در بخش چهارم، اوجگیری جنگ نفتکشها، حمله نیروهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران، عملیات آخوندک و درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس، و پس زدن نیروهای ایران از فاو توسط عراق بررسی شد. در این بخش انتقال مرکز صادرات نفت در خلیج فارس، بهره گیری از نفتکشهای شاتل و انبارهای شناور، علل ناکامی حملات هوایی عراق علیه جزیره خارک، و هزینه انتقال نفت از خارک به جزیره لارَک را به بحث میگذاریم.
انتقال مرکز صادرات
یکسال بعد از آغاز جنگ نفتکشها یعنی در سال ۱۳۶۳، ایران به علت اوج گیری جنگ نفتکشها و بمباران جزیره خارک ( انبار و مرکز اصلی صادرات نفت)، روش جدیدی را برای ترابری و صادرات برگزید. بدین معنی که با بکارگیری چند فروند نفتکش ویژه (نفتکشهای شاتل)، نفتِ انبار شده در جزیره خارک را به آبهای حوالی جزیره سرّی در شرق خلیج فارس حمل کرد تا پس از انتقال به نقتکشهای بزرگ به بازارهای جهانی ارسال شود.
حمل نفت به انبارهای شناور به وسیله ایران، از جهاتی به نفع صاحبان نفتکشهای خارجی بود زیرا ضمن دور نگهداشتن کشتیهای آنها از ریسکهای بالا در خلیج فارس، هزینه بیمه کشتی و محموله آنها را بالنسبه کاهش میداد. در واقع حمل نفت از خارک به لارَک به مثابه یارانه ایران به صاحبان نفتکشهای خارجی بود.
متعاقباً با توجه به افزایش شعاع عملیاتی هواپیماهای عراق، این مرکز صادرات به حوالی جزیره لارَک در تنگه هرمز انتقال پیدا کرد و نفتهای حمل شده از خارک در نفتکشهای غول پیکرِ بی حرکت در لنگرگاه این جزیره، برای صادرات انبار شد. این نفتکشهای غول پیکر ساکن در واقع انبار شناور نفت صادراتی ایران بودند.
حمل نفت به انبارهای شناور به وسیله ایران، از جهاتی به نفع صاحبان نفتکشهای خارجی بود زیرا ضمن دور نگهداشتن کشتیهای آنها از ریسکهای بالا در خلیج فارس، هزینه بیمه کشتی و محموله آنها را بالنسبه کاهش میداد. در واقع حمل نفت از خارک به لارَک به مثابه یارانه ایران به صاحبان نفتکشهای خارجی بود.
نفتکشهای شاتل و انبارهای شناور
شمار این نفتکشها در مهر ماه ۱۳۶۶ (اکتبر ۱۹۸۷) ، ۱۸ فروند بود ولی سه ماه بعد در دی ماه همان سال به ۲۵ فروند افزایش یافت. از این تعداد، ۱۵ فروند (تواماً با قابلیت حمل ۲.۹۶ میلیون تن نفت معادل ۲۱ میلیون بشکه) اجاره ای بودند و ۱۰ فروند دیگر (تواماً با قابلیت حمل ۲.۶۹ میلیون تن نفت معادل ۱۹ میلیون بشکه) با پرچم ایران، متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران بود که خود یکی از شرکتهای فرعی شرکت ملی نفت ایران محسوب میشد.
علاوه بر این، ایران ۷ نفتکش در لنگر گاه جزیره لارک داشت وقادر بود ۲.۹۷ میلیون تن نفت (معادل ۲۱.۲ میلیون بشکه نفت) را در آنها انبار کند. اغلب این نقتکشها از نوع نفتکشهای غول پیکر یا «وی اِل سی سی» ( هر کدام با ظرفیت ۱.۱ تا ۲.۲ میلیون بشکه) و نفتکشهای کوه پیکر یا «یو اِل سی سی» ( هر فروند به طول نزدیک به ۴۰۰ متر و ظرفیت بیش از ۲.۲ میلیون بشکه) بودند. بیشتر این نفتکشهای انبارنفت بالنسبه کهنه بودند و سیستمهای ایمنی و مقابله با آلودگی آنها با استانداردهای بین المللی مطابقت نداشت.
با توجه به این نقایص، اغلب این نفتکشهای کهنه، قابل استفاده برای حمل نفت بین بنادر نبودند و بهرهگیری ایران از آنها برای انبار کردن نفت، یک فرصت طلایی برای صاحبان این کشتیها بود تا آنها را بفروشند و یا اجاره دهند.
بعد از دی ماه ۱۳۶۶ به علت ادامه حملات شدید عراق علیه نفتکشها، ایران باز بر تعداد نفتکشهای خود افزود. در این بازه زمانی، جمهوری اسلامی ۳۴ نفتکش شاتل داشت که ۱۷ فروند آن متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران بود و بقیه در اجاره این شرکت بود. به موازات این، ایران شمار انبارهای شناور خود را در آبهای اطراف لارک از ۷ فروند به ۱۲ فروند افزایش داد و در مجموع ظرفیت حمل و انبار نفت برای صادرات را به میزان قابل ملاحظه ای بالا برد.
علاوه براین، ایران ۶ تا ۷ نفتکش دیگر را برای ارسال نفت به بازار اروپا وهمچنین واردات فرآوردههای نفتی به کار گرفت. جمهوری اسلامی با کمبود این فرآوردهها برای مصارف داخلی مواجه بود.
در شش ماه اول ۱۹۸۸ میلادی ( نیمه دی ۱۳۶۶ تا نیمه تیر ۱۳۶۷) ، هواپیماهای عراق به ۱۰ فروند از نفتکشهای شاتل حمله کردند و در همین برهه زمانی دستکم ۶ فروند از نفتکشها در حوضهای خشک در دوبی و سنگاپور تحت تعمیر بودند.
در زمان جنگ ایران و عراق، ۱۹۲ نفتکش اجارهای وغیر اجارهای شرکت ملی نفتکش ایران صدمه دید و ۱۵۰ خدمه این شناورها جان خود را از دست دادند.
در ۱۸ ماه آخر جنگ ایران و عراق، با نگرش به نفتکشهای تحت تعمیر و صدمه دیده، در مجموع ظرفیت ایران برای انتقال نفت از خارک به لارک تقریباً ثابت بود. درحقیقت اضافه کردن شمار نفتکشهای شاتل با پیش بینی شدتیافتن حملات هوایی عراق صورت گرفته بود و لذا ایران این آمادگی را داشت که جای خالی نفتکشهای صدمه دیده یا تحت تعمیر را با شناورهای عملیاتی و آماده به کار پر کند.
به موازات این، ایران با استفاده از اقدامات ضدِالکترونیکی و گول زنهها برای منحرف کردن موشکهای اگزوسه بهره گرفت. به گفته مدیر وقت شرکت ملی نفتکش ایران، این شرکت در زمان جنگ ایران و عراق به شدت تحت فشار بود و با توسل به اقدامات دفاعی، برنامه بازیابی کشتیها (سالویج) و اجرای تعمیرات و نگهداری بی وقفه توانست به وظایفش جامعه عمل بپوشاند. برای حمل نفت از خارک به لارک «شرکت ملی نفت کش ایران دو برابر نفتکشهای مورد نیازرا برای این کار اجاره کرد و هر بار که یک نفتکش بر اثر حمله هوائی صدمه دید، جای آن با یک شناور دیگر پر کرد.»
در زمان جنگ ایران و عراق، ۱۹۲ نفتکش اجارهای وغیر اجارهای شرکت ملی نفتکش ایران صدمه دید و ۱۵۰ خدمه این شناورها جان خود را از دست دادند.
جزیره خارک، ناکامی حملات هوایی عراق
درجریانِ جنگ نفتکشها قطع جریان نفت ازجزیره خارک مهمترین هدف نظامی برای نیروی هوایی عراق بود.
جزیره مرجانی خارک، با جایگاه استراتژیک فوق العاده اش برای ایران، به طول تقریبی ۸ کیلومتر و عرض ۴ کیلومتر در ۴۶ کیلومتری شمال غربی بوشهر قرار دارد. در زمان جنگ هشت ساله بیش از ۹۰ درصد نفت صادراتی ایران از این جزیره صورت میگرفت.
در واقع نفت تولیدی از مناطق نفت خیز جنوب کشور به وسیله تلمبهخانههای اهواز، امیدیه و گوره به چند راهه بندر گناوه منتقل میشود و سپس توسط لولههای زیر دریایی پس از طی مسافت تقریباً ۳۲ کیلومتر به مخازن جزیره خارک میرسد.
در طول جنگ، هواپیماهای عراق بیش از۲۰۰ بار به خارک حمله بردند. این حملات خسارات زیادی به خارک وارد کرد ولی درعمل هیچگاه نتوانست صدور نفت از این جزیره را متوقف کند، گو اینکه در مرداد ۱۳۶۴ صدام حسین ادعا کرده بود که در اثر حملاتِ کوبنده بمبافکنهای عراق، این جزیره «با خاک یکسان شده است».
برخی از دلایل ناکامی نیروی هوایی عراق برای متوقف کردن صادرات نفت از خارک عبارتند از:
۱. ظرفیت مازاد اسکلههای نفتی جزیره خارک. این اسکلههای عظیم و مدرن با تسهیلات وسیستمهای پیشرفته از جمله سیستم اطفا حریق، با در نظر گرفتن صادرات بیش از ۶ میلیون بشکه در روز در زمان شاه طراحی و ساخته شده بودند. اسکله شرقی (موسوم به اسکله تی) به طول ۱۸۴۰ متر و اسکله غربی (موسوم به آذرپاد) به طول ۱۴۴۵ متر تواماً توان آن را داشتند که ۱۴ نفتکش را بپذیرند. در حالیکه صادرات روزانه نفت ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ به شدت کاهش یافته بود ودر زمان جنگ، صادرات به ندرت از ۱.۸ میلیون بشکه در روز تجاوز میکرد که حدود ۲۰۰ هزار بشکه آن مستقیماً از جزایر لاوان و سری در شرق خلیج فارس به خارج صادر میشد ( این میزان پس از حمله آمریکا به سکوهای فراساحلی ایران به ۵۰ هزار بشکه تقلیل یافت ). به عبارت دیگر، نفت صادراتی روزانه از خارک حول و حوش ۱.۶ میلیون بشکه در روز بود.
۲. ظرفیت مازاد نفتکشهای شاتل. با توجه به میزان صادرات یاد شده کافی بود که ایران روزانه یک نفتکش شاتلِ حامل نفت را از خارک به انبارهای شناور در لنگر گاه جزیره لارک اعزام کند تا سطح صادرات روزانه خود را حفظ کند. از آنجائیکه طی مسافتِ ۸۴۰ مایل دریایی (۱۵۵۶ کیلومتر) از خارک به لاوان و برگشت و همچنین بارگیری در خارک و تخلیه بار در لارک، ۱۰ روز طول میکشید، ایران در حالت عادی و بدون جنگ و حمله هوایی، به ۱۰ نفتکش شاتل نیاز داشت تا سطح صادرات روزانهاش را حفظ کند.
اما همانگونه که پیشتر گفته شد، شمار نفتکشهای شاتل ایران در ابتدا ۲۵ فروند بود که در نهایت به ۳۴ فروند رسید. به علاوه، ایران با انبار کردن نفت خام درنفتکشهای ثابت در آبهای جزیره لارک که دستکم ۲۱ میلیون بشکه بود، میتوانست بدون نیاز به نفت خارک و نفتکشهای شاتل حداقل ۱۱ روز نفت به میزان ۱.۸ میلیون بشکه در روز صادر کند.
۳. از نظر نظامی، حملههای هوایی عراق به خارک ضمن نا مرتب بودن و نداشتن تداوم، دامنه ای محدود داشتند گو اینکه اثرات انباشتی آنها ، به ویژه در سه سال آخر جنگ، چشمگیر بود. خلبانان عراقی در برخی موارد اسکلههای خارک را با نفتکشهای پهلو گرفته و در حال بارگیری بمباران میکردند. اما کارکنان و مهندسان ایرانی با ممارست و در عمل به تعمیر کنندگان بسیار ماهری تبدیل شدند. در اغلب موارد این افراد اسکلههای صدمه دیده را در عرض چند روز بهراه میانداختند.
با توجه به میزان صادرات روزانه، لازم بود که ایران ۵ اسکله از ۱۴ اسکله موجود را آماده بکار نگه دارد. اضافه بر این، ایران به عنوان یک اقدام اضطراری، چند بویه (جسم شناوری که به کف دریا مهار میشود) سوختگیری نیز در اطراف خارک کار گذاشته بود.
این بویهها که در آبهای عمیق در دو یا سه کیلومتری ساحل خارک قرار داشتند هم برای مهار نفتکشها بودند وهم پایانه نفتی محسوب میشوند، یعنی بویههای مذکور که بوسیله لولههای زیر آبی به مخازن نفت در ساحل متصل بودند ، نفتِ خامِ صادراتی نفتکش را تامین میکردند بی آنکه نیازی به پهلوگیری آنها به اسکله باشد.
۴. جزیره خارک و تلمبههای حیاتی گوره که در صادرات نفت انبار شده در این جزیره نقش حیاتی داشتند به وسیله یک سامانه پدافند هوایی بالنسبه کارآمد محافظت میشدند و دیگر اینکه هواپیماهای عراق حملات خود را ازارتفاع خیلی بالا انجام میدادند. در واقع عراق فاقد هواپیماهایی بود که بتوانند حملات دقیق زمینی را در ارتفاع بسیار کم انجام دهند. عراق در ارتباط با خارک، از برتری هوایی خود آنگونه که میتوانست بهره نمیگرفت. نیروی هوایی این کشور هیچوقت از شیوه حملاتِ انبوه علیه خارک استفاده نکرد یعنی نزدیک شدن توام و همزمان چندین هواپیما از جهات مختلف به خارک برای اشباع کردن سامانههای پدافند هوایی آن و در نتیجه اجرای حملات شدید و کارساز.
با توجه به شمار حملات صورت گرفته علیه خارک نمیتوان بیش از حد به سامانه پدافند هوایی خارک بها داد ولی به نظر میرسد که فرماندهان نیروی هوایی عراق نیز مایل به ریسک پذیری بالا برای نیروی تحت فرماندهی شان نبودند. شاید این فرماندهان نمیخواستند که با ریسک پذیری و تحمل ضایعات، توان موثرترین نیروی ارتش عراق را کاهش دهند.
برپایه یک بررسی کارشناسانه سرویس شاتل با در نظر گرفتن اجاره برخی از نفتکشها، هزینه بیمه و خدمه کشتیها، و دیگر هزینههای وابسته، سالانه ۳۰۰ میلیون دلار برای ایران هزینه داشت.
در عوض نیروی هوایی عراق حمله به نفتکشها در دریا را در مرکز توجه خود قرار داده بود و با شلیک موشکهای اگزوسه از فاصله ۲۰ مایلی به نفتکشهای بدون دفاع در مسیر بین خارک و لارک، موسوم به «گذرگاه اگزوسه»، که هدفهای آسانی بودند، بسنده میکرد.
هزینه سرویس شاتل بین خارک و لارک
تعیین هزینه انتقال نفت از خارک به لارک با نگرش به محرمانه بودن قیمت نفتکشهای خریداری شده و یا میزان اجاره آنها که با هدف بالا بردن ظرفیت حمل نفت صورت گرفت، مشکل خواهد بود. زمانی که جنک نفتکشها آغاز گردید، کسادی آشکاری بر بازار خرید و فروش نفتکشها به ویژه نفتکشهای با تناژ بالا حاکم بود. به عبارت دیگر خرید و یا اجاره نفتکشها از نوع نفتکشهای شاتل بین خارک و لاوان آسان و کم هزینه بود.
اما با اوج گیری جنگ نفتکشها و صدمه دیدن شمار زیادی از آنها در خلیج فارس، قیمت این کشتیها در بازارهای بین المللی افزایش یافت. برای نمونه در ماههای آخر سال ۱۳۶۴ و اوایل سال بعد قیمت یک نفتکش غول پیکر ( وی اِل سی سی) در بازار حدود ۵ میلیون دلار بود. در مقابل در سال آخر جنگ ایران و عراق قیمت یک نفتکش مشابه با افزایش ۱۹۰ درصدی به ۱۷ میلیون دلار افزایش یافت و این در حالی بود که قیمت یک بشکه نفت در همین مدت به میزان ۳۵ درصد نزول کرد. از این رو با گذشت زمان هزینه حمل نفت از خارک به لارک به تدریج بالا رفت.
در مجموع هزینه انتقال نفت از خارک به لارک، در آمد ایران از هر بشکه نفت صادراتی را با در نظر گرفتن صدمات وارده به برخی از نفتکشهای شاتل، به میزان ۳۰ سنت کاهش داد. برپایه یک بررسی کارشناسانه سرویس شاتل با در نظر گرفتن اجاره برخی از نفتکشها، هزینه بیمه و خدمه کشتیها، و دیگر هزینههای وابسته، سالانه ۳۰۰ میلیون دلار برای ایران هزینه داشت.