ناآرامی و اعتراض زندانیان زن در زندان قرچک ورامین که به گفته نزدیکان زندانیان به دلیل عدم توجه نگهبانان به وضعیت یک زندانی بیمار آغاز شده بود، روز گذشته موجب دخالت مأموران گارد ضدشورش و سرکوب زندانیان شد.
برخورد با زندانیان زن تا جایی پیش رفت که ماموران به استفاده از گاز اشکآور برای آرام کردن زندانیان روی آوردند و چندین زندانی در پی این حمله راهی بیمارستان شدند.
به گفته منابع نزدیک به زندانیان، در پی این حمله، بند یک و دو این زندان دچار حریق شد. این آتشسوزی زمانی آغاز شد که زندانیان برای مقابله با گاز اشکآور ناچار به آتش زدن پتوهای خود شدند که دامنه این آتش به سایر وسایل زندانیان نیز کشیده شد.
از روز گذشته و در پی گسترش اعتراضات و ناآرامی در زندان قرچک، تلفنهای این زندان نیز قطع شده و خانواده زندانیان در بیخبری به سر میبرند.
پوریا نوری از دراویش گنابادی که مادرش شکوفه یداللهی در زندان قرچک زندانی است، در صفحه توییتر خود نوشت: «برای پیگیری از وضعیت مادرم خانم شکوفه یداللهی و دیگر زندانیان به زندان قرچک رفتم. علاوه بر تلفن، گاز و برق زندان هم از دیروز قطع شده است. در بیخبری به سر میبریم و کسی پاسخگو نیست. گفته شده برخوردها تا شب گذشته ادامه داشته و عدهای از زندانيان به خارج از زندان منتقل شدهاند.»
زندان قرچک ورامین که محل نگهداری زندانیان زن است، از اواخر سال ۱۳۸۹ رسما بازگشایی شد. این زندان که پیش از آن مرغداری بود و بعد به کمپ ترک اعتیاد تبدیل شده بود، در پی تصمیم مقامات قضایی برای تجمیع کلیه زندانیان زن استانهای تهران و البرز، به سرعت مورد بازسازی قرار گرفت و پیش از آن که از امکانات استاندارد یک زندان برخوردار باشد، زندانیان زن از زندانهای مختلف، گروه گروه به آنجا منتقل شدند.
از این پس در زندانهایی مانند اوین، قزلحصار، رجاییشهر، کچویی و سایر زندانهای استان، دیگر زندانی زنی وجود نداشت و جز شماری از زندانیان سیاسی در بندهای امنیتی، کلیه زنان زندانی در قرچک نگهداری میشدند.
این زندان که در جاده قم قرار دارد، از همان ابتدا به دلیل کمبود امکانات اولیه و قرار گرفتن در موقعیتی نامناسب بارها خبرساز شده است.طبق گزارشهای قدیمیتر در زندان قرچک، هفت سوله و بر مبنای گزارشهای جدیدتر ده سالن قرار دارد. سالنهای ۵ تا ۱۰ بندهای مشاوره زیر نظر شهرداری تهران هستند که وضعیت بهتری دارند و در مواقع سرکشی یکی از مقامات، این بندها مورد بازدید قرار میگیرند.
هر یک از سالنها گنجایش کمتر از صد نفر را دارد، اما به طور معمول در آنها بیش از دویست نفر زندگی میکنند اما در مواقعی این عدد به ششصد نفر هم رسیده است که این مسئله با توجه به غیراستاندارد بودن زندان و کمبود امکانات، زندگی را برای زندانیان دشوار و طاقتفرسا میکند.
یک زندانی سابق در بخشی از تجربیاتش از این زندان نوشته است: «این زندان از نظر بهداشتی زیر خط است. پر از رطیل، موش و مار است و هزارپا، سوسک و هر چیز دیگر در برابرشان هیچ است. من نمیدانم معیارشان چه بوده که در چنین جای پرت و خطرناکی زندان بسازند و خانوادههایمان با ترس به این منطقه میآیند. خودمان با ترس اینجا زندگی میکنیم. اینجا حتی ما آب گرم هم نداریم و مجبوریم با آب سرد حمام کنیم. زمستانها که وضعیت واقعاً بغرنج است. وضعیت آب سرد و فضای سوله که به راحتی گرم نمیشود، دمار از روزگارمان درآورده است.»
طبق گزارشها، ناآرامی در زندان قرچک از بند یک این زندان موسوم به «موادیها» آغاز شده است. به طور کلی بند مربوط به زندانیان مواد مخدر، از بدترین و بیکیفیتترین بندهای زندان است. زندانیان این بند به دلیل عدم استطاعت مالی در شرایط سختتری نسبت به سایر زندانیان زندگی میکنند. اگر سایرین میتوانند گاهی از فروشگاه زندان مواد خوراکی تهیه کنند، موادیها تنها امکان استفاده از همان جیره غذایی زندان را دارند. دعوا، درگیری و البته بهداشت به نسبت سایر بندهای زندان کمتر است. بسیاری از آنها برای تهیه مایحتاج خود ناچار به کار کردن در کارگاههای زندان برای ساعات طولانی یا کار کردن برای سایر زندانیان هستند که با درآمد اندک خود بتوانند گذران زندگی کنند. از همین روست که زندانیان جان به لب رسیده بیشتر از سایرین آمادگی اعتراض را دارند.
نرگس حسینی، یکی از دختران خیابان انقلاب در گفتوگویی با کانون زنان ایران پس از آزادی از زندان گفته بود: «آنجا برای هر زندانی یک کارت اعتباری صادر میشود و تمام نیازها با آن کارت بانکی انجام میشود. خیلی از زندانیها کسی را بیرون نداشتند که کارتشان را شارژ کند و برای گرفتن حتی یک کارت تلفن مجبور بودند به هر کاری تن بدهند. مثلاً ظرفها و لباسهای دیگر زندانیان را میشستند. عملاً فقر هم در زندان گریبانگیر بعضیهاست و نابرابری طبقاتی را در زندان هم میتوانی ببینی. در زندان این نابرابری خیلی سخت است.»
در این حال، برخی گزارشها به نقل از رئیس زندان میگویند، دلیل اعتراض و ناآرامی، خبر مربوط به عفو زندانیان در آستانه چهل سالگی انقلاب بوده است. خبری که چند روز پیش از سوی صادق لاریجانی اعلام و گفته شد پنجاه هزار زندانی به این مناسبت آزاد و یا مورد کاهش حکم قرار میگیرند.
خواهر یکی از زندانیان زندان قرچک میگوید: «زندانیان زن از روزهای پیش و پس از شنیدن این خبر بسیار امیدوار شده بودند و همه منتظر بودند تا نامشان در میان آزادیها باشد. ایجاد امیدواری و انتظار برای آزادی بدون شک بزرگترین رنجی است که میتوان بر زندانی تحمیل کرد.»
زندانیان امیدواری که چندین روز در انتظار خوانده شدن نامشان از بلندگوهای زندان بوده و در نهایت آزاد نشدهاند، ناگهان پنجشنبه شب با وخامت حال یکی از همبندیان مواجه میشوند و از آنجا که این اتفاق در ساعات خاموشی زندان افتاده، با کوبیدن بر درهای بند تلاش میکنند تا نگهبانان را نسبت به وخامت حال دوست زندانیشان باخبر کنند. اما دامنه این اعتراض و درگیری به بند دو و سپس سایر بندهای زندان نیز کشیده میشود و مسئولان برای مقابله، به حمله و استفاده از گاز فلفل در محوطه بدون تهویه سولهها روی میآورند که زندانیان را با مشکلات جدی مواجه میکند. قطع برق و گاز برای جلوگیری از آتشسوزی، راهکار دیگری است که مسئولان زندان از آن استفاده میکنند و زندانیان را در سرما و خاموشی رها میکنند.
نبود آب شرب، غذای بیکیفیت که در بسیاری از بندها زندانیان ناچار به استفاده از آن هستند، نبود امکانات سرمایشی و گرمایشی، کمبود سرویسهای بهداشتی، گران بودن اجناس در فروشگاه زندان از جمله مواردی است که زندگی زندانیان در این زندان را با خطری دائم روبهرو کرده است. زندانیانی که به دلیل مواجه هر روزه با این مشکلات و عدم برخورداری از حداقل امکانات زیست انسانی و همین طور نبود امکانات مشاوره یا به درگیری میان خود میپردازند یا اگر جان به لب شوند دست به اعتراض علیه مسئولان زندان میزنند.
برای کسانی که زندگی در بندهای عمومی زندان را تجربه کردهاند، درک این معضلات و حال و روز زندانیانی که از سر استیصال به درهای بند میکوبند، چندان دشوار نیست.
اما این اولین بار نیست که زندانیان در زندان دست به اعتراض و شورش میزنند، شرایط ناگوار زندان میتواند هر زندانی را پس از مدتی به درجهای از خشم و عصبانیت برساند که حتی به قیمت زخمی و کشته شدن یا افزایش مدت زمان حبسش به اعتراض روبیاورد.
پیش از این در سالهای ۸۹ و ۹۳ زندان قزلحصار شاهد شورش گسترده زندانیان بود که طی آن زندانیانی که قصد داشتند مانع از اجرای حکم اعدام برای سایر همبندانشان شوند، دست به اعتراض زدند و در نهایت طبق گزارشهای رسمی حداقل ۱۶ نفر در جریان این شورش کشته شدند.