گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) یک مؤسسه پژوهشی مستقل است که در دو سال گذشته تلاش کرده، با روشهای نوین، زیر پوست جامعه ایران را بکاود و نظرات مردم را در فضایی امن جویا شود.
در نظرسنجیهای مشابه، شهروند از بیم حکومت ممکن است جوابهایی غیرواقعی بدهد؛ جوابهایی که به مذاق حکومت خوش میآید و شهروند را به حال خودش رها میکند. در نتیجه، یافتن نظر واقعی مردم، زیر چشم نافذ حکومتی سرکوبگر و مضطرب، کاری است بس دشوار.
قیاس ساده آنچه در روزهای ملتهب در فضای عمومی جامعه دیده میشود با آنچه تحت عنوان نظرات مردم از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشود، بهروشنی نشان میدهد که چگونه زبان سبز مردم سر سرخشان را پنهان میکند.
ادعای مؤسسه گمان این است که میکوشد با ایجاد فضایی امن، شهروند را راضی به بیان نظراتش کند و معتقد است که نظرسنجی آنلاین در جوامع بسته یکی از بهترین روشها برای دریافت آن چیزی است که زیر پوست جامعه میگذرد.
«گمان» تاکنون چهار نظرسنجی انجام داده:
گرایشهای سیاسی ایرانیان (خرداد ۹۷)؛ گرایشهای سیاسی ایرانیان (مهر ۹۸) جمهوری اسلامی آری یا نه؟ (فروردین ۹۸) و نظرسنجی درباره دیدگاههای فعالان حوزه حقوق و حقوق بشر در ایران
یافتههای این مؤسسه در خور توجه است، بهخصوص که شاخصهای به دست آمده در دو نظرسنجی مشابه در دو تاریخ متفاوا، یکدیگر را تأیید میکند.
تازهترین نظرسنجی گمان بین دهم مهر و هفتم آبان سال جاری به شکل آنلاین و از طریق پلتفرم Survey Monkey انجام شده است.
بیست سؤال در اختیار مخاطبانی بالای ۱۹ سال گذاشته شده. پس از غربالگری پاسخدهندگان روشن شده که ۴۰۳۲ نفر از اقصی نقاط ایران در این نظرسنجی شرکت کردهاند.
شاخصهای به دست آمده از این نظرسنجی بهوضوح تفاوت اساسی دارد با آنچه از تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی پخش میشود.
همین یک مورد را در نظر بگیرید که بر اساس نظرسنجی مهرماه سال جاری به دست آمده: بیش از ۵۲ درصد از مردم خواهان سرنگونی جمهوری اسلامیاند.
اگر فرض را بر این بگیریم که نتایج مؤسسه گمان معتبر است و قابل اتکا، بررسی آنها میتواند گویای نکات بسیار متنوعی از جامعه ایران باشد:
-
۵۲.۴% درصد از مردم خواهان سرنگونی جمهوری اسلامیاند.
-
اصلاحطلبان تنها هشت درصد از جامعه آماری را تشکیل میدهند و ۱۳ درصد از این جامعه آماری خواهانِ حفظ نظام در چارچوب فعلیاند.
-
۴۳.۸% جامعه در یک انتخابات آزاد به رضا پهلوی رأی میدهند، اما تنها ۱۹% خواهان نظام پادشاهی مشروطه و شش درصد خواهان نظام سلطنت مطلقهاند. یعنی بخش بزرگی از جامعه آماری رضا پهلوی را در راستای نظام سلطنتی، چه مطلقه و چه مشروطه، نمیبینند.
- ایرانیان به دنبال دولت رفاهاند. به احزابی گرایش دارند که معادل اروپاییاش احزاب سوسیالیستاند. با اینهمه، تمایلات چپی در جوانان ایرانی کمتر از استاندارهای جهانی است.
- اکثر مردم ایران از ساختار سیاسی متمرکز، غیرمتمرکز، فدرال و غیرفدرال چیزی نمیدانند. نیاز به آموزش دارند تا بدانند کدام ساختار سیاسی مناسبتر است. از میان آنهایی که با این موضوع آشنایند، اکثریت خواهان ساختار سیاسیِ نامتمرکزند.
- ۸۲% از جامعه آماری به دنبال حکومت دموکراتیکاند. با اینهمه، طرفداران حکومت اقتدارگرای فردی و حکومت نظامیان نیز در میان جامعه آماری مشاهده میشوند.
- در انتخابات آزاد، جامعه آماری به ترتیب به رضا پهلوی، علی خامنهای، مسیح علینژاد، نسرین ستوده و "گزینه دیگر" رأی خواهد داد. اقبال به رضا پهلوی از خرداد سال ۹۷ تا مهر ۹۸ یک درصد کاهش و اقبال به علی خامنهای نیز حدود ۴ درصد کاهش داشته است.
نتایج به دست آمده از این نظرسنجی، همگی مربوط است به روزهای پیش از اعتراضات آبان ماه، که به شدت سرکوب شد و خونبارترین سرکوب تاریخ جمهوری اسلامی لقب گرفت.
اگر این نظرسنجی بعد از اعتراضات انجام میشد، آیا آمار افرادِ خواهان براندازی بیشتر میشد؟ آیا اعتراضات آبان از مشقتهای تحمیلشده به مردم در ماههای مهر، شهریور، مرداد، تیر و... منفصل است و ناگهانی رخ داد؟ یا زمینههای آن از مدتها پیش مهیا بود و ناگهان منفجر شد؟ اینها سؤالاتی است که نظر خواننده این نظرسنجی را به خود جلب میکند.
مؤسسه گمان زیر نظر عمار ملکی فعالیت میکند. عمار ملکی ۴۱ ساله است و ۱۲ سال است که در هلند زندگی میکند و در دانشگاه تیلبورخ، در جنوب هلند، استادیار علوم سیاسی است.
او فرزند محمد ملکی است؛ نخستین رئیس دانشگاه تهران که از اولین ماههای دهه شصت شمسی با مخالفت صریح با انقلاب فرهنگی، بنای مخالف با جمهوری اسلامی را گذاشت و دههها برای این مخالفت هزینه داده است.
در پی یافتن شاخصهای پنهان و تحلیل شاخصهای عیان این نظرسنجی، اعتبار یافتهها و نیز روشهای انجام این نظرسنجی با عمار ملکی به گفتوگو نشستیم که بخشهای مهمی از آن را در ادامه میخوانید.
آقای ملکی این نظرسنجی را به چه شکلی انجام دادید؟ جامعه آماری را چه طور انتخاب کردید و هدف اولیه از انجام این نظرسنجی چه بوده؟
روشهای نظرسنجی متداول در دنیا که در کشورهای آزاد انجام میشود، معمولاً از طریق تلفن یا مصاحبه رودررو انجام میشود. تلاش میشود که جامعه آماری معرف کل جمعیت باشد؛ سؤالهایی پرسیده و بعد پاسخها آنالیز میشوند. این روش، مشخصا به روش علمی معروف است.
اما در کشورهای استبدادی، که ایران هم یکی از آنهاست، اساساً روشهای متداول و معمول جواب نمیدهند؛ به این دلیل که پرسششوندگان در پاسخ به سؤالهای حساس، منظورم سؤالهایی با محتوای سیاسی است، احساس امنیت نمیکنند تا نظر واقعی خودشان را بگویند.
این یکی از مشکلاتی است که معروفترین مؤسسات جهانی که در ایران نظرسنجی انجام میدهند، یا در کشورهایی مثل مصرِ قبل از بهار عربی، با آن مواجهاند. جوابها و نتایجی به دست میآورند که کاملا متفاوت با واقعیت جامعه است.
مثال ملموسی که میتوانم بزنم، نظرسنجی موسسه پیو است که نشان میداد در ایران ۹۹.۵% خودشان را مسلمان میدانند، یا آمار سازمان بهداشت جهانی که میگوید ۹۹% درصد از مردم ایران به هیچ وجه الکل مصرف نمیکنند...
این موضوع باعث شد که ما به فکر راهها و روشهای نوین بیفتیم.
تحقیقات جهانی نشان میدهد که در نظرسنجیهای آنلاین، نه تنها در کشورهای استبدادی، که در کشورهای آزاد هم جوابهای واقعی بیشتری به دست میآید.
اگر این پیشزمینه را در نظر بگیریم، ما آمدیم و از طریق روشهای آنلاین و روشهایی که مطمئن هستیم مخاطب ناشناس میماند و اطلاعات شخصی از مخاطب گرفته نمیشود، از طریق پلتفرمهای شناختهشده کار را آغاز کردیم.
آقای ملکی، اشاره کردید که نظرسنجیهای آنلاین از این جهت که هراس شهروند از حکومت یا دولت در آنها وجود ندارد، میتواند نتایج معتبرتری داشته باشند. اما در نظرسنجیهای آنلاین مشکل هویتهای جعلی و روبوتها وجود دارد، که ممکن است سوءاستفاده کنند و بخواهند نتایج نظرسنجی را مخدوش کنند. در این باره شما چه کردید؟
در جهان نظرسنجیهای آنلاین، شائبههای بسیار زیادی هم وجود دارد. یکی از این نکات همان است که فرمودید، مثلاً روبوتها یا کسانی که به صورت هدفمند بیایند و پاسخهایی تعیینشده بدهند.
ما از متدهای مختلفی استفاده کردیم. مثلاً درون سؤالها سؤالهایی قرار دادیم که از طریق آنالیزشان میتوان فهمید پاسخ روبوت بوده یا کسانی که رندوم و بدون خواندن سؤالها به آنها جواب دادهاند، یا فرضاً سعی کردهاند جوابهای خاصی بدهند. آنهایی که به سؤالهای متناقض جوابهای متناقض دادهاند یا از طریق روبوت جواب دادهاند، آنها را میتوانیم کنار بگذاریم.
چالش دیگر کسانی هستند که اعلام میکنند داخل ایراناند و اینکه چگونه این مسئله راستیآزمایی شود. نظرسنجی سال گذشته ما از طریق پلتفرم Survay monkey انجام شد. در آن زمان، خوشبختانه جمهوری اسلامی پروژههای ما را جدی نمیگرفت و سایت را فیلتر نکرده بود. برای همین در «جمهوری اسلامی، آری یا نه؟» (بهار ۹۸)، ۲۰۴ هزار پاسخ دهنده داشتیم که ۱۸۸ هزار نفر از آنها داخل ایران بودند که رقمی کمسابقه است. ما با چک کردن آدرس IP و روشهایی که داشتیم، توانستیم تشخیص بدهیم.
اما در نظرسنجی اخیرمان مشکلی اضافه شد: جمهوری اسلامی این سایت را که تنها یک سایت نظرسنجی است، فیلتر کرد. در هر صورت ما روشهای دیگری را برای راستیآزمایی انتخاب کردیم که نمیتوانم از آن صحبت کنم.
آنهایی را که در موردشان نمیشد راستیآزمایی کرد و حدود ۱٪ از نمونه آماری بودند، حذف کردیم. ما سعی کردیم به رغم همه چالشها، کمترین میزان خطا را داشته باشیم، اما بهرحال منکر آن نمیشوم که درصد خطایی همواره وجود دارد.
آقای ملکی، یکی از سؤالاتی که در این نظرسنجی مطرح کردهاید، این است که جامعه آماری در یک انتخابات آزاد به چه کسی رای میدهد. ۲۸ شخصیت سیاسی و مدنی ارائه کردهاید. این ۲۸ نفر را به چه طریقی انتخاب کردید؟
اولین نظرسنجی گرایشهای سیاسی در خرداد ۱۳۹۷ با لیستی ۱۷ نفره انجام شد. در آن زمان تلاش کردیم شخصیتهای نسبتا شناخته شده سیاسی و مدنی از گرایشهای مختلف را در نظر بگیریم.
قبلاً با تحلیل نتایج آمار رسمی انتخابات درون ایران و پژوهشهای پایهای و مطالعاتی تشخیص داده بودیم چند گرایش سیاسی وجود دارد: دو گرایش اصولگرا و اصلاحطلب درون جمهوری اسلامی ایران؛ از سوی دیگر دو گرایش در میان مخالفان جمهوری اسلامی: یک گرایش برانداز و دیگری طرفدار گذار.
سعی کردیم نمایندگان این گرایشها را در نظر بگیریم. از این جهت که هم گرایشهای مختلف سیاسی را نشان بدهند و هم افرادی که گرایشهای یا پیشینه قومی دارند مثلاً افرادی با هویت کرد؛ ترک؛ شخصیتهایی از سیستان و بلوچستان؛ شیعه؛ سنی؛ مذهبی و غیرمذهبی...
"گزینه دیگر" هم همواره برای آنهایی که با این افراد موافق نبودهاند، وجود داشته. از پاسخدهندگان خواسته بودیم نام گزینهشان را بنویسند. نامهایی دیدم که تصمیم گرفتیم در نظرسنجی جدید اضافه کنیم، مثل شیرین عبادی، مسیح علینژاد، مصطفی تاجزاده، بنیصدر. این کار همواره با چالش روبهروست.
یکی از نکاتی که در مورد نظرسنجی مؤسسه گمان وجود دارد این است که پیش از اعتراضات این نظرسنجی انجام شده. آیا فکر میکنید اگر بعد از اعتراضات این نظرسنجی را انجام میدادید، نتایج تغییری میکرد؟
بله، این نکته جالبی است. چون ما نظرسنجی را تقریبا از هفته اول مهر شروع کردیم و هفته اول آبان آن را تمام کردیم و اعتراضات بعدتر رخ داد.
در همین نظرسنجی اخیر هم اگر نتایجش را با خرداد ۹۷ مقایسه کنید، تفاوتهایی میبینید. مثلاً گرایش به براندازی حول و حوش ۱۰٪ در جامعه بیشتر شده؛ تغییرات جزیی دیگری هم قابل مشاهده است؛ ولی رویه کلی نشان میدهد که تغییر شدیدی رخ نداده و نتایج نظرسنجیها تفاوت چندانی ندارد.
اما اگر بعد از اعتراضات انجام میشد؛ قطعاً باید انتظار تغییرات و تفاوتهایی را داشت. اما نمیتوان با اطمینان گفت که تفاوتها بر مبنای چه سؤالات و چه دیدگاههایی باشد.
یک نکته دیگر در مورد نظرسنجی گمان اینکه برخی یافتههای آن - برخی و معدودی- در تناقض با یکدیگرند. برای مثال، رأی دادن به رضا پهلوی در تعارض است با انتخاب حکومت دموکراتیک به عنوان بهترین نوع حکمرانی. اگر فرض را بر این بگیریم که آقای پهلوی ادامهدهنده پادشاهی پدرش باشد یا این که مثلاً حزب مشروطهخواه را انتخاب کردند ولی نظام پادشاهی مشروطه، به عنوان نظام مطلوب، رأی نیاورده... آیا فکر میکنید این تناقضات برآمده از محدودیتهای سیستم نظرسنجی است یا بازتابدهنده خلقوخوی ایرانیهاست؟
اینهایی که فرمودید اتفاقاً تناقض نیست. اتفاقاً اشتباهی است که بسیاری از ما به عنوان تحلیلگر و فعال در حوزه سیاست ایران داریم.
متأسفانه در ایران چنین تصور میشود که فرضاً اقبال به آقای پهلوی برابر است با اقبال به سلطنتطلبی یا گرایش به نظام پادشاهی، حالا چه پادشاهی مشروطه و چه پادشاهی مطلقه. در حالی که این طور نیست. نتایج نظرسنجی بخشی از واقعیت ناشناخته را به ما نشان داد.
بخشی از کسانی که به آقای پهلوی اقبال دارند، الزاماً به نظام پادشاهی علاقه ندارند. فکر میکنند شخصیتی سیاسی است، حالا با توجه به همه مشخصات سیاسی و نگرش سیاسی که ایشان دارند، و احساس میکنند او میتواند کاندیدای مطلوبی برایشان باشد.
در این نظرسنجی نزدیک به ۴۴٪ به رضا پهلوی به عنوان رئیس جمهور یا رئیس حزب رأی میدهند، در حالی که تنها ۲۵٪ نظام مطلوبشان را نظام پادشاهی یا سلطنت مطلقه دانستهاند. این نشان میدهد که هنوز اکثریت جامعه گرایش جمهوریخواهی دارد، اما بخشی از آنها رضا پهلوی را کاندیدای مطلوب میدانند.
این همسان دانستن اقبال به آقای رضا پهلوی با نظام پادشاهی چیزی است که بخشی را جمهوری اسلامی تبلیغ کرده، بخشی را اصلاحطلبان، که هر کس به آقای رضا پهلوی علاقه دارد الزاماً سلطنتطلب است. اما او در اغلب نوشتهها و مصاحبههایش تاکید کرده که خواهان دموکراسی است و انتخاب جمهوری یا پادشاهی برعهده مردم است.
آقای ملکی، من در سؤالم در ابتدا اشاره کردم که اگر فرض را بر این بگیریم که آقای پهلوی ادامهدهنده سلطنت پدرش باشد، چون به هرحال پرونده سیاسی او به یک نظام پادشاهی وابسته است. این فرض من بود که در سؤال مطرح شد.
اما اجازه بدهید به بخش ساختار سیاسی بپردازیم. با توجه به نتایجی که راجع به ساختار سیاسی غیرفدرال و فدرال داریم، نظرتان در مورد آینده تجزیهطلبی در ایران چیست؟
در سؤالتان گفتید تجزیهطلبی. خب بهتر است این نکته را جدا کنیم از گرایش به ساختار فدرال. تجزیهطلبی بحث مجزایی است. تجزیهطلبان خواهان جدایی هستند، اما گروهی هم وجود دارند که خواهان حفظ یکپارچگی ایران در ساختار فدرالاند.
در نظرسنجی امسال هم ساختار غیرمترکز و غیرفدرال را قرار دادیم. این چیزی است که فعالان سیاسی هم درباره آن حرف نمیزنند. شما میتوانید ساختارهای غیرمتمرکز داشته باشید، یعنی سیاستگذاری در سطوح استانی یا حتی شهرداریها انجام شود. این ساختار غیرمتمرکز در بسیاری از کشورها با ساختار سیاسی Unitary state (حکومت متمرکز) یا یکپارچه هم وجود دارد.
مثلاً در مورد هلند که صحبت کنیم، هلند کشوری است که به نوعی Unitary State محسوب میشود. یعنی کاملاً ساختار سیاسیاش غیرفدرال است اما سیاستگذاری غیرمتمرکز انجام میشود. یعنی بیشترین سیاستگذاری در سطح استانی انجام میشود.
اما به هرجهت، چیزی که دیده میشود این است که قریب به ۳۵٪ جامعه گرایش به ساختارغیرمتمرکز دارند. ولی نکته مهمتر این است که ۴۰٪ میگویند اطلاعات کافی ندارند.
از سوی دیگر در جهان زیستی امروز ما، تمام نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و بانک جهانی مشوق عدم تمرکزند، و نه الزاماً سیستم فدرالی. نکته بسیار مهم این که مسئله فدرالیسم و غیرمتمرکز بودن و ساختار مرکزگرا بحثی است که باید بسیار به آن پرداخته شود و متاسفانه به آن نپرداختهایم. به همین دلیل هم قریب به ۴۰٪ جامعه آماری میگویند اطلاعات کافی ندارند.
یکی دیگر از نکات بسیار جالب توجه در این نظرسنجی مربوط میشود به گرایش سیاسی. اکثر نظردهندگان خواهان براندازی و گذار از جمهوری اسلامی هستند. نظر شما در مورد آمار بالای ۵۲٪ شرکتکنندگانی که خواهان براندازی هستند، چیست؟
اقبال جامعه ایران کاملاً به سمتی خارج از دو قطبی اصلاحطلب و اصولگراست. یعنی حتی اگر کسی دورادور جامعه ایران را ببیند و حدی از دماسنج اجتماعی را لحاظ کند، این که بیش از نیمی از جامعه خواهان براندازی هستند، چیز عجیبی نیست.
اما نکته قابل تامل این است که از سال گذشته تا مهر امسال، نزدیک به ۱۰ درصد تمایل به براندازی افزایش پیدا کرده و آمار آنهایی که مایل به اصلاحات بودند، ۱۰ درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر، بخشی که تغییر عمدهای نکرده، طرفداران ثابت جناح اصولگرا یا اقتدارگراست که حولوحوش ۱۵٪ جامعه آماری را میسازند.
در هر صورت، اکثریت جامعه، یعنی بیش از نیمی از جامعه، خواهان براندازی است و با در نظر گرفتن طرفداران گذار، حولوحوش ۸۰٪ جامعه خواهان عبور از جمهوری اسلامی است و این نتیجه عجیبی نیست. چون در نظرسنجی بهار امسال، که برای سؤال «جمهوری اسلامی، آری یا نه؟» انجام شد، قریب به ۷۸٪ جامعه گفتند که در یک همهپرسی آزاد، به جمهوری اسلامی «نه» خواهند گفت.
آقای ملکی، در قیاس نتایج این نظرسنجی با نتایج نظرسنجی خرداد ۹۷، آیا شاخصی هست که دچار تغییر بسیار زیادی شده باشد تا حدی که برای خود شما سؤال ایجاد کند؟ آیا شما روندی تدریجی را مشاهده کردید از دوسال پیش تا به امروز یا با شاخصهایی مواجه شدید که به شدت کاهش یا رشد را نشان میدادند؟
اگر این دو نظرسنجی را کنار هم قرار بدهم، نکات شگفتآور کم نیست. به بخشی اشاره کردم. مثلاً رأی به رضا پهلوی که الزاما رای به سلطنت نیست.
نکته جالب دیگر گرایش به نظام پادشاهی یا سلطنت مطلقه در ایران است. این نکته قابل تأملی است.
در پاسخ به سؤالی که در مورد نوع حکمرانی بود [که آیا شما یک ساختار دموکراتیک را بهترین شکل حکمرانی میدانید یا حکومتی که در آن متخصصان بدون دخالت عامه مردم حکمرانی کنند یا حکومت توسط یک فرد مقتدر که نهادهایی مثل مجلس یا نهادهای دموکراتیک مزاحمش نباشند]، حولوحوش ۸٪ خواهان حکومت توسط یک فرد مقتدرند که نهادهای دیگر مزاحمش نشوند؛ یعنی حکومت فردی مقتدر.
همچنین در نظرسنجی امسال، در بین نظامها، نظام سلطنت مطلقه را هم گنجاندیم. سلطنت مطلقه نظامی است که در آن پادشاه تمام تصمیمات را میگیرد و نخستوزیر اجرا میکند. شاید نقطه مقابل [مابهازای] ولایت فقیه در جمهوری اسلامی باشد. قریب به ۵٪ خواهان این نوع نظاماند.
نکته دیگر، گرایش به احزاب است. جامعه ایران هنوز هم به نوعی «دولت رفاه» گرایش دارد؛ یعنی احزابی که در غرب به عنوان سوسیال دموکرات شناخته میشوند.
از سوی دیگر، با بررسی نوع گرایش سنی افراد به احزاب مختلف میبینیم که در ایران کاملاً مخالف دیگر روندها در جهان، جوانان ایرانی بیش از استاندارد جهانی به احزاب راستگرا (هم گرایش راست لیبرال و هم گرایشی مثل حزب پادشاهخواهان و مشروطهخواهان که حزب محافظهکار در همه جای دنیا تلقی میشوند) گرایش دارند.
در جهان غالباً جوانها به احزاب چپ گرایش دارند و سنین بالاتر به احزاب راست مایلاند. ولی میبینیم در ایران این روند متفاوت با روند جهانیاش، چه در کشورهای در حال توسعه و چه کشورهای دیگر، است. البته این مسئله میتواند واکنشی باشد به جمهوری اسلامی؛ حکومتی که خود را به نوعی در اردوی مخالف امپریالیسم و کمپ چپزده تعریف میکند و این مسئله باعث شده بخشی از جوانها اقبال و گرایش به احزاب راستگرا پیدا کنند.