در چهار روز گذشته دو توئیت علی مطهری، نماینده پیشین مجلس ایران، درباره وضعیت مسلمانان در چین، بحثهای گستردهای در میان چهرههای سیاسی و رسانههای نزدیک به حکومت ایران مطرح کرده است.
آقای مطهری نوشته بود حکومت ایران، به دلیل «نیازهای اقتصادی» به چین، درباره وضعیت مسلمانان در این کشور «مهر سکوت به لب زده» و این امر را «مایه سرشکستگی جمهوری اسلامی» توصیف کرده بود. او همچنین دولت چین را به «ریشهکنی اسلام» در منطقه سینکیانگ متهم کرد.
اظهارنظرهای آقای مطهری با واکنشهای بسیاری مواجه شد. محمود احمدی بیغش، نماینده مجلس یازدهم، گفت که علی مطهری «ذهن بیمار» دارد و «بیخاصیت و همیشه طلبکار» است و دولت چین با مسلمانان این کشور «مشکلی» ندارد.
مهدی حسنزاده، دبیر گروه اقتصاد روزنامه اصولگرای خراسان، هم در توئیتر خطاب به مطهری نوشت مشکل اصلی دولت چین «افراطیون تکفیری» است که «جذب وهابیت» شدهاند و دولت چین با مسلمانان «مشکلی» ندارد.
تقی دژاکام، روزنامهنگاری که سابقه حضور در سردبیری کیهان را دارد، نیز با کنایه خطاب به مطهری نوشت: «داعشیها هم مسلمونای عراق و سوریهاند».
این عبارت در بسیاری از پاسخهایی که کاربران اصولگرا خطاب به علی مطهری نوشته بودند، تکرار شده است.
چکیده اظهارنظر آنها این است که دولتهایی مثل عربستان سعودی در منطقه سینکیانگ چین سرمایهگذاری کرده و قصد ترویج وهابیت دارند. اگر دولت چین در برخورد با این گروهها کوتاهی کند، داعش در آن منطقه شکل میگیرد. و خلاصه اینکه چین در حال خدمت به اسلام است.
چنین رویکردهایی البته محدود به واکنشهای توئیتری نیست و در سطوح رسمی رسانهای نظام نیز سابقه و هوادار دارد.
برای نمونه، «واحد پژوهشهای کاربردی برون مرزی صداوسیما» در تحقیقی که آذرماه سال ۹۵ منتشر کرد، بر اساس نگاه دولت چین به مسلمانان این کشور، نوشت که در چین «مسلمان خوب» و «مسلمان بد» وجود دارند و «سیاستهای افراطیگری عربستان سعودی» که دنبال «ترویج تفکرات وهابی – افراطی و تکفیری»اند، در مشکلات مسلمانان چینی نقش دارد.
البته بحث درباره وضعیت مسلمانان چین سابقه بیشتری دارد، ولی در طول شش سال گذشته که دولتهای اروپایی و آمریکا رویکرد فعالتری در قبال نقض حقوق مسلمانان در چین دارند و به موازات آن، حکومت ایران سکوت پیشه کرده، بحثهای داخلی درباره آن پررنگتر شده است.
محور اصلی بحثهایی که در رسانههای نزدیک به حکومت دنبال میشود، همان است که در کامنتهای توئیتر بازتاب یافته بود: چین علیه مسلمانان فعال نیست، علیه افراطیگری و داعش مبارزه میکند.
در ادامه همین تبلیغات، خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه، نیز در گزارش مفصلی که ۲۹ تیرماه امسال منتشر کرد، نقض حقوق مسلمانان در چین را «سیاهنمایی»، «دروغ» و «تهمتهای مخرب» توصیف کرد.
این خبرگزاری با استناد به گزارشی از رادیو بینالمللی چین که وابسته به حکومت این کشور است، از سیاست پکن برای «مبارزه با تروریسم و افراطگرایی» دفاع کرد و نوشت که روش دولت چین «بهترین سیاست برای دفاع از حقوق بشر» است.
برای درک بهتر این موضوع بد نیست به تازهترین گزارشی که یک پژوهشگر آلمانی درباره وضعیت مسلمانان چینی منتشر کرده، توجه کرد که در آن آمده است دولت چین با هدف کنترل رشد جمیعت اویغور ساکن ایالت غربی سین کیانگ، زنهای اين اقلیت را به شکل اجباری عقیم میکند.
چین همچنین حدود یک میلیون نفر از اقلیتهای قومی و مذهبی را که اکثر آنان مسلمان هستند، در اردوگاههای بازآموزی اجباری نگهداری میکند که از سوی برخی نهادهای حقوق بشری مصداق «جنایت علیه بشریت و یا نسلکشی» توصیف شده است.
مشخص نیست که کدام بخش از این سیاستها بیشتر مورد توجه و علاقه رسانههای نزدیک به سپاه قرار گرفته است، ولی به نظر میرسد برخلاف سند همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین که تا رسیدن به مرحله عمل راهی طولانی در پیش دارد، در سطح نقض حقوق بشر و سرکوب اقلیتهای مخالف، دو کشور به تفاهم و درک راهبردی رسیدهاند.
حکومت ایران پیش از این هم به خاطر سکوتش درباره نقض حقوق مسلمانان چچن توسط دولت روسیه، بارها سرزنش شده است. بنابراین، انتقادات درباره استانداردهای دوگانه جمهوری اسلامی در قبال مسلمانان تازگی ندارد. اما اینکه رویکرد رسانههای نزدیک به نظام از «سکوت» درباره نقض حقوق مسلمانان به «دفاع» و حتی توصیه به الگوبرداری از آن رسیده، تا حدودی جدید است.
به همین جهت، از زاویه دید این رسانهها، دلیل سکوت مقامهای حکومت ایران را نمیتوان صرفاً به نیازهای اقتصادی به چین تقلیل داد و اینکه اقدام دولت چین در سرکوب مسلمانان این کشور در واقع مقابله با سیاستهای عربستان سعودی در این کشور است.
از این منظر، حکومت چین در جبهه جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی علیه عربستان در حال نبرد است و بعید نیست که در آینده حکومت این کشور هم به عنوان بخشی از «محور مقاومت» معرفی و تبلیغ شود. این ایده ظاهری عجیب دارد ولی بیسابقه نیست.
برای مثال، اواخر سال گذشته در گزارشهای متعددی که از جمله در وبسایت «مشرقنیوز»، از رسانههای نزدیک به سپاه، منتشر شد، از چین خواسته شد که همراه با روسیه و ایران در سوریه عملیات نظامی مشترک انجام دهد تا بتوانند «به هر طریق ممکن از زنده» ماندن گروههای شبهنظامی مخالف بشار اسد جلوگیری کنند. کارت دعوت پیشاپیش فرستاده شده است.