جایزه روزنامهنگار سال در بریتانیا، به یک روزنامهنگار جوان ایرانی اهدا شد. انجمن مطبوعات خارجی در لندن، روز چهارشنبه جایزه سالانه روزنامهنگار سال را به «سعید کمالی دهقان» گزارشگر ایرانی روزنامه گاردین اهدا کرد.
این جایزه به خاطر مستندی بود که سعید کمالی دهقان مشترکاً به همراه آنتونی توماس درباره ندا آقا سلطان ساخته بود. مستندی که جایزه بهترین مستند تلویزیونی را نصیب سازندگانش کرد.
سعید کمالی دهقان، در گفتوگویی با رادیو فردا به پرسشهایی در همین ارتباط پاسخ گفته است.
افتخار میکنم و خیلی خوشحالم. اصلاً انتظارش را نداشتم. افتخار میکنم به خاطر اینکه این جایزه به یک ایرانی داده شده است. افتخار میکنم که این جایزه به من داده شده، برای اینکه احساس میکنم به یک روزنامهنگار ایرانی داده شده است.
افتخار میکنم به خاطر تمام تلاشهایی که روزنامهنگاران ایرانی در طول یکسال گذشته انجام دادند تا جهان بداند که چه اتفاقاتی در ایران در حال رخ دادن است. اتفاقاتی که بعد از خردادماه سال گذشته رخ داد اگر یک نتیجه مثبت داشت این بود که به مردم جهان فهماند که احساس واقعی مردم ایران چیست.
من فکر میکنم این اتفاق مهمی است که روزنامهنگاران ایرانی با انعکاس اخبار داخل ایران توانستهاند انجام بدهند و من افتخار میکنم که یک روزنامهنگار ایرانی هستم.
من ۲۵ سال دارم و حدود یک سال است که در لندن زندگی میکنم. پیش از آن، برای همیشه در ایران بودم. در ایران برای روزنامه گاردین کار میکردم. پس از آن به خاطر شرایط خاصی که در ایران برای روزنامهنگاران ایجاد شده بود، مجبور شدم ایران را ترک کنم و پس از آن در لندن ساکن شدم.
من لیسانس مهندسی داشتم و هم اکنون هم دوره فوق لیسانس خود را در رشته روزنامهنگاری بینالمللی در یکی از دانشگاههای لندن میگذرانم.
انجمن مطبوعات خارجی، اصولاً چگونه نهادی است و چرا این جایزه را به شما اهدا کرده است؟
این یک مؤسسه مطبوعاتی است که مدتهای مدیدی است در لندن فعالیت میکند. بیش از صد سال قدمت دارد و یکی از معتبرترین مؤسسات مطبوعاتی انگلستان و حتی در سطح دنیاست.
حدود ۱۰ سال است که این مؤسسه جایزهای را بنیاد نهاده که آن را در چند رشته اعطا میکند. به خبر سال، خبر برگزیده رادیویی و تلویزیونی و همچنین سایر رشتههای خبری، این جایزه اعطا میشود.
در نهایت هم جایزهای دارد که خارج از طبقهبندیهایی که ذکر کردم، به روزنامهنگار سال اهدا میشود.
راستش من برای بهترین مستند سال به خاطر فیلم «برای ندا» کاندید شده بودم. بعد از آن بین برندگان جوایز مختلف، یکی را به عنوان «برنده برندگان» انتخاب میکردند و جایزه منتخب روزنامهنگار سال به او اهدا میشد.
من اصلاً خبر نداشتم که قرار است جایزه«برنده برندگان » هم به من تعلق بگیرد. اینجا در حیاط بودم که این خبر اعلام شد و آن جایزه به من تعلق گرفت. اهدای این جایزه به من به خاطر تلاش برای پوشش دادن اخبار مختلف یکسال گذشته در ایران و اتفاقاتی که بعد از انتخابات رخ داد، بود.
شما هم میدانید که در مورد ندا تا به حال چندین فیلم مختلف ساخته شده است. فیلم مستندی که من ساختم، فیلمی بود که وقتی من برای اولین بار به تهران رفتم و با خانواده ندا گفتوگو کردم شکل گرفت.
در این فیلم با مادر و پدر و خواهر و برادر ندا گفتوگو کردهام. اولین باری بود که توانستم زندگی شخصی ندا را مرور کنم و در طول مدت یکماه با دیدگاههای شخصی او آشنا شوم.
من سعی کردم در این فیلم زندگی واقعی ندا را نشان بدهم. تلاشم بر این بود که از ندا یک اسطوره نسازم. بلکه همان چیزی را که بوده است نشان بدهم و بگویم که ندا هم یک دختر ایرانی بود مثل میلیونها دختر ایرانی که آن روزها شجاعانه در خیابانها به سر میبردند و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند.
خواستم به جهانیان بگویم که او هم مثل هر زن ایرانی دیگری چیزی را طالب بوده است که دیگران میخواستهاند. دلش میخواسته کمی آزادی فردی داشته باشد. کتابهایی را که دلش میخواسته بخواند و خودش باشد. این پیغامی بود که من سعی کردم در فیلمم به بینندگان بدهم.
این جایزه به خاطر مستندی بود که سعید کمالی دهقان مشترکاً به همراه آنتونی توماس درباره ندا آقا سلطان ساخته بود. مستندی که جایزه بهترین مستند تلویزیونی را نصیب سازندگانش کرد.
سعید کمالی دهقان، در گفتوگویی با رادیو فردا به پرسشهایی در همین ارتباط پاسخ گفته است.
- آقای کمالی دهقان، چه احساسی از دریافت جایزه روزنامهنگار سال دارید.
افتخار میکنم و خیلی خوشحالم. اصلاً انتظارش را نداشتم. افتخار میکنم به خاطر اینکه این جایزه به یک ایرانی داده شده است. افتخار میکنم که این جایزه به من داده شده، برای اینکه احساس میکنم به یک روزنامهنگار ایرانی داده شده است.
افتخار میکنم به خاطر تمام تلاشهایی که روزنامهنگاران ایرانی در طول یکسال گذشته انجام دادند تا جهان بداند که چه اتفاقاتی در ایران در حال رخ دادن است. اتفاقاتی که بعد از خردادماه سال گذشته رخ داد اگر یک نتیجه مثبت داشت این بود که به مردم جهان فهماند که احساس واقعی مردم ایران چیست.
من فکر میکنم این اتفاق مهمی است که روزنامهنگاران ایرانی با انعکاس اخبار داخل ایران توانستهاند انجام بدهند و من افتخار میکنم که یک روزنامهنگار ایرانی هستم.
- شما چند سالتان است و چه مدتی است که در لندن زندگی میکنید؟ کجا و در چه رشتهای تحصیلات خود را به پایان رساندهاید؟
من ۲۵ سال دارم و حدود یک سال است که در لندن زندگی میکنم. پیش از آن، برای همیشه در ایران بودم. در ایران برای روزنامه گاردین کار میکردم. پس از آن به خاطر شرایط خاصی که در ایران برای روزنامهنگاران ایجاد شده بود، مجبور شدم ایران را ترک کنم و پس از آن در لندن ساکن شدم.
من لیسانس مهندسی داشتم و هم اکنون هم دوره فوق لیسانس خود را در رشته روزنامهنگاری بینالمللی در یکی از دانشگاههای لندن میگذرانم.
انجمن مطبوعات خارجی، اصولاً چگونه نهادی است و چرا این جایزه را به شما اهدا کرده است؟
این یک مؤسسه مطبوعاتی است که مدتهای مدیدی است در لندن فعالیت میکند. بیش از صد سال قدمت دارد و یکی از معتبرترین مؤسسات مطبوعاتی انگلستان و حتی در سطح دنیاست.
حدود ۱۰ سال است که این مؤسسه جایزهای را بنیاد نهاده که آن را در چند رشته اعطا میکند. به خبر سال، خبر برگزیده رادیویی و تلویزیونی و همچنین سایر رشتههای خبری، این جایزه اعطا میشود.
در نهایت هم جایزهای دارد که خارج از طبقهبندیهایی که ذکر کردم، به روزنامهنگار سال اهدا میشود.
- کدام قسمت از کار شما از سوی این انجمن بیشتر مورد توجه قرار گرفت که چنین جایزهای به شما داده شد؟
راستش من برای بهترین مستند سال به خاطر فیلم «برای ندا» کاندید شده بودم. بعد از آن بین برندگان جوایز مختلف، یکی را به عنوان «برنده برندگان» انتخاب میکردند و جایزه منتخب روزنامهنگار سال به او اهدا میشد.
من اصلاً خبر نداشتم که قرار است جایزه«برنده برندگان » هم به من تعلق بگیرد. اینجا در حیاط بودم که این خبر اعلام شد و آن جایزه به من تعلق گرفت. اهدای این جایزه به من به خاطر تلاش برای پوشش دادن اخبار مختلف یکسال گذشته در ایران و اتفاقاتی که بعد از انتخابات رخ داد، بود.
- شما به فیلم مستندی اشاره کردید که در مورد زندگی ندا آقا سلطان ساختهاید. ممکن است بفرمایید از چه زاویهای به زندگی ندا آقا سلطان نظر داشتهاید؟
شما هم میدانید که در مورد ندا تا به حال چندین فیلم مختلف ساخته شده است. فیلم مستندی که من ساختم، فیلمی بود که وقتی من برای اولین بار به تهران رفتم و با خانواده ندا گفتوگو کردم شکل گرفت.
در این فیلم با مادر و پدر و خواهر و برادر ندا گفتوگو کردهام. اولین باری بود که توانستم زندگی شخصی ندا را مرور کنم و در طول مدت یکماه با دیدگاههای شخصی او آشنا شوم.
من سعی کردم در این فیلم زندگی واقعی ندا را نشان بدهم. تلاشم بر این بود که از ندا یک اسطوره نسازم. بلکه همان چیزی را که بوده است نشان بدهم و بگویم که ندا هم یک دختر ایرانی بود مثل میلیونها دختر ایرانی که آن روزها شجاعانه در خیابانها به سر میبردند و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند.
خواستم به جهانیان بگویم که او هم مثل هر زن ایرانی دیگری چیزی را طالب بوده است که دیگران میخواستهاند. دلش میخواسته کمی آزادی فردی داشته باشد. کتابهایی را که دلش میخواسته بخواند و خودش باشد. این پیغامی بود که من سعی کردم در فیلمم به بینندگان بدهم.