طنزنوشتهای از جلال سعیدی: حاج غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول قوه قضاییه ایران، که گاز میگرفتی همه عمر، گفته برای من و حاج صادق لاریجانی محرز نشد که اکبر طبری کار بدی میکند وگرنه حتما گازش میگرفته.
وی در ادامه گفته، طبریِ نامرد مقدار زیادی پیچیده عمل کرده و بدون تحقیقات یکساله تخلفاتش بروز و ظهور نداشته و فقط شایعاتی بوده و اصلاً به ما چه؟
در این زمینه و در تأیید پیچیدگی عملیات بخوربخور آقای طبری، ما ضمن یک کار خیلی خفن و خوف ژورنالیستی، به یکی از صورتجلسههای مربوط به جلسات محرمانه «ستاد هماهنگی بخوربخورهای قوه قضاییه و دوستان به جز صادق و غلامحسین» یا همان سهببققودبجصوغ دست پیدا کردیم.
گزارش این صورتجلسه را برای تنویر مناطق عمومی مخاطبان عزیز و به منظور اینکه بفهمند چقدر کارهای خلاف آقای طبری پیچیده بوده و یک درصد هم راه نداشته تا رؤسا بفهمند ایشان چه میکرده، به صورت کاملاً اختصاصی آن را اینجا درج مینماییم.
طبق این سند، این جلسه در یکی ویلاهای شهرک باستی هیلز لواسان تشکیل شده و در آن افرادی چون اکبر آقای طبری، گ.ا.و، ی.ا.ب.و، خ.ر، س.گ و چند موجود دیگر شرکت داشتهاند.
بنابراین تا همینجایش هم مشخص میشود حاج غلامحسین پاکدست و حاج صادق درویش اصلاً روحشان هم از وقوع همچین جلسهای خبر نداشته و آنها احتمالاً آن موقع داشتهاند به وظایف شرعی خودشان در رأس قوه قضاییه، یعنی صدور حکم اعدام و زندان برای مخالفین و معاندین و باقی شرکا، رسیدگی میکردند.
در ادامه این صورتجلسه آمده است که حضار اول مقداری جوج و چنجه کباب کرده و تناول کردهاند. در ادامه، اکبر آقای طبری از سنگریزههای کف حیاط ویلا سه عدد جدا میکند.
حضار در هیجان خاصی فرو میروند و حتی یکی دو نفر از آنها که از رفقای نزدیکتر اکبر آقا بودهاند، اشک توی چشمهایشان جمع میشود و فکر میکنند او میخواهد به نشانه همدری با مستضعفین و فرودستان سنگریزه به زیر شکمش ببندد تا مشکلات آنها را درک کند.
ولی اکبر آقا که کلاً آدم پیچیدهای بود، به حضار میگوید: «دوستان! این سه تا سنگریزه را میبینید؟» همه احسنتگویان تأیید میکنند، چون میدیدهاند. طبری میگوید: «شما تصور کنید اینها مال دنیاست.»
در این لحظه هم چند نفر از حضار به هقهق میافتند چون فکر میکنند او میخواهد این زخارف پوچ دنیوی را به نشانه امتناع به سمت جکوزی روباز ویلا پرت کند. اما او میگوید: «ما اگر بخواهیم اینها را تقسیم کنیم، چه کار میکنیم؟»
چند نفر دیگر هم اینجا از حال میروند چون تصورشان این است که طبری میخواهد بگوید هر سه سنگریزه را به مستضعفان، که به گفته امام امت ولینعمتان ما هستند، میدهیم ولی طبری میگوید: «این اموال را به این شکل تقسیم میکنیم که میگیم این مال من، این مال تو، اینم مال مستضعف.»
در اینجا چند نفر دیگر از حضار با پی بردن به میزان عدالت حاج اکبر صیحهای میکشند و از حال میروند، اما در ادامه متوجه میشنوند که اکبر آقا موقع تقسیم اموال، وقتی به جمله «اینم مال مستضعف» میرسد، انگشت شستش را به سمت مستضعف خیالی حاضر در صحنه نشان میدهد که در این لحظه موجی از شادی و شعف جمع را در بر میگیرد.
با مطالعه دقیق این صورتجلسه حتماً متوجه شدهاید که چقدر عملیاتهای آقای طبری و دوستان به جز غلامحسین و صادق، پیچیده بوده و اصلاً از کجا معلوم که آن انگشت شستی که آقای طبری به مستضعفین نشان میداده، از فرهنگ ناب و اصیل ایرانی میآمده یا ما با یک شست خارجی که مفهوم دمت گرم را در خود دارد، مواجهیم؟