بیش از هشتاد روز است که دور جدید اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی در کوچه و خیابانهای ایران آغاز شده و شهروندان ایران و جهان، شاهد طیفی از خشونتها از سوی جمهوری اسلامی بودهاند که حجم و عمق آن، ضربههایی جانکاه به روح و روان جامعه زده است.
ریشههای این درجه از خشونتطلبی و قساوتِ گروه حاکم بر ایران، که از کودککُشی و کور کردن، تا حمله به منازل شخصی و جنازهدزدی را دربر میگیرد چیست؟
ریشههای این پدیده البته متعدد است اما میتوان گفت یکی از موارد برجسته آن، به جمله و عبارتی برمیگردد که در حلقههای اصلی حاکمیتی جمهوری اسلامی بر آن تأکید میشود، یعنی عبارت «النَصر بالرُعب».
این عبارت در اصل از متون دینی، حدیث و قرآن، ریشه میگیرد و «پایگاه اطلاعرسانی حوزه» در تعریف آن مینویسد که «در نصوص فراوان در مورد چگونگى شكلگيرى ظهور مهدى به اين نكته پافشارى شده است كه مهدى «منصور بالرعب» است. يعنى رعب و وحشت در طرف مقابل پديد مىآيد.»
علیاکبر حسنی، محقق دینی، دربارهٔ این عبارت و مفهوم، در مقاله «از عوامل پیروزی حضرت مهدی» در نشریه «موعود» (سال ۱۳۷۶، شماره ۵) مینویسد: «در ضمن بررسی ویژگیهای یاران حضرت مهدی، علیه السلام، و خصوصیات لشکریانش به این نکته برمیخوریم که آنان «منصور بالرعب» هستند. منصور بالرعب بودن، یعنی آنکه پیروزی آن حضرت ظاهراً در سایه رعب و وحشتی است که در دل دشمنان، از او و لشکریانش ایجاد میشود و آنها از قدرت و پیروزیهای او به قدری به هراس میافتند که توان استقامت خویش را از دست میدهند یا تسلیم میشوند یا سلاحها را بر زمین میگذارند و فرار میکنند.»
مفهوم «النصر بالرعب» («پیروزی در گرو وحشتپراکنی است»، یا «پیروزی با ترس میسر میشود») پیشفرض را بر این میگذارد که راه اصلی پیروز شدن، ترساندن است و تمرکز بر راههای دیگر سود و فایدهای نخواهد داشت.
فارغ از بستر تاریخی این مفهوم، یا نوع کاربرد آن در متون دینی، اینگونه که مشاهده میشود، گروههایی در میان کاربدستان جمهوری اسلامی از آغاز کار این عبارت را به عنوان یک «الگوی دینی» تلقی کرده و در بین انواع جملات و تفاسیر مذهبی، «النصر بالرعب» یا همان ترسسالاری را به عنوان یک دستورالعمل در نظر گرفته، آن را پسندیده و به آن عمل کردهاند.
اینکه چرا این گروه، از میان هزاران عبارت و حدیث دینی، با بیرون آوردن این جمله از بستر تاریخی خود، به آن توسل جسته و این جمله را سرلوحه کار خود قرار دادهاند، نیازمند بررسی و تحقیق از سوی تاریخدانان است.
آیا جای تعجب دارد؟
این روش که به گواه تاریخ و به گفته سیاسیون مختلف، تجویز آن برای نظام جمهوری اسلامی به روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی بازمیگردد، حتی در دورهای که نظام به جناح اصلاحطلب خود اجازه داده بود در برخی امور سطحی دخیل شود روش غالب سررشتهداران طبقه اصلی حاکم بر قدرت بود.
برای نمونه، ۲۸ خرداد امسال، پایگاه اطلاعرسانی «چند ثانیه»، به نقل از خاطرات ۲۵ آبان ۷۶ محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر وقت محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق و اصلاحطلب جمهوری اسلامی، مطلبی چاپ کرد با عنوان «روایت ابطحی از اجرای پروژه «نصر بالرعب» تندروها در دولت خاتمی».
محمدعلی ابطحی در این خاطرات گفته است: «نوری خبر داد که جناح تندرو ۶ گروه تشکیل داده و پروژه «نصر بالرعب» را پیش میبرد.... نوری گفت کهدولت ابزارهای لازم برای برقراری نظم و امنیت را در اختیار ندارد زیرا وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و قوه قضائیه با دولت همکاری نمیکنند... دیشب آقای یزدی (رئیس قوه قضائیه) خبر داد که ۸ جنازه مثله شده پیدا شده است...»
گاه اینگونه به نظر آمده است که برخی از دستاندرکاران پیشین نظام جمهوری اسلامی، باوجودی که شاهد اجرای پروژه «النصر بالرعب» از اول و آغاز برپایی نظام جمهوری اسلامی بودهاند، از نمود یافتن آن در برخی صحنهها ابراز تعجب کردهاند.
مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی، روز هفتم مرداد ۱۳۸۸ در نامهای خطاب به آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشت: «برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند.»
گروههایی از اصلاحطلبان به این روش انتقاد داشتهاند و ازجمله دفتر سیاسی «حزب جمهوریت» در پی از سرگیری بازداشت برخی فعالان سیاسی از جمله مصطفی تاجزاده، روز ۲۱ تیر امسال بیانیهای صادر کرد و نوشت که «برخوردهای تند و خارج از ضابطه ضابطین قوه قضائیه با فعالین سیاسی و اجتماعی و از سرگیری بازداشتهای چهرههای سیاسی و فرهنگی و منتقدین داخلی ... با هدف ساکت کردن منتقدین وضع موجود و ترویج تفکر نخنما شده «النصر بالرعب» راه بجایی نخواهد برد.»
این بیانیه درحالی تفکر و پروژه ترسسالاری را «نخنما» اعلام میکند که بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در ماههای پس از انتشار این بیانیه حکایت از آن دارد که موتور این پروژه تازه روشن شده و رهبر نظام و هواداران حلقه حاکمه نظام بهطور روزافزون بر اجرای هرچه شدیدتر این پروژه تأکید دارند.
در ایران، بر چه کسانی باید ترس را مستولی کرد؟
جمهوری اسلامی از آغاز کار، مفهوم امت اسلامی را مفهومی اساسی اعلام کرد و بنیانگذار آن با ذکر اینکه «ملیگرایی خلاف اسلام و دستور خداست» گفت که «ملیگراها لشکرهای شیاطین هستند.»
این مفهوم پس از آن به وفور در میان سخنان مسئولان حکومتی شنیده شد و همانگونه که سرلشکر سید حسن فیروزآبادی که به مدت ۲۷ سال ریاست ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را برعهده داشت نیز در سخنانی توضیح داده بود، از نظر مقامات جمهوری اسلامی، کشور ایران تنها از این نظر اهمیت دارد که «ظرف» و «بستر» نظام جمهوری اسلامی برای پیشبرد پروژه «امت» است.
از توضیحات او و دیگر مسئولان، و عملکرد کلی نظام، چنین برمیآید که باید به منابع کشور ایران تنها به عنوان ابزاری برای هزینه کردن در راه پروژه «امت اسلامی» (یا شیعی) نگاه کرد و آن دسته از شهروندان ایرانی که با این نوع برداشت از منابع کشور خود مخالفتی داشته باشند، غیرخودی و حتی «کافر» اند.
آنگونه که حجتالاسلام والمسلمین محمد مهدی فاطمی صدر، مدرس حوزههای علمیه و فعال رسانهای حکومتی در توئیتی تازه در مورد دور تازه اعتراضات در ایران توضیح میدهد، از دید حلقههای قدرت در جمهوری اسلامی: «آن چه پیش چشم ما است رو آمدن و دهان باز کردن گسل امت احمد و امت ابلیس در پهنای ملت ایران است؛ انفکاک ملت به دو اردوگاه است و نه انحطاط یک اردوگاه.»
این مدرس حوزه علمیه که در تلویزیون حکومتی نیز به عنوان کارشناس صداوسیما حضور مییابد در مورد نوع برخورد با دختران ایرانی مخالف حجاب اجباری نیز توضیح میدهد که «این دخترهای مستفرنگ [فرنگیمآب شده] کف خیابان و کافه را چه طور میتوان ملتزم و محجب کرد؟ همآن طور که پدران گبرشان [زرتشتیشان] را کف دشت و مزرعه مسلمان کردیم…»
او در پیامی دیگر، ایرانیان ایراندوست را «کافر» نامیده و نوشته است: «با کفار ایرانشهری در طهران چه میکنیم؟ همان کاری که پدران مؤمن اسلامشهری ما با پدران آنها در نهاوند کردند.»
حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی فاطمی صدر مردم معترض به جمهوری اسلامی را «هرزههای هار ایرانی» دانسته و این هفته در پیامی نوشت: «بناء به نص وحی، پاسخ ما به ارعاب هرزههای هار ایرانی، ارهاب [ترسانیدن] است.»
همانگونه که طلبههای حوزه علمیه از این مدرس و دیگر مدرسان خود آموخته و میآموزند، هر ایرانی که از نوع زندگی مورد پسند این گروه فاصله بگیرد و «مستفرنگ» بشود، باید ترسانده و «ارهاب» شود؛ و این (مطابق آمارهای خود حکومت که در فایلهای محرمانه لو رفته آنها خوانده میشود) یعنی اکثریت جامعه ایران.
زرتشتیان در دورههای تاریخی، شالی به کمر میبستند که در ادبیات اسلام به آن «زُنّار» گفته شده و محمد مهدی فاطمی صدر در پیامی تازه، روز ۱۴ آذر، خطاب به معترضان ایرانی نوشته است که «زنار پدران گبرتان را از گنجه بیرون بیاورید»... «کافرهای ایرانی، دیر یا زود، با صاغر [خوار و ذلیل] بودن در جامعهی اسلامی باید کنار بیایند.»
بررسی فضای مجازی نشان میدهد که دیدگاههای این فرد معمم نسبت به مردم ایران، دید غالب در میان نیروهای سرکوبی است که نظرات خود را در میان توئیتها و پیامهایشان در شبکههای اجتماعی نمایان میکنند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان نظامی تحت امر او نیز در این روزها همواره بر طبل «رویارویی جبهه کفر و اسلام» میکوبند و زمینه فکری پیروان خود برای اجرای هرچه شدیدتر پروژه «النصر بالرعب» را فراهم کرده و ترسسالاری را تنها مسیر پیش رو برای خود میبینند، همان مسیری که ۴۳ سال است پیمودهاند.