مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها در ایران یک فرد یا یک گروه و نهاد نیستند. آنها شبکهای از مقامات ذینفوذ، روحانیون ارشد، مراجع تقلید، فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی، دادستانها و قضات، رسانههای همسو با حاکمیت، سخنرانان توجیهگر، امامان جمعه و نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی در نهادهای مختلف هستند که در برابر ورود زنان به ورزشگاهها مقاومت میکنند.
حتی مقامات دولت و مسئولان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال نیز اگرچه در مواردی خود را موافق ورود زنان به ورزشگاهها نشان میدهند، اما در موارد دیگر با مواضع مبهم و دو پهلوی خود به طور تلویحی و غیرمستقیم به شبکه مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها کمک میکنند و حتی در مواردی که فضا را آمادهتر میبینند به مخالفت با این موضوع میپردازند.
اعضای این شبکه که در چهار دهه گذشته مانع ورود زنان به ورزشگاهها شده، چه افراد و نهادهایی هستند و چرا مخالفت آنها با حضور زنان در ورزشگاهها مؤثر و تعیینکننده است؟
مراجع تقلید در صف اول مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها
در صف اول مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها مراجع تقلید هستند که عمدتاً در قم مستقر هستند. تمام کسانی که خود را مخالف ورود زنان به ورزشگاهها نشان میدهند یا مسئولانی که به رغم موافقت با ورود زنان به ورزشگاهها جرئت عملی کردن این نظر خود را ندارند، از مخالفت مراجع تقلید با این موضوع سخن میگویند.
اصل حرف مراجع تقلید این است که ورود زنان به ورزشگاهها خلاف شرع است. یکی از فعالترین مراجع تقلید در این باره ناصر مکارم شیرازی است. این روحانی ۹۳ ساله مستقر در قم میگوید، «جو حاکم در ورزشگاهها برای حضور زنان مناسب نیست، اختلاط جوانان سرچشمه مشکلات زیادی از نظر اخلاقی و اجتماعی میشود، در بعضی انواع ورزش مردان پوشش مناسبی در برابر زنان ندارند و زنان موقعی که این برنامهها را از رسانهها میتوانند ببینند حضور آنها در ورزشگاهها ضرورتی ندارد».
دیگر مخالف جدی ورود زنان به ورزشگاهها لطفالله صافی گلپایگانی، روحانی ۱۰۱ ساله و از مراجع تقلید ذینفوذ در قم است. او فراتر از بحث حضور زنان در ورزشگاهها میگوید «وضعیت زنان در ایران مطابق اسلام نیست» و تأکید میکند «اینکه زنان هم برای تماشای فوتبال به ورزشگاه بیایند، افتخار نیست و حدود زن و مرد باید حفظ شود».
از بین مراجع تقلید درگذشته نیز محمد فاضل لنکرانی و میرزا جواد تبریزی دو روحانی ارشدی بودند که مخالف حضور زنان در ورزشگاهها بودند. اهمیت مخالفت مراجع تقلید با ورود زنان به ورزشگاهها نه فقط به نفوذ آنها بین مقلدانشان برمیگردد (که در این موضوع اهمیت اندکی دارد) بلکه در این است که تقریباً هیچیک از مسئولان جمهوری اسلامی از جمله مسئولان دولت و ورزشی و فدراسیونهای ورزشی در هیچ مسئلهای نمیخواهند خود را رویاروی مراجع تقلید قرار دهند و سمت و پست خود را در خطر از دست دادن قرار دهند. دولتها در جمهوری اسلامی معمولاً برای پیشبرد امور خود در حال نوعی باج دادن به مراجع و تأمین نظرات آنان در مسائل شرعی و فقهی در مقابل جلب سطحی از حمایت آنها از دولت هستند.
امامان جمعه و خطبههای ضد زن
امامان جمعه در شهرهای مختلف ایران یکی دیگر از مخالفان مهم و مؤثر در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاه هستند. مخالفت امام جمعههای شهرهای بزرگی مانند تهران، قم، مشهد و اصفهان در سطح ملی باعث تشدید فشار بر مسئولانی شده که خود را موافق حضور زنان در ورزشگاهها نشان میدهند یا به طور محدود و با احتیاط به این مسئله اشاره میکنند.
احمد علمالهدی، امام جمعه تندرو مشهد، میگوید «اینکه یک عده دختر و پسر جمع شوند و یک عده دختر و زن هیجان پیدا کنند، کف بزنند و سوت بکشند و به هوا بپرند، این میشود ابتذال و ابتذال مظهر گناه است». محمد سعیدی امام جمعه قم نیز گفته است «مراجع تقلید مخالف حضور زنان در ورزشگاه هستند و نباید این طرح مجدداً مطرح شود».
تقریباً در این شهرهای بزرگ کمتر مسئولی جرئت کرده که خود را در برابر امامان جمعه قرار دهد. در استانها چنین امری میتواند به معنای حذف یا تحریم آن مسئول از سوی امام جمعه و نماینده استانی آیتالله خامنهای باشد. موضوعی که هیج مدیر استانی و شهرستانی مایل به قراردادن خود در آن موقعیت نیست. در شهرهای کوچکتر که قدرت امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه بیشتر از شهرهای بزرگ است، مسئولان محلی برای موافقت با ورود زنان به ورزشگاهها تحت فشار بیشتری هستند اگرچه در موارد مشخصی این برخی مسئولان شهرهای کوچک بودهاند که با تکیه بر عرف محلی اجازه حضور زنان در ورزشگاهها را دادهاند.
نمایندگان ولیفقیه در سپاه و شبکه سراسری سپاه در کشور
بخش مهم دیگری از شبکه مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها نمایندگان ولی فقیه در سپاه و ادارات حکومتی هستند که منبرهای متعدد و مؤثری را در اختیار دارند. عبدالله حاجیصادقی، نماینده آیتالله خامنهای در سپاه پاسداران، سال گذشته اعلام کرد حضور زنان در ورزشگاهها «مقدمهای برای گناهان» است و صادرکنندگان مجوز این امر را متهم کرد که میخواهند کاری کنند که دیگران به وسیله حضور زنان در ورزشگاهها شاد شوند.
مخالفت نماینده ولی فقیه در سپاه با حضور زنان در ورزشگاهها به لحاظ مذهبی در خارج از سپاه اهمیت اندکی دارد، ولی در درون سپاه بسیار مؤثر است. مخالفت او عملاً به این معناست که سپاه پاسداران با تمامی زیرشاخهها و نهادهای گسترده تحت پوشش خود سد بزرگی برای حضور زنان در ورزشگاهها ایجاد میکند. بویژه آنکه نماینده ولی فقیه در سپاه، برای اجرایی کردن این نظرات خود هم در سپاه و هم در همه شهرهای کشور که سپاه در آنها فعال است، از ابزارها و امکانات و ساختارهای کافی برخوردار است.
دادستان کل کشور و دادستانهای استانها، حکمکنندگان اصلی بازداشت زنان
محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، یکی از مخالفان جدی حضور زنان در ورزشگاههاست. او گفته حضور زنان در ورزشگاهها از مصادق نفوذ دشمن است و هدف از آن از بین بردن مقاومت است و اگر این موضوع ادامه یابد با آن برخورد قضایی خواهد شد.
اهمیت مخالفت دادستان کل کشور با حضور زنان در ورزشگاهها فقط در تأثیر سیاسی و روانی سخنان او به عنوان یکی از تریبونداران مهم کشور نیست، بلکه او شبکهای از دادستانها را در سراسر کشور رهبری میکند که هر یک از آنها قادرند ظرف چند دقیقه دستور بازداشت هر کسی را از جمله زنانی که برای ورود به ورزشگاهها تلاش میکنند، صادر کنند.
در واقع عمده بازداشتهای زنان در ورزشگاهها و اطراف ورزشگاهها به حکم شبکه دادستانهای تحت امر محمدجعفر منتظری صورت میگیرد، اما آنها یک ضابط مهم در بازداشت زنان خواهان حضور در ورزشگاهها نیز دارند و آن نیروی انتظامی است.
نیروی انتظامی؛ هم مخالف حضور زنان در ورزشگاهها و هم بازداشتکننده زنان
نیروی انتظامی در صف اول بازداشت زنان خواهان حضور در ورزشگاههاست. یکی از بزرگترین این بازداشتها در اسفند ۹۶ هنگام تلاش زنان برای ورود به ورزشگاه آزادی رخ داد. زنان و دخترانی که در سالهای اخیر تلاش کردهاند به طور خاص از جمله برای تماشای دربی تهران وارد ورزشگاه آزادی شوند، از سوی نیروی انتظامی بازداشت شدهاند. دخترانی که به دلیل تکرار این موضوع به «دختران آزادی» مشهور شدهاند.
البته نیروی انتظامی نیز به همان میزان روشهای خود را برای بازداشت زنان خواهان ورود به ورزشگاهها سختتر کرده است. بیشتر این بازداشتها از سوی نیروی انتظامی در اطراف ورزشگاهها، هنگام ورود به ورزشگاهها و یا حتی در درون ورزشگاهها صورت میگیرد.
فرماندهان نیروی انتظامی معمولاً در موضوع ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها، خود را مجری قانون و نه تصمیمگیرنده معرفی میکنند اما موارد مشخصی نیز وجود دارد که از تمایل آنها به نگاه حکومت در این باره خبر میدهد. سرتیپ پاسدار حسین اشتری، فرمانده نيروی انتظامی، با دفاع از این تصمیم میگوید «ممانعت از حضور زنان در کنسرتها و ورزشگاهها و پاسداری از ارزشها ناشی از وظيفه ذاتی و شرعی نیروی انتظامی است». در واقع فرماندهان پلیس در مواردی مجری قانون و در مواردی خود مخالف حضور زنان در ورزشگاهها هستند.
بسیج، همکار نیروی انتظامی در بازداشت زنان
رد پای بسیج به عنوان یکی از گستردهترین نهادهای شبهنظامی در ایران تقریباً در تمام مواردی که یک جریان اجتماعی منتقد حکومت وجود دارد دیده میشود. جدا از همکاری بسیجیهای زن و مرد با نیروی انتظامی در برخورد با زنانی که خواهان ورود به ورزشگاهها هستند، بسیج توجیهگر مخالفت با این حضور نیز هست. در همین ارتباط یکی از فعالترین بخشهای بسیج در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاهها، بسیج زنان بوده است.
مینو اصلانی، رئیس بسیج زنان، ضمن مخالفت با ورود زنان به ورزشگاهها میگوید: «حضور زنان در ورزشگاهها، آسیبهای زیادی به دنبال خواهد داشت و اگر ناموس مردم در شرایط غیراخلاقی استادیومهای ورزشی به تاراج برود چه کسی پاسخگو خواهد بود؟»
در واقع رئیس بسیج زنان نه تنها به عنوان یک زن با حضور زنان در ورزشگاهها مخالفت میکند، بلکه از نگاه بسیج نیز به مخالفت با این موضوع میپردازد. بسیجی که طبق قوانین و عرف جمهوری اسلامی در بسیاری از امکان و مراکز در کنار نیروی انتظامی یا بدون حضور نیروی انتظامی در اموری که لازم تشخیص بدهد، وارد شده و به عنوان ضابط قضایی اقدام به بازداشت شهروندان از جمله زنان میکند.
قضات و بازجوها
بخش دیگری از شبکه مخالفت با حضور زنان در ورزشگاهها، بازجوها و قضاتی هستند که به پرونده زنان و دخترانی میپردازند که در حال تلاش برای ورود به ورزشگاهها بازداشت شدهاند.
در پرونده اخیر مرگ سحر خدایاری آنگونه که گزارش شده صدور حکم شش ماه حبس برای او از سوی قاضی و به نتیجه نرسیدن اعتراضش، بخش مهمی از دلیل تصمیمش به خودسوزی بوده که به مرگ او منجر شده است.
شورای تأمین استانها، صدور مجوز برای حضور زنان در دستان شورایی امنیتی
شورای تأمین در هر استان و شهر وظیفه تصمیمگیری درباره امور امنیتی یا جنبههای امنیتی رویدادهایی را دارد که فینفسه امنیتی نیستند، مانند حضور تماشاگران در ورزشگاهها بویژه در بازیهای مهم. در سراسر ایران شوراهای تأمین که بنابر نامشان ترکیبی به شدت اطلاعاتی و امنیتی دارند، از مخالفان جدی حضور زنان در ورزشگاهها هستند.
صدور مجوز حضور زنان در ورزشگاهها یا مخالفت با آن در دست این شورای امنیتی است. اهمیت مخالفت این شورا با حضور زنان در ورزشگاهها در این است که بدون موافقت آنها هیچ تصمیمی از جمله اجازه حضور زنان در ورزشگاهها ممکن نیست و آنها تقریباً در تمامی موارد به جز برخی استثناها حکم به عدم ورود زنان به ورزشگاهها میدهند و نیروی انتظامی و سایر نیروهای مسلح و اطلاعاتی این تصمیم را به اجرا میگذارند.
نکته مهم آنکه شورای تأمین برخلاف رویه عمومی که مخالفت با حضور زنان در ورزشگاههاست در موارد استثنا همانند صدور مجوز برای حضور شماری از زنان در ورزشگاه آزادی در بازی تیمهای ملی فوتبال ایران و و بولیوی این موافقت را به طور پر رنگی و در تبلیغ خود به کار میگیرد.
رسانهها و خبرگزاریهای همسو با حاکمیت
خبرگزاریها و رسانههای همسو با حاکمیت، در بخش تبلیغاتی و توجیه مسئله مقابله با حضور زنان در ورزشگاه فعال هستند. معمولاً موقعی که فشار اجتماعی و افکار عمومی برای موافقت با حضور زنان در ورزشگاهها بالا میگیرد، این نوع رسانهها که شامل صداو سیما و خبرگزاریهای نزدیک به حاکمیت میشوند با تهیه برنامههای ویژه، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به ضرر و زیانهای حضور زنان در ورزشگاهها و عدم تطابق آن با شرع و یا آماده نبودن شرایط برای حضور زنان در ورزشگاه میپردازند.
برخی از این رسانهها در مواردی چون مرگ سحر خدایاری موسوم به «دختر آبی»، تلاش کردهاند با تهیه گزارشهایی در جهت تأیید روایت حاکمیت از موضوع، در چارچوب نگاه رسانهای-امنیتی به این پرونده نگاه کنند. نمونه این نگاه را میشود در خبرگزاریها و رسانههای نزدیک به حاکمیت در ذکر دلایلی غیر از مخالفت با حضور زنان در ورزشگاهها برای خودسوزی سحر خدایاری مشاهده کرد و تأکید ویژهای که این نوع رسانهها بر دلایل شخصی و خانوادگی برای خودسوزی «دختر آبی» دارند.
مسئولان وزارت ورزش و فدراسیونها: از سکوت تا مواضع مبهم و دوگانه
وزارت ورزش و ادارات کل تربیت بدنی که زیر نظر این وزارتخانه هستند، ادارهکننده اصلی ورزشگاهها در ایران هستند. مسئولان ارشد وزارت ورزش و فدراسیونها، بویژه فدراسیون فوتبال، در موضوع حضور زنان در ورزشگاهها یک نقش دوگانه بازی میکنند. مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، از جمله مسئولانی است که با وجود اینکه این موضوع بیش از هر مسئول دیگری به حوزه مسئولیت او مربوط است و خود را موافق حضور زنان در ورزشگاهها نشان میدهد، ولی معمولاً به جملات دوپهلو و مبهم هم پناه میبرد.
او میگوید «حضور زنان در ورزشگاهها از حقوق شناختهشده فوتبال در جهان است» و یا «حضور زنان در ورزشگاهها نیازمند تصمیمگیری همهجانبه است» اما هنگامی که به دیدار سران حزب مؤتلفه میرود موضع خود را تغییر میدهد و میگوید «ساختار ورزشگاههای ما مناسب پذیرش بانوان نیست، ضمن اینکه این امر در حال حاضر اولویت بانوان و جامعه هم نیست».
در واقع مسئولین ارشد ورزش از یک سو عمدتاً خود را موافق حضور زنان در ورزشگاهها نشان میدهند و میگویند این حق زنان است ولی در طرف دیگر میگویند باید برای جلب رضایت مراجع تقلید و رفع مسائل شرعی و قانونی این موضوع تلاش کرد و از آنجا که از قبل موضع اکثر مراجع تقلید ذینفوذ و نیز مسئولان قضایی در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاهها مشخص است، مسئولان ارشد ورزش در عمل از اتخاذ تصمیمی اجرایی در راستای حضور زنان در ورزشگاهها خودداری میکنند.
حسن روحانی و وعدههای انتخاباتی و وظایف یک رئیسجمهور
یکی از محورهای تبلیغات انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بحث حقوق زنان بوده است. حسن روحانی در سخنرانی انتخاباتی در اردیبهشت ۹۶ خود مقابل زنانی که برای حمایت از او به سالن ۱۲ هزار نفری آزادی آمده بودند، گفت: «چرا این زنان پرشور نباید حق حضور در ورزشگاهها را داشته باشند؟»
او در زمان انتخابات میگفت «اگر زنان وارد صحنه انتخابات شوند، ما پیروز خواهیم شد» اما بعد از انتخابات همانند مسئولان ارشد وزارت ورزش و فدراسیونهای ورزشی هنگام روبهرو شدن با موضوع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها از دو زاویه متفاوت به موضوع نگاه کرده است. زاویه اول استفاده از این موضوع به عنوان یک رئیسجمهور طرفدار حقوق زنان در دوران انتخابات و پس از آن در سخنرانیها بوده است.
همانطور که در سطور قبلی اشاره شد تبلیغات حسن روحانی در هر دو دوره ریاست جمهوری در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ در بردارنده محورهای مهمی از تبلیغات انتخاباتی با موضوعات مرتبط با زنان و حقوق زنان است. وعدههایی که معمولاً طوری بیان شده که رئیسجمهور در جریان رقابتها و تبلیغات انتخاباتی بتواند استفاده لازم را از آن برای کسب رأی زنان و دختران ببرد ولی به حدی شفاف و واضح نبوده که بعد از انتخابات او را از نظر پاسخگویی به مطالبات مطرحشده در دوران انتخابات در فشار شدید قرار دهد. مانند برخی دیگر از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در لغو حصر برخی سران اعتراضات سال ۸۸ که منتقدانش میگویند به آن وعدهها عمل نکرده است.
در واقع پس از انتخابات ودر دوران ریاست جمهوری، ادبیات حسن روحانی در سخنرانیهایش معمولاً به گونهای بوده که صرفاً به حق زنان برای ورود به ورزشگاه و دستورات به اعضای دولت در این باره اشاره کرده و به این نکته اشاره نکرده که او به عنوان رئیسجمهور و رئیس قوه مجریه و رئیس تمامی وزارتخانهها از جمله وزارت ورزش، چه گام عملی برای محقق کردن ورود و حضور دائمی زنان به ورزشگاهها برداشته و اگر او خود را مسئول اجرای قانون اساسی میداند برای بیاثر کردن مخالفتها با حضور زنان در ورزشگاهها چه اقدامی انجام داده است؟
وزیر ورزش و جوانان دولت روحانی نیز تقریباً در همین مسیر رئیسجمهور اعلام موضع کرده است. مسعود سلطانیفر در برابر فشارهای فیفا برای ورود زنان به ورزشگاهها اعلام کرده «همه کشورهای دنیا قوانین داخلی خود را دارند و علاوه بر این نهادهای بینالمللی به قوانین و ملاحظات فرهنگی داخلی کشورها نیز توجه میکنند».
شهیندخت مولاوردی، معاون پیشین امور زنان و خانواده رئیسجمهور میگوید: «دولت به احترام مراجع موضوع حضور زنان در ورزشگاهها را پیگیری نکرد». معصومه ابتکار معاون کنونی امور زنان ریاست جمهوری نیز در تشریح اقدامات نهاد تحت امر خود برای پیگیری وضعیت سحر خدایاری پس از خودسوزی به این اکتفا میکند که بگوید یک دستیارش را برای ملاقات به بیمارستان فرستاده و او گزارشی مکتوب تهیه کرده که برای قوه قضاییه ارسال شده و در جلسه دولت نیز وزیر ورزش اقدامات برای حضور خانمها در ورزشگاهها را توضیح داده است.
آیتالله خامنهای، رهبر نهادها و شخصیتهای مخالف حضور زنان در ورزشگاهها
و سرانجام موضع آیتالله علی خامنهای رهبر و قدرتمندترین فرد جمهوری اسلامی درباره ورود زنان به ورزشگاهها از دو زاویه بر این موضوع تأثیرگذار است. علی خامنهای در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد هنگامی که رئیسجمهور وقت از حضور زنان در ورزشگاهها سخن گفت و مراجع تقلید با این موضوع به مخالفت پرداختند، گفت نظر مراجع تقلید محترم شمرده شود. در واقع در حالی که مراجع تقلید مورد نظر با حضور زنان در ورزشگاهها مخالف بودند، آیتالله خامنهای هم به نفع مخالفت با حضور زنان در ورزشگاهها رأی داد و هم این مخالفت را به پای مراجع تقلید نوشت.
زاویه دیگر نقش رهبر جمهوری اسلامی در این موضوع، جایگاه وی به عنوان هدایتگر عالی تمامی نهادها و شخصیتهای جمهوری اسلامی است که با موضوع ورود زنان به ورزشگاهها مخالف هستند. نگاهی به مجموعه نهادهای حاکمیتی که مانع اصلی ورود زنان به ورزشگاهها هستند، نشان میدهد که این شبکه در عمل زیر نظر رهبر کار میکند و از او فرمان میبرد.
آیتالله خامنهای نه تنها از اختیارات و قدرت بیحد و حصر خود در جمهوری اسلامی برای حل مشکل ورود زنان به ورزشگاهها استفاده نکرده بلکه در عمل تأییدکننده نظرات و اقدامات منصوبان خود در نهادهایی بوده که مانع حضور زنان در ورزشگاه هستند و بسیاری از منبریهای اصلی که تغذیهکننده اصلی فکر و ایده مخالفت با حضور زنان در ورزشگاهها هستند منصوبان مستقیم و یا با واسطه او هستند.
نکته آخر آنکه نگاهی به مجموع نهادهای حکومتی و غیر حکومتی،نظامی و اطلاعاتی و امنیتی، تبلیغاتی و مذهبی و دولتی و غیردولتی، تحت امر حسن روحانی یا علی خامنهای نشان میدهد که مخالفت با ورود زنان به ورزشگاهها و از جمله مجموعه رویدادهای اخیر که به خودسوزی و مرگ سحر خدایاری «دختر آبی»، منجر شد نه تصمیم یک فرد یا یک نهاد بلکه نتیجه مستقیم و غیرمستقیم تصمیمات و اقدامات مجموعههای از افراد، مسئولان و نهادها در جمهوری اسلامی است که به صورت یک شبکه در هم تنیده عمل میکنند و نقش تکمیلی و پوششی برای یکدیگر بازی میکنند که نتیجه آن در عمل همچنان محرومیت زنان و دختران از ورود به ورزشگاههاست.