یادداشتی از بهروز شاکریفرد: خسارتهای آتی بحران گرمایش زمین موضوعی است که بهآرامی در حال رخنه کردن در رسانههای گوناگون است. اما پرسش مربوط به چگونگی تقسیم کردن هزینههایی که امروز برای جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع باید بپردازیم، کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
قبل از دامنگیر شدن بحران کرونا برنامههای مبسوطی برای سرازیر کردن سرمایه، در قاره اروپا و نیز چین، به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و فراهم کردن زیرساختهای شهری برای خودروهای برقی در نظر گرفته شده بود. این مجموعهبرنامهها را معمولاً با عنوان قرارداد یا پیمان سبز میشناسند.
اما بحران اقلیمی مشکلی فرامرزی است و نیازمند همکاریهای گسترده در سطح بینالمللی. از این رو، اقدام یک کشور و یا یک قاره تأثیر کوچک و شاید ناملموسی داشته باشد. و البته از همین روست که نحوه تقسیم کردن هزینهها بین کشورهای متعدد اهمیت پیدا میکند.
آیا بیشترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای باید بیشترین سهم را در فراهم کردن سرمایههای لازم برای دوران گذار داشته باشند، یا سهم بیشتر متعلق به کشورهایی است که میزان تولید گازهای گلخانهایِ آنها به ازاء هر شهروند (تولید سرانه) بیش از دیگران است؟ یا شاید کشورهایی که بیشترین درآمد را از فروش سوختهای فسیلی دارند؟ اگر اینگونه بیندیشیم، آیا سوی دیگر بازار، یعنی خریداران این سوختها، مسئول نیستند؟
میتوان موضوع را حتی پیچیدهتر کرد: شاید برای دستیابی به راهحلی عادلانه، باید میزان تولید کل گازهای گلخانهای هر کشور را از زمان انقلاب صنعتی محاسبه کرد و این را مبنای تقسیم مسئولیت قرار داد. آیا این روش قانعکنندهتر نیست؟ در این یادداشت کوتاه، نگاهی گذرا میاندازیم به گوشههایی از این پرسشها.
تعریف بحران اقلیم
افزایش غلظت دو گاز دیاکسید کربن و متان باعث حبس شدن اشعه ماوراء بنفش خورشید در جوّ زمین میشود. این پدیده باعث گرمتر شدن زمین و، در نتیجه، تغییر نرخ تبخیر آب و بارش باران خواهد شد. این نوع تغییرات جوّی، هم کشت محصولات کشاورزی را مشکل میکند و هم تهدیدی جدی برای پوشش گیاهی و جانوری مناطق گوناگون خواهد بود. ادامه این روند میتواند سبب انقراض گسترده جانوران و کاهش شدید فرآوردههای غذایی و یا عواقب خطرناکتر باشد.
تولیدکنندگان بزرگ
میزان تولید گازهای گلخانهای بخشی از مشکل است و بزرگترین تولیدکنندگان دیاکسید کربن اقتصادهای بزرگ جهاناند: چین با سهم ۲۷ درصد از کل تولید جهان در جایگاه نخست قرار دارد و ایالات متحده آمریکا با سهم ۱۵ درصد در رتبه دوم. این دو کشور با جمعیتی معادل ۲۲.۷۵ درصد جمعیت جهان (۱.۸ میلیارد نفر) حدود ۴۰ درصد دیاکسید کربن جهان را تولید میکنند.
مصرف سرانه انرژی در چین بسیار کمتر از آمریکاست. با این حال، به سبب جمعیتی نزدیک به یک میلیارد و ۴۳۹ میلیون نفر، این کشور بیشترین سهم را در تولید گاز دیاکسید کربن در جهان دارد.
نکته شایان توجه در گزاره مزبور، تفاوت چشمگیر تولید گاز CO2 به ازای هر شهروند بین این دو کشور است. طی سالهای آینده، تلاشهای زیادی برای همگرایی این شاخص مهم (تولید آلاینده به ازای هر شهروند) صورت خواهد گرفت، چرا که این همگرایی یکی از لازمههای رسیدن به راهحلی عادلانه و قابلپذیرش برای همه کشورها خواهد بود.
همگرایی مصرف سرانه انرژی و نیز همگرایی تولید گازهای گلخانهای در جهان، علاوه بر اینکه گامی مهم در مسیر رسیدن به توافقی جامع برای مدیریت بحران اقلیمی است، از یک جنبه دیگر نیز اهمیت دارد: دسترسی به انرژی، و استفاده بهینه از آن، هر دو از اهداف مهم تمدّن بشری هستند (اهداف توسعه پایدار سازمان ملل - هدف شماره ۷).
مسیر پیشِ رو بسیار طولانی است. برای رسیدن به این دو هدف، جهان امروز به دو نوع رویکرد متفاوت در عرصه انرژی نیازمند است:
یک - اطمینان حاصل کردن از اینکه کشورهای در حال توسعه به جای نیروگاههای حرارتی (ذغال سنگ و گاز) به انرژیهای تجدیدپذیر روی میآورند؛
دو - اطمینان حاصل کردن از اینکه کشورهای توسعهیافته به مرور زمان زیرساختهای اقتصادی خود را به سمت انرژیهای پاک سوق خواهند داد.
چشمانداز رشد جمعیت و رشد مصرف
بسیاری از مشاوران ارشد بخش انرژی (اقتصاددانان حوزه انرژی) تمرکز ویژهای بر دو کشور چین و هند دارند: اولی به دلیل سهم بزرگی که در تولید گازهای گلخانهای دارد، و دومی به دلیل رشد چشمگیر در عرصه اقتصاد و جمعیت، و نیاز به انرژی.
بر اساس گزارش مرکز اطلاعات انرژی ایالات متحده آمریکا، بیشترین رشد اقتصادی طی ۳۰ سال آینده در کشور هند رخ خواهد داد. در صورت تحقق این پیشبینی، هند میزبان بیشترین تعداد نیرگاههای نوساز خواهد بود. حال این پرسش مطرح میشود که این نیروگاهها باید از چه نوع باشند: حرارتی (ذغال سنگ و گاز)، خورشیدی، یا بادی؟
قیمت صفحات خورشیدی و توربینهای بادی طی ده سال گذشته نزدیک به ۸۰ درصد کاهش داشتهاند، اما خورشید همیشه نمیتابد و باد همیشه نمیوزد. از این رو، کارآمد بودن این نوع فناوریها نیازمند بهکارگیری سامانههای ذخیره برق (مشابه باتریهای تلفن همراه یا لپتاپ اما در مقیاس بسیار بزرگ) هستند.
مشکل اینجاست که کشورهای در حال توسعه (مانند ایران، هند، آرژانتین، برزیل و...) تولیدکننده این فناوریها نیستند و برای گذار به سمت انرژیهای پاک باید این فناوریها را وارد کنند. نمایندگان این کشورها طی مذاکرات سالهای آتی حق دارند این پرسش را طرح کنند که چرا دو کشور آمریکا و انگلیس طی ۱۵۰ سال گذشته، در مسیر توسعه اقتصادی، حجم گستردهای دیاکسید کربن تولید کردهاند، اما اینک که نوبت به توسعه کشورهای فقیر رسیده است، باید فناوری مورد نیاز را با قیمت گزاف از کشورهای پیشرفته خریداری کنند؟
پرسش فوق اساساً ریشه در عدالت دارد و تلاش برای ارائه پاسخ به آن، نیازمند بررسی تاریخ توسعه اقتصادی و در نظر گرفتن سیر تکاملی فناوریهای مربوط به انرژی و سیر تحول قیمت آنهاست. اقدام جدی برای مقابله با بحران اقلیمی نیازمند کمکهای مالی کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه است.
خسارات مربوط به این بحران چگونه تقسیم میشوند؟
پیچیدگی بعدی مربوط به نحوه پخش شدن خسارات مربوط بحران اقلیمی است. این خسارات به صورت یکنواخت در تمام نقاط لمس نخواهد شد و برخی کشورها (هند، بنگلادش، کشورهای حوزه خلیج فارس، و آفریقای شمالی) در معرض آیندهای به مراتب سختتر قرار دارند.
علاوه بر افزایش خشکسالی، بارشهای بسیار شدید و گرمای کُشنده که از جمله آثار تغییرات اقلیمی خواهند بود، برخی مناطق در معرض طوفانهای شدید و آتشسوزیهای غیرقابلکنترل قرار خواهند گرفت. بازوی مطالعات مؤسسه مکنزی (McKinsey Global Institute) این خسارتها را به چند دسته مختلف تقسیمبندی میکند:
- خسارات مربوط به زیرساختها (پل، جاده، سیستم مخابراتی و غیره)
- شرایط بد زندگی (موج گرما که سبب اختلال در روند کار میشود)
- خسارات مربوط به منابع طبیعی
- خسارات مربوط به تأمین غذا
آمریکای شمالی که شامل کانادا، ایالات متحده آمریکا و مکزیک میشود، طی سالهای گذشته شاهد طوفانها و آتشسوزیهای شدیدتر از گذشته بوده که صدها میلیارد دلار خسارات وارد کردهاند. این وقایع طی سالهای آینده با شدت بیشتر ادامه خواهد داشت.
اتحادیه اروپا و روسیه طی سالهای گذشته شاهد موجهای شدید گرما بودهاند که تلفات انسانی آنها بیش از ۱۰ هزار نفر بوده است. طبق مطالعات موسسه مکنزی، این نوع وقایع طی ۳۰ سال آینده تا ده برابر شایعتر خواهد شد.
گرم شدن اقیانوسها طی سالهای گذشته بخش شمالی اقیانوس اطلس را با کاهش زاد و ولد ماهیها روبهرو کرده که این خسارت، تغذیه انسانها را هم با مشکل مواجه کرده است. این نوع خسارات نیز رو به افزایشاند.
چالشهای پیشِ رو
بحران تغییرات اقلیم مشکلی پیچیده و تودرتوست. از یک طرف، کشورهای پیشرفته مانند آمریکا، کانادا و برخی کشورهای اروپایی باید مصرف سرانه انرژی را بهشدت کاهش دهند، که این کار نیازمند ایجاد تحولات اساسی در برخی صنایع (مانند صنعت حملونقل و تولید فولاد) و بهینهسازی مصرف در بخشهای دیگر است.
از طرف دیگر، کشورهای در حال توسعه مانند هند و ایران باید هر چه سریعتر از انرژیهای فسیلی رویگردان شوند، که این امر بدون کمکهای مالی کشورهای پیشرفته ناممکن به نظر میرسد.
اما تمام راهکارها ارتباط تنگاتنگی با تکنولوژی نخواهند داشت. یک راهحل قدیمی و بسیار ارزانقیمت برای جلوگیری از افزایش غلظت دیاکسید کربن در جوّ زمین وجود دارد: درخت. جنگلها بخش قابلتوجهی از آلایندههایی را که ما وارد جو میکنیم جذب میکنند.
مساحت جنگلها در بسیاری از نقاط زمین طی سالهای گذشته رو به کاهش بوده است. دیروز (۱۶ ژوئن سال ۲۰۲۰) روز جهانی بیابانزدایی بود. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، بدین مناسبت، در پیامی ویدئویی از همه ملتها خواست با پدیده فرسایش خاک مبارزه کنند و با بازگرداندن پوشش سبز جلوی وخامت اوضاع را بگیرند.
پیشرفت تکنولوژی، گذار از سوختهای فسیلی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر را به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است. اما این به معنی پایان یافتن خطرات بحران تغییر اقلیم نیست. روند انتشار گازهای گلخانهای، روندی رو به رشد است و تا زمانی که متوقف نشده، درختکاری حداقل کاری است که هر شهروند میتواند برای محافظت از حقوق نسلهای آینده انجام دهد.
در مورد بحران اقلیمی نیز، مانند بسیاری دیگر از چالشهای مربوط به زیست بوم، حرکت و عمل را باید از خودمان شروع کنیم. کاشتن یک درخت کار سختی نیست.