لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۳۵

رسانه‌های اسرائیل در هفته‌ای که گذشت؛ دو صدای متفاوت در مورد ایران و برجام


دو صدای متفاوت این روزها در اسرائیل در مورد ایران شنیده می‌شود؛ یکی که ایران هسته‌ای را کابوسی برای اسرائیل می‌داند و فکر می‌کند حتی دستیابی به یک توافق احتمالی به معنی نزدیک‌تر شدن به موعد حمله اسرائیل به ایران است، و دیگری که می‌گوید حرف زدن از گزینه نظامی تنها برای گمراهی افکار عمومی است.

این هفته در مرور رسانه‌های اسرائیل علاوه بر موضوعات مرتبط با برجام، با رئیس جدید ستاد مشترک ارتش اسرائیل آشنا شوید که همین ابتدا با چالش‌هایی در ایران، لبنان، و کرانه باختری روبه‌روست.

همچنین درباره یک حاخام ۹۰ ساله مورد احترام بخوانید که تباری ایرانی دارد، و نه زاده اصفهان یا شیراز که زاده مشهد است.

توافق یا حمله؛ کدام نزدیک‌تر است؟

وبسایت خبری اسرائیلی جی‌دی‌ان این هفته در گزارشی «اختصاصی» نوشت که نزدیک شدن قدرت‌ها به توافق احیای برجام با ایران به معنی «نزدیک‌تر شدن موعد حمله اسرائیل به ایران» است.

به نوشته جی‌دی‌ان، که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های خبری یهودیان مذهبی است، ایران هسته‌ای برای اسرائیل یک «کابوس» است و اسرائیل با «گام‌های بزرگ» وارد ماجرا شده است.

میخال امسالم در این گزارش به بررسی امکانات «ارتش کوچک اما دارای کیفیت» اسرائیل پرداخته، وضعیت تأسیسات ایران را با عراق و سوریه که از سوی اسرائیل بمباران شده مقایسه کرده، به بخت موفقیت بمباران در برابر مخاطرات و نتایج احتمالی اشاره کرده است.

او دست آخر از دید مذهب یهود نوشته است که شواهد زیادی نشان می‌دهد که کشور برای مقابله با خطراتی که ساکنین سرزمین صهیون را تهدید می‌کند، سرانجام به سوی تصمیم به حمله به ایران پیش می‌رود ولی ما یهودیان باورمند به «قدرت دست خود» اعتقادی نداریم و به عنوان یک یهودی معتقد ایمان داریم که «اگر خداوند شهری را حفظ نکند، قرار دادن محافظ برای آن بیهوده است».

آیا طرح حمله به ایران برای گمراهی افکار عمومی است؟

«اسرائیل هیچ گزینه نظامی واقعی در برابر ایران ندارد»: این جمله نتیجه‌گیری یوسی ملمن، یکی از کارکشته‌ترین روزنامه‌نگاران امور اطلاعاتی، جاسوسی و امنیتی اسرائیل است که خود نیز پیش از روی آوردن به دنیای روزنامه‌نگاری، افسر اطلاعاتی کشورش بوده است.

آقای ملمن در روزنامه هاآرتص نوشت که اسرائیل با حرف زدن از وجود «گزینه نظامی» علیه تأسیسات هسته‌ای ایران، افکار عمومی کشورش را «گمراه» می‌کند و ساده‌ترین دلیلش این که ارتش فاقد بمب‌های قوی بونکرشکن است.

یوسی ملمن یادآور شده که ایران از این هوشمندی برخوردار بوده که بر خلاف سوریه و عراق، تأسیسات هسته‌ای خود را در سطحی پراکنده در سراسر خاک ایران مستقر کند و مهم‌ترین و حیاتی‌ترین تأسیسات را نیز از مدت‌ها پیش به اعماق کوه‌ها و دل زمین منتقل کرده است.

یوسی ملمن افزوده که بسیاری از مقامات سیاسی و امنیتی اسرائیل به مردم خود دروغ می‌گویند و با توهماتی که بیان می‌کنند، افکار عمومی را گمراه می‌کنند که گویا یک گزینه نظامی عملی در برابر برنامه هسته‌ای ایران داریم. حقیقت این است که اگر اسرائیل چنین توانایی داشت، می‌بایست آن را در سال ۲۰۰۸ زمانی که تأسیسات ایران در مراحل اولیه و جرج بوش در کاخ سفید بود، عملی می‌کرد اما یکی از وزیران عضو کابینه محدود «سیاسی- امنیتی» به من گفت که فرصت حمله را از دست دادیم.

آقای ملمن ادامه داد که از سال ۲۰۰۹، موساد ده‌ها بار در سایت‌های هسته‌ای ایران خرابکاری و دست‌کم ده دانشمند ایران را ترور کرد. اما سایت‌ها بازسازی شدند و افراد دیگری در برنامه اتمی با دانشمندان کشته شده جایگزین شدند که توان علمی‌شان کمتر از اخلاف کشته شده نبود. حتی ترور محسن فخری‌زاده، «پدر برنامه هسته‌ای ایران»، این برنامه را متوقف نکرد.

یوسی ملمن پرسید، پس نظر به این واقعیات، چرا شعار نادرست و اغراق‌آمیز «گزینه نظامی» در دهان سران سیاسی و امنیتی اسرائیل دائم مانند یک وِرد یا یک ذکر در خلصه مذهبی تکرار می‌شود؟ چرا آن‌هم زمانی که آمریکا و ایران در روند مذاکرات برای پیشبرد توافق احیای برجام هستند؟

آقای ملمن خود پاسخ داده: همه آن‌ها دارند با شعار وهم‌آلود وجود «گزینه نظامی»، منافع سیاسی خود را در صحنه داخلی اسرائیل پیش می‌برند. گنده‌گویی‌های بنیامین نتانیاهو و یوسی کوهن، رئیس پیشین موساد، که گویا آن‌ها سبب تصمیم دونالد ترامپ در خروج از برجام شدند و آمریکا را به برقراری تحریم‌های سخت علیه ایران کشاندند، تا حدی درست است اما تصمیم نهایی را ترامپ، آن هم به خاطر ملاحظات داخلی خودش در آمریکا، گرفت.

به نوشته یوسی ملمن، نفتالی بنت و شمریت مئیر، مشاور سیاسی‌اش، در یک سال کار بنت پیوسته عدم بازگشت سریع آمریکا به برجام را به خود نسبت دادند که درست نبود و برخی روزنامه‌نگاران کوته‌بین اسرائیلی هم این ادعا را تکرار کردند. این نه اسرائیل، بلکه ایران بود که مانع تصمیم آمریکا به بازگشت برجام شده زیرا هنوز تصمیم‌گیرندگان در تهران دقیقاً با پیشنهادهای آمریکا کنار نیامدند. در این میان، حرفهای مقامات اسرائیل همان دُمی است که سگ تکان می‌دهد؛ حرف‌های کسانی که افقی کوتاه دارند و فکر می‌کنند از اورشلیم می‌توانند به آمریکا بگویند که چه چیزی برای این ابرقدرت خوب است.

یوسی ملمن از موساد و نهادهای امنیتی اسرائیل نیز پرسیده که علیرغم ادعای «اطلاعات دقیق» از برنامه اتمی ایران، آیا اصلاً می‌دانند که همه امکانات ایران کجای جغرافیای ایران قرار گرفته است؟.

به نوشته این نویسنده خبره امور جاسوسی و امنیتی، گیریم که اسرائیل به شکل جزیی در حملاتی هوایی به بخشی از برنامه هسته‌ای ایران آسیب بزند، در آن صورت، ایران همراه با گروه‌های متحدش در منطقه «بهای سنگینی» از اسرائیل خواهند گرفت.

آقای ملمن نوشت عملیات بمباران فرضاً حتی اگر در چند مرحله انجام شود، و در هر مرحله هم کمی موفق باشد، آیا ایران و نیروهای متحدش تا مرحله بعدی عملیات ما ساکت خواهند نشست؟ چند هواپیما سرنگون خواهد شد؟ چند خلبان کشته یا اسیر خواهند شد؟ وقتی ایران و حزب‌الله هزاران موشک شلیک کنند، چند اسرائیلی کشته خواهند شد؟».

یوسی ملمن این را هم در پایان نوشته که «براساس گزارش‌های خارجی»، اسرائیل خودش هم بمب‌ اتمی دارد.

«یک صفحه خش‌خورده»

روزنامه جروزالم پست نیز همزمان با سفر داوید برنئا، رئیس موساد، به واشینگتن نوشت فشار بیشتر اسرائیل با آمریکا در مورد برجام، به تیرگی روابط با واشینگتن منجر خواهد شد.

پروفسور چاک فریلیچ، معاون مشاور پیشین امنیت ملی اسرائیل، که این نگرانی را بیان کرده، افزوده است که «توانایی اسرائیل برای تاثیرگذاری بر توافق احتمالی آمریکا- ایران، ناچیز است».

او افزوده البته فارغ از این‌که چه کسی در اسرائیل رهبری را در دست داشته باشد، این کشور «همواره مخالف توافق با ایران خواهد بود». او افزوده درست است که در واشینگتن برای بارنئا احترام قائل هستند، اما مقامات آمریکا چند بار و تا به کی می‌توانند حرف‌های تکراری نمایندگان اعزامی از اسرائیل را مانند «یک صفحه خش‌خورده» تحمل کنند؟

حمله به کوره اتمی دیرالزور؛ ۱۵ سال بعد

این هفته با پانزدهمین سالروز اقدام اسرائیل در بمباران کوره اتمی دیرالزور در سوریه در سال ۲۰۰۷ مصادف بود. کوره اتمی سوریه هنوز در آغاز راه خود بود که به دستور اهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت، با بمباران سنگین از بین رفت و ظاهراً سوریه دیگر به فکر بازسازی آن نیفتاد.

اهود اولمرت این هفته در مصاحبه با رادیوی پایگاه خبری روزنامه یدیعوت آحرونوت گفت اقدام مشابه در قبال ایرانِ امروز، «محال» است.

آقای اولمرت این خاطرات را نیز یادآوری کرد که چگونه آمریکا پیشنهاد او را برای پیوستن به اسرائیل برای بمباران کوره سوری رد کرد. او افزود خود رئیس جمهوری جرج بوش تمایلاتی نشان داد که پیشنهاد را قبول کند و دیک چینی، معاون او نیز، کاملا موافق بود اما رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت آمریکا، به شدت مخالفت کرد و حتی به اطرفیان خود گفته بود که این اولمرت خیلی روی رئیس جمهوری ما تأثیر دارد و ممکن است آمریکا را دوباره به یک جنگ جدید در خاورمیانه بکشاند و این بار جنگ علیه سوریه باشد، و لذا باید هر کاری کرد که رئیس جمهوری بوش دنباله‌رو اولمرت نشود زیرا برای بوش سخت است که به اولمرت «نه» بگوید».

به گفته اهود اولمرت، رابرت گیتس این را هم به خود جرج بوش گفته بود که من به اولمرت اخطار می‌دهم که اگر بر خلاف موضع آمریکا به سوریه حمله کند، او در مقام وزیر دفاع آمریکا اسرائیل را مجازات خوهد کرد و روابط ویژه دو کشور را خاتمه خواهد داد. البته بوش خودش این را به من نگفت بلکه اظهار داشت که آمریکا در بررسی‌هایش به این جمع‌بندی رسیده که نمی‎‌تواند عملیات نظامی دیگری مانند چیزی که شما می‌خواهید انجام دهد و اسرائیل هم نباید این کار را بکند و آمریکا تلاش دیپلماتیک را (در برابر سوریه) به کار خواهد گرفت (تا از طرح اتمی عدول کند)».

اهود اولمرت گفته که در گرفتاری جاری اسرائیل در ارتباط با ایران، هم مقامات ایران و هم آمریکایی‌ها وقوف دارند که اسرائیل گزینه نظامی حقیقی و عملی علیه تمامی تأسیسات اتمی ایران ندارد و حتی اگر هم اسرائیل دارد خود را برای چنین احتمالی آماده می‌کند، معلوم نیست که واقعاً اسرائیل اساساً توان پرداخت بهای آن را داشته باشد».

اگر ایران اسرائیل را امتحان کند...

یائیر لاپید این هفته به پایگاه هوایی «نواتیم» رفت و با ایستادن در کنار هواپیماهای اف‌-۳۵ که اسرائیل از آمریکا گرفته و تا کنون به ده‌ها فروند آن مجهز شده، گفت «اگر ایران بخواهد اسرائیل را امتحان کند، پی خواهد برد که تا به کجا دست اسرائیل دراز است و چه توانی دارد». این صحنه تکراری با بازیگری بنیامین نتانیاهو در نخست‌وزیری‌اش در همین پایگاه هم با همین جملات به یاد مانده است.

ساعاتی بعد از اظهارات لاپید، اسحاق بریک، افسر ارشد پیشین ارتش که فرمانده مسئول ارائه گزارش در خصوص نارسایی‌ها و نقائص ارتش بود، در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای، اظهار داشت: گفته لاپید حرفی است بدون پشتوانه. او با چه چیزی می‌خواهد به ایران حمله کند؟

ژنرال ذخیره بریک نظامی ارشدی بود که گزارش‌های سالانه‌اش در مورد نقائص کار ارتش و شکایات سربازان، هر بار پشت مردم، رسانه‌ها و مقامات را می‌لرزاند.

او حال خطاب به لاپید گفت: «معنی این را می‌فهمی که محاصره کشور با موشک، حتی فاقد کلاهک هسته‌ای، یعنی چه؟ اظهارات بدور از مسئولیت و حرفهایی که در درازمدت اعتباری ندارد در حالی بیان می‌شود که کشور پشت جبهه را برای جنگ بعدی احتمالی آماده نکرده، و از آغاز وجود اسرائیل با چنین وضعی روبه‌رو نبودیم که مناطق مرکزی کشور آماج صدها موشک قرار گیرد».

ژنرال بریک نگرانی خود را نیز از کسی که این روزها نامش به عنوان رئیس بعدی ستاد ارتش اسرائیل اعلام شد، بیان کرد. ژنرال بریک گفت ژنرال هرتزی لوی که قرار است رئیس ستاد شود، به گزارش‌های نوشته شده توسط ارتش در مورد نقائص و نارسائی‌ها بی‌اعتنائی می‎کرد و تنها باید امیدوار بود که او «فکر نمی‌کند که همه چیز را می‌داند».

با فرمانده جدید ستاد ارتش آشنا شوید

این سؤال که آیا وزیر دفاع در یک دولت موقت این حق را دارد که رئیس ستاد ارتش را برای چهار سال دیگر انتخاب کند یا نه؟ مدت‌ها محل مناقشه در صحنه سیاست اسرائیل بود. بنیامین نتانیاهو که نسبت به بازگشت خود به قدرت در آینده نزدیک «اطمینان» دارد، تأکید داشت که بنی گانتز، وزیر دفاع در دولت انتقالی، چنین حقی ندارد و تعیین رئیس بعدی ستاد باید تا شروع کار وزیر دفاع در یک دولت با ثبات صبر کند.

اما چون زور آقای نتانیاهو به دیوان عالی در این زمینه هم نرسید، بنی گانتز این هفته و در پی مصاحبه با سه ژنرالی که نامزد رئیس پست ستاد بودند، اعلام کرد که هرتزی لوی رئیس بعدی ستاد است.

لوی در حال حاضر معاون ستاد ارتش است. از زمانی که او در ۱۸ سالگی سرباز شد، ۳۷ سال سپری شده، در اونیفورم نظامی باقی مانده است. قرار است او از اویل سال میلادی ۲۰۲۳، اواخر دی امسال، جای آویو کوخاوی را بگیرد.

امیر بوخبوت، کارشناس نظامی در والانیوز نوشته است که لوی قرار است در شرایطی ریاست ستاد را بر عهده بگیرد که با جنگ راهبردی علیه ایران، صحنه مرگبار لبنان و یک کرانه باختریِ در حالت انفجار روبه‌رو است. اما حتی پیش از روبه‌رو شدن با این چالش‌های بیرونی باید با سؤال‌هایی در زمینه ارتش و جامعه خود اسرائیل مواجه باشد و در شرایط لرزان سیاسی کنونی، برنامه چند ساله ارتش را تصویب کند.

والانیوز چالش‌های پیش روی هرتزی لوی در مرز با اردن، باریکه غزه و عرصه سوریه را نیز شرح داده و افزوده است که در کنار این‌ها، انتصابات داخلی ارتش و فرماندهان جدید نیز نظر به رقابت برخی از آنها با لوی در پست‌های پیشین و یا ریاست ستاد، خود امری آسان نیست.

پایگاه خبری سروگیم نکاتی از زندگی رئیس تازه انتخاب شده ستاد ارتش را منتشر کرده است:

هرتزی لوی، ۵۴ ساله، زاده اورشلیم از نواده‌های ربای کوک است که از دید یهودیان مذهبی به جایگاه او اعتبار می‌بخشد. برای غیرمذهبیون نیز دیدن کسی مانند نواده ربای کوک در مقام ریاست ستاد ارتش، یک افتخار است. ربای کوک خود تشکیل اسرائیل را به چشم ندیده و ۱۳ سال قبل از اعلام موجودیت اسرائیل درگذشت اما هنوز نام خاندان او در این کشور و در جوامع یهودی مذهبی جهان آوازه‌ای بلند دارد.

نام کوچک هرتزی لوی برگرفته از اسم عمویش است که در جنگ بر سر اورشلیم کشته شده بود. او شش ماه بعد از مرگ عموی نادیده به دنیا آمد. پدربزرگش حییم موشه هالوی با نام واقعی گوردین از فعالان «اتسل»، یکی از گروه‌های مخفی مهم مسلح یهودی پیش از تشکیل اسرائیل بود.

هرتزی لوی در مدارس مذهبی درس خواند و در ارتش به چتربازان پیوست. در «امان»، سازمان اطلاعات نظامی ارتش، از فرماندهان و یکی از افسرانی بود که مصطفی دیرانی، از نیروهای لبنانی سازمان شیعه «امل» را در سال ۱۹۹۴ از جنوب لبنان ربود و به اسرائیل آورد تا شاید از او به عنوان برگ برنده‌ای در آزاد کردن رون آراد، کمک خلبان اسرائیلی که در سال ۱۹۸۶ به اسارت «امل» درآمد و رد پایش ناپدید شد، استفاده شود. البته اسرائیل در سال ۲۰۰۴ ناچار شد با حکم دادگاه خود اسرائیل دیرانی را آزاد کند.

هرتزی لوی هر چند در زمان عملیات سنگین سال ۲۰۱۴ در غزه فرمانده «امان» بود، اما شخصاً به عنوان فرمانده لشکر در عملیات غزه مشارکت داشت و از آن زمان، احتمال می‌رفت که روزی رئیس ستاد ارتش شود.

هرتزی لوی، همسر و چهار فرزندش شهرک‌نشین هستند و در «کفار اورانیم» در منطقه «بنیامین» زندگی می‌کنند. یعنی او اولین رئیس ستاد ارتش است که هم عرق‌چین مذهبی («کیپا») بر سر می‌گذارد و هم اولین رئیس ستاد ارتش است که در یهودی‌نشین‌های کرانه باختری سکنی دارد.

شاید این مشخصه‌ها نشانی از جامعه اسرائیل نیز باشد که شمار شهرک‌نشین‌های آن افزایش یافته و پا به پای گسترش این شهرک‌ها، مذهبی‌تر شده و کلیت آن در سال‌های اخیر به شدت راستگراتر نیز شده است.

سفر اتباع خارجی به کرانه باختری محدود می‌شود

اسرائیل در نظر داشت که شمار خارجی‌هایی را که وارد کرانه باختری می‌شوند یا حتی عاشق فلسطینیان می‌شوند، محدود کند و از آنها هم بخواهد که هر نوع رابطه عاطفی خود با یک فلسطینی ساکن کرانه باختری را به اسرائیل اطلاع بدهند و اگر صاحب ملک و اموالی هم در مناطق فلسطینی نشین کرانه باختری هستند، اسرائیل را از آن باخبر کنند.

ارتش اسرائیل همچنین تعیین کرده که در طول یک سال تحصیلی آکادمیک تنها ۱۵۰ استاد خارجی و ۱۰۰ دانشجوی خارجی در دانشگاه‌های فلسطینی درس بدهند یا درس بخوانند. استادان خارجی اصولاً باید ثابت کنند که چرا درس دادن‌شان در یک کالج یا دانشگاه فلسطینی مهم است و چه سهم احتمالی در «ارتقای وضعیت اقتصادی کرانه باختری» دارند؟

یک بند دیگر مقررات تعیین شده در ارتش نیز می‌گوید اگر یک خارجی برای مدتی کوتاه به کرانه باختری رفته، برای رفتن مجدد به آن‌جا باید دست‌کم شش ماه دیگر صبر کند.

رشته دستوراتی که ارتش اسرائیل در این زمینه تنظیم کرده بود، مدتی پیش منتشر شد اما بازتاب آن در رسانه‌های جهانی حیرت برخی دولت‌ها، افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی را در پی آورد و باعث ایجاد فشار بر اسرائیل شد.

رسانه‌های اسرائیل این روزها خبر دادند که در پی فشار بین‌المللی، ارتش نرمش نشان داده و در حال بازنگری در برخی از این دستورات است اما کماکان سخت‌گیری در مورد حضور خارجی‌ها در کرانه باختری ادامه خواهد یافت و ارتش قصد کوتاه آمدن از این خواسته خود را ندارد.

اگر بازتاب این رویداد در رسانه‌های اسرائیل چندان نبود، اما مهم‌ترین رسانه‌های غربی گزارش‌های متعددی در این باره منتشر کرده و نوشتند که عشق و عاشقی مردم فلسطین نیز گرفتار محدودیت‌های اسرائیل و ارتش آن است.

یک درخواست جنجالی یا یک بحران ساختگی

احتمال درخواست آمریکا از اسرائیل که در مقررات استفاده از اسلحه در برابر فلسطینیان تغییراتی بدهد تا شمار فلسطینیانی که با گلوله ارتش اسرائیل کشته می‌شوند، بیش از این بالا نرود، این هفته با خشم اسرائیل روبه‌رو شد در حالی که این درخواست هنوز رسماً از سوی آمریکا منتشر نشده بود.

لاپید و گانتز در خطابی تند به آمریکا گفته‌اند که کسی حق ندارد برای اسرائیل تعیین تکلیف کند. بنی گانتز گفت که تنها کسی که مقررات استفاده از اسلحه را در ارتش تعیین می‌کند، رئیس ستاد ارتش اسرائیل است. لاپید هم گفت در حالی که ما برای زندگی خود می‌جنگیم، کسی نباید به ما دیکته کند که چه بشود و چه نشود.

درگیری جدید اسرائیل و آمریکا بر سر کشته شدن ۹۰ فلسطینی در هشت ماه گذشته در حالی است که این هفته ارتش اسرائیل اعلام کرد که شیرین ابوعاقله، خبرنگار بارز آمریکایی فلسطینی «به احتمال زیاد» با گلوله یک سرباز اسرائیل کشته شد.

همزمان اما باراک راوید، روزنامه‌نگار پرکار اسرائیلی تأکید کرده که این یک «بحران ساختگی» پرداخته شده توسط یائیر لاپید و جو بایدن برای اهداف سیاست داخلی اسرائیل است (تقویت موقعیت لاپید و گانتز در آستانه انتخابات یک ماه و نیم دیگر اسرائیل).

اسرائیل و مراکش؛ یک آبروریزی احتمالی

اسرائیل دهه‌ها با مراکش رابطه محرمانه داشت و حتی افرادی مانند اسحاق رابین ۳۰ سال قبل به مراکش سفر کردند.

در چارچوب پیمان‌های صلح موسوم به «ابراهیم» مراکش یکی از چهار کشوری بود که حدود سه سال پیش در کنار امارات، بحرین و سودان با اسرائیل اقدام به عادی‌سازی رابطه کرد و آمریکا نیز در برابر، تأیید کرد که حاکمیت مراکش را بر منطقه «صحرای غربی» به رسمیت می‎‌شناسد.

سفیر اسرائیل نیز تعیین شد و با مراسم باشکوه به رباط رسید و بعد از آن، شمار زیادی از مقامات سیاسی و نظامی، از جمله رئیس ستاد ارتش، آویو کوخاوی، در ماه‌های اخیر از مراکش دیدار کردند. مراکش اولین کشور عربی نیز هست که با اسرائیل پیمان امنیتی امضا کرد.

حال رسانه‌های اسرائیل خبر دادند که وزارت خارجه درباره یک آبروریزی احتمالی در روابط نوپا با مراکش تحقیق می‌کند.

معترضان مراکشی به نشانه خشم پرچم اسرائیل را آتش زدند
معترضان مراکشی به نشانه خشم پرچم اسرائیل را آتش زدند

به دنبال افزایش شایعات در مورد داوید گورین، سفیر اسرائیل در مراکش، سفیر برگردانده شد زیرا هم ظن می‌رود که به یک زن مراکشی تعرض کرده و از زنان محلی دیگر سوء استفاده کرده و هم هدایایی گرفته که آن را به وزارت خارجه اطلاع نداده است.

البته اتهامی مطرح نیست و باید هر اتهامی ثابت شود اما برگرداندن او برای جلوگیری از گسترش شایعات بوده است. وزارت خارجه مقاماتی را نیز به مراکش فرستاده تا این گزارش‌ها را در محل بررسی کنند.

از مشهد تا تل‌آویو؛ ۹۰ سال زندگی یک حاخام زاده ایران

رسانه‌های خبری یهودیان مذهبی اسرائیل این هفته به مرگ و تشییع جنازه یکی از کهنسال‌ترین روحانیون یهودی ایرانی ساکن اسرائیل توجه نشان دادند؛ حاخام مردخای کارملی.

سایت‌های مذهبیون حاخام کارملی را «مردی ساده، صادق و پاکدامن» که روح و جان خود را نثار آموزش فرزندان و پرورش فکری باورمندان یهودی دیگر گذاشته بود، توصیف کردند. همچنین در رثای او نوشتند که خوش‌رو بود و قلبی رئوف داشت و نوه‌ها و نبیره‌های زیادی از او «تقدیم» جامعه شده است.

حاخام کارملی در ۹۰ سالگی در شهر مذهبی‌نشین «بنی باراک» در حومه تل‌آویو، که آن را «شهر تورات» می‌نامند، درگذشت و در بخش یهودیان مشهدی قبرستان همین شهر نیز، با حضور صدها تن، به خاک سپرده شد.

رسانه‌ها نوشتند که حاخام کارملی که بیش از ۷۰ سال پیش، همراه با والدینش از شهر مشهد به این‌جا آمده بود، در تمامی این هفت دهه با جامعه یهودیان مشهدی ارتباط نزدیک داشت و در ده‌ها سال اخیر حاخام ارشد کنیسه مشهدی‌ها در «بنی‌باراک» بود و خانه‌اش در نزدیکی خانه یکی از بزرگان یهودی شهر قرار داشت.

یکی از سایت‌ها یادآور شد که یهودیان مشهد با رویداد «آنوسیم» روبه‌رو بودند که وادار شدند مسلمان شده اما در قلب خود یهودی باقی مانده بودند. برای همین کمی پیش از تشکیل اسرائیل و زمانی کوتاه پس از اعلام برپایی اسرائیل، یهودیان بسیاری از مشهد به اسرائیل مهاجرت کردند.

بسیاری از آنها نیز اوایل قرن بیستم راهی اروپا و نیویورک شدند که نسل‌های بعدی آن‌ها هم هنوز خود را عضوی از «یهودیان مشهدی» می‌دانند و حتی تعصب دارند که فرزندان‌شان تنها با افراد همین جامعه ازدواج کند تا اصالت «مشهدی» را کاملاً حفظ کنند.

XS
SM
MD
LG