«باید در این عزل حق بیان هم نداشته باشم؟ و در خفا هم باشم؟ ... اینها حداقل شعور را هم به کار نبردند که بعداً برای تاریخ اقلاً یک صورت ظاهری درست کنند.»
ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیس جمهوری اسلامی که روز شنبه ۱۷ مهر درگذشت، همچنان شخصیتی بحثبرانگیز در تاریخ حکومت کنونی ایران است.
صرفنظر از نوع افکار و راهکارهای سیاسی بنیصدر که طیف موافقان، منتقدان و مخالفان گستردهای داشت، جریان مذهبی و تندرو غالب در جمهوری اسلامی در چهار دههٔ گذشته به او، مثل هزاران فعال سیاسی مخالف دیگر، در وطنش اجازهٔ دفاع از خود نداد.
بنیصدر یکی از یاران اصلی روحالله خمینی در جریان انقلاب ایران به شمار میرفت، اما در کارزار حزب جمهوری اسلامی، متشکل از گروه دیگری از یاران خمینی علیه او، از مقام ریاست جمهوری کنار گذاشته شد.
او در شرایط تهدیدهای جانی علیه خود راهی جز ترک ایران پیش روی خود ندید. اما با وجود ترک صحنهٔ سیاسی در ایران، همچنان درگیر هزارتوی شایعهها، ادعاها و افتراهای مقامهای جمهوری اسلامی بهویژه از سوی روحانیون حکومتی قرار داشت.
روحانیون در سالهای آغازین انقلاب، به ویژه در حزب جمهوری اسلامی که از نظر پایگاه اجتماعی خود را نسبت به بنیصدر در ضعف میدیدند، با تحریف وقایع سیاسی و در برخی موارد طرح ادعاهایی کاملاً ساختگی، درصدد تحریک افکار و احساسات عمومی علیه بنیصدر برآمدند.
پس از عزل و خروج بنیصدر از ایران نیز تخریب چهره و شخصیت او فقط برای سرکوب او نبود، بلکه برای سرکوب دیگر نیروهای سیاسی نیز به کار میرفت. حکومت جمهوری اسلامی قصد داشت و دارد از سرنوشت بنیصدر «درس عبرتی» برای مخالفان و منتقدان خود استخراج کند.
برخی از ادعاها و شایعهها دربارهٔ بنیصدر در چهار دههٔ گذشته به حدی تکرار شده که اکنون ممکن است در میان بخشی از ایرانیان که چندان به یافتن اصل وقایع سیاسی و تاریخی علاقهمند نیستند یا فرصت آن را ندارند یا اساساً به اطلاعات غیرحکومتی دسترسی ندارند، به واقعیتی حتمی تبدیل شده باشد.
ادعای خامنهای درباره «کاخنشینی» بنیصدر
این ادعاها حتی در جلسهٔ مجلس شورای اسلامی در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای رأی به عدم کفایت سیاسی بنیصدر تشکیل شده بود نیز مطرح شد. علی خامنهای، نمایندهٔ وقت مجلس شورای اسلامی در این جلسه، از «کاخ نشینی» بنیصدر در دوران ریاستجمهوریاش گفت و آن را دلیلی برای عدم کفایت سیاسی بنیصدر اعلام کرد.
با اینکه خود خامنهای در نطقش در مجلس اشاره کرد که این موضوع یک «شایعه» است و بنیصدر «بارها نوشت و گفت که من هیچ خانهای از خود ندارم و در هیچ کاخی سکونت نمیکنم»، اما خامنهای برای رسیدن به اهداف سیاسی آن جلسه باز هم به دامن زدن به این شایعه ادامه داد.
این عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی گفت: «اینجانب خود و همهٔ اعضای شورای انقلاب سابق و یقیناً بسیاری از مسئولان دولتی و دوستان و مشاوران و محافظان و غیرهم شک نداریم و ندارند که ایشان تا آخرین روز اقامت خود در تهران در کاخ یکی از اعضای خانوادهٔ رژیم سابق که در مجاورت کاخ نخستوزیری که محل کار ایشان بود، زندگی میکرد و با همان تزئینات و همان تشریفات که دستنخورده باقی مانده بود، حتی آن تابلوها و اینها هم باقی مانده بود و در ایام اقامت در دزفول نیز در کاخ سلطنتی که در پایگاه هوایی دزفول است، اقامت داشت.»
اما به غیر از مسئلهٔ عزل بنیصدر، یکی دیگر از موضوعاتی که به محض خروج او از ایران مطرح شد، نحوهٔ این خروج بود. خروج بنیصدر به همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، با یک هواپیمای ارتش صورت گرفت.
مقامهای جمهوری اسلامی بهویژه حزب جمهوری اسلامی در جشن برکناری بنیصدر از قدرت و پیروزی محمدعلی رجایی در انتخابات ریاستجمهوری به سر میبردند و خروج بنیصدر بدون آن که به دست دادگاههای انقلابی تحت کنترل روحانیون بیفتد، اقدامی شوکهکننده و شکستی بزرگ برای آنان بود.
مقامهای جمهوری اسلامی برای جبران این ضربه تلاش کردند با ادعایی دربارهٔ چگونگی خروج بنیصدر از ایران، افکار عمومی را منحرف و در عین حال بنیصدر را تحقیر کنند.
ادعای خروج با «پوشش زنانه» ساخته ذهنهای زنستیز
آن طور که خود بنیصدر روایت کرده، فخرالدین حجازی تحت فشار احمد خمینی، فرزند روحالله خمینی، این شایعه را ساخت که بنیصدر با «لباس زنانه» از ایران خارج شده است. این ادعا از سوی خود بنیصدر و همراهانش بهویژه بهزاد معزی، خلبان مخصوص محمدرضا شاه پهلوی که خلبان هواپیمای حامل بنیصدر و رجوی نیز بود، در کتاب «پرواز در خاطرهها» رد شد.
بر اساس گفته بنیصدر و همراهانش، او با لباس نظامی همافری که کارت شناساییاش را به بنیصدر داده بود، به پایگاه هوایی تهران وارد و سوار هواپیما شد و اساساً پوشیدن لباس زنانه در آن شرایط موجب جلب توجه نیروهای امنیتی پایگاه میشده و امکانپذیر نبوده است.
ضمن آنکه او تأکید داشت که این ادعا از ذهنی ساخته شده که جایگاهی برای زن و لباسش قائل نیست.
حتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، که نهادی حکومتی است، در تحقیقات خود در این زمینه نوشته که بنیصدر «در لباس پاسداران» ایران را ترک کرده است. اما همچنان بخش رسانهای و تبلیغاتی جمهوری اسلامی بر شایعهٔ خروج بنیصدر با «پوشش زنانه» اصرار دارد و در خبرهایی که در برخی مطبوعات و همچنین صداوسیما دربارهٔ درگذشت بنیصدر منتشر شد نیز تکرار شده است.
در جریان برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران نیز، محسن قرائتی از روحانیون حکومتی در گفتوگویی تلویزیونی برای تحقیر بنیصدر و اساساً جایگاه ریاست جمهوری در ایران گفت این جایگاه به گونهای است که ممکن است حتی کسی مثل بنیصدر با وجود «رأی ۱۱ میلیونی»، مجبور شود با «آرایش زنانه» از ایران خارج شود.
شایعه «اشعه موی زن» علیه کسی که مخالف حجاب اجباری بود
یکی دیگر از شایعاتی که درباره بنیصدر شکل گرفت این بود که او گفته بود «موی زن اشعه دارد» و باید به همین دلیل حجاب اسلامی داشته باشد.
اما بنیصدر در گفتوگوهای مختلف با رد این نسبت توضیح داد که این جمله سؤالی بوده که از او در یک برنامهٔ تلویزیونی پرسیده شده بوده و سخن او نبوده است. بنیصدر به کنایه میگفت اگر چنین اعتقاد میداشت، باید به استناد به داستان یوسف در قرآن میگفت که مرد اشعه دارد.
بنیصدر در پاسخ به آن پرسش به طور کلی به وجود «جاذبهها» میان زن و مرد اشاره کرده بود، اما در پاسخ به سؤال دیگری در همان برنامه و همچنین در اظهارنظرهای دیگرش بهصراحت با حجاب اجباری مخالفت کرده بود: «اگر قرار باشد که لباسی را به زور به کسی بپوشانند، خب این همان چیزی است که میخواهیم نباشد. زیرا ما میخواستیم زور نباشد.»
بعدها محمدرضا مهدوی کنی وقتی تجربهٔ خود را در وزارت کشور در زمینهٔ اجباری کردن حجاب کارمندان زن بازگو کرد، گفت که بنیصدر در شورای انقلاب با حجاب اجباری مخالفت جدی کرده بود و گفته بود که حتی به همسرش نیز نمیگوید «لچک سر کند».
بنیصدر خود گفته بود روایتهای دروغ دربارهٔ او نسبت به همهٔ چیزهایی که خود در کتابهایش نوشته یا در سخنرانیهایش گفته، بیشتر شنیده شده است.