فرض کن مباحثی چون خیروشر، نیک و بد، ضعف و قدرت، اخلاق در مبارزه برای کسب قدرت، انتخاب ، و پرنسیپهای انسانی...؛ مارتین همه این مفاهیم را به عنوان چالشی در جهانِ برساختهاش میان کاراکترهایش میآورد و از دل آن، ادبیاتی قوی تولید میکند. ادبیاتی که فقط محض سرگرمی نیست و میشود از هر گوشهاش آموخت. دقیقاً میشود همان لذتی را از آن برد که از ادبیات جدی میبریم.
درست است. برای اینکه ادبیات فانتزی یا علمی-تخیلی، ژانرهایی هستند که دقیقاً همانطور که گفتی، معمولاً خیلی جدی تلقی نمیشدند. حتی در حوزه تقدیر و جوایز هم، جوایز خاص خود را داشتند، و در ادبیات جدی و رسمی، خیلی بازی داده نمیشدند. ولی فکر میکنم اول تالکین و بعد مارتین، الان دیگر میشود به قطعیت گفت، نشان دادند که این طور نیست. این گونه کتابها ارزش ادبی بسیاری دارند.
نکتهای بگویم؛ کار عجیب و غریبی که مارتین کرده، این است که یک سری خرده داستانها و افسانهها و اسطورهها و اسامی را که انتخاب کرده، از اساطیر ملل انتخاب کرده. این کاملاً قابل شناسایی است. مثلاً یک بخشی از این کاراکترها یادآور وایکینگها هستند، بخشی دیگر یادآور مردم خاورمیانه هستند، بخشی دیگر یادآور اروپاییها و اسطورههایشان. مارتین واقعاً این کار را کرده و چیزی که باعث میشود اثر، فارغ از کیفیت ادبی، اینقدر کامل به نظر بیاید، این است که به نوعی با همه مردم دنیا ارتباط برقرار میکند.
مثالی بزنم که جالب است: یک شخصیت اسطورهای در این داستانها هست به اسم «آزور آهای». و او همان منجی است که قرار است بیاید و به شب طولانی پایان دهد. شبی که الان در سریال گیم آو ترونز هم میبینیم. این منجی در کتاب اسامی مختلفی هم دارد مثلاً شاهزادهای که وعده داده شده، یا شاهزاده موعود و ... اما در مقالهای خواندم که اسم این اسطوره یعنی «آزور آهای» از اسم «اهورامزدا» گرفته شده است. یعنی مارتین [نویسنده کتاب] در اساطیر و تاریخ ملل مختلف بررسی کرده و اسامی اثرش را طوری انتخاب کرده که نزدیک باشد به جهان واقعی. شاید یکی از راز و رمزهای موفقیت داستانهای جورج آر. آر. مارتین و یا سریال گیم آو ترونز [همین باشد،] که مثلاً حتی در همین ایران، طرفداران بسیارش هفته به هفته منتظرند که صبح فردای آن شبی که در امریکا پخش میشود (صبح دوشنبهها) به وقت ایران، این سریال را دانلود و تماشا کنند. اینها همه ناشی از همان ماهیت، خصلت، و کیفیت و ویژگی متنی است که مارتین نوشته؛ متنی که میتواند با همه مردم دنیا، فارغ از ملیت و زبانشان ارتباط برقرار کند.