جناب آقای دکتر ولایتی
با سلام. من این نامهها را برای بنیانگذار انقلاب، جناب احمد رشیدی مطلق! مینوشتم اما امروز در صد و بیست روزیِ چلۀ انقلاب شکوهمند، دوست دارم شما را مخاطب قرار دهم.
آقای دکتر اطفال! (به باقی عنوان ها و تیترها و لقب های سی چهل گانۀ شما اشاره نمیکنم که میترسم عمرم کفاف ندهد.)
خلاصهاش اینکه احمد رشیدی مطلق نامه نوشت و چپها و چریکها کمک کردند و روشنفکران مقاله نوشتند و شاعران شعر گفتند و طنزنویسان طنز نوشتند و شاه ساواکش را بست و شنیدن صدای انقلاب را تأیید کرد تا شما جوانان «اسلامی-کار» از بیغولۀ انجمنهای اسلامی بیرون بخزید و ساقدوش آخوندهای «میره به حجله» شوید و میوههای انقلاب را بچینید و تازه تازه بخورید و مربا کنید و ترشی بیندازید و در پیری هم کمپوت میل بفرمایید.
چنین است که امروز منزل مسکونی این پزشک اطفال بزرگتر از بیمارستان کودکان است و توی هر جیبش یک «شریف امامی» است که مشهور به پر مشغلهترین رجل آریامهری بود.
هیچ آدابی و ترتیبی مجوز!
فرمایش اخیر شما که در یمن مردم لنگ به تن دارند و نان خشک میخورند، اگر برعکس هم گفته میشد، اشکالی نمیداشت. یعنی اگر میفرمودید یمنیها نان خشک به خود میبندند و لنگ میخورند، باز هم فرقی نمیکرد. دیروز هم بیخودی رئیس دفتر شما توضیحاتی راجع به آن داد که بیمعنیتر از فرمایش اصلی جنابتان بود.
سکوت از ما، میکروفن از شما
بیخود وسواس نداشته باشید قربان. مهم نیست چه میفرمایید. مادام که مردم صدایی ندارند و تریبونها سر قباله شماهاست و میکروفن جلوتان باز است و دوربین رویتان زوم است، هرچه به زبانتان میآید بگویید و به فکر معنی نباشید.
چنین است که شما به راحتی میتوانید آنچنان فجیع شعر حافظ را شهید کنید. مغول با ادبیات ما چنین نکرد که شما دو دقیقهای با غزل حافظ کردید. یوتیوب شاهد.
یادم هست چند سال پیش آقای روزنامهنگاری که در جلسه ساکت نشده بود، توسط آخوند قاضیالقضات گاز گرفته شد! بعدش که این حضرت قاضی شرع، کنفرانس مطبوعاتی گذاشته بود من فقط کنجکاو شمردن میکروفنهایش بودم.
همین آقای دکتر. شما را به میکروفنها و دوربینهای منتظر میسپارم تا به کارم برسم. شب به خیر.
***
رهبر در استادیوم
روز پنجشنبه گذشته حضرت آیتالله العظمی سید علی حسینی خامنهای، رهبر معظم جمهوری اسلامی، در ورزشگاه آزادی چند تا شوت به دروازه حریف شلیک کردند که چند تایش آفساید بود و چندتایش به تیر دروازه خورد و هیچکدامش گل نشد. به عبارت ژورنالیستی، یک تیتر درست از فرمایشاتشان در نیامد. گویا یک گل هم به خودشان زدند که فرمودند «اینهایی که میگویم رجزخوانی و شعار محض نیست!»
اینکه رهبر معظم برای رفع شک از شنونده، او را به شک میاندازند و صریحاً اعلام میکنند که من خالیبند نیستم، از نظر فقها و فلاسفه «تشکیک» است و از نظر فوتبالیستها «گل بهخودی» حساب میشود.
شوت رهبر معظم که «در بنبست نیستیم»، اوت شد و شوتهای ایشان به دروازه دشمن و آمریکا مورد طعنه مفسران ورزشی قرار گرفت. در عین حال انجمن اسلامی شترداران اعتراض خود را به این بیت قرائت شده توسط مقام معظم رهبری اعلام کرده است:
«شتر در خواب بیند پنبه دانه – گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دانه»
مصاحبۀ اختصاصی خبرنگار ما با یک شتر:
- ببخشید میتونم وقتتون را بگیرم؟
- اگر راجع به شعر خواندن مقام معظم رهبری است باید بگویم بار اولشان نیست که این شعر را میخوانند. ایشان در ۱۷ اسفند ۹۶، «در آستانه ولادت با سعادت حضرت صدیقه کبری علیهما سلام» در جمع «مداحان و ستایشگران و نغمهسرایان اهل بیت»، مصراع اولش را خواندند، ما شترها هیچی نگفتیم. پریروز در ورزشگاه آزادی برای دومین بار تمام بیت را خواندند. باز هم ما چیزی نمیگوییم. ما شترها عقیده داریم تا سه نشه، بازی نشه. منتظریم ایشان یکبار دیگر این را بخوانند که بگوییم مرد حسابی! مگر تو خوابگزار کاروانی؟ مگر تو دکتر هلاکویی شترانی که شترها میآیند خوابشان را برایت تعریف میکنند؟
- عصبانی هستید قربان؟
- خب آدم، یعنی شتر عصبانی میشود. ای بابا.
- حالا ممکن است بفرمایید شما معمولاً چه جور خوابی میبینید؟
- بنده معمولاً خواب میبینم در جمهوری اسلامی، کارهای هستم. امام جمعهای، وزیری، مشاوری، سرداری، جانشینی، مداحی شدهام. یک کاروانسرای بزرگ دارم روبهروی خانه دکتر ولایتیِ عزیز، کنار استخر سرپوشیده یک صندوق منبتکاری روسی است که پوتین برایم فرستاده. تویش پر از پنبه دانه است، بادیگاردم لقمه میگیرد میگذارد دهنم. این بهترین خوابی است که یک شتر میتواند ببیند.
مرغی که انجیر میخورد نوکش کج است
علی دایی فوتبالیست معروف را دیدند میلرزید. گفتند چرا؟ گفت پسلرزه زلزله کرمانشاه. گفت پول جمع کردم برای زلزلهزدگان، حالا احضارم کردهاند که پولها کجاست؟
زندهیاد غلامرضا تختی در زلزله بوئینزهرا کمک فراوان از بازاریان و مردم جمع کرد و به کمک زلزلهزدگان شتافت. کسی از او حساب و کتاب نخواست. حالا بعد از شصت سال میبینیم که نمیشود به راحتی غلامرضا تختی شد، همان طور که نمیشود به راحتی امیرکبیر شد. فقط پولدار شدن راحت است!
«نتوان شد به سهل و آسانی – پهلوان اکبر خراسانی»
زهرا رهنورد و حصر سلف سرویس
شایعات مربوط به رفع حصر از خانم زهرا رهنورد همچنان در هالهای از تکذیب قرار دارد. در محافل زنانه گفته میشود با این حجابِ دوطبقهای که خانم رهنورد خود را در آن محصور کرده به نظر نمیرسد چندان علاقهای به رفع حصر داشته باشد.
گفته میشود حکومت تصمیم دارد با آزاد کردن زهرا خانم، او را توی سر خانمهای کمحجاب بزند.
خودت بکار!
برخلاف سیاهنمایی رایج در مورد حضرات آیات عظام و دولتمردان اسلامی که انواع و اقسامشان برای انواع و اقسام معالجه به انواع و اقسام بیمارستان در انواع و اقسام کشورهای اروپا مراجعه کردهاند، تا به حال هیچکدامشان برای کاشتن مو و درمان کچلی به خارج نرفته است.
گفته میشود در پاسخ سردار قالیباف شهردار سابق تهران هم که گفته میخواهم بروم استرالیا بدهم مو برایم بکارند، وزیر بهداشت به او گفته «همینجا خودت بکار!»
اما با اینکه وزیر کشاورزی هم برای کاشتن مو قول همهجور همکاری به قالیباف داده است، ایشان نهایتاً سرش را به استرالیا برده، یعنی سر از سیدنی درآورده.
گویا صحبت از خرید زمین و کشاورزی است و قرار است چیزهای دیگری غیر از مو بکارند. هزار نکتۀ باریکتر ز مو اینجاست!
کامیونداران و سردار تریلیکوب
مقابله حکومت مستضعفان با اعتصاب کامیونداران و کامیونرانان (که مالک کامیون نیستند) ادامه دارد. در این مورد خبرنگار ما با سردار تریلیکوب، که برای سرکوب کردن رانندگان تریلی به منطقه اعزام شده، مصاحبه کرده است.
- گویا چند تن از کامیونداران را بازدشت کردهاید. اتهامشان چیست؟
- اتهام نداریم. در جمهوری اسلامی هرکس را بگیریم، جرمش محرز است.
- محرز این بازداشتیها چیست؟
- والله ترمز بریده بودند. البته خودشان میگویند خواستهای صنفی دارند.
- کی آزادشان میکنید؟
- بستگی دارد به سقف مطالباتشان. بعضیها را فقط روغنشان را عوض میکنیم، بعضی را هم موتورشان را پیاده میکنیم.
- دولت چه کمکی میخواهد به لوازم کامیونها بکند؟
- بسمه تعالی. تا به حال این همه که مسئولان حرف زدهاند برای تأمین باد لاستیک آنها بوده. باد هوا که نبوده.
- برنامۀ آیندهتان چیست؟
- خوشبختانه برادران تکنیسین فنی ما همانطور که هواپیمای بدون سرنشین درست کردند ... چی میگن بهش ... اسم خوبی داره ....
- پهپاد.
- بله همانطور که عرض کردم پهپاد درست کردند، الان مشغول درست کردن کهباد هستند که کامیون بدون راننده هستش که ما از شرّ رانندگان کامیون راحت بشیم. رویهمرفته اونهایی که خیال میکنند رژیم گیرپاژ کرده و به روغنسوزی افتاده به قول مقام معظم رهبری شتر در خواب بیند پنبه دانه.
- پیامی برای مردم ندارید؟
- به مردم بگین بوق بزنن برن جلو. من از امت شهیدپرور معذرت میخوام که اولش بسمه تعالی یادم رفت. راستش خیال کردم ضبط صوت شما روشن نیست.
سردار خرافاتی
سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، میگوید: «مردم سحر دشمنان را در طول ۴۰ ساله انقلاب اسلامی باطل کردهاند».
دعانویس سر قبر آقا هم میگوید: خدا را شکر من از سربازی در رفتم وگرنه بنده هم مثل این سردار سپاه لشکری به سحر وجادو و جنبل و خرافات اعتقاد پیدا میکردم!
سردار سلامی تأکید کرد: «به نخستوزیر دورهگرد (اسرائیل) هم میگوییم به جای اینکه درباره پیشرفتهای ما جهان را اغوا کند شنا کردن در مدیترانه را یاد گرفته و تمرین کند چون راهی جز به دریا ریختن در مقابل آنها نیست».
معلوم نیست سردار عزیز و خرافاتی از کجا میداند نتانیاهو شنا بلد نیست. البته بعید هم نیست که بلد نباشد، همانطور که وقتی سردار شمحانی فرمانده نیروی دریایی شد، مطبوعات نوشتند شنا بلد نیست. بالاخره آدم نمیتواند همه کارها را بلد باشد. دیروز یک آقایی در اینترنت نقل قول آورده بود و فیلم گذاشته بود که آیتالله العظمی نوری همدانی قرآن خواندن بلد نیستند. رئیس دفتر آیتالله جواب داده «برای اینکه قرآن عربی است!»
نه، شوخی میکنم. هنوز جوابی از آیتالله و رئیس دفترشان نیامده، اما یک جواب از آقای نتانیاهو – که قرار است به دریا انداخته شود - برای سردار سلامی آمده:
سردار عزیز. ضمن سپاس از عواطف انسانی شما، برای صرفهجویی در وقت میخواهم بدانم چطور میخواهید ما را به دریا بیاندازید؟ اگر دمر میاندازید من شنای قورباغه یاد بگیرم، اگر طاقباز میاندازید من از حالا کرال پشت را تمرین کنم و اگر از بالا پرتمان میکنید، بروم فراگیری شیرجه و دایو.
در خاتمه دو تا شرط هم دارم. یکی اینکه تا آن موقع شما دریای مدیترانه را خشک نکنید، دیگر اینکه زیرآبی با آمریکا لاس نزنید.
پشت و روی سکّه ثامن
دستگیری مدیرعامل فراری سکه ثامن خبر داغ هفته بود! شنبه گذشته «به حول قوه الهی» و با همکاری پلیس بینالملل و پلیس بینالمحل و «با توکل به خداوند قادر متعال» و «همکاری مردم فهیم و مؤمن» و همراهی و همکاری عدهای ستوان کلمبوهای وطنی و جیمزباندهای ترکیهای، سرانجام و بالاخره این یکنفر به «سرپنجههای نظام جمهوری» گرفتار آمد.
به این ترتیب تلافی همه دزدیها و اختلاسها و زدوبندها و حقکشیها و چپاولها و آدمکشیها و جنایتها و اعدامها و قتلعامها درآمد و مملکت به حال عادی بازگشت و احتمال میرود تحریمها هم برداشته شده باشد!
از نظر سینمایی این ماجرا شبیه به دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر جندالله، بود و انگار کار همان کارگردان بود. از نظر ادبی، انشای اطلاعیه نیروهای انتظامی در این مورد، تحول چشمگیری را در ادبیات پلیسی کشورمان باعث آمد.
هیجان قضیه به قدری زیاد بود که فرمانده ناجا و جانشین رئیس پلیس فتا و معاون اینترپل اسلامی و ریاست قوه قضائیه از آقای زاهدیفر خواهش کردهاند یکبار دیگر فرار کند تا دوباره دستگیرش کنند! ولی گویا طرف زیربار نرفته و معذرت خواسته که «شما آبرو برای آدم باقی نمیگذارید!»
تقاضای عزرائیل
بعد از فرمایشات بیمارستیز و مرگمحور مقام محترم وزارت، جناب قاضیزاده هاشمی، خبر آمده که عزرائیل رفته پیش خدا گفته عنوان شغلی مرا هم از «ملکالموت» تغییر دهید به «وزیر بهداشت و درمان بارگاه الهی!».