وضعیت نامناسب نیروهای اوکراین زیر فشار حملات روسیه در جبهۀ دونباس کمتر مورد تردید است. در چنین وضعیتی حملۀ غافلگیرانه و برنامهریزیشدۀ اوکراین به منطقۀ مرزی روسیه سؤالهای متفاوتی را دربارۀ انگیزۀ این حمله ایجاد کرده است. این ارزیابی وجود دارد که حملۀ کورسک با تمایل بیشتر رهبری اوکراین برای مذاکره بیارتباط نیست.
در بحبوبۀ التهاب بر سر مناقشه در خاورمیانه و حملۀ احتمالی ایران به اسرائیل و پیامدهای آن، خبر حملۀ نیروهای اوکراینی به منطقه کورسک در آن سوی مرز روسیه هم توجهبرانگیز شده است.
این حملۀ غافلگیرانه که از روز سهشنبه (۶ اوت) ظاهراً با شرکت بیش از هزار سرباز اوکراینی و با کمک جنگافزارهای سنگین انجام شده در حالی است که در منطقۀ دونباس در خاک اوکراین، قوای روسیه ولو با تلفات و آهسته در حال پیشروی کیلومتر به کیلومتر هستند. برای اوکراین در منطقۀ دونباس به لحاظ پرسنلی وضعیت به گونهای است که بخشی از نیروهای آن که دائم باید عقبنشینی کنند ماههاست جایگزین نشدهاند و نیروی ذخیرۀ کافی برای جایگزینکردن آنها وجود نداشته است.
طرفه این که اوکراین خود بهطور رسمی دربارۀ حملۀ غافلگیرانه به کورسک سکوت اختیار کرده است و اخبار این حمله که بعضاً سنگین و تحقیرآمیز هم بوده، عمدتاً از طرف روسیه منتشر میشود. کرملین، هم دستور تخلیۀ جمعیت بیشتری را در این منطقه داده و هم مجبور شده است کادر پزشکی کمکی از مسکو و سنت پترزبورگ به آنجا اعزام کند که نشانهای از شمار بالای زخمیها و ناتوانی نظام درمانی محل در پاسخگویی به وضعیت است.
سکوت کییف ظاهراً به این برمیگردد که ببیند حمله تا چه حد موفق خواهد بود و آیا ضدحملۀ احتمالی روسها اثرات و نتیجۀ آن را خنثی یا برعکس نخواهد کرد.
گمانهزنی دربارۀ انگیزههای اوکراین
این که در شرایط مخمصهآمیز وضعیت نیروهای اوکراینی در دونباس عملیات در کورسک چه هدفی را دنبال میکرده، موضوع حدس و گمانها است.
هم خط لولههای مهم گاز روسیه که بعضاً از اوکراین به اروپا میروند از این منطقه عبور میکنند و هم یک نیروگاه اتمی بزرگ روسیه در ۵۰ کیلومتری کورسک قرار دارد و لذا گمان برده میشود که اوکراین با تسلط احتمالی بر آنها قصد دارد روسیه را به عقبنشینی از نیروگاه اتمی زاپوریژیا که بیست درصد برق اوکراین را تأمین میکند، وادارد.
یک ارزیابی دیگر در خود اوکراین حاکی است که این کشور ناتوان از مقابله با نیروهای روسی در دونباس، حملۀ کورسک را انجام داده تا بخشی از نیروهای روسیه را در این منطقه درگیر کند، شاید که از فشار این نیروها در جبهۀ دونباس کاسته شود. چندی پیش الکساندر کرسکی، فرمانده ارتش اوکراین، گفته بود که با توجه به ضعف و کمبودهای اوکراین در زمینۀ نیرو و تجهیزات، حملات باید هوشمندانهتر و با استفادۀ بهینه از امکانات باشند و به روسیه در جایی حمله شود که ضعف و آسیبپذیری بیشتری دارد. حملۀ کورسک میتواند از اولین نمونههای این «حملۀ هوشمندانه» باشد.
گرچه اخیراً تعدادی هواپیمای اف-۱۶ به اوکراین تحویل داده شده، ولی این هواپیماهای اندک عمدتاً به کار دفاع هوایی میآیند و حوزۀ عملشان در قلمرو هوایی اوکراین تا ۴۰ کیلومتری مرز روسیه است مبادا که هدف حملۀ نیروی پدافند روسیه قرار گیرند. این محدودیت، مانع آن میشود که اوکراین با هواپیماهای روسی که از فاصلۀ ۶۰ تا ۸۰ کیلومتری جبههها بمبهای سرشی (Glide bomb) را پرتاب میکنند، بهطور مؤثر مقابله کند. بمبهای مخرب سرشی سلاح مؤثر روسیه در عقبراندن نیروهای اوکراینی و گشودن راه برای پیشروی نیروهای خودی است.
حمله به کورسک و برافراشتن پرچم اوکراین بر فراز ساختمانهای این منطقه شاید به لحاظ اخلاقی و روانی هم برای مردم و نیروهای کموبیش خسته و کمروحیۀ اوکراین فاقد تأثیر نباشد و هم به کشورهای غربی برای کمکرسانی بیشتر و سریعتر تسلیحاتی به اوکراین، بیشتر انگیزه ببخشد.
«دست پُرتر» در مذاکرات؟
از سوی دیگر، این حمله ظاهراً با اظهارات اخیر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، بیارتباط نیست؛ اظهاراتی که از توجه و تمرکز بیشتر بر دیپلماسی حکایت دارد. از گفتههای مقامهای اوکراین، از جمله زلنسکی در ماههای اخیر کمابیش چنین برمیآید که جنگ با روسیه راهحل نظامی ندارد و نهایتاً این مسئله را باید با مذاکره حل کنند.
زلنسکی که پیشتر خودش فرمانی مبنیبر ممنوعیت مذاکره با پوتین صادر کرده بود، بهتازگی در مصاحبه با بیبیسی جهانی تا آنجا پیش رفت که اذعان کرد توازن قوا در وضعیت کنونی شاید مذاکره با همین رهبری کرملین را ایجاب کند. او صرفنظر کردن از بخشی از خاک اوکراین را هم به شرط موافقت مردم غیرممکن ندانست، ولی به درستی اشاره کرد که قانون اساسی اوکراین تغییر مرزها را تنها با رأی مردم و رفراندوم در این باره ممکن میداند.
حمله به کورسک و اشغال بخشهایی از خاک روسیه در صورتی که دوام و موفقیت داشته باشد با متمایلشدن بیشتر رهبری اوکراین به مذاکره هم بیارتباط تلقی نمیشود. هدف میتواند این باشد که در مذاکرات احتمالی با روسیه، کییف دست پرتری داشته باشد و مسکو نتواند همۀ خواستهای خود را تحمیل کند.
وضعیت نامساعد روسیه در دریای سیاه
وضعیتی که اخیراً در دریای سیاه پیش رفته است نیز تا حدودی به سود اوکراین تمام شده.
دوم اوت امسال، اوکراین اعلام کرد که در حملۀ دوباره به یک زیردریایی روسیه در سواستوپل، در ساحل شبه جزیره کریمه، این زیردریایی را بهطور قطعی نابود کرده است. اولین حمله به این زیردریایی در سپتامبر ۲۰۲۳ انجام شده بود. این حمله ضربۀ سنگین دیگری به نیروی دریایی روسیه تلقی میشود.
زیردریایی نابودشده یکی از پنج زیردریایی باقیماندۀ روسیه در دریای سیاه است که ارتش میتوانست با کمک آن موشکهای کروز کالیبر به خاک اوکراین شلیک کند. این موشکها دارای قدرت تخریبی بالا هستند.
از آغاز جنگ با اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ تا کنون سی درصد از کشتیهای ناوگان جنگی روسیه در دریای سیاه نابود شدهاند. به این ترتیب نیروی دریایی روسیه که در ابتدای جنگ نقش اصلی را در حملات به اوکراین بازی میکرد تا حدودی فلج شده است. این توهم در فرماندهی نیروی دریایی روسیه وجود داشت که ناوگان دریای سیاه در امنیت است و اوکراین حتی با کمک متحدان غربی هم قادر به مختلکردن فعالیت آن نیست.
در حال حاضر تجاوز و پیشروی نیروهای روسی در منطقه دونباس اوکراین عمدتاً با کمک نیروی هوایی و زمینی انجام میشود و کرملین مجبور شده است بخشی از نیروهای خود در دریای سیاه را که در کریمه مستقر بود به سواحل روسیه در شمال و شرق دریای سیاه منتقل کند تا از حملات احتمالی شهپادهای اوکراین در امان باشد.
این در حالی است که تصرف کریمه در سال ۲۰۱۴ و منضم ساختن آن به خاک روسیه عمدتاً بهدلیل نقش این شبهجزیره در اشراف بهتر نیروی دریایی روسیه بر دریای سیاه و اعمال حاکمیت بر آن انجام شد.
خروج نیروی دریایی روسیه از کریمه که عمدتاً به تقویت نیروی دریایی اوکراین با کمک کشورهای غربی و در رأس آنها بریتانیا برمیگردد حالا روسیه را بیش از پیش ناتوانتر از آن میکند که بتواند از طریق توان دریایی خود نیروهایش را به سوی دُنیپرو و اودسا روانه کند و این مناطق را هم به تصرف خود درآورد. محرومکردن اوکراین از داشتن مدخلی به دریای سیاه هدف چنین حملات احتمالی تلقی میشد.
عقبرانده شدن نیروی رزمی دریایی روسیه از کریمه در شرایطی است که اگر حتی در مذاکرات نهایتاً این شبهجزیره به روسیه واگذار شود، باز هم ممکن است فعالیت و امکانات کرملین در آن مشمول شروط و محدودیتهایی شود.
مذاکرات احتمالی در چشمانداز تحولات
در سالهای اخیر با پیوستن بلغارستان و رومانی به ناتو سواحل غربی دریای سیاه بیشتر و بیشتر مشمول حضور نیروهای این پیمان امنیتی و نظامی شدهاند.
ترکیه عضو باسابقۀ ناتو هم از دیرباز بر جنوب دریای سیاه مسلط بوده است و حالا با ایجاد یک کانال موازی با کانال بُسفر میتواند مشکلات تازهای برای روسیه ایجاد میکند، چرا که طبق قانون دریاها مربوط به سال ۱۹۳۶، عبور کشتیهای جنگی کشورهای غیر هممرز با ساحل دریای سیاه از تنگۀ بسفر ممنوع است؛ امری که در مورد کانال جدید لزوماً مصداق ندارد و در صورت موافقت ترکیه میتواند پای کشتیهای جنگی آمریکایی و غربی را هم به دریای سیاه باز کند.
در بخش شرقی دریای سیاه هم گرجستان در تبوتاب کشاکش نیروهای متمایل به غرب و روسیه است و اگر نیروهای هوادار غرب در آن دست بالا را پیدا کنند، بعید نیست که روند نزدیکی نظامی گرجستان به غرب هم تسریع شود و تحرک در سواحل شرقی دریای سیاه هم برای روسیه مشمول محدودیتهایی شود.
این در حالی است که قدرت دریایی روسیه عموماً با حضورش در دریای سیاه معنا داشته است. نیروی دریایی روسیه عمدتاً در دریای سیاه از امکان استقرار و مانور برخوردار بوده؛ امری که دسترسی آسان روسیه را به دیگر آبهای گرم از جمله مدیترانه فراهم میکرده است.
همۀ این فعلوانفعالات البته فعلاً بر وضعیت موجود در دونباس و فرادستی قوای روسیه در این منطقه و فشاری که بر اوکراین وارد میشود تأثیر محسوسی ندارند. چهبسا همین وضعیت منفی برای اوکراین در کنار برخی امتیازهایی که در دریای سیاه و احیاناً در کورسک به دست آورده است، انگیزهای قویتر برای شروع مذاکره با روسیه ایجاد کند.