از ناصر چشمآذر آهنگساز سرشناسی که در ۶۷ سالگی در تهران درگذشت می توان تصویری دو بعدی ارایه داد. تنظیم کننده ای چیره دست و آهنگسازی ورزیده. به روایت خودش در گفت و گویی که در تیرماه ۸۶ اتفاق افتاد، در حول و حوش درگذشت مهستی او از در دست نداشتن مجموعه منسجمی از کارهایش گفت:
ناصرچشم آذر:«متاسفانه خودم هیچ آرشیوی از کارهای گذشته ام ندارم. چه کارهای تنظیمی ام که بالای ۲۵۰ تا ۳۰۰ تا کار باشد، چه ملودی سازی هایم که شاید شامل ۴۰-۵۰ تا ترانه باشه. این است که زیاد روی آن ها مسلط نیستم، حالا به صورت خاطره یادم هست که شعرهایش از کی بوده و چی بوده.»
ناصر چشمآذر هم مولود تحولی است که در دهه پنجاه خورشیدی بر موسیقی پاپ ایران حادث می شود. اما او خطی را پی می گیرد که برگرفته از آموزه های دوران کودکی نزد اسماعیل خان چشم آذر پدرش است. این آموزه ها درکنار تحصیل در موسیقی در آمریکا موجب می شود تا ناصر چشم آذر جوان تصویر ماندگاری از این همه را در تنظیم های خود عریان کند،فضایی مدرن با نغمه هایی نزدیک به دستگاه های ایرانی:
ناصر چشمآذر :« ملودی هایی که می گرفتم از آقای جهانبخش پازوکی بود از پرویز مقصدی، پرویز اتابکی و آقای بابک افشار و... ملودی ها دست این آقایان بود و من ناگزیر بودم هارمونی یا ارکستراسیونی که می نویسم زیر خط ملودی آن ها باشد که خوشبختانه آن ها بالاخص آقای پازوکی همیشه از گوشه ها و دستگاه های ایرانی بهره می بردند و ملودی هایشان همیشه دلنشین بود و جایگاه خاصی بین مردم داشت.»
ناصر چشم آذر: اشکالات من هم بیشتر بعد از انقلاب بوده که در غربت بودم و به دلیل جوی که داشتم یک مقدار شاید آن حساسیت و دقتی که باید در کارها می داشتم نداشتم.
ناصر چشمآذر به گفته خودش این روند را در ساخت و ارایه ملودی همراستا با تنظیم هایش پی گرفت که حاصل ترانه هایی بودند که در قالب صدای خوانندگانشان خوش می نشستند، اما تفاوتی آشکار با آثار قبلی آن ها داشتند، تفاوتی که نوگرایی سازنده اش آن را به رخ می کشید:
ناصرچشمآذر :« وقتی خودم شروع کردم ملودی نوشتن،بالاخص برای خوانندگانی مثل زنده یاد مهستی یا خانم حمیرا یا خانم هایده، چون می دانستم این ها سری هم در رشته موسیقی سنتی ایرانی داشتند. سعی می کردم ملودی هایی که به آن ها می دهم ترکیبی باشد از فضای روز با نغمه های نزدیک به دستگاه های ما.»
در سال های اوج، ناصر چشم آذر به همراه توفان(خواننده) گروه موسیقی کوچکی را تشکیل دادند،گروهی که صحنه گردان شوهای پرویز قریب افشار شومن سرشناس آن سال ها بود. این همکاری و نزدیکی میوه های دلپذیری هم داشت،«خدای آسمون ها» با کلام جهانبخش پازوکی و صدای توفان یکی از داغ ترین محصولات این همکاری بود.
دامنه شهرت این گروه و محبوبیت آن ها موجب شد تا خوانندگان نامداری که نوجو بودند به سراغ آن ها بروند. عارف یکی از این خوانندگان بود که حاصل همکاری اش با ناصر چشم آذر ترانه متفاوتی به نام «بلابالا» با کلامی از پرویز وکیلی بود.
عارف:«بند چهار نفر بیشتر نبود، ولی چهار نفری که غوغا می کردند بسیار کارشان مورد پسند همه بود.برنامه های شبانه ای که ما انجام می دادیم؛ حتا بعدها کریست دخترو پسر اضافه کردند. بعدها ویولن ها را اضافه کردند. ساز بادی ها را اضافه کردند.»
عارف ادامه می دهد:«ناصر چشم آذر و توفان بسیار به کارشان علاقمند بودند. و دایم دنبال بهتر کردن کار بودند. من اولین بار که با ناصر چشم آذر به آمریکا رفتم،وقتی که در اتاق موسیقی ایشان وارد شدند، تمام سازها را با دقت و با لذت بر می داشتند گوش می کردند و اجرا می کردند.»
اما روایت ناصر چشمآذر هم از خوانندگی نزدیک به روایت ترانه «آوازه خوان نه آواز» سروده سعید دبیری است که آن را صدای فریدون فرخزاد خاطره انگیز کرده است:
ناصر چشم آذر:«من خواننده را هیچ وقت به دلیل وسعت صدا انتخاب نمی کنم، آن تلفیق و دکلمه و ادای شعر با ملودی را خیلی اهمیت می دهم که تلفیق با ملودی و معنای شعر و گرمای شعر و گرمای ملودی را بتواند با تسلطی که دارد در بیاورد.»
همزمان با انقلاب ناصر چشم آذر هم برای مدت کوتاهی ایران را ترک کرد. حضور او در آمریکا به همراه تعدادی دیگر از چهره های دست اندرکار موسیقی پاپ ایران موجب شد تا اولین زمینه ها برای فعالیت هنرمندان موسیقی پاپ که در داخل سانسور شده بودند فراهم شود.
گوگوش: ناصر بيشتر حس مشترک با من دارد. ولی متاسفانه به او دسترسی ندارم. منظورم اين است که چون در ايران زندگی می کند و اين سالها مشغول موسيقی فيلم است.
در این دوران هم ناصر چشم آذر در دعوت از هنرمندان آن سال ها نظیر مهستی به لس آنجلس، ساخت آهنگ و تنظیم آلبوم ها نقش فعالی دارد. حاصل این همکاری تنظیم ها و آهنگ هایی است که مانند «انارانار»، «مدادرنگی» و بسیاری دیگر همچنان شنیدنی اند. با این وجود او به این بخش از کارنامه اش نگاهی انتقادی داشت:
ناصر چشم آذر: «اشکالات من هم بیشتر بعد از انقلاب بوده که در غربت بودم و به دلیل جوی که داشتم یک مقدار شاید آن حساسیت و دقتی که باید در کارها می داشتم نداشتم.»
اما منصور تهرانی ترانه سرایی که با ناصر چشم آذر ترانه های ماندگاری مانند «خلوت» با صدای گوگوش و «دوپرنده» با صدای لیلا فروهر را کار کرده می گوید که او از لس آنجلس دلگیری هایی داشت ولی همیشه لب فرومی بست:
منصور تهرانی:«سال ۶۷ وقتی ناصر برگشت به ایران،اتفاقا با عماد رام و ناصر فرهودی در استودیو پاپ بودیم. وارد استودیو شد و زانو زد در استودیو را بوسید با یک حالت عجیبی همه ما را متاثر کرد. گفت داستان زیاد است. من نتوانستم. بر نمی تابیدم.البته یکی از دلایل بازگشت ناصر هم مادرش بود.»
ناصر چشم آذر در ایران ماندگار می شود تا تداعی گر تصویر تازه ای از خود باشد، تصویری که گوگوش و بسیاری دیگر با آن این آهنگساز را می شناسند:
محمدضرغامی:«ناصرچشم آذر؟»
گوگوش:«موسیقی متن»
او تاپیش از این تنها در زمینه موسیقی ترانه و تنظیم موسیقی کار کرده است، هر چند یک تجربه هم در ساخت موسیقی عنوان بندی شوی پرویز قریب افشار به همراه منصور تهرانی که آن سال ها دستی هم در فیلمسازی داشت،دارد.
منصور تهرانی:«چون با اهالی سینما آشنا بودم و آن موقع داشتم فیلم می ساختم،بعضی ها فقط ناصر را آهنگساز می دانستند. باورشان نمی شد که او می تواند موسیقی فیلم هم بسازد. به هر حال فکر کنم سیروس الوند بود که ناصر را به یکی از دوستان معرفی کرد و او شروع کرد به کار کردن.»
او در موسیقی فیلم هم با هامون، قارچ سمی، خواهران غریب و بسیاری دیگر درخشید. اما دوری او از خوانندگان و جای خالی اش در آثارآن ها نمایان باقی ماند.
گوگوش:« ناصر بيشتر حس مشترک با من دارد. ولی متاسفانه به او دسترسی ندارم. منظورم اين است که چون در ايران زندگی می کند و اين سالها مشغول موسيقی فيلم است.»
به گفته منصور تهرانی درگذشت توفان هم در روحیه ناصر چشم آذر تاثیر تلخی بر جای گذاشت:
منصور تهرانی:« وقتی توفان فوت کرد ناصر خیلی غمگین شد توفان را خیلی دوست داشت. به من زنگ زد و یک کاری را که با هم به توفان داده بودیم به نام «نازنین» از پشت تلفن می خواند با پیانو می زد با بغض.»
عارف هم معتقد است آن ها در بزنگاه انقلاب همدیگر را گم کردند:
عارف:«نیمه گمشده توفان ناصر چشم آذر بود که از هم جدا شدند این ها با هم مکمل هم بودند.»
منصور تهرانی: سال ۶۷ وقتی ناصر برگشت به ایران،اتفاقا با عماد رام و ناصر فرهودی در استودیو پاپ بودیم. وارد استودیو شد و زانو زد در استودیو را بوسید با یک حالت عجیبی همه ما را متاثر کرد.
خالق «هجرت» با صدای گوگوش، «غمگین و تنها» با صدای مهستی، «هم زبونم باش» با صدای حمیرا،«زائر» با صدای رامش در سال های پس از انقلاب خود را در آلبوم بی کلام «باران عشق» جاودانه کرد. آهنگسازی که از پیشگامان سازهای الکترونیک در ایران به شمار می رفت و همیشه در ترانه و موسیقی اش راه های تازه را در پیوند با گذشته جست و جو می کرد؛منصور تهرانی از تنها کار ناصر چشم آذر با داریوش به عنوان کاری استثنایی در کارنامه او یاد می کند:
«یک از کارهای سخت او شعری بود از بهمن فرسی،این شعر سپید بود و بر روی آن آهنگ قشنگی هم روی آن گذاشت که داریوش اجرا کرد.»
چشم آذر در سال های اخیر تعدادی از ترانه های ماندگارش را با ارکستر بزرگ به روی صحنه برد و در برخی موارد تعدادی از کارها به گفته او به خاطر نام خواننده مانند ترانه «هجرت» برای بار دیگر مجوز اجرای باکلام دریافت نکردند.
او قرار بود در سال پیش رو آلبوم «هفت میدان» را تهیه کند.