«یک روز نشستهای از همه جا بیخبر به تو خبر میدهند که برنامهای به نام «هویت» درست شده و تو را هو کردهاند [...] عیبجویانی دارم، دوستان دلنوازی هم دارم که محبتشان شامل حال من است. با وجود محبت این دلنوازان، از آنچه عیبجویانم میگویند، از آنچه که در آنچنان برنامهای در حقم اظهار کنند، باکی ندارم و میدانم حقیقت آشکار خواهد شد. البته من قدری ندارم، در واقع این طور احساس میکنم آنجایی که دوستانم مرا در آنجا قرار دادهاند، آنجا نیستم. اما در آنجا هم که برنامهای مثل هویت قرارم داده، نیستم و خوشبختانه آنجا هم نمیتوانند مرا پیدا کنند.»
این بخشی از اظهارات عبدالحسین زرینکوب، نویسنده و روشنفکر فقید ایرانی و یکی از قربانیان برنامه تلویزیونی «هویت» است که از سوی نهادهای امنیتی-تبلیغاتی جمهوری اسلامی ساخته شد.
زرینکوب این اظهاراتش را یک سال پس از پخش برنامه هویت، در روز ۲۰ اسفند ۱۳۷۶ در مراسم بزرگداشتی که با همت مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای او تدارک دیده شده بود، بیان کرد.
اکنون ۲۵ سال پس از پخش «هویت»، نامزدی علی لاریجانی، رئیس وقت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در زمان پخش آن، بار دیگر برنامه هویت را به موضوع روز تبدیل کرده است.
اما این بار به نظر میرسد، صافی زمان، لجنپراکنیهای برنامه «هویت» را خنثی کرده و با مشخص شدن هویت سازندگانش، این برنامه به برنامهای علیه خود سازندگانش تبدیل شده است.
محصول سالهای ترور و وحشت
برنامه «هویت» که در تابستان و پاییز ۱۳۷۵ پنجشنبه هر هفته از شبکه پرمخاطب اول سیمای جمهوری اسلامی پخش میشد، محصول سالهایی بود که خفقان سیاسی در دوران پس از جنگ ایران و عراق و ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسیده بود.
در نیمه اول دهه هفتاد، زمانی که گروههای مخالف داخلی همزمان با وقوع جنگی طولانی و فرسایشی سرکوب شده بودند و حکومت به ثبات نسبی خود در خارج از مرزها اطمینان داشت، طرح «توسعه چینی» از سوی رئیس جمهور و طرح مقابله با «تهاجم فرهنگی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی مطرح شده بود.
هر دو این طرحها در جهت تشدید خفقان سیاسی و بسته شدن فضای فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی مستقل بود.
مسلماً از نظر حکومت، یکی از ابزارهای ایجاد خفقان سیاسی، سرکوب نویسندگان و روشنفکران دگراندیش در ایران بود. این سرکوب به طور همزمان از سوی نهادهای امنیتی در رأس آنها وزارت اطلاعات، و همچنین رسانههای حکومتی با محوریت روزنامه کیهان و صداوسیما اعمال میشد.
اقداماتی مثل توقیف برخی نشریات و کتابها، زندانی کردن نویسندگان و همچنین ماجرای عملیات ناکام پرت کردن اتوبوس حامل نویسندگان در راه ارمنستان که به «ماجرای اتوبوس ارمنستان» معروف شده، از جمله این اقدامات بود.
همچنین سعید سیرجانی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی چندی قبل از آن در زندان شکنجه شده و به قتل رسیده بود.
برخی معتقدند برنامه «هویت» یک زمینهچینی تبلیغاتی برای اجرای طرح عملیاتی «قتلهای زنجیرهای» بود که در نیمه راه افشا شد.
فرج سرکوهی، سردبیر نشریه «آدینه» که در آن دوران منتشر میشد، به رادیو فردا گفته که برنامه «هویت» با هدف آمادهسازی افکار عمومی برای حذف منتقدانی که به گفته رهبر جمهوری اسلامی «عوامل تهاجم فرهنگی» بودند، ساخته شد.
همچنین علی افشاری، از فعالان دانشجویی در آن دوره، در این زمینه نوشته است: «ترور شخصیت و بیاعتبارسازی چهرههای فرهنگی، مدنی و سیاسی مستقل و منتقد که نمونهای از آنها برنامه هویت در تلویزیون بود، بخشی دیگری از سیاستهای کنترلی نهاد ولایت فقیه بود.»
«مستندسازی» یا «پروندهسازی»؟
برنامه هویت کاری مشترک از وزارت اطلاعات در دوران وزارت علی فلاحیان و یکهتازی سعید امامی، روزنامه کیهان به مدیریت حسین شریعتمداری و صداوسیما به ریاست علی لاریجانی بود.
شیوه برنامهسازی در این برنامه به حدی غیرحرفهای و عجیب بود که به نوشته روزنامه اطلاعات، یک رسانه حکومتی، «برنامهای متفاوت از سبک و سیاق دیگر برنامههای آن زمان تلویزیون» به شمار میرفت.
روزنامه اطلاعات درباره این برنامه نوشت: «اگر در دیگر برنامههای سیاسی و تحلیلی با ایما و اشاره و در لفافه روشنفکران و طیفی از اهالی فرهنگ به غربزدگی و ترویج تهاجم فرهنگی متهم میشدند، در «هویت» به صراحت بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی و فرهنگی اپوزیسیون به عنوان عوامل شبیخون فرهنگی غرب و سرسپرده غرب معرفی شدند.»
همچنین نشریه «گزارش» در شهریور ۱۳۷۵، کمی پس از پخش برنامه هویت، در مطلبی تأکید کرد این برنامه «دادگاهی بدون وکیل مدافع» بود.
نویسندگان برنامهٔ هویت امثال نویسندگان ستون «نیمه پنهان» در روزنامه کیهان زیر نظر حسن شایانفر، همکار حسین شریعتمداری و نفر دوم روزنامه کیهان، بودند؛ ستونی که علیه روشنفکران و هنرمندان منتشر میشد.
آنان وظیفه داشتند با استفاده از فیلمهای اعترافات مخالفان و دگراندیشانی چون عزتالله سحابی، علیاکبر سعیدی سیرجانی، غلامحسین میرزاصالح، چنگیز پهلوان و… که تحت شکنجه و زندان تهیه شده بود، علیه خود آنان «مستندسازی» و در واقع «پروندهسازی» کنند.
قسمتهای مختلف این برنامه نه تنها هیچ شباهتی با مستندهای رایج نداشت، بلکه فقط نسخه تصویری از اتهامهایی بود که پیشتر مطرح شده بود.
قبل از آن، در همان روزنامه کیهان برای اولینبار از عبدالحسین زرینکوب، داریوش شایگان، محمدعلی اسلامی ندوشن، محمدجعفر محجوب، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، ایرج افشار و… به عنوان تئوریسینها و مجریان «تهاجم فرهنگی» و «شبیخون فرهنگی» یاد شده بود.
همچنین پیشتر مجلاتی چون «ایران فردا»، «کلک»، «آدینه» و «گردون» به عنوان «تریبون و پایگاه آنان» معرفی میشد، اما این بار در برنامه «هویت» این اتهامات به صورت مفصلتر تکرار شد.
گناهی که کسی به گردن نمیگیرد
هرچند از سعید امامی، معاون وقت وزیر اطلاعات و متهم ردیف اول قتلهای زنجیرهای، به عنوان یکی از تهیهکنندگان این برنامه نام برده میشود، اما در این ربع قرنی که گذشته، هیچ گاه هویت سازندگان اصلی برنامه هویت به طور رسمی فاش نشد.
سعید امامی اکنون از بین رفته و ننگ این برنامه به حدی رسیده که برخی از عوامل شریک در پخش آن، اظهارات متفاوتی را بیان کردهاند و به گونهای تلاش داشتهاند خود را از رسوایی آن مبرا کنند.
احمد پورنجاتی، معاون سیما در دوران لاریجانی، چند سال پیش اعلام کرد که در آن دوره «مخالف» پخش چنین برنامهای بوده و به لاریجانی گفته بود: «موافق این کار نیستم. بیش از آنکه یک کار رسانهای باشد، نوعی تبلیغات سیاه و شبهاطلاعاتی و یکطرفه است.»
همچنین مهدی خزعلی، که کتابی بر اساس این برنامه در انتشارات حیان متعلق به او منتشر شد، در مقدمه این کتاب همان اتهامها را تکرار کرد. او بار دیگر بر تئوری توطئه «شبیخون فرهنگی» تأکید کرد که تئوری محبوب رهبر جمهوری اسلامی است.
بعداً خزعلی ارتباط با سعید امامی را رد و در اظهاراتی انتشار آن کتاب را توجیه کرد. این در حالی است که هیچ منبع مستقلی قادر به راستیآزمایی اظهارات بعدی پورنجاتی و خزعلی نیست.
در آخرین مورد نیز که علی لاریجانی به اشتباه خود در پخش این برنامه اعتراف کرده، بر اساس روایتهای دیگران، توجیهاتش غیرواقعی ارزیابی شده است.
او که اکنون نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران شده، طبق روال حضور این روزهای نامزدها در شبکه اجتماعی کلابهاوس، در اتاقی در این شبکه گفت: «من دیر متوجه این برنامه شدم و میپذیرم اشتباه بوده است.»
اما لاریجانی در همان سال پخش برنامه هویت از این اقدام خود دفاع کرده و خطاب به نویسندگان و روشنفکران گفته بود: «یعنی این حضرات فکر میکنند ما اطلاع نداریم که از کدام سفارتخانه پول به اینها میدهند که فلان مقاله را بنویسند؟»
جمهوری اسلامی همواره طی بیش از چهل سال گذشته، نویسندگان و روشنفکران را به وابستگی به غرب متهم کرده است.
همچنین تأکید لاریجانی بر «دیر متوجه شدن» در حالی است که پورنجاتی روایتی دیگری به دست داده است. پورنجاتی گفته است که لاریجانی در آن زمان با او تماس گرفت و گفت: «برنامهای در چند بخش درباره برخی عناصر فرهنگی مسئلهدار ضدانقلاب تهیه شده، خوب است که در شبکه یک پخش شود.»
چرخش تاکتیکی رئیس اسبق صداوسیمای جمهوری اسلامی برای جلب رأی بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری که به نوعی «اجباری» بوده، با واکنش برخی از همان کسانی روبهرو شده که در دوران او با برنامه هویت یا دیگر برنامههای مشابه مورد تهمت و اتهام ناروا قرار گرفتند.
فرج سرکوهی که اکنون ساکن آلمان است، میگوید اظهارات لاریجانی در این زمینه «دروغ صریح و آشکار است». علی افشاری و حسن یوسفی اشکوری، از حاضران در «کنفرانس برلین» نیز به سایت زیتون گفتهاند که لاریجانی «دروغ» میگوید.
نگاه معاملهگرانه با نویسندگان
مقامهای جمهوری اسلامی همواره نگاه کاسبکارانه و معاملهگرانه با نویسندگان و هنرمندان داشتهاند. جمهوری اسلامی میخواهد که در برابر امکانات دولتی، نویسندگان و روشنفکران نیز به خدمت آنان درآیند.
اظهارات علی لاریجانی در زمینه «جبران» این اشتباهش نشاندهنده همین نگاه است. او گفت: «بعد از این اتفاق، برنامه چهرههای ماندگار را داشتیم که تلاش کردیم جبران کنیم.»
این در حالی است که نویسندگان مستقل ایرانی بارها اعلام کردهاند که نیازی به برگزاری بزرگداشت یا اهدای جوایز دولتی ندارند و فقط میخواهند که فضا و زمینه برای انتشار آزادانه آثارشان فراهم باشد.
جمهوری اسلامی از یک سو همچنان به سرکوب نویسندگان و روشنفکران ادامه میدهد و از سوی دیگر، «پیشنهادهای» خود را برای خاموش کردن آنان مطرح میکند.
پورنجاتی در روایتی که از پخش برنامه «هویت» ارائه کرده، به نقل از یک «مقام مسئول» گفته که برای «جبران» پخش این برنامه به عبدالحسین زرینکوب گفته بود که از طرف علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران به سفر حج دعوت شده است.
اما زرینکوب در جواب پورنجاتی این دعوت خامنهای را رد کرد و گفت: «متأسفانه وضع مزاج من برای سفر مساعد نیست...»