زندگی محمدعلی بهمنی، شاعری که شامگاه جمعه نهم شهریور در ۸۲ سالگی در تهران درگذشت، از همان کودکی تا سالهای پایانی عمر، با شعر تنیده شده بود.
او در زمانهای که شعر مخاطب عام خود را از دست داده و تعداد شاعران موفق در هر کشوری انگشتشمار شدهاند، از شاعران موفق ایران محسوب میشد.
عضویت محمدعلی بهمنی در ابتدای دهه چهل در شورای شعر رادیو، او را وارد دنیای حرفهای ترانهسرایی کرد و از شاعرانی شد که طی دهههای متمادی با هنرمندانی چون عماد رام، رامش، حمیرا، حبیب، شادمهر عقیلی، ناصر عبداللهی و همایون شجریان در عرصه موسیقی و ترانه همکاری کرد.
او همچنین به سرودن غزل علاقه داشت و با زبانی عاطفی و صمیمی مخاطبان زیادی را جلب کرد؛ «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود»، «شاعر شنیدنی است» و «نیستان» از عناوین برخی از آثار او هستند.
با وجود محدودیتها و سانسوری که حکومت ایران در عرصه هنر و ادبیات اعمال می کند، بهمنی نه تنها به طور علنی از حکومت انتقاد نکرد، بلکه حتی برای مدتی ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد را برعهده گرفت و در سال ۱۳۸۴ نیز در جلسه شعر شاعران با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، شرکت کرد.
با این حال، او در این جلسه، مدح خامنهای را نگفت بلکه از برادرکشیها گفت و شعری در ستایش دریا خواند.
اساسا دریا در شعر بهمنی که خودش با اقلیم جنوب ایران به خوبی آشنا بود، نقشی محوری در اشعارش داشت و اگر میخواست به اوضاع سیاسی و اجتماعی پیرامون خود نیز اعتراض کند، این اعتراض را در قالب شعر و با استفاده از همین نمادهای دریایی بیان میکرد.
بهمنی در شعری که «حبیب» آن را خواند، از اسارت ماهیها گفت؛ در زمانهای که کلاغان قیل و قال میکنند و خرچنگها به پایکوبی مشغولند:
در این زمانه بیهای و هوی لالپرست/ خوشا به حال کلاغان قیل و قالپرست
چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را/ برای این همه ناباور خیالپرست
به شبنشینی خرچنگهای مردابی/ چگونه رقص کند ماهی زلالپرست
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند/ به پای هرزهعلفهای باغ کالپرست