مناقشه قرهباغ با گذشت بیش از سه دهه هنوز پایان نیافته و بعد از ۲۷ سپتامبر وارد فاز جدیدی از بحران شده است. درگیریهای قابل توجهی بین نظامیان ارمنستان و آذربایجان در حال شکلگیری است و میتوان گفت درگیری میان دو کشور منطقه قفقاز (ارمنستان و آذربایجان) بعد از امضای آتشبس در سال ۱۹۹۴ به خونینترین دوره خود رسیده است.
با بررسی موشکافانه پیرامون بحران، چنین بر میآید که در طول دهههای گذشته عوامل سیاسی داخلی در هر دو کشور علیه سازش بودهاند. گذر زمان و تحولات به وقوع پیوسته در سطح بینالمللی هم در نوع خود باعث شده که رویکرد به حل مناقشه در دیدگاه کشورهای دخیل در میانجیگری تغییر یابد. همین دو عامل توانسته است تلاشها برای حل مسالمتآمیز اختلافات اساسی را پیچیده کند.
در این میان میتوان به درگیری روزافزون ترکیه در جبهههای مختلف اعم از عراق، سوریه، لیبی، مدیترانه شرقی و حتی اوکراین (در دوره الحاق کریمه به روسیه) اشاره کرد که مدتهاست در این میادین با روسیه که خود بازیگر مسلط شناخته میشود، مواجه است.
فارغ از بررسی تاریخی ریشههای منازعه قرهباغ، باید شروع نقطه آغازین بحران را از سال ۱۹۸۰ در نظر گرفت. در آن سال تصمیم کرملین برای گنجاندن منطقهای با اکثریت ارمنی به قلمرو حمهوری آذربایجان باعث شد که اختلافات عمدهای پدید آید. در آن زمان ارمنیهای ساکن در قرهباغ که از اکثریت قومی برخوردار بودند خواستار انتقال قرهباغ به ارمنستان شدند، اما مسکو از این خواسته امتناع ورزید.
زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید، جنگی گسترده بین ارمنستان و آذربایجان آغاز شد و نتیجه آن بیخانمان شدن بیش از یک میلیون نفر و کشته شدن بیش از سی هزار نفر شد.
در شرایط کنونی مناقشه قرهباغ با اینکه تقریباً به طور کامل توسط بازیگران محلی هدایت میشود. ولی نقش بازیگران جانبی دخیل در ادامه نبردها و شکلگیری کمی و کیفی مجادله هستند. روسیه مهمترین بازیگر خارج از گود است، اما توانایی آن در مدیریت و کنترل درگیری محدود است. ترکیه دومین بازیگر مجادله نقشی پر رنگ دارد و از نشان دادن مداخله نیز ابایی ندارد.
دلایل موضعگیری روسیه در حمایت از ارمنستان
روی کار آمدن ابولفضل ائلچیبیگ، برخاسته از جبهه خلق آذربایجان که به عنوان یک حزب ملیگرای افراطی و پان ترکیست که تمایل آشکاری نسبت به آنکارا نشان داده و روسیه را دشمن اصلی میداند، روسیه را نسبت به نقش خود در آذربایجان دچار وحشت کرد و روسها در برابر جمهوری آذربایجان جانب ارمنستان را گرفتند.
ادامه نبردها موجب شد که میانجیگری ایران در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در اردیبهشت ۱۳۷۱ که با شرکت کفیل ریاست جمهوری آذربایجان و رئیسجمهور وقت ارمنستان در تهران برگزار شد و حتی بیانیه رسمی در رابطه با پایان درگیریها صادر شد، ولی مخالفت روسیه که میانجیگری ایران را قبول نداشت، زمینه اشغال شهر راهبردی شوشا و اشغال شدن ۲۰ درصد از اراضی آذربایجان را با حمایت نیروهای ارمنستان فراهم کرد. روسیه در کنار ایالات متحده و فرانسه از سال ۱۹۹۴ در ترکیب شورای مینسک، جانب شرایط آتشبس را میگیرد ولی در این مدت حمایت از ارمنستان ادامه داده است.
با توجه به اینکه روسیه دسترسی زمینی به منطقه قفقاز را ندارد، ارمنستان برای این کشور جهت تثبیت موقعیت نظامی، سیاسی و تأثیرگذاری بر معادلات منطقهای بسیار اهمیت دارد. به طوری که در گذشته نه چندان دور، روسیه قرارداد همکاری نظامی و استراتژیکی با ارمنستان منعقد کرد و بر اساس آن حق ایجاد یک پایگاه مهم نظامی در خاک ارمنستان را به مدت ۴۵ سال، در موقعیت مقابل استان قارص ترکیه اخذ کرد.
روسیه حدود پنح هزار سرباز پایگاه خود در ارمنستان مستقر کرده و بر اساس تعهد داده شده، ارمنستان متحمل امنیت آنهاست.
مسکو گرچه در طول درگیریها آشکار و نهان طرف ارمنستان بوده و کمکهای تسلیحاتی میکند، اما روابط خود را با آذربایجان نیز توسعه داده و پیشرفتهترین سلاحها را در اختیار آذربایجان قرار میدهد. اما گستش روابط آذربایجان با غرب در سالهای اخیر و نقش تأثیرگذار آذربایجان در رقابتهای انرژی و دسترسی داشتن کمپانیهای عربی به ذخایر نفت و گاز این کشور باعث شده که روسیه بیش از هر زمان در قبال این کشور به نگرانی فزایندهای داشته باشد.
در عین حال موج مخالفتها در درون و بیرون آذربایجان، علیه حکومت اقتدارگرای الهام علیاف باعث شده که در طول یکسال اخیر فشارهای ارمنستان را نادیده بگیرد. او حتی قبل از ژوئیه نیز از بروز نبردهای کنونی چندان ناخرسند نبود.
اما دست بالای قدرت نظامی آذربایجان از نظر تکنیکی و تاکتیکی باعث شده که روسیه ظاهراً جانب بیطرفی را گرفته و نقش میانجیگر را بازی کند. از سوی دیگر روسیه علاقه چندانی به درگیری گسترده ندارد و شرایط کنونی نشان میدهد که ناچار به تصمیمی دشوار در مورد میزان تعهدات خود به ارمنستان و اختصاص منابع اضافی به قفقاز جنوبی خواهد بود.
نقش ترکیه در ادامه نبردها در مناقشه قرهباغ
طی یک سال گذشته، ترکیه طیف وسیعی از سلاحهای ساخت خود از جمله پهپاد بیرقدار، موشک و تجهیزات جنگ الکترونیکی را به آذربایجان فروخته است. در شرایط فعلی هم به قول رجب طیب اردوغان، حمایت ترکیه هم در میدان عمل و هم در میز مذاکره به صورت تمامعیار وجود دارد.
در حقیقت ترکیه پشتیبانی سیاسی قدرتمندی از آذریایجان به عمل میآورد؛ به طوری که روند مناسبات میان آنکار و اسلامآباد باعث شده دولت پاکستان نیز در قضیه قرهباغ موضعی مشابه ترکیه نشان دهد و با تأثیر از شعار کلاسیک «یک ملت در قالب دو دولت» که ناظر بر روابط آذربایجان و ترکیه بود، دولت پاکستان نیز با نصب پرچمهای آذربایجان، ترکیه و پاکستان در معابر و ساختمانها، از شعار «یک ملت، در قالب سه دولت» استفاده کند.
اردوغان بارها اعلام كرده که کشورش در كنار آذربایجان خواهد بود و خواستار اعاده فوری مناطق اشغالی از تسلط ارمنستان به آذربایجان است. موضوع قرهباغ در سیاست کلان ترکیه چنان جا افتاده که حتی احزاب اصلی مخالف ترکیه نیز با تصویب قطعنامهای در محکومیت اقدامات ارمنستان، با حزب حاکم عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، همسو شدند.
نگرانی عمده از تأثیرگذاری ترکیه در روند مناقشه قرهباغ در شرایطی روبه فزونی نهاده که خبرهایی مبنی بر انتقال نیروهای شبهنظامی مرکب از مخالفان و ترکمانهای سوری از شمال سوریه به آذربایجان در صدر اخبار نشسته است.
ایران به عنوان یکی دیگر از بازیگران منطقهای موضع بیطرفی اتخاذ کرده ولی در برابر خبر انتقال نیروهای نیابتی واکنش نشان داده و سخنگوی وزارت خارجه ایران به صورت تلویحی اعلام کرده که به هیچوجه اجازه فعالیت و یا حضور نیروهای تروریستی را در کنار مرزهای خود نخواهد داد.
با اینکه روابط روسیه و ترکیه علیرغم رقابتهای عمده میان مسکو و آنکارا عمیق است، ولی مداخله ترکیه در قرهباغ کوهستانی چالشی آشکار برای مسکوست، و موضعگیری و نفوذ روسیه هم برای آنکارا قابل تحمل نیست.
ترکیه مناقشه قرهباغ و حضور خود در کنار آذربایجان را به نوعی کارت بازی رقابت در منطقه قفقاز در قبال مداخلات روسیه در سوریه و لیبی میداند، و کتمان رقابت میان دو کشور هم نتوانسته چالشهای موجود در میان طرفین را مخفی سازد.
گفتنی است آنکارا و مسکو طرفهای مخالف خود را در زمین بازی حفظ میکنند و جاهطلبیهای ناسازگار در بالکان و اوکراین با یکدیگر دارند. آنکارا احتمالاً درگیری خود در قرهباغ را به عنوان یک چانهزنی در قفقاز و رقابت گستردهتر با مسکو میداند و درگیری مزدوران ترک از سوریه، نمایش صحنه دیگری است که منافع روسیه و ترکیه با یکدیگر درگیر میشوند.
اگر ترکیه در قفقاز بازنده باشد، در صحنههای دیگر قادر به مچاندازی با روسیه نخواهد بود و به همین خاطر پیروزی آذربایجان را پیروزی خود میداند و تلاش میکند که اراضی اشغال شده به هر نحوی به نفع آذربایجان آزاد شوند.
اگرچه مناقشه قرهباغ به طور معمول چندان در غرب مورد توجه نیست، اما شاید خطرناکترین نقطه اشتعال در حوزه امنیت منطقهای و بینالمللی در اوراسیا باشد. برخلاف درگیریهای قبلی، این بار شدت خط آتش ممکن است منجر به تغییرات قابل توجهی در وضعیت موجود منطقهای شود.
شرایط به گونهای پیش میرود که رهبران باکو و ایروان برای استفاده از اقدامات سختگیرانه تحت فشار فزایندهای از جانب جامعه خود هستند. ملتهای آذربایجان و ارمنستان با وجود احساس نتایج ریسکآلود نبردها باز در ادامه جنگ اصرار دارند و نیروهای داوطلب هر روز برای حضور در میادین جنگ اعلام آمادگی میکنند.
جنگ مجدد در قرهباغ و اطراف آن دور از انتظار نبود. اما میزان درگیریهای مداوم، نقش بارزتر ترکیه و احتمال سرایت درگیری به سایر مناطق مورد منازعه به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. در حال حاضر، روسیه، ایران، اتحادیه اروپا، ایالات متحده و حتی دبیرکل سازمان ملل همه طرفها را به تنشزدایی فرا میخواند.
اما ظاهراً آذربایجان با تکیه بر برتری نظامی خود و تکیه بر حمایت ترکیه تا آزادسازی مناطق اشغالی، آماده سازش نیست. در دیگر سو، نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان هم گرچه بعد از درخواست گروه مینسک به آتشبس پاسخ منفی داده بود، اما اوائل اکتبر تمایل ضمنی خود را به برقراری آتشبس و حل مناقشه اعلام کرد.
در نتیجه تعمیق درگیری ترکیه در قرهباغ کوهستانی یک بازی خطرناک است که میتواند ضمن اینکه باکو را به ادامه جنگ ترغیب کند، و با فراهم کردن بستر لازم برای بروز سایر رقابتهای ناسالم در قفقاز جنوبی، زمینه حضور سایر بازیگران غیربومی را مهیا سازد.