صحبت از سینمای غیررسمی و زیرزمینی ایران بار دیگر به دلیل نمایش فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته تازه محمد رسولاف در جشنواره کن داغ شده است.
این فیلم تنها اثری نیست که در یک سال و نیم اخیر بدون مجوز در داخل ایران ساخته میشود و در جشنوارههای بینالمللی به نمایش در میآید. در این مدت تقریباً در تمام جشنوارههای مهم جهانی، آثاری متعلق به این جریان از ایران به نمایش درآمده است.
گزارش اخیر روزنامه اعتماد مبنی بر ارسال ۷۱ فیلم ساخته شده بدون مجوز در قالبهای مختلف بلند و کوتاه و مستند از ایران برای شرکت در دوره اخیر جشنواره کن ابعاد بسیار گسترده و فراگیر تولید چنین آثاری را در ایران نشان داد.
باوجود اعلام مخالفتهای صریح مسئولان وزارت ارشاد جمهوری اسلامی با ساخت چنین آثاری، علاوه بر فیلمهای بلند، روند ساخت و عرضه فیلمهای مستند و کوتاه بدون مجوز در ایران هم شدت قابل ملاحظهای گرفته است.
مدتی پیش برنامهای به نام «رپرتوار فیلم کوتاه آلترناتیو» که نمایشگر تعدادی از فیلمهای کوتاه این جریان در فضای محدودی در تهران بود، پس از گذشت یک روز از برگزاری توقیف شد. مریم پالیزبان، بازیگر شناخته شده فیلمهای چون «نفس عمیق»، «لرزاننده چربی» و «لانتوری» از داوران این برنامه بود که فیلمهای منتخب آن را دیده است.
او در گفتوگو با پادکست «صحنۀ» رادیو فردا میگوید در بسیاری از این فیلمها مضامین و تصاویری از ایران دیده میشدند که پیشتر در فیلمهای ایرانی سابقه طرح و به تصویر کشیدن نداشتند.
خانم پالیزبان این فیلمها را «در انتقال آنچه در جامعه ایران در سطوح مختلف میگذرند، موجزتر و موفقتر» توصیف میکند و در تحلیلی پیرامون جریان سینمای غیررسمی و زیرزمینی میگوید: «سینمای ایران هر قدمی که بر میدارد بخصوص در زمینه حجاب اگر در جهات جریان مردمی نباشد پشت کردن به کسانی است که در درجه اول مخاطبان این سینما هستند. برای من تداوم و قدرتگیری سینمای غیررسمی و زیرزمینی نشانهای است از در جریان بودن انقلابی که شروع شد.»
مریم پالیزبان که در جریان اعتراضهای معروف به «زن، زندگی، آزادی» تصاویر بیحجابی از خود منتشر کرد روند فعلی سینمای غیررسمی را فراتر از یک نافرمانی میداند و با مروری تاریخی بر شرایط حاکم بر سینمای بعد از انقلاب ایران میگوید: « قدمهای اولیه در جاهای دیگر توسط آدمهای دیگر برداشته شده که ممکنه در شرایطی که امروز داریم و به ان نگاه میکنیم از ان آگاه نباشیم. بعد از انقلاب چه آن بخشی از سینمای ایران که مجبور شد ایران را ترک کند یا ماند و نتوانست ادامه بدهد، در این روند طبیعتاً نقش مهمی دارد. نقطه فعلی به قیام ژینا وصل است. قبل از قیام ژینا برخی شکافها واضح شده بود. از آبان ۹۸ میتوانیم بگوییم این شکاف بیشتر شد و با مسائلی مثل بایکوت جشنواره فجر ادامه یافت و قیام ژینا آن نقطه طلایی شد که از نظر من بازگشت به قبل را غیرممکن کرد. حاصلش اتفاقاتی است که دارد میافتد و ادامه پیدا کرده. نتیجه مجموع این اتفاقات تاریخ سینمای ایران را دگرگون میکند.»
مریم پالیزبان در عین حال تأکید میکند که بخش دیگری از سینمای ایران در دو سال اخیر «هیچ توجهی به آنچه در جامعه اتفاق افتاده نداشته و بیشتر از هر زمان دیگری در خدمت سیستم بوده است.»
او تحلیل رفتار تماشاگران در برابر محصولات جریان رسمی را از پیچیدگیهای فعلی سینمای ایران میداند و با طرح این پرسش که «مخاطبان جریانهای مختلف سینمای ایران در حال حاضر چه کسانی هستند و این فیلمها برای چه کسانی تولید میشود» اشاره میکند که «پرداختن به این موضوعات در زمان حال خیلی پیچیده است و با گذر زمان است که مفهوم دیگری پیدا میکند.»
مریم پالیزبان با ابراز خوشحالی از خروج سلامت محمد رسولاف از ایران ابراز امیدواری میکند که سینمای مستقل ایران در داخل و خارج از کشور بتواند به حرکتش ادامه دهد و اتفاقات اخیر بتواند برای جریان سینمای غیررسمی تولید امید و انرژی دوباره بکند. او در عین حال شرایط را برای جوانهایی که قصد دارند بدون مجوز به تولید فیلم بپردازند و امکاناتی چون خروج از کشور را ندارند، دشوار توصیف میکند.