بسیاری تحلیلگران نتایج انتخابات شهرداریها در ترکیه را یک تحول مهم در سپهر سیاسی این کشور ارزیابی کردهاند که میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد. شکست کمسابقهٔ حزب عدالت و توسعه و پیروزیهای مخالفان باعث شد حتی برخی آن را یک نقطهعطف در روند جریانهای سیاسی این کشور ارزیابی کنند.
هاکان یاووز، استاد علوم سیاسی دانشگاه یوتا آمریکا، این انتخابات را یک زلزله یا سونامی میخواند و معتقد است «آغازِ پایانِ اردوغان» کلید خورده است.
آقای یاووز که کتابهای متعددی دربارهٔ سیاست و جامعهٔ ترکیه نوشته و برخی از آنها هم به فارسی ترجمه شده، در گفتگو با رادیوفردا تأکید دارد ضرباتی که اردوغان به نهادها و ساختارهای دموکراتیک ترکیه وارد کرده، آنقدر عمیق و مخرب بوده که سالها زمان میبرد تا ترمیم و اصلاح شود.
کاملِ این گفتگو را میتوانید در ادامه بشنوید و یا بخوانید.
- برای اولین سؤال، انتخابات شهرداریها در ترکیه را چطور تحلیل میکنید؟ آیا این نتایج شما را شگفتزده کرد؟
بله، من خیلی شگفتزده شدم و این نتایج مانند یک زلزله بود. واقعیت این است که من انتظار چنین واکنشی را از جامعه نداشتم. بهنظرم این نتایج بهصورت شفافی مشخص کرد که مردم دیگر از اردوغان خسته شدهاند. درحالیکه مشکلات اقتصادی ادامه دارد و نرخ تورم به بیش از ۶۰ درصد رسیده، این یک لحظهٔ بسیار کلیدی و مهم است و نشان میدهد مردم ترکیه دیگر به اردوغان اعتماد ندارند.
- به نظر شما چه عواملی باعث شد چنین نتیجهای رقم بخورد؟
فکر میکنم سه عامل وجود دارد. نخست اقتصاد؛ ترکیه تعداد بسیار بالایی افراد بازنشسته دارد و حقوقی که آنها از دولت دریافت میکنند، در شهرهای بزرگی چون استانبول، آنکارا و ازمیر حتی هزینهٔ اجارهخانهٔ آنها را هم تأمین نمیکند. همچنین قیمت مواد غذایی در کشور بسیار بالا رفته است.
این نخستین ماه رمضانی در کشور بود که مردم حتی توان خرید گوشت هم برای سفرههای خود نداشتند. ما در در طول رمضان نوعی نان در نانواییها میپزیم که آن را پیده مینامیم که قیمتش کمی از نان گرانتر است. بستگان من در ترکیه میگویند که این نخستین رمضانی است که نه تنها نمیتوانند گوشت بخرند که حتی توان اقتصادی خرید پیده را هم ندارند.
عامل دوم فروپاشی سیستم قضایی در کشور است. فساد در میان قضات به قدری بالا گرفته که پوشش رسانهای وسیعی در این خصوص در روزنامههای ترکیه مشاهده میشود. شما میتوانید بهراحتی قضات را بخرید و این به مسئلهٔ عیانی در جامعه تبدیل شده است. یکی از بازرسان اخیراً نامهای را منتشر کرده بود که در آن فهرست خدماتی را که افراد میتوانند با پرداخت پول از قضات دریافت کنند، دقیق مشخص میکرد. حتی قیمتها هم مشخص شده بود و اینها نشانههایی از فروپاشی سیستم قضایی کشور هستند.
عامل سوم که البته به مورد دوم ارتباط دارد، فروپاشی نهادهاست. استقلال نهادها در کشور از بین رفته و دیگر مردم هم به آنها اعتماد نمیکنند و در مجموع نمیتوانند به نیازهای جامعه پاسخ دهند. در اثر اقداماتی که دولت اردوغان ایجاد کرده، جایگاه دستگاههای دولتی و نهادها تخریب شده است.
اگر بتوانم به عامل چهارمی هم اشاره کنم، مسئلهٔ پناهجویان است. ترکیه چیزی حدود ۷ تا ۱۰ میلیون پناهجو در خود جای داده. بیشتر آنها بعد از جنگ از سوریه به کشور ما آمدهاند و نگرانیهایی را در ترکیه ایجاد کردهاند. اینها مجموعه عواملی هستند که آنچه من آن را زلزله یا سونامی در سیاست ترکیه مینامم، رقم زدهاند.
- برخلاف نظر شما، برخی معتقدند که خیلی نباید در تحلیل نتایج این انتخابات زیادهروی کرد، چون در نهایت آرای حزب جمهوریخواه و عدالت و توسعه خیلی به یکدیگر نزدیک است. چرا شما فکر میکنید که نتیجهٔ این انتخابات یک زلزله بوده؟
چون اردوغان شکست بزرگی متحمل شده. حتی در برخی از شهرهای محافظهکار که هرگز به حزب جمهوری خواه خلق رأی نداده بودند، این بار به کاندیدای این حزب رأی دادند. شما میدانید که این حزب در واقع همان جریان سیاسی است که مصطفی کمال آتاتورک تأسیس کرده و همواره بهعنوان یک حزب سکولار و حامی غرب در نظر گرفته میشده، اما همین حزب در شهرهای محافظهکار و مذهبی و در آناتولی به پیروزیهای بیسابقهای دست یافته است.
حزب جمهوریخواه خلق در شهرهایی پیروز شده که پیش از این حتی نتوانسته بود ۳۰ درصد آرا را کسب کند. در آنکارا منصور یاواش، نامزد این حزب، توانست بیش از ۶۰ درصد آرا را کسب کند یا اکرم اماماوغلو در استانبول ۵۲ درصد رأی به دست آورد. مجموعهٔ اینها تغییرات اساسی هستند که در روند ترکیه رخ داده و به نظر من این آغازِ پایانِ اردوغان است.
- اما به صورت کلاسیک ما همیشه شاهد این بودهایم که اقبال به اردوغان حتی در انتخاباتهای ریاستجمهوری هم در شهرهای بزرگ چندان قابل توجه نبوده و برعکس او بیشتر به لطف آرای شهرهای کوچک و مناطق آناتولی توانسته در نهایت در انتخاباتها پیروز شود. آیا چنین پیشینهای ما را به این نتیجه نمیرساند که اگر باز هم انتخابات ریاستجمهوری یا پارلمانی برگزار شود، او به مدد همین شهرهای کوچک پیروز خواهد شد؟
این بار تغییراتی که رخ داده، تنها محدود به یک ناحیه و منطقه نیست و گسترهٔ آن کل کشور را در بر گرفته است. تغییرات مهمی حتی در شهرهای کوچک رخ داد، برای مثال در آدانا حزب دولت نتوانست حتی در کوچکترین سطوح هم هیچ کرسی شهرداری را برنده شود.
اردوغان نه تنها در مراکز صنعتی بزرگی چون استانبول، آنکارا، ازمیر و بورسا کنترل را از دست داده که حتی در برخی شهرهای سنتی در آناتولی هم باخته است. یا در جایی به نام آدیامان که یک شهر بسیار محافظهکار و کردنشین است که جماعت نقشبندیها در آنجا تسلط بالایی دارند، برای نخستین بار یک نمایندهٔ حزب جمهوریخواه خلق رأی آورد.
- در خصوص شرایط برگزاری انتخابات هم بحثهای زیادی مطرح شده بود، آیا ما شاهد برگزاری یک انتخابات آزاد در ترکیه بودیم؟
این انتخابات هرچند آزاد بود، اما نمیتوان آن را منصفانه نامید. دولت از تمام منابع خود برای تأثیر بر روند انتخابات استفاده کرد. شما میدانید که اردوغان یک رئيسجمهور مستقل نیست بلکه او هنوز رئيس حزب عدالت و توسعه است و به جای اینکه رویکردی بیطرفانه در پیش بگیرد، از تمام ظرفیتها برای تأثیرگذاری بر روند انتخابات استفاده میکند؛ اما در نهایت و برخلاف تمام تلاشهایش حزب عدالت و توسعه نتیجه را واگذار کرد.
- اما ما در کمتر از یک سال پیش شاهد انتخاباتی بودیم که تمام احزاب اپوزیسیون برای شکست اردوغان با یکدیگر متحد شدند و در نهایت باز هم این اردوغان بود که مطابق معمول پیروز شد. این مشکلات اقتصادی که شما اشاره کردید هم هیچکدام جدید نیستند. در این مدتِ کم چه اتفاقی باعث شده آرای عمومی تا این اندازه تغییر کند؟
این یک پرسش عالی و بنیادین است و در واقع سؤال من هم هست که در این ۱۰ ماه چه چیزی خلقوخوی عمومی را تغییر داده؟ چند عامل برای آن میتوان در نظر گرفت.
انتخابات ریاستجمهوری آخر، ائتلافی از تمام احزاب مخالف دولت به رهبری حزب جمهوریخواه خلق وارد صحنه شدند و آن ائتلاف تا اندازهای این مسیر را هموار کرد که احزاب مخالف بتوانند بهتر با مشکلات و دغدغههای جامعه آشنا شوند.
آن ائتلاف به رهبری قلیچداراوغلو که حتی احزاب مذهبی و محافظهکار را هم در درون خود داشت، با وجود شکست در انتخابات تأثیر بزرگی در آنچه امروز شاهدش هستیم گذاشت. به نظر من پیروزی که امروز حاصل شده، نتیجهٔ مسیری است که ائتلاف قلیچداراوغلو در انتخابات سال گذشته هموار کرد.
دومین عامل باز هم اقتصاد است. در ۱۰ ماه گذشته مردم هم شاهد بدتر شدن اقتصاد بودند و هم اخبار در مورد فساد در حاکمیت و سبک زندگی مقامهای وابسته به حکومت بیش از قبل در رسانهها و بهویژه در شبکههای اجتماعی برجسته شد که ناامیدی بیشتری را نسبت به حکومت اردوغان برانگیخت.
سومین عامل نامزدهایی هستند که اردوغان برای این انتخابات تعیین کرده بود. آنها بعضاً افراد احمقی بودند که حتی شهرهایی را که در آنجا نامزد شده بودند، نمیشناختند. مثلاً نامزد حزب عدالت و توسعه برای شهر استانبول حتی بخشهای اصلی این شهر را هم نمیشناخت. این اتفاقات به این دلیل رخ میدهد که اردوغان خود را چیزی شبیه یک خلیفه و امیرالمؤمنین میداند که میتواند همه چیز از جمله نامزدها را خودش تعیین کند و متأسفانه او الگویی رایج از یک دیکتاتوری خاورمیانهای است.
بهنظرم مجموع این عوامل باعث شده خلقوخوی عمومی جامعه تغییر کند و همهٔ اینها نشان میدهد که مردم دیگر به اردوغان اعتماد ندارند.
- از همین حالا بسیار در مورد رقیب احتمالی آتی اردوغان سخن گفته میشود. برخی از اکرم اماماوغلو سخن میگویند و گروهی هم منصور یاواش را گزینهٔ احتمالی اپوزیسیون میدانند. به نظر شما برنامهٔ مخالفان حزب عدالت و توسعه برای انتخابات بعدی چه خواهد بود؟
مردم در ترکیه سیاستمدار شکستخورده را دوست ندارند و همیشه افراد پشت افراد برنده صف میکشند. در مورد گزینههای مطرح به نظر من دو نفر بیش از دیگران مطرح هستند؛ یکی منصور یاواش و دیگری اکرم اماماوغلو.
منصور یاواش، شهردار آنکارا، توانست در این انتخابات حدود ۶۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد و تقریباً در همهٔ مناطق پایتخت به پیروزی رسید. حس من میگوید که نامزد آتی اپوزوسیون در انتخابات ریاستجمهوری یکی از این دو نفر بین اماماوغلو و یاواش است. اینها دو ستارهٔ این میدان هستند.
اما فکر میکنم مردم احساس بهتری نسبت به منصور یاواش در مقایسه با اماماوغلو داشته باشند چرا که اولاً یاواش بیش از اماماوغلو روح احترام به قانون را در خود دارد و دوماً اماماوغلو بهنوعی ویژگیهای شخصیتی مشابه اردوغان را دارد.
- اردوغان قبلاً گفته که دیگر در انتخابات شرکت نخواهد کرد. آیا میتوانیم این حرف او را جدی بگیریم؟
من فکر نمیکنم اردوغان چنین کاری کند. او چنین چیزی گفته اما من باور نمیکنم. او یک دروغگوی حرفهای است که بارها از این حرفها زده. او نه تنها نهادهای ما را نابود کرده که حتی به جنبهٔ اخلاقی اسلام هم ضربات بسیار بدی وارد کرده. برای اردوغان دین و مذهب تنها یک ابزار است که او را به اهدافش برساند.
- در سیاست خارجی چه تفاوتی بین حزب عدالت و توسعه و جمهوریخواه خلق میتوان مشاهده کرد؟ به صورت مشخص در خصوص ایران فکر میکنید چه تفاوتهایی میان سیاستهای دو حزب وجود دارد؟
حزب جمهوریخواه خلق بیشتر رویکرد سکولاریستی طرفدار غرب دارد و نمیخواهند خیلی کشور درگیر مسائل خاورمیانه شود و ترکیه به خانهٔ گروه اخوانالمسلمین تبدیل شود و میخواهند فرایند پیوستن به اتحادیهٔ اروپا پی گرفته شود.
در خصوص غزه و جنگ با اسرائيل، کاملاً شاهد رویکرد دوگانهای از سوی اردوغان هستیم. از یک طرف خود را حامی فلسطینیان معرفی میکند و حماس را «جنبش آزادیبخش فلسطین» مینامد، از سوی دیگر اما روابط آنکارا با اسرائيل از زمان آغاز جنگ در غزه بسیار مستحکمتر شده است.
در خصوص ایران باید بگویم که دو کشور خیلی مشکلی با یکدیگر ندارند، اما تنشها و منازعاتی در سوریه و عراق وجود دارد که ایران را در یک سمت و ترکیه را در طرف دیگر قرار میدهد. در عین حال هر دو نگرانی عمدهای در خصوص کُردها دارند و این دو کشور را به همکاری با یکدیگر سوق میدهد.
در مجموع من خیلی تفاوت اساسی در رویکرد این دو حزب در قبال ایران نمیبینم، اما میتوانم بگویم که سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه به سمت یک رویکرد غیرفرقهای حرکت میکند، اما سیاست خارجی اردوغان فرقهای است.
- در خصوص جمهوری آذربایجان چطور؟ ایران نگرانیهایی دربارهٔ رویکردهای پانترکی اردوغان در باکو دارد. آیا سیاستهای حزب جمهوریخواه خلق در قبال جمهوری آذربایجان با عدالت و توسعه تفاوت دارد؟
ببینید، اردوغان و علیاف شریک اقتصادی یکدیگر هستند و فکر میکنم روابط آنکارا با باکو در حکومت حزب جمهوریخواه خلق بیشتر جنبهٔ رسمی پیدا خواهد کرد و دیگر شاهد چیزی شبیه آنچه امروز شاهدش هستیم، نخواهد بود.
اما همزمان فراموش نکنید که ترکیه بسیار به گاز و نفت جمهوری آذربایجان وابسته است و سیاست خارجی ترکیه در قبال جمهوری آذربایجان تغییر چندانی نخواهد کرد، اما دیگر در سطحی که امروز هست، باقی نخواهد ماند.
- به نظر شما این انتخابات یک نقطهعطف در تحولات سیاسی ترکیه به شمار میرود و ما پس از این باید شاهد نزول اردوغان و حزب عدالت و توسعه باشیم؟
بله. همانطور که گفتم، این آغاز پایان دوران اردوغان در ترکیه است چرا که دیگر چیزی به نام عدالت و توسعه وجود ندارد و فقط یک نفر به نام اردوغان آنجاست که اگر کنار برود، حزب هم یکشبه تمام خواهد شد. ما اینجا با یک حزب سیاسی بهمعنای رایج روبهرو نیستیم که ساختار و تشکیلات داشته باشد؛ همه چیز تکنفره است.
- و اگر این اتفاق بیفتد، اپوزیسیون ترکیه میتواند آنچه را شما از آن تحت عنوان تخریب نهادها و ساختار یاد کردید، ترمیم کند؟
پرسش اصلی دقیقاً همین است. اردوغان در طول ۲۰ سال بسیاری از نهادهای کشور را نابود کرده و این مسیر دشوار و طولانی خواهد بود که آنها اصلاح و ترمیم شوند. اما من معتقدم این اتفاق میافتد و هیچ گزینهٔ دیگری هم وجود ندارد.