میزبان/ سپیده رئیسسادات
میزبان: سپیده رئیسسادات
میهمانان: باربد، عبدالقادر مراغهای، استاد زهره یا استاد مینا، قمرالملوک وزیری و پرویز یاحقی
موسیقی: یک قطعه از ویولن پرویز یاحقی با آواز استاد ادیب خوانساری
منوی شام: کلمپلوی شیرازی و تیرامیسو
میزبان این هفته ما سپیده رئیسسادات است.
خانم سپیده رئیسسادات یکی از خوانندگان مطرح موسیقی اصیل ایرانی و نوازنده سهتار است. او از سنین نوجوانی موسیقی سنتی را از استادانی همچون خانم پریسا، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی فرا گرفت. اولین آلبوم او با نام «کنج صبوری» با آهنگ سازی و سرپرستی پرویز مشکاتیان در سال ۷۹ شمسی منتشر شد. خانم رئیسسادات پس از آن برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و از دانشگاه بولونیا در رشته موزیکولوژی فارغالتحصیل شد. او در مدت اقامتش در ایتالیا با اجرای کنسرتهای مختلف و از طریق همکاری با موسیقیدانان ایتالیایی به شناساندن موسیقی اصیل ایرانی کمک کرد. همکاری او با رضا قاسمی آهنگساز ایرانی مقیم فرانسه به شکوفایی بیشتر موسیقی او انجامید و حاصل آن آلبومهای «چهارده قطعه برای بازپریدن» و «طبل بیهنگام» است که با گروه مشتاق اجرا کرد. خانم رئیسسادات همچنین بعضی از ترانههای عبدالقادر مراغهای آهنگساز بزرگ ایرانی در قرن نهم را بازخوانی کرد. او ساکن شهر کلن در آلمان است و من تلفنی با او گفتوگو کردم.
خانم رئیسسادات خیلی خوش آمدید به برنامه میزبان. اگر ممکن است به من بگویید که شما برای مهمانی شامتان میخواهید از چه کسانی دعوت کنید؟
سلام میکنم اول خدمت شما و همه شنوندگان برنامه تان. من امشب برای مهمانیام از پنج موسیقیدان دعوت کردم. مهمان اول من باربد است که از دربار خسرو پرویز دعوت شده. مهمان دوم من عبدالقادر مراغهای است ، آهنگساز قرن چهارده و پانزده (میلادی). مهمان سوم من یکی از این دو استاد خانم هستند، استاد زهره یا استاد مینا، که از نوازندگان و مطربان دوره فتحعلی شاه بودند. دو مهمان دیگر قمرالملوک وزیری و پرویز یاحقی هستند.
بسیار عالی. چه تنوعی از باربد تا پرویز یاحقی. من حال میخواهم بدانم برای پنج موسیقیدانی که شما دعوت کردید و خودتان هم که اهل موسیقی و خواننده هستید، میخواهید در این مهمانی شام چه موسیقی پخش کنید؟
این واقعا سخت ترین تصمیمی بود که من باید برای این مهمانی میگرفتم. فکر کردم که از مهمانان خواهش کنم که موسیقی زنده بزنند. ولی اگر قرار است درطول برنامه یک موسیقی پخش شود یک قطعه از ویولن پرویز یاحقی با آواز استاد ادیب خوانساری را انتخاب میکنم.
حالا برگردیم به مهمانانی که شما انتخاب کردید. اول باربد.
میزبان/درباره سپیده رئیسسادات
سپیده رئیسسادات از خوانندگان مطرح موسیقی اصیل ایرانی و نوازنده سهتار است. آموزش موسیقی را با استادانی مانند پریسا، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی آغاز کرد، برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و کمکهای فراوانی به شناساندن موسیقی اصیل ایرانی کرد. «کنج صبوری»، «چهارده قطعه برای بازپریدن» و «طبل بیهنگام» از جمله آثار او یا آثاریست که با همکاری او ساخته شدهاند. خانم رئیسسادات ساکن شهر کلن در آلمان است.
به طور شنیداری و صوتی هیچ نمونهای نداریم که بدانیم در دوره باربد چه موسیقی نواخته میشد و اساسا باربد چه جور ساز میزده، یعنی چه میزده و موسیقیاش چه بوده. برای من خیلی جالب است کهاین استاد در مهمانی یک تکه از موسیقیاش را اجرا بکند. ولی آنچه که میدانم این است که باربد خود را از طریق آشنایی با باغبان دربار وارد دربار میکند و در واقع جای بقیه را میگیرد. به دلیل نبوغی که در ملودیهایش داشته به او جایگاه خیلی بزرگی در دربار داده میشود. بر اساس آنچه که ما میدانیم باربد یک نابغه موسیقی زمان خودش بوده و یا حداقل یکی از نوابغ موسیقی آن زمان. زمانی که در موسیقی ما یک دوره طلایی به شمار میآید. به دلیل تنوع سازها و تنوع ملودیها به نظر میآید که در آن دوره موسیقی غنی داشتیم.
باربد در عین حال مثل اینکه آواز هم میخواند…
بله هم آواز میخواند و هم ساز میزد. این سنتی بود که در آن زمان وجود داشت که موزیسینها هم شعر میگفتند هم ملودیها را میساختند و هم آواز میخواندند. این سنت را امروز هم در بین ترکمنها، در خراسان و در موسیقی نواحی ایران هنوز میبینیم. باربد هم آنطور که از او گفته شده همه این تواناییها را داشته.
بعضی از مینیاتورهایی که من در مورد موسیقی آن دوره دیدم، در دست باربد گویا بربط هست. ولی شما میگویید که معلوم نیست چه میزده…
نه، نه. منظورم ساز نیست. ما در مورد اینکه او چه موسیقی میزده و ملودیهای او چه بوده اطلاع نداریم. خیلیها اصلا اسم باربد را فکر میکنند که از بربط آمده ولی من نمی دانم کهاین چقدر صحیح است. ولی باربد را به عنوان بربط نواز میشناختند.
میهمانی سپیده رئیس سادات/ موسیقی انتخابی
موسیقیهای انتخابی:
ساز و آواز طی مهمانی
یک قطعه از ویولن پرویز یاحقی با آواز استاد ادیب خوانساری
تصنیف «آمد نسیم صبحدم ترسم که آزارش کند/تحریک زلف عنبرش از خواب بیدارش کند» از خود سپیده رئیسسادات
حالا در باره عبدالقادر مراغهای برای ما صحبت کنید که برمیگردیم به تقریبا هزار سال بعد از باربد.
عبدالقار مراغهای به چند دلیل برای من جالب است. یکی از لحاظ تاریخی و زندگی او که مجبور بود به دلیل اتفاقات سیاسی دائما از جایی به جای دیگر مهاجرت کند. در بعضی از دورههای زندگیاش تحت حمایت بعضی شاهان بوده و در دورههای دیگر تحت فشار و ظلم بوده و مجبور بود که به جاهای دیگر پناه ببرد. عبدالقادر مراغهای تاثیر مهمی بر موسیقی دوره عثمانی گذاشته. بعد از مرگ او نوشتههای او را در دربار عثمانی جمع آوری کردند. ما امروز ادامه موسیقی او را در آن چیزی میشنویم که ترکها در موسیقی عثمانی اجرا میکنند. ما میدانیم که تعداد زیادی قطعات موسیقی از او به جا مانده، قطعاتی که منسوب به اوست. ولی اتفاقی که افتاده این است که ترکها در این چهار پنج قرن بعد از مرگ عبدالقادر مراغهای بر اساس نتهایی که از او داشتند، با سلیقه و دریافت خودشان موسیقی او را اجرا کردند. ما هم در ایران اخیرا تعدادی از این قطعات را اجرا کردیم. من هم فکر میکنم که اولین ایرانی یا جزء اولین ایرانیهایی بودم کهاین قطعات را خواندم. ولی برای من همیشه این سئوال بود کهاین قطعات باید با چه لهجهای اجرا بشود و دقیقا باید چه جوری اجرا بشود. آنچه که برای من مشخص است این است که خوانندهای آن دوره شاید به زبان فارسی که ما امروز صحبت میکنیم و یا حداقل با این لهجهای که من امروز دارم با شما صحبت میکنم این قطعات را نمی خواندند. واقعا این همیشه برای من یک سئوال است کهاین قطعات را باید چه جوری اجرا کرد و دلم میخواهد که خود او بگوید.
میهمانی رئیسسادات/ باربد
باربد: دوره ساسانی
دلیل شهرت: سرشناسترین موسیقیدان، نوازنده و خواننده دوره ساسانی در دوره پادشاهی خسرو پرویز
دلیل دعوت: باربد نابغه موسیقی زمان خودش بوده و یا حداقل یکی از نوابغ موسیقی آن زمان. زمانیکه در موسیقی ما یک دوره طلایی به شمار میآید.
تو مهمانی از او بپرسید خانم سپیده…
تو مهمانی از او بپرسیم و یا خواهش کنیم که یک تکه را بخواند تا ببینیم که چه جوری اجرا میکند.
شما خودتان که کارهای او را اجرا کردید، به نتهای او دسترسی داشتید؟
نتهای این قطعات وجود دارد. همانطور که گفتم ترکها این قطعات را اجرا میکنند، یعنی بخشی از رپرتوار موسیقی عثمانی است. ما این موسیقی را کشف نکردیم و متاسفانه نسبت به آن بیتوجه هم بودیم. از تجربه خودم بگویم. من وقتی که در ایتالیا بودم، یکی از همکاران من این موسیقی را میزد. یک روز به من زنگ زد و گفت من یک سری قطعات موسیقی عثمانی دارم و میخواهم آن را در کنسرتی در جمهوری آذربایجان بخوانی. از من پرسید که تو ترکی عثمانی بلدی و میتوانی بخوانی. من گفتم که هیچوقت ترکی عثمانی نخواندم و نمی شناسم. ولی برای من جالب است و سعی خواهم کردم. قطعات را که برای من آورد دیدم که اشعار فارسی است. به او گفتم اینها که فارسی است. خُب عبدالقادر ایرانی بود و یا حداقل در ایران متولد شده بود و بخش بیشتر اشعارش فارسی است، کمی ترکی و چند تا عربی. ولی برای من این سئوال پیش آمد که من باید این قطعات را با چه لهجهای بخوانم. نمونههای صوتی آنچه که در ترکیه اجرا کرده بودند هم وجود داشت. فکر کردم که چون سنت اجرای قطعات عبدالقادر در ترکیه وجود داشته و آنها این قطعات را برای نسلها خواندند و این سنت را به شکل خودشان زنده نگه داشتند، اگر یک جاهایی را شبیه آنچه که آنها امروز اجرا میکنند بخوانم و یک جاهایی را با احساس خودم بخوانم، شاید بتوانم به اصل موسیقی نزدیک تر شوم.
بسیار عالی. برای شما موفقیتهای بیشتر آرزو میکنیم که کارهای عبدالقادر مراغهای را زنده کنید و ایرانیها بدانند که پانصد سال پیش چه موسیقیدان بزرگی داشتند.
خُب حالا میرویم سراغ مهمان سوم شما، گفتید که زهره است.
میهمانی رئیسسادات/ مراغهای
عبدالقادر مراغهای: زمان تولد نامشخص-۸۳۸
دلیل نامآوری: موسیقیدان، شاعر و نوازنده؛ شهرت او بهعنوان یک نظریهپرداز مهم هنر موسیقی سالها پیش به اروپا رسیده بود.
دلیل دعوت: علاوه بر اهمیت او و تاثیرش بر موسیقی عثمانی، در مهمانی میخواهم از او خواهش کنم که یک قطعه را بخواند تا ببینیم که چه جوری اجرا میکند.
دو تا استاد موسیقی زن در دوره فتحعلی شاه بودند که خیلی معروف بودند. میشود گفت که سرپرست دو گروه اصلی موسیقی مطربهای زن بودند. یکی استاد زهره و دیگری استاد مینا. آنطور که در تاریخ نوشته شده هر دوی اینها زنهای عموی فتحعلی شاه بودند. برای همین از امکانات درباری برخوردار بودند و جایگاه نسبتا بالایی داشتند. آنها دو دسته نوازندگان، خوانندگان و رقاصان زن داشتند. از مهارت این دو استاد زیاد نوشته شده. اینها هر دو مشخصا تعالیم موسیقی آن دوره را دیده بودند و دو استاد یهودی و ارمنی داشتند. چیزی که از دعوت یکی از این خانمها بهاین مهمانی برای من جالب است این است که آنها در دروهای بودند که ما خیلی کم از موسیقی آن دوره میدانیم. این دورهای بود بعد از سنت موسیقی دوره عبدالقادر که کم کم محو شده بود. تا اینکه در دوره ناصرالدین شاه استادان بزرگی مثل خانواده فراهانی و استادان دیگری میآیند و موسیقی را تدوین و گردآوری میکنند و قطعات زیادی به آن اضافه میکنند و موسیقی شکل امروزی و شکل قاجاریاش را پیدا میکند. شاید از طریق این خانمها و به خصوص استاد زهره رد پایی پیدا کنیم که در آن دوره چه جور موسیقی زده میشد. هم از موسیقی آن دوره چیز زیادی نمی دانیم و هم از موسیقی زنانه و از مطربها و به خصوص موسیقیای که در اندرون اجرا میشده. برای ما خیلی سئوال وجود دارد که چه میزدند و چگونه میخواندند.
می خواستم ببینم برای استاد زهره و استاد مینا در آن دوره به عنوان زن مشکلی نبوده که در جامعه سنتی ایران کار موسیقی بکنند، بخوانند، بنوازند و حتی برقصند؟
خُب همیشه کهاین مساله در جامعه بوده ولی کم و زیاد داشته. در بعضی دورانها کمتر بوده و در بعضی دورانها بیشتر. اتفاقا در دوران صفویه و زندیه تعداد مطربها خیلی زیاد بوده. زنانی که در دربار موسیقی میزدند سطح بالاتری داشتند. زنانی هم بودند که در خیابانها موسیقی میزدند. یعنی زنان در جایگاههای مختلف موسیقی اجرا میکردند و به نسبت جایگاه اقتصادی شان حرمت شان هم در جامعه، طبق معمول همیشه، مشخص میشده. آنقدر تعداد این مطربها زیاد بوده که به همه یک جور نگاه نمی شده. از زمان قاجار است که ما میبینیم موزیسینها دو دسته میشوند و کم کم یک گروهی استاد میشوند، یعنی استادانی که به عنوان متخصصین موسیقی شناخته میشوند. بنابراین موسیقی جدی و هنری کم کم خودش را از موسیقی مطربی جدا میکند. در این دوره است که ما رفته رفته حضور مطربان را کمتر میبینیم. تا اینکه بعد از دوره پهلوی و بعد از اینکه مدرنیته بهایران میآید ما دیگر کم کم اثری از این مطربان نمی بینیم. موسیقی عیش و طرب بیشتر شکل موسیقی پاپ پیدا میکند که همه با آن آشنایی داریم. برای همین است که من فکر میکنم دعوت کردن از این دو استاد یا حداقل یکی از آنها به مهمانی شام ، برای ما میتواند یک تصویر روشنتری بسازد درباره موسیقی مطربی و کلا موسیقی در دورهای که ما اطلاع دقیقی از آن نداریم.
میهمانی رئیسسادات/زهره
استاد زهره و استاد مینا: دوره فتعلیشاه و محمدعلی شاه قاجار
دلیل نامآوری: زنان پردهنشین شاهان قاجار که در موسیقی به استادی رسیدند.
دلیل دعوت: شاید از طریق آنها رد پایی پیدا کنیم از موسیقی آن دوران که چیز زیادی نمیدانیم و نیز نه از موسیقی زنانه و اجراهای زنده.
مهمان چهارمی که شما انتخاب کردید قمرالملوک وزیری است. شما که خودتان خواننده هستید چه علاقهای دارید به قمر؟
دلیل دعوت من از ایشان، اگر افتخار بدهند و تشریف بیاورند، بیشتر برای این است که دلم میخواهد که با تصویر واقعیتری از قمر آشنا بشوم. تقریبا میشود گفت که پر سروصداترین خواننده زن تاریخ ایران است. ولی تصاویری که از این زن بزرگ موسیقی هست خیلی مشخص نیست و خیلی متناقض است. در واقع طبق چیزهایی که من خواندم و شنیدم قمر از یک جهت یک زن آزادهای است که برای او حقوق زنان و حقوق بشر دغدغه اصلی بود. ولی از یک طرف دیگر یک زن کاملا سنتی است. برای من یک کمی این دو تصویر در تناقض هستند. برای نمونه بگویم خدمتان. یک نامهای هست که قمر نوشته به علی دشتی و در روزنامه شفق چاپ شد. این نامه اعتراضی است به تاسیس مدرسهای که کلنل وزیری برای موسیقی به راه انداخت و شرکت زنان مسلمان در آن ممنوع بود. قمر در نامه خود مینویسد که مگر زن و مرد در اسلام یکسان نیستند و اگر موسیقی برای زن حرام است برای مردان هم باید حرام باشد. در ادامه نامه مینویسد که اگر این طور است پس در گذشته وقتی زنان ما به تعزیه میرفتند وضع شان بهتر بود چرا که در آن زمان زنها در کنار مردان میرفتند و موسیقی گوش میدادند. و امروز وقتی که میشنویم در یک جای خصوصی چند زن دارند سینما یا تئاتر نگاه میکنند همه نگران میشویم که ایمان زنان خدشهدار شده. و چه بسا زنان آن دوره زندگی شان بهتر از ما بود درحالی که امروز باید اپرای رستاخیز بشنویم. این نکته جالبی است چون در دوره اول پهلوی میدانیم که به آزادیخواهی و تجدد در معنای غربی آن تاکید میشد. و قمر در نامه خود همه اینها را به مسخره میگیرد یعنی اجرای اپرا و تجددی که به معنای غربی بود. و میگوید که چه بسا حقوق زنان در آن دورهای که مدرنیته نبود بهتر بود. این نشان میدهد که قمر خیلی مدرن بود و حتی روشنفکرتر از زمان خودش و روشنفکران زمان خودش بود. ولی ا ز طرف دیگر نقل قولهای زیادی هست که قمر لحن خیلی سنتی داشت مثل «ننه دورت بگردم » یا «ننه بیا پیش من» کهاینها تکیه کلامهای او بود. من واقعا نمیدانم که شخصیت اصلی این زن چه هست. امیدوارم بیشتر تو مهمانی با او آشنا بشوم.
میهمانی رئیسسادات/ قمر
قمرالملوک وزیری: ۱۲۸۴-۱۳۳۸
دلیل شهرت: از نامآوارترین خوانندههای آوازهای سنتی ایرانی دوران معاصر.
دلیل دعوت: دلم میخواهد که با تصویر واقعیتری از قمر آشنا بشوم.
شاید هم از او بخواهید که ترانه معروف «مرغ سح » را برای شما بخواند. تا آنجایی که من اطلاع دارم صدای ضبط شده قمر کهاین ترانه را خوانده باشد وجود ندارد. درسته؟
مساله خیلی جالبی را گفتید. اصلا بهاین مساله فکر نکرده بودم. ولی درست میفرمایید. من هم نشنیدم.
در مهمانی فرصتی است که از او بخواهید «مرغ سحر» را بخواند تا ببینید که خودش چه طوری میخواند… خانم رئیسسادات حالا میرسیم به آخرین مهمانی که شما انتخاب کردید، پرویز یاحقی آهنگساز و نوازنده بزرگ ویولن که معاصر است.
راستش انتخاب این مهمان آخر برایم سخت بود. دلم میخواست از خانم سیما بینا دعوت کنم، دلم میخواست از پرویز مشکاتیان دعوت کنم. ولی پرویز یاحقی را دعوت کردم به یک دلیل. گفتم شاید فرصتی باشد که من از طرف مردم و شاید بیشتر از طرف موزیسینها از او عذرخواهی بکنم. این نابغه بزرگ موسیقی ما در سه دهه آخر عمرش را در بازنشستگی اجباری بهسر برد و نباید اینطور میشد. میخواهم به او بگویم از اینکه ما همه اینقدر بی توجهی کردیم از او عذر بخواهم. پرویز یاحقی یکی از بزرگترین استادان موسیقی ما بود و هنوز هم که هنوز است بهترین ملودیهای موسیقی ما را ساخته. هر وقت میخواهیم دور هم جمع بشویم، شادی کنیم و احساسات خودمان را در کنار هم نشان بده یم به ملودیهای او با صدای مرضیه یا حمیرا یا خیلی خوانندههای دیگر گوش میکنیم. ولی پرویز یاحقی سالها خانه نشین بود. من بیشتر موقعی متوجه شدم که ویدئوهای او را دیدم. شما هم حتما دیدید و در اینترنت پخش شد. این ویدئوها را آقای بهمن فرمان آرا بعد از مرگ پرویز یاحقی به دست آورد و آنها را جمع آوری کرد. این ویدئوها را خود پرویز یاحقی، که موزیسین با احساسی بود و اینقدر کار کرده بود، از حالات خود و اینکه روزهایش را چگونه میگذراند ضبط کرده بود. او یک موزیسین استثنائی بود و خیلی حیف بود. ما خیلی بدشانس هستیم که موسیقی او را در سی سال آخر عمرش نش نیدیم. من بهاین دلیل ایشان را دعوت کردم. خُب شاید هم با آن صفایی که داشتند من حدس میزنم در کنار این استادان دیگر بزرگ موسیقی تکهای هم با ویولن برای ما خواهند زد.
به به چه میشود…
با صدای قمر…آدم دیوانه میشود…
قیامتی خواهد بود… بربط باربد و موسیقی عبدالقادر…
بله بله…
میهمانی رئیسسادات/ پرویز یاحقی
پرویز یاحقی: ۱۳۱۵-۱۳۸۵
آثار: مجموعههای تکنوازی ویلن، همنوازی و ترانههایی که با صدای خوانندگان ایرانی، از جمله مرضیه، دلکش یا حمیرا اجرا شدهاند.
دلیل دعوت: شاید فرصتی باشد که من از طرف مردم و شاید بیشتر از طرف موزیسینها از او عذرخواهی بکنم. این نابغه بزرگ موسیقی ما در سه دهه آخر عمرش را در بازنشستگی اجباری بهسر برد و نباید اینطور میشد. پرویز یاحقی یکی از بزرگترین استادان موسیقی ما بود.
خُب خانم رئیسسادات حالا شما برای آقای یاحقی، قمر، زهره، عبدالقادر مراغهای و استاد باربد از دوران ساسانی میخواهید چه غذایی درست کنید؟ چه کار سختی است راضی کردن اینها با غذای دوران معاصر.
آن هم با آشپزی دست و پا شکسته خودم! ولی فکر کردم به مهمانان کلم پلوی شیرازی بدهم. نمی دانم حالا نظر عبدالقادر مراغهای چه باشد…ولی فکر کنم که استاد زهره خوشش بیاید. دِسر هم دارم البته…
دِسرتان چی هست؟
فکر کردم تیرامیسو برایشان درست کنم.
خُب شما در ایتالیا بودید…
برای اینکه من میخواهم تا دَم صبح این استادان را نگه دارم و فکر کردم که یک دِسری باید درست کنم که قهوه داشته باشد تا این استادان را سرحال نگه دارد و آنها در مورد موسیقی صحبت کنند.
حالا مهمانان شما دارند کلم پلوی شیرازی خوشمزه شما را میخورند و ویولن پرویز یاحقی را گوش میدهند. سرمیز شام چه خبر است؟ این موسیقیدانان بزرگ که در طول بیش از دوهزار سال به فرهنگ و هنر کشور ما خدمت کر دند از باربد تا پرویز یاحقی در باره چه چیزی صحبت میکنند؟
احتمالا میتوانیم کمی تصویر دقیقتری از موسیقی اینها در دورههای خودشان داشته باشیم. چون تاریخی که ما از موسیقی خودمان داریم خیلی در این زمینه فقیر هستیم. آن تاریخی هم که هست بر اساس معیارهای زیبایی شناسی سیاسی هر دوره است. یعنی یک دورهای یک نوع موسیقی خوب است و در دوره دیگری همان موسیقی بد است. یا مثلا در همان دورهای که قمر الملوک وزیری استاد بزرگ آواز بود شاید در همان دوره موزیسینهای دیگری در زمینههای دیگر بودند که اصلا اسمی از آنها نیامده است. به دلیل اینکه بعد از قمر یا همان دوره قمر بهاین نتیجه رسیدیم چون قمر مطرب نبوده و به عنوان مطرب وارد موسیقی نشده بود، جایگاه او قابل مقایسه با بقیه نیست. میبینم امروزه در فضای مجازی موسیقیهای مختلف میگردد و هر صدایی که یک خِش خِشی دارد میگویند که صدای قمر الملوک وزیری است. مثل همان نمونه «مرغ سحر» که شما گفتید. ولی من خودم ضبطهایی دارم از ملوک ضرابی و ایران الدوله که هر دو بند دوم «مرغ سحر» را اجرا کردند. ولی باز هم در ایران میگویند که قمرالملوک وزیری تنها زنی بوده که جرات داشته و شجاعت داشته کهاین بند دوم را بخواند. همچنین میگوییم که قمر اولین زنی بوده که بی حجاب روی صحنه ظاهر شده و در میان مردها خوانده است. در صورتی که یکسال قبل از قمر، ملوک ضرابی این کار را کرده بود. تازه من دارم از همین دوره نزدیکی صحبت میکنم که کسانی آن موسیقی را شنیدند و زنده هستند. دیگر چه رسد به دورانی که ما هیچ تصویر واقعی از موزیسینها و موسیقی زمانشان و فشارهایی که آنها تحمل میکردند نداریم. این داستانها همیشه در زمانهای مختلف بوده و برای من جالب است کهاین آدمها را از نزدیک ببینم و دربارهاین مسائل بتوانیم با هم صحبت بکنیم. و ببینیم کهاین خوب و بدها اصلا معنی دارد و از کجا میآید. آیا واقعا مساله موسیقی است یا چیزهای دیگر، یعنی باید و نبایدهایی و نوع خاصی از زیبایی شناسی که از نظر ذهنی و فکری بر ما تحمیل شده. فکر کنم کهاین یکی از مباحث اصلی باشد که در سر میز شام در باره آن با هم صحبت کنیم.
بسیار خوب. ولی خانم رئیسسادات در این مهمانی ای که شما دارید و موسیقیدانان بزرگی که دارید نمی شود که آخر شب یک کاری با هم اجرا نکنند وخود شما هم مثلا بخوانید. ایدهال شما چیست؟
قمر هست دیگر…من سکوت میکنم.
ولی شما اگر بخواهید یکی از ترانهها ی خودتان را برای مهمانان بخوانید کدام را انتخاب میکنید که ما آخر برنامه همان را پخش کنیم؟
چه کار سختی است…نمی دانم در مقابل این همه استاد چه کار کنم…
میدانم کار سختی است…ولی یک چیزی که قمر و یاحقی خوششان بیاید…
میخواهید یکی از همان قطعاتی را که از عبدالقادر خواندم پخش بکنید.
بسیار عالیست. قطعه خاصی در نظر دارید؟
یک تصنیفی است که من در باکو هم اجرا کردم و مطلعش این است: «آمد نسیم صبحدم ترسم که آزارش کند/تحریک زلف عنبرش از خواب بیدارش کند». این قطعه را میتوانید پخش کنید و نظر عبدالقادر را هم بپرسیم.
حتما عبدالقادر ستایش میکند که چهارصد پانصد سال بعد از مرگش یک نفر ترانههای او را زنده کرده و جاودانه کرده. به هر حال خیلی از شما ممنونم خانم سپیده رئیسسادات که در برنامه میزبان شرکت کردید.
خیلی ممنون از شما. ببخشید یک چیز کوچکی را من اضافه کنم. غیر از من، همکاران دیگر من هم این قطعات را اجرا کردند. آقای درویشی خیلی روی این قطعات کار کردند. آقای همایون شجریان این قطعات را اجرا کردند. همکاران دیگر هم همینطور. موزیسینهای ترکیه هم سالها این قطعات را اجرا کردند. ولی خُب چون من در مهمانی حضور دارم به نمایندگی از همهاین دوستان میخوانم تا ببینم که نظر آقای مراغهای در مورد این قطعات چیست.
خیلی ممنونم.
خواهش میکنم. ممنونم از شما.