اولگا توکارچوک، نویسنده، شاعر، فیلمنامهنویس و روشنفکر لهستانی، جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۸ را از آن خود کرد. جایزهای که به دلیل بحرانهای درونی آکادمی نوبل در سال گذشته، امسال به او اهدا شد. او پیشتر جوایز مهم داخلی و جهانی دیگری هم کسب کرده بود، از جمله جایزه منبوکر ۲۰۱۸. توکارچوک که از ۱۹۰۵ تاکنون ششمین برنده نوبل ادبی در لهستان است، دومین زن لهستانی برنده نوبل ادبی پس از ویسلاوا شیمبورسکا، شاعر بزرگ قرن بیستم، است.
پروفسور آنّا کراسنووُلسکا، پژوهشگر اساطیر ایرانی و شاهنامه و زبان فارسی، و نیز رئیس پیشین دپارتمان ایرانشناسی دانشگاه کراکوف در لهستان، را دعوت کردم به برنامه هفتگی «نمای دور-نمای نزدیک» رادیو فردا که به «مرور کتاب» اختصاص دارد.
خانم کراسنووُلسکا آثاری از ادبیات داستانی معاصر ایران چون «طوبا و معنای شب» از شهرنوش پارسیپور و «یک روز مانده به عید پاک» از زویا پیرزاد را هم به لهستانی ترجمه کرده است.
خیلی خوش آمدید پروفسور کراسنوولسکا به این برنامه مرور کتاب. میخواهیم بهطور ویژه نگاهی کنیم به اُلگا توکارچوک، برنده نوبل ۲۰۱۸، که امسال برگزیده شدنش در آکادمی نوبل اعلام شد. برای ما از موقعیت خانم توکارچوک در ادبیات لهستان بگویید، از میزان محبوبیت آثارشان و کلاً از شناختی که عامه مردم از این آثار در کشور خودش دارند.
در مورد خانم توکارچوک باید بگویم این جایزه نوبل که ایشان گرفتهاند برای همه لهستانیها، (شاید همه نه، ولی برای بسیاری از لهستانیها) باعث خوشحالی زیادی است. در موقع حساسی هم این جایزه را دریافت کردهاند، چون ما یک انتخابات پارلمانی داریم که میتوان گفت انتخاباتی سرنوشتساز است و فکر میکنم دریافت این جایزه نوبل برای بسیاری از مردم انگیزهای باشد تا به پای صندوقهای رأی بروند و به دموکراسی رأی بدهند و دنبال تغییر مثبتی برای لهستان باشند.
ما البته در ادامه این گفتوگو بهاختصار به موقعیت سیاسی یا نظریات اجتماعی-سیاسی خانم توکارچوک خواهیم پرداخت. ولی اگر اجازه بدهید ابتدا از موقعیت ادبی ایشان و جایگاه آثار ایشان در میان نویسندگان معاصر لهستان آغاز کنیم.
بله. خب میشود گفت ایشان نماینده یک نسل میانسالِ نویسندگان لهستانی هستند و چندین دهه است که ایشان در لهستان یکی از نویسندگان محبوب مردم شدهاند.
البته ادبیات و سبک نویسندگیشان، خاص [خودش] است. یعنی نثری دارند که به تاریخ نثر لهستان در قرن بیستم و حتی قرون قبلی برمیگردد، ولی خیلی جنبه خصوصی (شخصی) دارد. او نویسندهای است که [مضامین] نویسندگیاش، هم به تاریخ لهستان برمیگردد و هم به بعضی از اساطیر، اما دیدگاههایش به هیچ وجه یک دیدگاه ناسیونالیستی نیست. البته تا به حال زیاد در زمینههای اجتماعی و سیاسی لهستان فعال نبوده. حتی فکر میکنم تا حدی نویسندهای گوشهنشین است. در یک دِه زندگی میکند در گوشه جنوب غربی لهستان. [با این حال] در بعضی اعتراضات و کمپینها هم شرکت میکند؛ در دفاع از حقوق زنان یا در دفاع از طبیعت و محیط زیست. در این زمینهها هم صدایش در فضای عمومی شنیده میشود. البته در کتابهایش هم به این مسائل اشاره میکند و آنها را به طور غیرمستقیم و حساسی مطرح میکند.
درباره آثار خانم توکارچوک گفته میشود لحن اسطورهای نوشتههای ایشان بسیار مورد توجه است و همین طور نگاه ایشان در آثارشان به تاریخ لهستان، تاریخ قرون میانه لهستان. فضای عمومی آثار خانم توکارچوک دقیقاً چگونه است؟ آیا ایشان بیشتر دنیایی اساطیری را در کارهایشان مطرح میکنند؟
بله، تا حدی. یعنی میشود گفت یک جنبه رئالیسم جادویی هم در کارهایشان هست تا حدی، و یک جنبه سوررئالیسم. اما ریشههایش در تاریخ لهستان است. البته نه در حوادث قرون وسطی. اما مثلاً یکی از کتابهای بزرگش، یعنی کتابهای یعقوب، کتابی است که بیشتر در قرن هجدهم میگذرد و در لهستان قدیم؛ چندملیتی و چندفرهنگی و چندمذهبی و رنگارنگ، خیلی متفاوت، با تفاوتهای درونی زیاد که دنیایی یکپارچه و یکملیتی نیست. دیگر اینکه میشود گفت کتاب دیگرش به نام پروازها (Bieguni) کتابی به صورت سفرنامه است. کتابی درباره سفر و جاهای مختلف دنیاست که باز هم دنیایی را نشان میدهد که دنیای خیلی متفاوتی است.
سومین رمان خانم توکارچوک کتابی است به نام(Prawiek…) پراویِک...
بله، پراویک. من هم الان دنبال معادل فارسیاش بودم که فکر کنم میشود چیزی مثل «باستانآباد»، یا یک جایی که خیلی قدیمی است. درست است؛ کتابی است مثل «صدسال تنهایی» مثلاً، یا اگر ادبیات فارسی را در نظر بگیریم، «اهل غرق» خانم منیرو روانی پور، که تاریخ جایی دورافتاده از دنیا و تاریخ چندین نسل در آنجا برگزار(روایت) میشود.
همین کتاب وقتی در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، خیلی هم مورد توجه قرار گرفت و بسیار هم ترجمه شد. در واقع میشود گفت خانم توکارچوک با این کتاب توانست موقعیت خودش را بهعنوان نویسندهای مهم تثبیت کند.
بله، محبوبیت ایشان [با همین کتاب] شروع میشود و اصلاً [فعالانِ حوزه] نقد ادبی و محافل فرهنگی متوجه ایشان میشوند. اولین جایزه ادبیاش هم به همین کتاب تعلق گرفت.
ایشان یک رمان دیگری دارند که به «پروازها» ترجمه شده و در سال ۲۰۱۸ جایزه "منبوکر" را به دست آورد.
بله، جایزه بوکر را برای همان رمان Bieguni که به نظرم معادلش به فارسی «دوندگان» میشود...
به انگلیسی [Flights] «پروازها» ترجمه شده.
بله بله، چون این رمان درباره افراد مسافر است، داستان [درباره مکانها و]جاهای مختلف دنیاست؛ داستانهای سفر، از جمله پروازهای هوایی.
از خانم توکارچوک در عین حال به عنوان یک روشنفکر حوزه عمومی هم در لهستان یاد میشود که دیدگاههایی دارد. از جمله به خاطردیدگاههایش در « کتابهای یعقوب» به شدت در مرکز توجه سیاسی قرار گرفت از طرف جناحهای دست راستی و محافل ناسیونالیستی و تندروِ لهستانی که کمپینهایی برای حمله به ایشان به راه انداختند. حتی او را «ضدوطن» و «خائن به میهن» خواندند. ماجرای این حملات چه بود خانم کراسنوولسکا؟
بله، درست است. به طور کلی حزب حاکم که به شدت ناسیونالیست است و مذهبگرا، سعی میکند تاریخ لهستان یکپارچه باشد و رسمی و خیلی ناسیونالیستی، و این تاریخ خیلی هم به طور قهرمانانه نشان [جلوه] داده بشود؛ یعنی یک لهستان خالص که فقط متعلق به «یک ملت» و «یک فرهنگ» باشد. اما توکارچوک در کتابهایش دنیایی را نشان میدهد که دنیایی چندملیتی است؛ یعنی لهستانی است که فقط لهستانیها در آن نیستند...
یعنی در آثارش لهستان چندفرهنگی را تصویر میکند؟
بله، چند فرهنگی، چندملیتی، چندمذهبی و چندزبانی. یعنی دنیایی که لهستانیها در آن به هیچ وجه به عنوان [ملتی بینقص و] ایدهآل نشان داده نمیشوند؛ [تصویری که] با آن تصویر ایدئال ناسیونالیستها خیلی تناقض دارد.
جالب است که لهستان دو برنده سرشناس نوبل در این سالها و یکی دو دهه اخیر داشته و...
ببخشید! ولی من اینجا باید بگویم که ما به طور کلی پنج برنده نوبل ادبی در لهستان داریم...
من منظورم در سالهای اخیر است، آن هم به طوری که [با فاصله اما پشت سر هم] دو «نویسنده زن» لهستانی برنده این جایزه شدهاند: خانم شیمبورسکا و خانم توکارچوک. میخواهم به طور کلی از موقعیت نویسندگان زن لهستان در این کشور برای ما بگویید. آیا این دوجایزه نشانگر آن است که زنان لهستانی نسبت به مردان هموطنشان در امر نوشتن، در شعر یا رماننویسی و ادبیات، اکنون دست بالاتر و تواناتری دارند؟
[بله؛ اما] البته همیشه این گونه نبوده. میشود گفت همانطوری که در ایران نویسندگان زن نسبتاً دیر وارد صحنه شدهاند، در لهستان هم همینطور بوده است. البته کمی [از ایران] زودتر و در اواخر قرن نوزدهم اولین نویسندگان زن کارشان را شروع کردند. [هرچند] راهشان همیشه راه سختی بوده در دنیای ادبیاتِ قرن نوزدهم یا حتی در نیمه اول قرن بیستم. میشود گفت [دنیای ادبیات لهستان] دنیای اکثراً مردانهای بوده. نقد ادبی هم همینطور مردانه بوده. بنابراین برای نویسندگان زن همیشه راه سختی [پیش رویشان] بوده تا به رسمیت شناخته شوند.
تأثیر نوبل خانم توکارچوک بر فضای فرهنگی امروز لهستان چگونه خواهد بود؟ تا چه حد دریافت چنین جایزه ادبی جهانی برای مردم لهستان و نویسندگان لهستانی و فضای فرهنگی این کشور اهمیت دارد؟
خیلی اهمیت دارد. همان طوری که خود خانم توکارچوک گفتند، بهترین موقع برای دریافت این جایزه بود. چون الان لهستان به چنین تشویقی بسیار نیاز دارد. همانطور که گفتم، ما وضع سیاسیمان خراب است. یعنی ناسیونالیستها سر کارند و طبق نظرسنجیها احتمال پیروزی دوبارهشان خیلی قوی است. بنابراین نقش لهستان و اعتبار آن در صحنه بینالمللی خیلی پایین آمده است. این که یک نویسنده زن لهستانی جایزه نوبل برده، نشانی است که در لهستان هم کسانی هستند و محیطهای فرهنگیای هست که تسلیم نمیشوند و امیدی هست که این وضع نامطلوب به پایان برسد. برای نسل جوان هم مهم است، چون این نمونهای است برای شروع و راهی که دنبال کنند.