مفهوم مستقیم تهدید مسئولان ارشد جمهوری اسلامی به خروج از توافق اتمی، بازگشت به فکر استفاده از «زور» بجای توسعه مبانی «قدرت» و انتخاب رویکرد «مقابله» بجای پیگیری سیاست «تنش زدایی ( détente )» در واکنش به چالشهایی است که از داخل و خارج موجودیت حکومت راتهدید میکنند.
چالشهای تازه جمهوری اسلامی از زمانی گرفت که دولت ترامپ روش پیگیری هدفهای سیاست خارجی آمریکا را در قبال حاکمیت سیاسی ایران تغییر داد و اعمال «فشار فزاینده بمنظور مهار ( Containmnet ) حکومت مذهبی تهران» در دستور کار دولت خود قرار داده شد.
دولت قبلی آمریکا (اوباما) انتظار داشت که واگذاری امتیاز های مالی به دولت تهران و تسهیل سرمایه گذاری های خارجی، توسعه اقتصاد ملی و تقویت طبقه متوسط داخلی را بدنبال آورده و همزمان، پذیرایی محترمانه از نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی در مجامع جهانی و رسانه های بین المللی به تقویت دست میانه روها و تضعیف تدریجی افراط گرایان نظام منجر شود.
مهلت تقریبی تکمیل دگردیسی نظام انقلابی ایران از زمان اجرای توافق اتمی ژوئیه ۲۰۱۵ ، حدود ده سال در نظر گرفته شده و انتظار میرفت که در پایان زمان اعمال محدودیت های اتمی و موشکی پیشبینی شده علیه جمهوری اسلامی در متن برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام)، علی خامنه ای از گردونه سیاسی خارج شده، حکومت مذهبی پوست انداخته و دولت وقت ایران داوطلبانه فکر دست یابی به ظرفیت اتمی را به فراموشی سپرده باشد.
نقطه ضعف این ارزیابی از یک سو در آشنایی اندک دولتمردان وقت آمریکا با ماهیت واقعی حکومت مذهبی ایران بود و از سوی دیگر، در قرار دادن ملاحظات امنیت منطقه در گرو حدس و گمان و خوش بینی های تجریدی.
مسئولیت شناخته شده یک دولت ملی، فارغ از اختلافهای جناحی و یا حزبی، استفاده موثر از اهرمهای در اختیار کشور بمنظور تحقق هدفهای رشد و توسعه، تامین رفاه و تضمین امنیت ملی است.
در پایان دومین سال اجرای توافق اتمی، با وجود آزاد شدن ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی های بلوکه شده ناشی از صادرات نفت و تثبیت درآمد سالانه در حدود ۵۰ میلیارد دلار، رشد اقتصاد ایران کند تر و طبقه متوسط ضعیف تر از پیش شد و در عین حال رفتار های منطقه ای ایران خشن تر از گذشته.
رفتار های داخلی و خارجی حکومت بعد از اجرای توافق اتمی نشان داد که نظام مذهبی ایران همچنان بدنبال کاربرد «زور» در اجرای «احکام الهی» و کشور گشایی با شمشیر است. در فرهنگ سیاسی حکومت مذهبی ایران به ضرورت و اولویت تقویت مبانی توسعه اجتماعی و افزایش «قدرت ملی» هرگز پرداخته نشده.
نفت ایران در مسلخ اتمی
مسئولیت شناخته شده یک دولت ملی، فارغ از اختلافهای جناحی و یا حزبی، استفاده موثر از اهرمهای در اختیار کشور بمنظور تحقق هدفهای رشد و توسعه، تامین رفاه و تضمین امنیت ملی است.
هنر دولت در استفاده از اهرمهای قدرت ملی، تشخیص الویت ها است، چنانکه عربستان سعودی با تحمل زیان های مالی مقطعی بدنبال حفظ سهم صادرات نفت خام خود در بازارهای جهانی است؛ روسیه بدنبال حفظ بازار صادرات گاز خود در قاره اروپا است؛ اولویت چین حفظ صادرات کالا های مصرفی به آمریکای شمالی و اروپا است؛ ترکیه بدنبال افزایش تولید و صادرات لوازم خانگی و رشد قابلیتهای صنعتی است.
ایران به لحاظ ذخایر ترکیبی نفت گاز طبیعی، ثروتمند ترین کشور جهان است و استفاده از ظرفیت تولید و فروش نفت و گاز بمنظور توسعه قدرت اقتصادی و افزایش بنیه مالی کشور میباید در اولویت کار دولت قرار گیرد.
در سال ۲۰۰۵ و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد برنامه های توسعه اتمی جمهوری اسلامی که ۲۰ سال پیشتر و در زمان جنگ با هدف حفظ موازنه قوا و ایجاد ظرفیت بازدارنده در مقابل عراق طراحی شده بود، بدون داشتن کمترین توجیه امنیتی و یا منافع ملی از سر گرفته شد.
نتیجه مستقیم کنار گذاشتن توافق سعد آباد که دو سال پیش از آن مابین سه قدرت اروپایی و ایران بدست آمده بود، استقبال از ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت، بی اعتنایی به اعمال تحریمها و قرار دادن طرحهای افزایش تولید و صادرات نفت گاز در سایه توسعه اتمی بود که در نهایت میتوانست به ظرفیت تولید بمب اتمی منتهی شود؛ کاهش قدرت ملتی فقر زده، شانه به شانه با کره شمالی و یا پاکستان، ولی مسلح به بمب اتمی و آماده کشور گشایی در منطقه!
انتخاب مردم - انتخاب نظام
سخن گفتن از سوی مردم حقی است متعلق به مردم و یا نمایندگان منتخب آنها. اگر چه استفاده از این حق در شرایط کنونی ایران ممکن نیست، ولی میتوان گمان زد که مردم در یک جامعه آزاد و عقل گرا، کاربرد «زور» را بر توسعه مبانی «قدرت» ترجیح نمیدهند و ثروت های ملی و قابل تسعیر خود را مانند نفت و گاز، در مسلخ ایجاد ظرفیت سلاح اتمی قربانی نمیکنند.
هستند کسانی که برای دفاع از «عزت امت اسلامی» و تقویت «محور پایداری» همچنان گریبان می درند و «بازرسی از مراکز نظامی» و یا تعطیل «فعالیت های موشکی تحریک آمیز» را منع میکنند.
مردم، در نگاهی مغایر با «مدافعان حرم»، ریسمان هایی را که حکومت مذهبی ایران توجیهات استفاده از زور را به آن آویخته، بند هایی پوسیده میبینند؛ مخالفت با بازرسی های قانونی معادل پنهان کاری است، موشک قاره پیما حافظ امنیت ملی ایران نیست، جنگ های نیابتی در منطقه عامل انزوای بیشتر کشور و تشدید روند تخریب زیر ساخت ها و توسعه فقر در کشور های همسایه است؛ اولویت امروز ایران افزایش کاربرد زور نیست، همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان و توسعه مبانی قدرت ملی است!
------------------------------------------
یادداشتها و مقالات بیانگر نظرات و آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.